جايگاه مدح و مرثيه به عنوان برانگيزاننده عواطف ديني و احساسات اسلامي، كم كم به چنان مرتبهاي در فرهنگ شيعه رسيد كه مداحي و مرثيه سرايي خالص و بيريا با در آميختن شور و شعور، قداست يافت و مداحان عضو ثابت برنامه هاي ديني مسلمانان و شيعيان و مورد احترام قاطبه مردم شدند.
در سالهاي پس از انقلاب اسلامي وپس از محدوديتهاي رضاخاني كه تكايا وحسينيهها را ميبست وعزاداريها را ممنوع ميكرد ومحمدرضا پهلوي به ظواهر دين توجه داشت و آن را از معنويات و محتواي غني خود تهي ميخواست، مردم ايران، مخصوصاً در طول هشت سال دوران دفاع مقدس، با تمسك به ائمه و يادآوري مصائب آنها در شهادت فرزندان خويش، دلها را تسلي ميدادند و روحيهها را تقويت ميكردند. شاعران، مرثيهسرايان و مدّاحان هم الحق والانصاف باتمام وجود در خدمت فرهنگ ديني مردم قرار گرفتند و دلها را با ادبيات حماسي و شهپر صداي خويش به مدينه، بقيع، كوفه، كربلا، سامرّا، شام، مشهدالرضا و ... ميبردند.
از سال 1384 كه فضاي كشور ملتهب از تقسيمبنديهاي سياسي شد، فرهنگ مدّاحي كشور نيز كه انتظار ميرفت مثل هميشه مستقل از جناح بازيها و سياسيكاريها باشد و فقط به ذكر خوبيهاي ائمه و بديهاي كارهاي زشت دشمنانشان بپردازد، متأسفانه وارد بگومگوهاي سياسي و جناحي شد تا جايي كه برخي مدّاحان با فراتر گذاشتن پاي خويش از دايره اعتقادات مذهبي مردم، از تريبون مرثيهسراييها ومداحيها، به جانبداري از يك جناح همسو تا سرحد قداست و به مخالفت با جناح سياسي مخالف خود تا حد تكفير پيش رفتهاند و متأسفانه قداست تاريخي مداحي و مرثيهسرايي را مخدوش و آن را آلوده به مطامع و منافع باندي و سياسي كردهاند.
اينكه در آستانه حلول ماه محرم، ماه تجلّي عشق الهي به يك انسان آزاده وبالعكس، پس از انتخابات شورآفرين و حماسه سياسي 24 خرداد، باز چند نفر از مدّاحان كه متأسفانه در افراط و تفريط مدّاحي در هشت سال گذشته، سوابق فراواني از فراز و نشيب هاي سياسي دارند و در مراسم عزاداري امام حسين (ع) يكبار براي افراد هم جناحي خود حتّي سيادت تراشيدندو بار ديگر همان فرد سيد كرده يا دوستانش را به حذف فيزيكي بخشي از بدنش تهديد و الفاظ ركيكي را نثارش كردند، با پيوند ناشيانه فرهنگ مدّاحي و باندبازيهاي سياسي، باعث تكدّي خاطر مردم و دلسوزان واقعي انقلاب و نظام اسلامي ميشوند.
درست است كه دين ما از سياست جدا نيست و به قول معروف «ديانت ما عين سياست ماست» امّا ، بايد توجه داشت كه در فرهنگ اخلاقي تشيّع ، آميزش نصف و نيمه اين دو، آن هم با الفاظي كه هيچ جايگاهي در اخلاق اسلامي ندارند، به هر دو مؤلفه ضربههاي كاري ميزند كه اوّلين و در عين حال مهمترين دستاورد منفي آن، رويگرداني مردم از برنامه هاي عزاداري ماه محرم است كه خداي ناخواسته اگر عزاداريهاي ما محل تسويه حسابهاي سياسي و باندي شود، ديگر نميتوانيم آن كلام دلنشين امام راحل را كه پس از مداحي خالصانه پير غلام امام حسين (ع) مرحوم كوثري بر زبان آورد، تكرار كنيم كه «اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است.»
بليّه ديگر فرهنگ مدّاحي در روزگار ما، ورود انسانهاي مبتدي در شناخت دين با ادعاهاي عجيب و غريب است كه كف موج ساحل را عمق و واقعيت دريا ميپندارند، حال آنكه حباب است وهيچ جايگاهي ندارد.
انتظار ميرود، مسوولان قانوني ساماندهي برنامه هاي مذهبي به اين امر مهم توجه نمايند كه ، اگر چه عزاداري براي امام حسين (ع) تابع هيچ قانوني نيست و آئين نامه اش را دل مينويسد ، امّا نبايد بگذاريم قداست مداحي با سخنان نسنجيده مخدوش شود و مردمي كه به عزاداريها ميروند تا با اشك، غبار از دل بشويند، با خندههاي تمسخرآميز يا افسوس و تأثر از مراسم خارج شوند و دشمنان اسلام كه در طول 14 قرن از برنامه هاي عزاداري مسلمانان به جهت تاثيرگذاري در تعميق مفاهيم مكتب اهل بيت (ع) عصباني بودند، از هنجارشكنيهاي بعضي از مداحان، ويژه برنامههاي تلويزيوني براي شبكه هاي شيطاني خود بسازند.