- مقبره حضرت ايوب عليه السلام
حضرت ایوب مردی خوش سیما، خوشخو، پرهیزگار، نیکوکار، مهربان و بخشنده بود. خداوند او را به پیامبری برگزید و به وی دارایی و فرزندان بسیار داد. او مردم را به سوی خداوند فرا خواند ولی تنها چند نفر به او ایمان آوردند.
شیطان بر سپاسگزاری ایوب رشک برد و آن را نتیجه رفاه و نعمت قلمداد کرد؛ گفت سپاسگزاری او به دلیل سلامتی و دارایی اوست. خداوند نیز نخست ایوب را به از دست دادن اموال و آنگاه به مصائب جسمی و بیماری آزمود ولی ایوب هم چنان صابر و شکیبا و سپاسگزار ماند.
شیطان وقتی از فریفتن ایوب ناامید شد، بر آن شد تا همسر ایوب را همانند حواء بفریبد تا از این راه بر ایوب دست یابد.
پس از این ماجرا بود که حضرت ایوب با دلی سرشار از عشق و شور معنوی، پروردگار خود را میخواند و میگفت:«خدایا به سختی و رنج گرفتار آمدم و جز تو فریادرسی ندارم.»
خداوند بزرگ دعای او را پذیرفت و دردها و بیماری های او را درمان بخشید و آن چه را از دست داده بود به وی بازگردانید.
درباره چگونگی و انواع مصائب حضرت ایوب سخنهای ناروا و افسانههای زیادی گفته شده که از ساحت قدس آن پیامبر الهی به دور است.
داستان کاملتر:
حضرت ايوب (عليه السلام) رنجهاي فراوان ديد، دچار بيماريهاي بسياري شد، اهل او و همه بستگان نزديكش از او فاصله گرفتند و او تنها ماند.(فرزندانش مردند و همسرش هم او را رها كرد) نه ياراي حركت داشت و نه كسي بود تا وي را كمك دهد و از آن جهت كه به مقام والاي تسليم رسيده بود، هرگز جزع و ناله نكرد و جز به خدا به احدي متوسل نشد و بدون اذن خداوند چيزي هم از آن ذات اقدس نخواست تا آن كه اجازه داده شد.
پس، در آن حال، به خدا گفت: "اني مسّني الشيطان بنصبٍ و عذابٍ"؛ پروردگارا، شيطان مرا به زحمت انداخته و عذابم كرده است. شيطان در روح انبيا و مجاريِ ادراكي و ارادي آنها راه ندارد، ولي در بدن آنها ممكن است نفوذ كند.
خداوند در پاسخ نداي تضرعآميز حضرت ايوب فرمود: "اركض برجلك هذا مغتسل باردٌ و شراب"؛ تو كه همه امكانات را از دست دادهاي و تنها و بيمار هستي و قدرت حركت نداري، پايت را به زمين بزن، در زير پايت چشمهاي ميجوشد و تو در آن شستشو ميكني و همه بيماريهايت برطرف ميشود و آبش را مينوشي، عطشت فرو مينشيند و همه آن مشكلاتي كه داشتي از بين ميرود: "و وهبنا له أهله و مثلهم معهم رحمة منّا و ذكري لأُولي الألباب"؛ اهل او را كه رحلت و يا هجرت كرده بودند، برگردانديم و مانند آنان را به او بخشيديم، يعني اعضاي خانواده او را دو چندان كرديم و اين رحمتي بود از سوي ما كه شامل حال ايوب شد و تذكرهاي است براي صاحبان خرد و فرزانگان، تا در سختيها صابر و به لطف غيبي حق اميدوار باشند و انجام كاري را كه عادتاً ممكن نيست از خداوند ممكن بدانند.
انسان خردمند ميداند كه در مواضع خطر، جز خدا تكيهگاه ديگري ندارد، چنان كه خداوند ميفرمايد : "و لن تجد من دونه ملتحدا"؛ غير از خدا پناهگاه و سنگري نيست و خداوند همان گونه كه تسبيح متضرعانه يونس را مستجاب كرد، تضرع مسبّحانه ايوب را هم شنيد و خواستهاش را اجابت كرد.
به اين جهت است كه در قرآن ميفرمايد : "واذكر عبدنا ايوب"؛ به ياد ايوب باش و اين روش را حفظ كن. يعني شكيباييِ لازم، اعراض و روي برگرداندن از غير خدا، تضرع به خدا و اطمينان به استجابت نيايش را جزو اصول اولي بدان و در تحصيل و به دست آوردن و تكميل و حفظ آن بكوش.
- آرامگاه حضرت ايوب عليه السلام وضريح آن
رحمت بي كران الهي
حضرت ايوب(عليه السلام) بعد از بيان گرفتاريش، عرض كرد : "انت ارحم الراحمين"؛ پروردگارا! رحمت تو نامحدود است و رحمت ديگران مظهر رحمت توست: "و رحمتي وسعت كل شيء"؛ غيري نيست كه در قبال خدا رحمت داشته باشد تا رحمت او بيشتر باشد. بدين جهت انسان هر جا اثر خيري ميبيند بايد خدا را شكر كند و اشخاص و اشيا را مجراي رحمت الهي بداند نه منشأ رحمت.
توحيد افعالي نيز همين است كه انسان همه كارهاي سودمندِ بندگان را فاني در فعل نافع حق تعالي بداند.(يعني منشاء همه كارهاي خوب ديگران را خدا بداند)
اركان سهگانه رحمت كه "جود و علم و قدرت" است در انسان محدود است و ناقص و در خداي سبحان نامحدود است و كامل. پس قهراً رحمت خدا بيش از رحمت ديگران است. خداوند آن چه را كه به صلاح انسان است ميداند و بر انجام دادن آن قادر است و چون جواد و بخشنده است آن چه صلاح هر موجودي است به او عطا ميكند و چون او ارحم الراحمين است رحمت او نسبت به انسان بيش از رحمت خود انسان به خودش است.
سرّ خواندن خدا با اسم "ارحم الراحمين" اين است كه انسان صالح سالك در مسير تجلّي اين اسم قرار گيرد، تا هم بتواند رحمت خاص خداوند را كه در سايه دعا تجلّي كرده است دريافت كند و هم بتواند نسبت به ديگران مهربان و رئوف باشد.
خداي سبحان داراي اسماي حُسني است و به ما نيز ميگويد : خدا را با اين اسمها بخوانيد و بكوشيد مظهر نامي از نامهاي پربركت الهي شويد : "و لله الأسماء الحسني فادعوه بها"، چنانكه حضرت ايوب خدا را به اسم "ارحم الراحمين" خواند.
براي هر امر ديني ادب خاصي است ، چنان كه ادب تلاوت قرآن اين است كه با تدبّر و تعقّل همراه باشد، بدين معنا كه اگر مضمون آيه درباره كمال است، تلاوت كننده نيل و رسيدن به آن كمال را از خدا بخواهد و اگر نقص است نجات از آن را مسئلت كند و اگر تبيين سيره صالحانه انبياست، رهپويي و همراهي با آنان را از خدا بخواهد و اگر بيان روش طاغيانه مستكبران است، از خدا بخواهد تا همانند آنها نباشد. البته براي تدبر در قرآن همان گونه كه شرايطي هست موانعي نيز وجود دارد، مانند گناهان كه قفلهاي دل و مانع تدبر است: "افلا يتدبرون القرءان أم علي قلوبٍ أقفالها."
منبع : http://namem.blogfa.com/post-11.aspx