بررسی روند تحول شاخص های اجتماعی ایران.
دکتر محمدرضا واعظ مهدوی(معاون شهردار تهران ، استاد دانشگاه)
بحث ارزيابي سياستهاي اجتماعي در جمهوري اسلامي در سالهاي پس از پيروزي انقلاب است و انتشار گزارش توسعة انساني سال 2007 و 2008 بهانهاي شد كه اين بحث را خدمت دوستان داشته باشيم و مروري بر وضعيت روند تحول شاخص توسعة انساني در ايران نيز داشته باشيم و پس از آن به ارزيابي سياستهاي اجتماعي در ايران پس از انقلاب اسلامي ميپردازيم.
به عنوان مقدمه، به نظر ميآيد كه نوع تحليلهايي كه از اقدامات و سياستگذاريهاي كشور صورت ميگيرد بعضاً يا بدبينانه است يا خوشبينانه. تلقي بدبينانه يا خوشبينانه امكان ارزيابي سياستها را فراهم نميكند به اين معنا كه وقتي سياستي را اعمال ميكنيد، تصميمي را ميگيريد بايد بدانيد اعمال اين سياستها در كجا به نتايج مثبتي منجر شد و كجا احياناً نتايج ضعيفي به دنبال داشته يا به هدف مطلوب نائل نشده است تا نكات مثبت را بتوان گسترش داد و نقاط منفي را جلوگيري كرد. تنها در اين حالت است كه ميتوان سياستگذاري را ارتقاء داد و به سمت بهبود حركت كرد.
در اين «واقعگرايي» بايد هر لحظه مطالعات و تعمقمان را بيشتر كنيم. چون انسان واقعيت خارجي در ذهنش با فعل و انفعالاتي انعكاس پيدا ميكند (كه موضوعاتش در روانشناسي مفصلاً بحث شده). هيچوقت ما نميتوانيم مدعي باشيم كه تصوير كاملاً واقعگرايي از واقعيت خارجي را در ذهن توانستهايم به دست آوريم. بنابراين بايد سعي كنيم شناخت و آگاهيمان را بيشتر كنيم و به خصوص در مسائل پيچيده اين يك روند تكاملي را به دنبال ميآورد. فلذا در اين صحبت من ادعا نميكنم تصوير ارائه شده بيانگر واقعيت غيرقابل انكاري است اما بالاخره تصويري است كه سعي شده با رعايت موازين علمي همراه با انصاف روندي را تحليل كند و قطعاً با نقد و بررسي ساير صاحبنظران امكان تعامل و تعميق بيشتري براي آن فراهم ميشود.
صحبتم را با اين آيه شروع ميكنم: يا ايهاالذين امنوا استجيبوا الله و للرسول اذا دعاكم بما يحييكم. (اي كساني كه ايمان آوردهايد هنگامي كه پيامبر و خدا شما را به چيزي فرا ميخواند اجابت كنيد چرا كه دعوت خدا و رسولش ماية حيات است). تبعيت از آموزشهاي پيامبر و راهبردهاي الهي قرآن كريم ماية حيات است و اگر بتوانيم واقعيت را از اين آموزشها پيدا كنيم به تعبير قرآن كريم ما را زنده ميكند و حيات ميبخشد. درحقيقت در نظام جمهوري اسلامي به چارچوب نظري اسلام براي اداره كشور پيوستهايم و سعي ميشود با اصولي كه مستند به وحي است و براساس فرامين الهي تنظيم شده است، انطباق پيدا كند. اگر بتوانيم راهبردهاي اداره كشور را بر پايه سخنان خدا و پيغمبر سامان دهيم قطعاً در آن حيات و زندگي نهفته است.
از اين آموزشها چه حاصل ميشود؟ قرآن كريم هم چنين ميفرمايد: لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط. خداوند آنجا كه هدف برانگيخته شدن پيامبران را بيان ميكند ميگويد هدف ارسال رُسُل برقراري قسط و عدالت است.
باز ميفرمايد: ان الله يأمر بالعدل و الاحسان، يعني خداوند تنها توصيه نميكند بلكه فرمان به عدل و احسان ميدهد.
در نعمتهاي الهي آن جا كه خداوند از نعمتها ياد ميكند بهرهمندي همگاني را بيان ميكند. والانعام خلقها لكم، هوالذي سخّر البحر لماتأكلوا منةلحماً طريّا: او دريا را مسخر شما كرد تا از آن گوشت ترو تازه بخوريد. «در دامها براي شما عبرتي است كه از شير آنها به شما مينوشانيم.» هرچه كه هست ميگويد براي همه است نه گروهي خاص و جمعيتي خاص و نظامي را مورد قبول وحي اعلام ميكند كه در اين نظام امكان بهرهمندي همگاني محقق و فراهم شده باشد و هر عاملي كه منجر به كاهش بهرهمندي همگاني شود و نوعي انحصار را ايجاد كند عامل غيرمبتني بر وحي تلقي ميشود. آيات مختلفي در اين زمينهها هست كه استاد محمدرضا حكيمي در مجموعة «الحياه» به كرات به آنها اشاره كرده كه هر عاملي كه منجر به محدوديت و تمركز امكانات براي گروههاي خاصي شود گويي اين عامل غيرانساني و غيراسلامي است.
شيوههاي زندگي ائمه نيز اين را نشان ميدهد كه تلاش آنها اين بوده كه مردم نه اين كه مساوي بشوند بلكه فاصلهها و اختلافات كم شود. حضرت علي(ع) ميفرمايد: هر كس دعوت خدا و پيامبر را اجابت كند و دين ما را تصديق كند و به آن بگرود و رو به قبلة ما نماز گذارد سزاوار بهرهمندي از حقوق و حدود اسلامي است. شما بندگان خدائيد و مال از آن خداست كه آن را به عدالت ميان شما تقسيم ميكنم هيچ كسي را بر ديگري فضيلت و برتري نيست و در قيامت تقواپيشگان در پيشگاه خدا برترين و خوبترين پاداش را دارند. امام علي(ع) به آيه قرآن اشاره ميكند: ان اكرمكم عند الله اتقيكم. به خواست خدا فردا سوي ما آئيد مالي نزد ماست كه آن را ميانتان تقسيم ميكنيم. هر مسلمان آزاد خواه عرب باشد يا نباشد، خواه مستمريبگير بيتالمال باشد يا نباشد، بايد در اين اجتماع گرد آيد و از حضور سرنپيچد. (بحارالانوار، جلد 32، ص 29)
يا به عبدالله بن ابي رافع دستور دادند كه از مهاجرين آغاز كن آنها را صدا كن به هر يك 3 دينار بده آنگاه انصار را و بعد ديگران چه سرخ باشند چه سياه حاضر و چنين كن. فردي آن جا بوده سهل بن حنيف ميگويد يا اميرالمؤمنين اين مرد ديروز غلام من بود و من امروز او را آزاد كردم امام گفت همان عطايي را كه به تو ميدهم به او نيز ميدهم.
يا اختلاف طلحه و زبير با اميرالمؤمنين علي(ع) بر سر فقر يا نياز به بيتالمال نبود. گفتهاند خليفه سوم در مجلسي نشسته بوده كه درآمد رقبات طلحه را جمع كرده بود كوه سكة طلا شده بودكه پشتش را نميشد ديد. آنها از عدالت دلگير بودند و انگيزة جنگ جمل همين بود. خليفه دوم گفت طبق سابقه، تقوا و شايستگي پول را توزيع ميكنيم اميرالمؤمين ميفرمود چنين ضابطهاي در توزيع بيتالمال نداريم بلكه همه يكسانند.
به نظر من جامعة ايدهآل اسلام جامعهاي است كه همه در آن برابر و به نحو يكسان از فرصتها و مواهب زندگي و رفاه اجتماعي برخوردار شوند.
حالا ببينيم در دنيا چه اتفاقي افتاده؟ در دنياي معاصر شاهد اين هستيم كه به سمت كم شدن فاصلة طبقاتي حركت نميكنيم. گزارشات مختلفي از گسترش فاصلة طبقاتي در جهان حكايت ميكند. براساس گزارش سال 1999 توسعه انساني، 54 كشور جهان نسبت به 1990 فقيرتر شدهاند. در 21 كشور تعداد گرسنهها بيشتر شده است. در 14 كشور كودكان بيشتري در سنين كمتر از 5 سالگي ميميرند. در 12 كشور ثبت نام در مدارس ابتدايي رو به كاهش است. در 34 كشور اميد به زندگي رو به كاهش است. براساس گزارشات UNDP بيش از 1/2 ميليارد نفر در جهان داراي درآمد كمتر از يك دلار در روز هستند. در جامعة ما اين عدد 67/0 درصد است يعني از هر يكصد نفر 6/0 نفر زير يك دلار هستند ولي در جهان از هر 5 نفر يك نفر.
در دهة 1990 تعداد فقرا 123 ميليون نفر كاهش پيدا كرد. عمدة اين كاهش در كشور چين اتفاق افتاده است، چون در چين 150 ميليون نفر از فقرا از چرخة فقر خارج شدهاند و 12 درصد جمعيت هم از زير خط فقر يك دلار در روز خارج شدهاند. اگر چين را خارج كنيم، 28 ميليون نفر فقرا در كل جهان افزايش پيدا كردند.
30 كشور از 105 كشور در دنيا رشد اقتصادي بيشتر از 3 درصد دارند و متوسط درآمد در 54 كشور دنيا رشد نزولي را نشان ميدهد. 10 ميليون كودك هر سال در اثر بيماريهاي قابل پيشگيري ميميرند. 500 هزار زن در هنگام زايمان ميميرند كه اين در آفريقا بيش از يكصد برابر كشورهاي صنعتي است. براساس محاسبات سازمان بهداشت جهاني براي سلامت قابل قبول بين 35 تا 40 دلار بايد هزينه شود در حالي كه در كشورهاي با حداقل توسعهيافتگي 6 دلار در كشورهاي كمدرآمد 13 دلار، درآمد متوسط 125 دلار و كشورهاي پردرآمد 1356 دلار فقط براي سلامتشان هزينه ميشود يعني همه نمودهايي از اختلافات طبقاتي در جهان هستند.
اميد به زندگي در سيرالئون 34 سال و در ژاپن 9/81 (نزديك 82 سال) است يعني حدود 50 سال اختلاف در اميد به زندگي. در داخل كشورها هم اين اختلافات هست يعني در آمريكا بين سياهها و سفيدها، در استراليا بين بوميان و مهاجران 20 سال اختلاف وجود دارد. احتمال مرگ در سنين 15 تا 60 سال در سوئد 8 درصد و در زيمبابوه 82 درصد، در لستو 90 درصد است. 20 درصد جمعيت ثروتمند جهان 45 درصد گوشت و ماهي جهان را مصرف ميكنند.
20 درصد جمعيت جهان بيش از 85 درصد توليد ناخالص داخلي را در اختيار دارند و تعداد كودكان خياباني طبق آمار يونيسف 140 ميليون نفر است. درآمد فقيرترين كشورها 212 دلار و سرانة ثروتمندترين كشورها 11 هزار دلار شده است. در سال 1960 اختلاف درآمد سرانه بين فقيرترين كشورها و ثروتمندترين كشورها به ترتيب 212 و 11 هزار بوده در سال 2000 درآمد فقيرترين كشورها 267 اما ثروتمندترين كشورها 32 هزار درآمد داشتهاند يعني اختلاف بين 267 و 32 هزار دلار شده است يعني ظاهراً در جهان هرچه زمان ميگذرد اين اختلافات بيشتر ميشود.
عكس مشهوري وجود دارد كه تصويري است كه در سال 2004 برداشته شده در دارفو. اين عكس برنده جايزه سال 2003 پوليتزر شده است. اين عكس، تصوير كودكي است كه از گرسنگي در حال مرگ است و كركسي نشسته منتظر است كه اين كودك بميرد و نعش او را بخورد. عكاس نوشته اين اتفاق كجا ميافتد؟ آيا يك نقطة دور افتادة آفريقا؟ نه در يك كيلومتري كمپهاي كمكرساني بينالمللي سازمان ملل اين اتفاق ميافتد يعني كمكهاي بينالمللي تا يك كيلومتري خود را هم نتوانسته پوشش دهد در اينترنت آن جا كه من اين عكس را برداشتم گفته ما نميدانيم اين كودك 3 ماه بعد چه شد ولي ميدانيم عكاسش چه شد؟ او خودكشي كرد يعني نتوانست اين محروميت و نابرخورداري فاحش را تحمل كند و خودكشي كرد!...
تصوير بعد عكس يك هتل بزرگ در كنار زاغة بسيار محقر است كه با هم 2 كيلومتر بيشتر فاصله ندارند. اين تصوير روي جلد گزارش 2007 توسعه انساني UNDP آمده است. در اينجا جملهاي را آوردهام به نقل از گزارش ILO كه ميگويد 200 ميليون نفر هيچ نوع كاري را در جهان ندارند.
شاخصي كه براي اندازهگيري اين موارد به كار ميرود شاخص توسعة انساني است يا human development index كه سنجة خلاصهاي است براي توسعة انساني اين شاخص تركيبي مهم سه جزء دارد: جزء اول، زندگي سالم و طولاني است كه برحسب اميد به زندگي سنجيده ميشود. جزء دوم، دانش و سواد است كه دو بخش دارد؛ يكي نرخ باسوادي بزرگسالان كه دو سوم جزء دوم را تشكيل ميدهد و ديگري نسبت خام ثبت نام در مدارس ابتدايي، متوسطه و عالي كه يك سوم را تشكيل ميدهد. جزء سوم، استاندارد شايستة زندگي است كه نوعاً براي اينكه خيلي پيچيده نشود توليد ناخالص داخلي برحسب برابري قدرت خريد دلار است كه برحسب قدرت خريد مساوي يا p.p.p است كه هر سال بانك جهاني آن نرخ را اعلام ميكند و به قيمت ثابت 08/1 دلار با قدرت خريد سال 1998 آمريكا محاسبه شده كه هر سال توسط بانك جهاني تعديل ميشود.
شاخص HDI ويژگياي دارد كه ميتوان آن را بسيار پيچيده كرد ولي براي محاسبات و سنجشهاي مختلف بايد ساده باشد . به هر حال شاخص HDI همه ساله برای تمام کشورهای جهان، توسط «برنامه توسعه ملل متحد» به وسیله سازمان ملل متحد محاسبه شده و نتایج مربوطه طی گزارشی بین المللی منتشر ميشود. برای محاسبه این شاخص، نخست، برای هرکدام از این ابعاد یک شاخص تعریف ميشود و سپس عملکرد هر کدام از کشورها در هریک از این ابعاد برحسب عددی بین 0 و 1 بیان ميشود.
مقدار حداقل – مقدار واقعی
[ طبق فرمول مقابل: شاخص بُعد= ------------------------------]
مقدار حداقل – مقدار حداکثر
گفتيم شاخص HDI سه بعد دارد كه براي هر كدام از ابعاد آموزش، سلامت و درآمد همه ساله محاسبه ميشود. به اين ترتيب كه عملكرد هر كدام از اين كشورها بين صفر و يك در ميآيد. منتها مقدار عدد آن كشور مثلاً اميد به زندگي ايران، 72 سال است. حداقل اميد به زندگي كشورهاي مختلف كه سيرالئون بود 36 سال اينجا گذاشته ميشود و 36-72 محاسبه ميشود. بالاترين اميد به زندگي كه متعلق به ژاپن است يعني 84 سال منهاي حداقل يعني 36 سال ميشود مخرج كسر، به اين شكل شاخص بعد در مي آيد. همين طور در مورد شاخص آموزش و خام ثبت نام كه حداقل و حداكثر صفر و 100 ميباشند.
به اين ترتيب، مثلاً در 1980، 8/41 يعني 418/0 در نرخ باسوادي بزرگسالان، 618/0، 695/0 و در سال 2003، 077/0 به همين ترتيب اميد به زندگي در 1960 (براي ايران) 5/49 سال بوده، در 1980، 2/51 سال، در 1988 6/61، در 1997، 5/69، در سال 205، 2/70 سال بوده، توليد سرانة GDP: 1965 دلار در 1960، 4697 دلار در 1980، 3715 دلار در 1988. درواقع ملاحظه ميكنيد كه در فاصله 1980 تا 1988 در ايران توليد سرانه كاهش پيدا كرده چون هم جمعيت بالا رفته و هم آن سال، سال پاياني جنگ بود كه مقدار درآمد سرانه به دليل جنگ كاهش داشت. ولي در سال 1997، 5222 دلار، سال 2003، 7000 دلار و طي 2005، 7968 دلار بوده است. طبق همين گزارش توسعه هزاره يا MDG، شاخص توسعة انساني هم به همين ترتيب كه در سال 1960، 562/0؛ در سال 1980، 566/0؛ در سال 1988، 646/0؛ در سال 1997، 690/0 و در حال حاضر 732/0 شده است.
عمدةصحبت ما روي همين جدول است ملاحظه ميفرمائيد كه در 1960 تا 1980 شاخص توسعة انساني در مقياس جهاني از 562/0 به 566/0 رشد كرده يعني 004/0 رشد داشته در حالي كه درآمد سرانه از 1965 دلار به 4900 دلار بالا رفته يعني درآمد سرانه حدود 5/2 برابر شده ولي شاخص توسعة انساني 004/0 رشد داشته است.
از 1980 (يعني سال پيروزي انقلاب) تا 1988 ميبينيد درآمد سرانه رشد نكرده كه كمي هم كاهش داشته اما شاخص توسعة انساني از 566 به 646 بالا رفته است. آنجا 004/0 در ظرف 20 سال اينجا در ظرف 8 سال 2/0 يعني 5 برابر در حالي كه درآمد سرانه هم افت كرده است. درآمد سرانه هم در بهداشت و هم در آموزش مؤثر است و هم خودش مستقلاً وزني را در شاخص توسعةانساني تشكيل ميدهد يعني در همان حال كه درآمد سرانه كاهش پيدا كرده بهداشت و آموزش به شدت بهتر شده است كه اين شاخص توانسته بالا برود.
گاهي ميگويند اين اعداد درست نيست ولي اگر اين طور باشد سال بعد اشتباه خودش را نشان ميدهد. سال 1997 را ببينيد درآمد سرانه زيادتر شده و رسيده به 5222 دلار ولي شاخص توسعة انساني حدود 46/0 بالا رفته كه نشاندهندة اين است كه شاخصهاي بهداشت و آموزش رشد بيشتري داشتهاند يعني سياست اجتماعي كشور به گسترش بهداشت و آموزش و توسعه انساني توجه داشته است. در سال 2003 درآمد سرانه 7 هزار دلار و شاخص توسعه انساني به 732/0 رسيده و در سال 2005، 7900 دلار درآمد سرانه و توسعه انساني به 759/0 رسيده.
بنابراين روند رشد شاخص توسعة انساني ايران از روند تحول درآمد سرانه تبعيت نميكند كه اين نشاندهندة اين است كه يك نوع سياستگذاري مشخصي روي حوزههاي آموزش و بهداشت صورت گرفته و به طور متمركز به آنها پرداخته شده به خصوص اين مقايسه با توجه به روندهاي قبل و بعد از انقلاب اسلامي معنيدارتر ميشود آنجا كه در فاصله سالهاي 1960 تا 1980 يعني 20 سال قبل از انقلاب با اين كه درآمد سرانه 5/2 برابر شده توسعة انساني 004/0 رشد كرده به عبارت ديگر درآمد سرانة افزايش يافته صرفاً نصيب «گروههاي خاصي» شده و صرف ارتقاء آموزش و بهداشت عمومي نشده است. برعكس در فاصلة سالهاي 1980 تا 1988 كه درآمد سرانه كم شده شاخص توسعه انساني به شدت بالا رفته بنابراين درآمد سرانة كم، بهتر توزيع شده و به روستاها و مناطق محروم و گروههاي وسيع اجتماعي بهتر اختصاص يافته است. ما به ازاي سياستي آن هم توسعه مدارس روستا، خانههاي بهداشت، شبكة بهداشت درماني و طرح ژنريك دارو و از اين قبيل ميباشند، مثلاً اگر ما طرح ژنريك دارو را اجرا نميكرديم و دارو را براساس علامت تجاري ميخريديم الان كه حدود 400 ميليون دلار هزينة داروي ما است براي همان مقدار دارو بايد 3 ميليارد دلار هزينه ميكرديم.
شواهد ديگري هم وجود دارد مثلاً در گزارش يونيسف نشان ميدهد در مورد ميزان مرگ و مير كودكان زير 5 سال هم همين اتفاق افتاده يعني روند مرگ و مير كودكان زير 5 سال اصلاً از روند تغييرات درآمد سرانه تبعيت نميكند.
در مقالهاي ديگر هم آوردهام كه برحسب دو مطالعهاي كه در گذشته در ايران انجام شده روند قد و وزن كودكان را بررسي كرده و ميگويد در طول سالهاي 69 تا 78 ميانة قد دختران و پسران 2 تا 18 سال ايراني به طور متوسط 6/3 سانتيمتر افزايش داشته است هم چنين ميانة وزن آنها 71/2 و 3 كيلوگرم افزايش داشته كه نشان ميدهد سياستها، سياستهاي معطوف به جمعيت هدف و براي ارتقاء كيفيت زندگي كارآمد بودهاند.
اما در بحث HDI و درآمد سرانه سال 1976 را جداگانه آوردهام. درآمد سرانه آن جا 8600 دلار است ولي توسعة انساني 564/0 است يعني 002/0 تغيير كرده يعني مقايسة اعداد 1960 و 1976 اعداد تكاندهندهاي را نشان ميدهد. درآمد سرانه 4 يا 5 برابر شده ولي 002/0 فقط HDI بالا رفته است.
بالاترین درآمد سرانه 8679
سال بالاترین 1976
درآمد فعلی 7525
سال 2004
سال 1976 سالي بود كه درآمدهاي نفتي به شدت در ايران بالا رفته بود و جالب است بدانيد هنوز هم درآمد سرانة ايران به آن مقدار نرسيده ولي توسعة انساني در همين فاصله چندين برابر بيشتر شده و اين نشان ميدهد، ميتوانيم كشور ثروتمندي باشيم ولي مردمي اكثراً فقير و بيمار و بيسواد داشته باشيم، نيز ميتوانيم كشور كمدرآمدي باشيم ولي توسعة انساني بالاتري داشته باشيم. اينها برميگردد به اينكه چگونه سياستگذاري كنيم، چگونه منافع حاصل از توسعه ملي را توزيع كنيم، چه گروههايي را در هدف قرار دهيم و چگونه برابري و بهرهمندي همگاني را فراهم كنيم.
گاهي اين گونه هم مطرح ميشود كه درآمد سرانه هنوز به اندازة قبل از انقلاب نشده است. انقلاب باعث شد درآمد سرانه ايران كاهش پيدا كند. جدول بعد مربوط به اين موضوع است. سؤال اول اين كه آيا ايران تنها كشوري است كه درآمد سرانهاش كاهش پيدا كرده؟ ملاحظه ميكنيد كه در ايران بالاترين درآمد براي سال 1976 بوده 8600 دلار، الان كه 2004 است 7525 دلار شده است. بايد توجه داشته بايد كه حتي در همين سال هاي اخير در حالي كه در اوكراين در سال 1989 درآمد 9900 دلاري داشته در سال 2004 درآمد سرانه آنها 6300 دلار شده است.
اگر تحليل كنيم براي اوكراين چه اتفاقي در 1989 افتاده، مشاهده ميشود اين سال فروپاشي اتحاد شوروي است كه همة كشورهاي اتحاد شوروي هم درآمد سرانهشان هم شاخصهاي اميد به زندگي نزول كرده است. يكي ديگر از كشورها آفريقاي جنوبي است. بالاترين درآمد سرانه در سال 1981 بوده به ميزان 12 هزار دلار و هماكنون 11 هزار دلار است. اردن 5300 دلار در 1987 و الان 4600 دلار. عربستان در سال 1977، 25 هزار دلار بوده و الآن 13 هزار دلار يعني نصف آن مقدار. كويت در سال 1977، 30 هزار دلار و در حال حاضر 20 هزار دلار. امارات متحده در سال 1975، 48 هزار دلار و اكنون 24 هزار دلار يعني نصف شده. پس اين اتفاق در اين سالها در كشورهاي نفتي كه شرايطشان مثل ماست تكرار شده و درواقع شوك نفتي آن سال يك نقطه اوج بالايي را ايجاد كرده ضمن اينكه در آن كشورها در حال حاضر درآمدشان نصف سال 1977 است ولي ايران از نصف خيلي بالاتر است. بنابراين، كاهش درآمد سرانه در ايران مربوط به وقايع انقلاب نبوده بلكه از تبعات شوك نفتي سال 1973 حاصل شده و در ساير كشورهاي نفتخيز هم مشابه آن اتفاق افتاده است.
نكتة ديگر اين كه گفتيم كارايي نسبي در سياستهاي اجتماعي ايران وجود داشته و توانسته عليرغم كاهش درآمد سرانه شاخص توسط انساني بهتر شود اما آيا اين كارايي بالاترين كارايي در جهان است؟ در گزارش توسعه انساني مذكور شاخص ديگري هم محاسبه شده است كه در جدولي كه ارائه شده ستون آخر را شامل ميشود و ميگويد كشورها رتبهاي در HDI دارند و رتبهاي در درآمد سرانه اگر رتبة درآمد سرانهشان در جهان با رتبة HDI يكسان است كه صفر خورده،كشورهايي كه رتبة HDI آنها از رتبة درآمد سرانه بالاتر است عدد مثبت دارد. كشورهايي كه رتبة درآمد سرانه از رتبة HDI پايينتر است عدد منفي دريافت كردهاند .
مثلاً يكي از كشورها؛ نيوزلند 9+ خورده يعني رتبة توسعة انسانياش نوزدهم است اما درآمد سرانة 24 هزار دلار و رتبة بيست و هشتم است يعني توسعه انساني نيوزلند 9 رتبه بهتر از پولش كار كرده در حالي كه كشور لوكزامبورك 17- خورده يعني بالاترين درآمد سرانه 60 هزار دلار را دارد در حالي كه رتبة توسعه انساني 14 را كسب كرده. انگليس 5-، آمريكا 10-، اوروگوئه 16 شده يعني 16 رتبه بهتر از درآمدش كار كرده بهترين كشور كوباست كه رتبة 43 خورده و با درآمد 6 هزار دلار رتبة توسعة انساني 51 شده و 43 رتبه از وضعيت درآمدياش بهتر است.
در اين شاخص ايران 23- را كسب كرده، در سال 2001 بوده 29-، در سال 2004 بوده 24- يعني با اين كه عملكرد اجتماعي ما خوب بوده نسبت به وضعيت درآمد سرانهمان اما به خصوص در اين سالهاي اخير توسعة انساني به سرعت درآمد سرانه رشد نكرده و 23 رتبه از جايگاهي كه ميتوانستيم داشته باشيم عقبتر هستيم.
بعضي از كشورها عملكرد بهتري از ما داشتند مثل آلباني، چين و لبنان. اما برخي عملكرد بدتري داشتند مانند آفريقاي جنوبي. درواقع جاهايي كه درآمد سرانةبالا وHDI پايين دارند درآمد سرانه صرف گروههاي خاص اجتماعي ميشود و توزيع درآمد و نيز توزيع منافع حاصل از توليد ناخالص داخلي آنها خوب نبوده است. چنان چه برخي از اين كشورها داراي معادن الماس هستند و تحت سياستهاي استعمار قرار دارند.
به عنوان آخرين كلام جملهاي عرض ميكنم كه در طول سالهاي پس از انقلاب همواره سعي شده عنوان توسعة فرهنگي سياسي، اجتماعي را در كنار برنامههاي توسعه اقتصادي داشته باشيم و توسعة همهجانبه را دنبال كنيم. ارزيابي كه ميتوان داشت كه گزارش هم به آن اشاره ميكند ايران را جزء كشورهاي داراي توسعه انساني متوسط خوب دستهبندي ميكند و كاركرد رو به زمان را هم خوب ارزيابي كرده يا در گزارش بانك جهاني هم اشاره شده كه «بعد از انقلاب جمعيت زير خط فقر از 47 درصد به 9 درصد رسيدهاند تقريباً همة شاخصهاي سلامتي بهبود يافته تا آنجا كه از اين نظر ايران در قياس با كشورهاي همرديف خود بالاتر قرار گرفته است. از ميان رفتن فاصلة مرد و زن در آموزش و پرورش شايان توجه است تفاوت مشاركت سياسي بسيار جزئي است».
در پايان اشارهاي هم داشته باشيم به احاديث و كلام معصومين. اين احاديث هم تأكيد ميكند كه چطور عمل كنيم امام صادق(ع) ميفرمايد: «عدل شيرينتر از آبي است كه به تشنه رسد»، اما علي(ع) ميفرمايند: «هر كه در سرزمينها عدالت كند خداوند رحمت را به او عنايت ميكند»، «به سبب عدالت بركتها دو چندان ميشود»، اميرالمؤمنين ميفرمايد: «هيچ چيز مانند عدالت باعث آباداني نميشود.»
رمز آباداني و رفاه و توسعه اجتماعي كشورها، عدالت است و سياستگذاري توزيع عادلانه بهرهمندي از مواهب توسعه اقتصادي كشورها، راهبرد مهم توسعه اجتماعي كشور را تشكيل ميدهد.
منبع: http://ires.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=91&catid=32&Itemid=47