بخشي ازبیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان سپاه 29 / 6 / 74
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
دربارهى هفتهى دفاع مقدّس - كه در آستانهى آن هستيم - لازم مىدانم مطلبى را مطرح كنم و آن اين است كه اسلام پيروان خود را به عبرت گرفتن عادت مىدهد. در قرآن آيات متعدّدى اين نكته را متذكر مىشوند: «انّ فى ذلك لعبرة»، «فاعتبروا يا اولىالابصار» و ... اين يك درس زندگى است و فقط به معناى اين نيست كه انسان بتواند با اين درس، معاش خود و حيات چند روزه را اصلاح كند و سامان بخشد. درس زندگى يعنى انسان بتواند با اين درس هم حياتِ اين نشئه و هم - بالاتر از آن - حيات نشئهى بعد را آباد كند؛ چون اصل آن جاست. تا چشم بر هم بزنيد، همه چيز تمام شده است. مهم آن نشئه است كه از لحظهى وفات و خروج از اين عالم تا قيام قيامت، انسان دچار آن است و زندگى توأم با سعادت يا شقاوت و خوشى يا ناخوشى را مشاهده مىكند. انسان براى خوشىِ يك لحظهى اين دنيا چقدر زحمت مىكشد؟ بايد براى خوشى ابد خيلى تلاش كند. همهى اينها با «عبرت» قابل تأمين است و به همين خاطر در قرآن اين همه تأكيد شده است كه عبرت بگيريد.
اين جملهى نهجالبلاغه خيلى مهمّ است كه: «انّ من صرّحت له العبُر عمّا بين يديه من المَثُلات»؛ هر كه بتواند رنجها و بلاها و حوادث و سختيها را به چشم عبرت ببيند: «حجزته التّقوى عن تقحم الشُّبهات»؛ آن قدر از بدى و زشتى و چيزهايى كه انسان را دچار بدبختى و نابسامانى مىكند، رويگردان مىشود كه حتّى از شبهههاى آن هم اجتناب خواهد كرد؛ چه رسد به خود آن.
اين جنگ هشت ساله با مقدّمات و مؤخّراتش كه تا امروز هم ادامه دارد، يكى از آن صحنههاى عبرت است. به اين صحنهى عبرت نگاه كنيم. قبل از انقلاب، زندگى مردم ايران هم خودش يك صحنهى عبرت بود كه آن صحنه امروز هم در نقاطى از دنيا وجود دارد: حكومتهايى فاسد، مردمى گرفتار، دنيا و آخرتى فنا شده، دستى گشاده از سوى دشمنان و بدخواهان و لاشخورهاى بين المللى در زندگى يك ملت و آفاقى بسته و تيره و تار براى انسانهايى كه در آنجا زندگى مىكنند و نه دنيا دارند و نه آخرت! قبل از انقلاب وضعيت ما اين گونه بود و امروز هم در دنيا بعضى از كشورها اين طورند. از آن عبرت، ملت ايران خوب استفاده كرد. يكى از اين استفادهها، همان ايستادگى در ميدان جنگ هشت ساله بود.
امام بزرگوار ما - كه تا ابدالآباد نور و رحمت الهى بر روح مطّهر او در حال فيضان باشد - مكرر در طول اين سالها مىفرمود: «دشمن مىخواهد ايران را به قهقرا برگرداند و همان جايى ببرد كه ملت ما حركت خود را آغاز كرده است و او را در همان حصار گذشته نگه دارد و به منابع و معادن و خيرات و بركات و نيروهاى انسانى كشور دست باز كند و براى خود و نوكرانش پول و لذّت و ثروت جمع آورى كند و ملت ايران را در سياهچال بدبختىاى كه زندگى مىكرد، رها كند». مردم سخنان ارزشمند امام را باور كردند و جوانان هم حقيقت را فهميدند؛ لذا حماسهى آن هشت سال پديد آمد. امروز شما و همهى مردم ايران و بلكه ملتهاى ديگر بايستى از آن حماسه درس بگيريد.
در اين هشت سال خيلى كارها شد كه هنوز عشرى از اعشار تلاشهاى دهسالهى جوانان و ملت ما و مادران و پدران و خيرخواهان اين امّت به سلك نگارش در نيامده است و هنوز از آن تلاشهاى بسيار، عدهاى خبر ندارند. من به جوانان امروز به خصوص نوجوانان مؤكّداً توصيه مىكنم كتابهايى را كه شرح و گزارش گوشهاى از جنگ هشت ساله است، قدر بدانند و آنها را بخوانند؛ زيرا حقايق زيادى در آن كتابها بازگو شده است. همين خاطراتى كه جوانان مىنويسند و گزارشهايى كه از آن روزها مىدهند؛ خواندنى و عبرتآموز است.
آن چه كه هنوز بيان نشده، به مراتب بيشتر از آن چيزى است كه تاكنون بيان شده است. خيلى كارها انجام گرفت؛ ليكن يك جمع بندى وجود دارد كه جلوِ چشم همه و مايهى عبرت است. يكى از اين جمع بنديها - كه بارها هم گفته شده ولى هر چه بيشتر تكرار شود بهتر است - اين است كه در برههاى از زمان، تمام قدرتهاى سرپاىِ دنيا تقريباً عليه ايران اسلامى دست به هم دادند. هر چند در ظاهر فقط يك ارتش عراق بود كه با ما مىجنگيد؛ اما كارشناسان و جاسوسان و ماهوارهها و سلاحهاى امريكايى و اروپايى بلوك شرق (شوروى آن روز و كشورهاى اروپاى شرقى) و نيز پول دولتهاى اطراف خليج فارس و نيروهاى كارشناس غير عرب كه بعضى گفتهاند اسرائيليها هم در ميانشان بودهاند، ولى من چون يقين ندارم نمىخواهم بگويم دست به هم داده بودند و از عراق جانبدارى مىكردند. علاوه بر اينها شما مىدانيد در جبهه قرار داشتن فقط به اين معنا نيست كه انسان با دشمن گلاويز شود؛ در صورتى كه فراهم كردن زمينهى نبردِ آسانتر براى طرف مقابل، كمك زيادى به او مىكند. مثلاً دو نفر كه با هم كُشتى مىگيرند، اگر عدّهاى يك كشتىگير را تشويق كردند و برايش امكانات تدارك ديدند و كار يادش دادند و زير پايش را صاف و لباسش را مرتّب كردند و اگر افتاد زير بغلش را گرفتند؛ همهى آنها در كُشتى داخلند. جنگ عراق با ما شبيه چنين صحنهاى بود.
كسانى كه سرپا بودند، در جبههى ارتش عراق قرار گرفتند؛ براى اينكه اگر بتوانند بخشى از ايران را جدا كنند و يا نيروهايشان را تا مركز كشور ما برسانند صريحاً گفتند كه اين كار را خواهيم كرد! و يا منابع نفتى ايران را در جنوب كشور و خليج فارس تصرّف كنند و يا فشار اقتصادى را طورى بر ملت ما وارد كنند كه طاقت خود را از دست بدهد. خلاصه اينكه با ده راه و از ده جهت كارى كنند كه حكومت اسلام و قرآن سرنگون شود. اين هدف آنها بود. يك روز و دو روز هم اين كار انجام نگرفت؛ بلكه هشت سال طول كشيد و با همين شدّت و يكپارچگى جناحهاى مختلف، عليه نظام اسلامى تلاش كردند.
نتيجهى همهى اتحادشان اين شد كه نه يك وجب از خاك ايران را توانستند جدا كنند و نه توانستند نظام انقلابى را تضعيف نمايند و نه توانستند بخشى از منابع ايران را بگيرند و نه توانستند ايران اسلامى را دچار اضطراب فكرى و عقيدتى كنند؛ بلكه به عكس، ايران مستحكمتر، حكومت ثابتتر، مردم علاقهمندتر و افكار داراى رشد بيشتر شد و همه چيز صددرصد در جهت خلاف ميل و ارادهى دشمن پيش رفت. اين يك عبرت و تجربه است. چه دليلى داريد كه اگر در يك برههى ديگر از زمان باز هم همان امريكا و اروپا و ناتو و همان مرتجعان، دست به دست هم بدهند، نتيجهاى غير از اين به دست نيايد؟ چرا بعضى كسان دائماً سعى مىكنند دشمن را بزرگ كنند و نيروهاى عظيمِ جوشان و خروشان انقلاب را كوچك جلوه دهند؟!
مادامى كه شما ايمان و تقوا و عمل صالح را براى خودتان حفظ مىكنيد؛ تمام قدرت خدا، تمام نواميس طبيعت و تمام امكانات يك گروه برگزيده در اختيار شماست. در ميدان سازندگى، در ميدان توطئهى تبليغاتى، در ميدان مبارزه و تهاجم فرهنگى، در ميدان خُلقيّات مردم، در ميدان بازِ يك حركت نظامى كه البته بسيار مستبعد است و در هر ميدان ديگر اگر دشمن با همهى حجم و قدرت و تنّوع و ابزار تبليغاتى و با همان ساز و برگ نظامى وارد شود كه البته امروز دشمن ديگر آن ساز و برگ گذشته را ندارد؛ آن روز بلوك شرق با آن طول و عرض وجود داشت كه ديگر امروز نيست؛ به علاوه تغييرات فراوان سياسى و جغرافيايى در سطح عالم به وقوع پيوسته است كه همه به سود اسلام و مسلمين است در مقابل ملت و همين جوانان مؤمن و خانوادههاى جوشان از عاطفه و ايمان، هيچ غلطى نخواهد توانست بكند.
منبع : www.jahadi.ir