پدید آورنده : محمدمحسن طبسی
حضرت ادریس(ع) پس از آدم و شیث(علیهما السلام) به مقام پیامبری برگزیده شد. او همواره مردم را به پرستش خدای یگانه و دوری ازگناه دعوت می کرد و پیروانش را به ظهور پیامبران بعدی، به ویژه خاتم الانبیاء محمد مصطفی(ص)، بشارت می داد.
در نام این پیامبراختلاف است. گروهی نامش را اخنوع و لقبش را ادریس دانسته اند. دسته ای وی را «اوزریس » خوانده، ادریس را معرف این نام شمرده اند. جمعی معتقدند نامش در تورات «اخنوع » یا «خنوع » است و «هرمس الهرامسه » و «مثلث النعمه » و«المثلث » لقب داده اند; زیرا ملک و حکیم و نبی بوده است.
علامه طباطبایی(ره) در این باره می فرماید : نام ایشان به زبان یونانی طرمیس بود که در زبان عربی اخنوع گفته می شود. اما بعضی دیگر می گویند : در زبان یونانی به ایشان ارمیس می گویند که درزبان عربی هرمس گفته می شود و خداوند عزوجل هم درکتاب قرآن ایشان را ادریس نامید.»
ادریس در قرآن
فخررازی در ذیل آیات 56 و 57 سوره مریم چنین می گوید:
1- همانا ادریس پیامبری راستگو و صدیق بود.(انه کان صدیقا)
2- آن حضرت مقام نبوت داشت.(نبیا)
3- خداوند مقامش را بلندگردانید.(و رفعناه مکانا علیا)
شیخ طوسی(ره)در باره اوصاف حضرت ادریس به آیه های 84 و 85سوره انبیاء اشاره کرده، می فرماید:
4- برعمل صالح و اطاعت از خداوند استوار بود.(و ذکری للعالمین)
5- در بلاها بردباری بسیار نشان می داد.(و اسماعیل و ادریس وذالکفل کل من الصابرین)
علامه طبرسی(ره)به خاطر عدم شتاب در استجابت دعا را نشانه بردباری ادریس می داند.
خصوصیات ادریس
حضرت ادریس(ع)به کثرت درس و تعلیم و نشر احکام و سنن الهی مشهود بود و بدین سبب وی را «ادریس » نامیدند.
او نخستین کسی بود که به نوشتن پرداخت و در علم ستاره شناسی وحکمت نظر کرد. خداوند وی را از اسرار و چگونگی ترکیب فلک ونقطه اجتماع ستارگان آگاه ساخت و شمار سالها و دانش ریاضی وهیئت به او آموخت.
وقتی ادریس به پیامبری مبعوث شد، مردم به هفتاد و دوزبان سخن می گفتند و خدای متعال همه آن لغات را به وی تعلیم داد. اوهم چنین نخستین کسی بود که حرفه و هنر دوزندگی داشت و لباس می دوخت. قبل از وی مردم پوست برتن می کردند. ادریس خیاط بود ودر مسجد سهله بدین کار اشتغال داشت.
آن پیامبر بزرگوار نخستین فرستاده خداوند بود که با اسلحه به جنگ دشمنان (فرزندان قابیل) رفت و یکی از فرزندان قابیل را به اسارت در آورد.
عبادت ادریس
ابن عباس می گوید: «کان ادریس النبی(ع)یسبح النهار و یصومه و یبیت حیث ما جنه اللیل و یاتیه رزقه حیث ما افطروکان یصعد له من العمل الصلاح مثل ما یصعد لاهل الارض کلهم »
حضرت ادریس(ع) روز را به عبادت و روزه می گذراند و شب در هرکجا می رسید بیتوته می کرد. هنگام افطار، هرجا که بود روزی اش می رسید.
کردار نیک وی که هرروز به آسمان می رفت با اعمال صالح همه مردم زمانش برابر بود.
حضرت ادریس هنگام دوختن لباس به حمد، تسبیح، تمجید، تکبیر،توحید خداوند لب می گشاد و اعمال یک روز او با کردار همه اهل زمین در زمان وی برابر بود.
سیمای ادریس در دعاها
سید رضی الدین بن طاووس(ره) دعاهایی نقل کرده که نام و یاد این پیامبر بزرگ در آن دیده می شود. در دعاهای ویژه ماه ربیع الاول چنین آمده است:
«واسئلک باسمک الذی دعاک به ادریس فرفعته مکانا علیا ان ترفعنا الی احب البقاع الیک...»
در دعاهای مختص ماه مبارک رجب نیز چنین می خوانیم:
«اللهم انی اسئلک باسمک... و معلم ادریس عدد النجوم و الحساب و السنین و الشهود و اوقات الازمان »
چنان که پیدا است این دعا به برخی از اوصاف ادریس اشاره می کنداز جمله داشتن شمار سالها، ریاضی و نجوم.
فرزندان ادریس
ادریس پیامبر فرزندان متعددی داشته که فقط نام «متوشلخ » و«ناخورا» و «حرقاسیل » در کتابها ذکر شده است.
زبان ادریس
ابن عباس می گوید : پنج تن از پیامبران به زبان سریانی (یونانی)سخن می گفتند :
1- آدم (ع)
2- شیث (ع)
3- ادریس (ع)
4- نوح (ع)
5- ابراهیم (ع)
ادریس چندمین پیامبر است؟
مشهور این است که حضرت ادریس (ع) سومین پیامبر است و پس از آدم و شیث (ع) بدین مقام برگزیده شد.
گروهی وی را دومین پیامبر می دانند و دسته ای نیز نوح را پیامبر دوم شمرده اند و ادریس را یکی از انبیاء بنی اسرائیل می دانند. ابن کثیر در پاسخ این گروه می گوید : این سخن گمانی بیش نیست.
گروهی نیز ادریس را یکی از علمای بنی اسرائیل دانسته اند. این سخن به وسیله بعضی از مفسران رد شده است.
آیا الیاس همان ادریس است؟
ابن مسعود و ابن عباس چنان نقل کرده اند که الیاس همان ادریس است. البته این سخن صحیح نیست ; زیرا طبق کتب تاریخی الیاس ازفرزندان نوح (ع) و ادریس جد پدر نوح است و این دو قابل جمع نمی نماید.
سیمای پیامبر اسلام (ص) و علی (ع) در مصحف ادریس
در صحف ادریس پیامبر چنین آمده است: «هنگامی که خداوند ابلیس را تا روز موعود مهلت داد، به او فرمود : برای آن روزموعود بندگانی را انتخاب و قلبهایشان را امتحان کرده ام. آنان دوستان من هستند برای آنها پیامبر مصطفی (ص) و امینی چون مرتضی علی (ع) انتخاب کرده ام. پس مصطفی (ص)را پیامبرآنها(امت)وعلي را یاروانصار قرار دادم. آنها امتی هستند که من برای پیامبرم مصطفی(ص) و امینم مرتضی(ع) اختیار کرده ام.»
نکته مهمی که از این جملات به دست می آید این است که اولا حضرت ادریس(ع) آمدن پیامبری به نام محمد(ص) را بشارت می دهد و ثانیا به جانشینی و ولایت علی بن ابی طالب(ع) بعد از پیامبر(ص) تصریح می کند.
پیامبر اسلام(ص)در صحف ادریس «بهیائیل » خوانده شده و ادریس پیشاپیش خبر ظهورش را داده است.
ولادت و دوران کودکی آن حضرت
علامه طباطبایی(ره)درباره مکان ولادت حضرت ادریس(ع) می فرماید:
حکیمان و دانشمندان در باره مکان ولادت ادریس اختلاف کرده اند. گروهی بر این باورند که او در شهر «منف » مصر به دنیا آمد ودر آن جا وی را «هرمس الهرامه » می خواندند; و گروهی چنان می اندیشید که او در بابل به دنیا آمده است.
در باره دوران کودکی حضرت ادریس(ع) می گویند: ایشان استادی به نام «اغشاذیمون » داشته است.
علامه طباطبایی(ره)می فرماید: کسی در باره زندگی این شخص چیزی نگفته است. فقط گفته اند که او یکی از انبیای یونان و مصر بوده و به «اورین دوم » شهرت داشت. یونانیها و مصریها ادریس را «اورین سوم » می خواندند.
ادریس و ستمگران
پادشاه ستمگری بر قوم ادریس(ع) حکومت می کرد و فرمانش برمال وجان مردم نافذ بود. روزی پادشاه برای تفریح از مرکز حکومت خودخارج گردید. در راه به چمن زاری سبز و خرم رسید و آن جا راپسندید. از افراد خود پرسید: این چمنزار از کیست؟ گفتند: آن مردی خدا پرست با فلان نام و نشان.
شاه دستور داد مرد بینوا را احضار کردند. به او فرمان داد كه زمین را به دربار واگذارد. مرد با ایمان گفت: خانواده ام از تونیازمندترند. شاه گفت: پس به من بفروش.
مرد حاضر نشد. شاه خشمگین به خانه بازگشت; ولی بسیار ناراحت به نظر می رسید و در اندیشه بود که چگونه زمین را از آن مرد بگیرد.
همسر ناپاک شاه، چون شاه را عصبانی دید و سبب را دریافت،گفت: چاره کار آسان است. گروهی از یاران پلیدش را طلبید ودستور داد: نزد شاه گواهی دهند مالک زمین کافر و از دین شاه روی گردان شده است. به گواهی آنان دروغ آنان زمین به تصرف شاه در آمد. در برابر این ظلم بزرگ، پروردگار خشمگین شده، به ادریس(ع) امر کرد نزد ستمکار رفته، به وی هشدار دهد ویاد آوری کند که پایتخت و پیکر همسرت طمعه سگان خواهد شد.
ادریس(ع) پیام پروردگار را رسانید. شاه گفت: پیش از آن که به دست من کشته شوی برون رو. همسرش گفت : از پیام خدای ادریس بیمناک مشو; من افرادی را برای کشتن وی می فرستم.
بدین ترتیب، گروهی به تعقیب ادریس پرداختند. ادریس به فرمان خداوند از شهر خارج شد; خود را مخفی ساخت و چنین دعا کرد:
خداوند! باران رحمتت را براین شهر نازل مفرما تا من درخواست کنم.
دعای ادریس مستجاب شد. او به غاری پناه برد و با حمایت فرشته ای که همه شب غذایش را می آورد به زندگی ادامه داد.
پروردگار شاه ستمگر را سرنگون کرد; در چنگال مرگ اسیر ساخت،شهر را ویران و همسرش را طعمه سگان ساخت. از مخفی شدن ادریس درغار بیست سال گذشت و حتی یک قطره باران نیز برآن سرزمین نبارید. زندگانی مردم بسی سخت شد. مردم گفتند : بدبختی ما به سبب نفرین ادریس(ع) است. به درگاه خداوند رفتند; از گناهان خوداستغفار کردند و خاک ندامت بر سرریختند. خداوند توبه آنان راپذیرفت و ادریس را به شهر بازگرداند. مردم در پیشگاه او توبه کردند و باران با دعای ادریس به شهر بازگشت.
مجله کوثر :: فروردین 1379، شماره به 37 به نقل از : www.hawzah.ir