از آنجا كه عمده ويژگيهاي رفتاري بهائيت با ويژگيهاي رفتاري اسرائيليها همخواني داشت، با تشكيل دولت اسرائيل و تشكيلات مركزي بهائيت در شهر حيفا اين فرقه كاملاً در خدمت اسرائيل قرار گرفت و فعاليتهاي آنها براساس خواستههاي اسرائيليها تنظيم شد. در اين ميان بهائيها از حمايت آمريكا و انگلستان نيز برخوردار بودند. از سوي ديگر فعاليت بهائيان به خصوص در ارتباط با اسلامزدايي سازگاري زيادي با روحيه محمدرضا پهلوي داشت. مجموعه اين مسائل سبب شد كه بهائيت براي حفظ موجوديت و تحقق اهداف خود در عصر محمدرضا شاه كه براي آنها به منزله دوران طلايي بود، در زمينه گسترش روابط ايران و اسرائيل كه كاملاً در راستاي منافع آنها بود، به فعاليت قابل توجهي بپردازند.
بهائيان با تمام وجود خود را در اختيار اسرائيليها قرار داده بودند به گونه اي كه توانستند اعتماد بيش از حد اسرائيليها را كسب كنند و اسرائيليها نيز در برابر خوش خدمتي آنها رفتار ويژهاي داشتند. در يكي از اسناد به نقل از يكي از بهائيان به نام «فريدون رامشفر» كه مسافرتي به اسرائيل داشته، درباره نحوه برخورد اسرائيليها با بهائيان آمده است:
«... دولت اسرائيل آنقدر نسبت به بهائيان خوشبين است كه در فرودگاه خود، احبا (بهائيان) را بازرسي نميكند. به طوريكه وقتي رئيس كاروان به پليس اظهار ميدارد اينها بهائي هستند حتي يك چمدان را باز نميكنند. ولي بقيه مسافرين و حتي كليميها را بازرسي ميكنند به طوريكه يك كليمي اعتراض كرده بود كه چرا بهائيان را بازرسي نميكنيد و ما را كه اينجا موطنمان است مورد بازرسي قرار ميدهيد!» بهائيان در كنار عناصر فراماسون و صهيونيست، در دوران محمدرضا شاه نقش مهمي در اجراي نظرات و سياستهاي خود داشتند. در اين دوران با توجه به نفوذ بيشتر آمريكا و اسرائيل، تلاش فراواني براي رسميت بخشيدن به فرقه بهائيت ميشد، زيرا آنها نقش مؤثري در تثبيت رژيم سلطنتي و حكومت شاه داشتند، به گونهاي كه از نزديكان شاه و خاندان پهلوي و عده زيادي از كارگزاران و متوليان پستهاي حساس و كليدي كشور بهايي بودند.
در سال 1339 فهرستي از اسامي مقامات نظامي و غيرنظامي تهيه شد كه نشانگر تصدي بيشتر پستهاي اطلاعاتي، امنيتي، سياسي و اقتصادي كشور به وسيله بهائيان بود. البته به دليل پنهانكاري و عدم اظهار، بعضي از افراد در پستهاي مهمي بودند كه نام آنان در اين فهرست نيامده و بيترديد تعداد بهائيان شاغل در دستگاهها چندين برابر فهرست مزبور بوده است. در سالهاي بعد تعداد بهائيان شاغل و سطوح اشتغال آنان بالا رفت به طوريكه اميرعباس هويدا نخستوزير سيزده ساله، ليلي امير ارجمند مشاور ويژه فرح و مدير برنامههاي آموزشي و تربيتي رضا پهلوي، عباس شاهقلي وزير بهداري و وزير علوم، روحاني وزير آب و برق و كشاورزي در دولت هويدا، شاپور راسخ در آموزش عالي و در واقع گرداننده سازمان برنامه و بودجه و مدير تشكيلات بهائيت در ايران، عبدالكريم ايادي پزشك مخصوص شاه و 23 شغل ديگر و دهها تن از سران رژيم از اعضاي فرقه بهائيت بودند.
بهائيت در تمام دوران سلطنت پهلوي و در مقاطع حساس به رغم ادعاي غيرسياسي بودن، هماهنگ با سياستهاي موردنظر رژيم و در جهت تثبيت موقعيت آن تلاش كرد. تأييد انقلاب سفيدشاه، همكاري با ساواك، جلب حمايت دولتهاي بزرگ از شاه و سلطنت او به وسيله اسرائيل و عضويت در حزب رستاخيز، قسمتي از مواضع سياسي فرقه مزبور بود. يكي از مبلغان بهائيت درباره تأثير متقابل بهائيت بر شاه و خاندان پهلوي گفته بود:
«كارهايي كه اكنون به دست اعليحضرت شاهنشاه صورت ميگيرد، هيچ كدامشان روي اصول دين اسلام نيست زيرا شاه به تمام دستورهاي بهايي آشنايي دارد و حتي ايشان با اشرف پهلوي در دوران كودكي در مدرسه بهائيان ... درس خواندهاند ... حالا مردم ... ميگويند بهائي است. چه كاري ميتوانند بكنند! ...»
محمدرضا پهلوي آنقدر بهائيان را مورد حمايت قرار داد كه يكي از افراد نظامي به نام سرهنگ اقدسيه در جلسه بهائيان شيراز مورخ 18/4/1347، ضمن بهائي خواندن شاه، درباره نحوه برخورد خود با افراد مسلمان اظهار داشت:
«... افتخار ما بر ديانت بهائي است. من زماني كه در ارتش بودم، سربازان و درجهداران و افسران بهائي را احترام ميگذاشتم. ولي اگر يك فرد مسلمان از ديگري شكايت ميكرد، دستور شلاق زدنش را ميدادم ... ما اطلاع داريم كه شاهنشاه آريامهر بهائي ميباشند. ما بهائيان همه پولدار هستيم و ترقي بيشتري خواهيم كرد.»
منبع : كتاب پايگاههاي انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك – مساجد – مسجد ارك تهران ، مركز بررسي اسناد تاريخي ، چاپ اول سال 1390