وظايف قلب
وظايف قلب بسيار است و راه پالايش آن از پستيها و رساندن آن به رستگارى بسيار طولانى و مشكل است . دريغا! كه در اين دوران ، دانش پاك سازى قلب و تكامل دهى به آن ، نه تنها كهنه و مندرس شده است ، بلكه آثار آن هم محور گرديده است .
با تقوا و پارسا، در اين زمان به كسانى مى گويند كه از محرمات ظاهرى نوشته شده در كتابهاى فقهى اجتناب كنند؛ ولى بازرسى قلب و پاك سازى آن از صفتهاى ناپسند، نزد خداى متعال ، هم چون : حسد، تكبر، كينه ورزى و دشمنى ، ريا، رياست طلبى ، برترى جوئى ، بداخلاقى ، بدخواهى نسبت به هم نشينها و دوستان را وانهاده اند حتى بسيارى از مردم اين امور را گناه نمى شمارند با اين كه خصايص ، ريشه و سر چشمه همه گناهان است .
پيامبر اكرم ((ص )) درباره ((ريا))، كه يكى از مرضهاى قلب است ، مى فرمايد:
((اءدنى الرياءالشرك )).
كمترين مرحله ريا شرك محسوب مى شود.
درباره كبر، پيامبر ((ص )) مى فرمايد:
((لا يدخل الجنه من فى قلبه مثقال ذرة من كبر)).
كسى كه در قلب او ذره اى كبر و خود بزرگ بينى باشد وارد بهشت نخواهد شد.
درباه حسد، پيامبر ((ص )) مى فرمايد:
((الحسد ،ياءكل الحسنات كما تاءكل النار الحطب ))
حسد، كارهاى خوب را مى خورد، همچون آتش هيزم را.
درباره حب مال ، پيامبر((ص )) مى فرمايد:
((حب المال و الشرف ينبتان النفاق كما ينبت الماء البقل )).
دوستى مال و رياست ، نفاق را در وجود انسان مى روياند، همان گونه كه آب سبزى را.
در اين باب ، روايات بسيارى در كتب روائى آمده است .
پيامبر ((ص )) مى فرمايد: ((ان الله لا ينظر الى صوركم و لا الى اموالكم و انما ينظرالى قلوبكم و اعمالكم .))
خدا به مال و ظاهر شما نظر نمى كند،بلكه او به كارهاى شما نظر مى كند.
اين پرتوى از ابعاد تقواست كه خداوند متعال به ما سفارش كرده است . تفصيل و بست آن را فرصتى فراخ بايد. چه زيبا و شايسته است كه در پايان شرح وصيت پروردگار متعال ، منظور آيه كريمه ((ولقد وصينا الذين ...)) است كه در آغاز دستورالعمل آمد. وصيت حضرت رسالت را به مولى الموحدين على (ع ) بياوريم :
((يا على ، من تو را درباره خويش به چند چيز سفارش مي كنم كه يادداشت كن . (راوى مى گويد پس از اين سخن ، پيامبر (ص ) فرمود: ((اللهم اعنه )) خدايا ياريش كن .)
1. راستگويى . مبادا هرگز دروغى از دهانت بيرون آيد.
2. ورع و پارسايى . مبادا برخيانتى دلير گردى .
3. ترس از خداى عزوجل ، بد انسان كه گويا او را ببينى .
4. گريستن بسيار از ترس خدا كه به هر اشك ريختنى هزار خانه در بهشت برايت ساخته شود.
5. نثار كردن مال و جان خود را براى خدا و دينت .
6. پيروى از سنت و روش من در نماز و روزه و صدقه ؛ اما نماز پنجاه ركعت و اما روزه در هر ماه سه روز: پنجشنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنجشنبه آخر ماه و اما صدقه تا حدى كه به تو بگويند: اسراف و زياده روى كردى و با اين كه اسراف نمى كنى .
بر تو باد به نماز شب و بر تو باد به نماز زوال (ظهر) و بر تو باد به نماز زوال و بر تو باد به نماز زوال . پيامبر (ص ) اين جمله را (بر تو باد به نماز زوال ) را سه بار تكرار مى فرمايند.
و بر تو باد به خواندن قرآن در حالى و بر تو باد به اين كه دستهاى خود را در نمازت بلند كنى و بگردانى (يعنى در حال تكبير گفتن و بر گرداندن آن .) و بر تو باد به مسواك كردن با هر وضو و بر تو باد به اخلاق خوب با مردم با اخلاق خوب رفتار كنى و از اخلاق بد دورى جوئى و اگر نكردى جز خويشتن را نبايد ملامت و سرزنش كنى .))
امير مومنان صلوات الله و سلامه عليه وصيت ارزشمندى به فرزندانش ، امام حسن مجتبى (ع ) كرده است كه در نهج البلاغه و جز آن، نقل شده است . مطالعه و تامل در آن كه شامل پندها و حكمتهاى فراوانى است ، لازم و ضرورى است .
روايت شده است كه شخصى از پيامبر، صلى الله عليه و آله ، طلب كرد كه : يا رسول خدا مرا پندى ده .
حضرت فرمود: هرگز غضبناك مشو و در هيچ واقعه و حادثه غضب به خود را مده ؛ زيرا كه هيجان غضب عنان اختيار از دست آدمى مى ربايد و گاه باشد كه در حين استيلاى غضب حرف چند بگويد كه موجب خسران دنياو آخرت باشد.
آن شخص گفت : يا حضرت زياد كن .
حضرت فرمود: كارى مكن كه محتاج عذرى شوى ؛ يعنى بايد كار تو در ظاهر و پنهان يكسان باشد و كارى نباشد كه هرگاه ظاهر شود محتاج به عذر شوى ؛ چه ، هر چه محتاج به عذر است ، البته خالص نيست ، شرك خفى است و شرك خفى ، مانند شرك جلى ، اجتناب از او لازم است و فرق ميان شرك جلى و خفى آن است كه شرك جلى ، العياذ بالله ، اعتقاد به شريك براى ذات اقدس الهى است ، مانند نصارى كه به الوهيت عيسى ومريم عليهما السلام قائلند، و شرك خفى غير خدا را در عمل خير داخل كردن است و به مضون : ((و جعل الهه هواه))
آن شخص گفت : يا حضرت زياد كن .
حضرت فرمود: در نماز بسيار با خضوع و خشوع باش . در هر نماز كه مى گذارى بنا را بر اين بگذار كه آخرين نماز است كه مى گذارى و به نماز ديگرى نخواهى رسيد.
آن شخص گفت : يا حضرت زياد كن .
حضرت فرمود از خداوند عالم شرم كن ، چنان كه از همسايه ملاحظه مى كنى و از ارتكاب بعضى از قبايح اجتاب مى نمايى .
حضرت بارى ، جمع كرده است كل وصيتها را در يك خصلت : ((تقوى )). خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: ((لقد وصينا الذين اوتوا الكتاب من قبلكم واياكم ان اتقوا الله )).
تقوى ، جمع كرده است تمام عبادت را. به سبب تقوى انسان به درجات عاليه و مرتبه هاى بلند مى رسد. به سبب تقوا زندگى خود را با خداوند مى گذراند، زندگى پاك و پاكيزه . يار و مونس متقى نيست ، مگر حضرت بارى عزاسمه .))
قال الله تعالى : ((ان المتقين فى جنات و نهر فى مقعد صدق عند مليك مقتدر.))
آنچه تا اين جا ذكر شد، در فرصتى اندك و خاطرى پريشان فراهم آمد و افزون بر آن چه آمد توفيق دست نداد. شايد ان شاءالله ، همين مقدار هم كه گفته آمد اگر به دقت مراعات شود، سالك طريق حق را كافى باشد. خداوند ما و شما را در گفتار و كردار به آن چه مى پسندد، توفيق دهد و اين چند روز باقيمانده عمر را وقف طاعت خود كند و از آن چه مايه دورى از آن ذات اقدس است باز دارد. تنها او، ولى اين امر است و اعتقاد ما در هر جا بر اوست .
* استفاده با ذكر نشاني سايت اشكال ندارد *