جوانان ، جلوه الهى
به تو و ساير جوآنها كه طالب معرفت اند وصيت مى كنم كه شما و همه موجودات جلوه اويند و ظهور وى اند. كوشش و مجاهد كنيد تا بارقه اى از آن را بيابيد و در آن محو شويد و از نيستى به هستى مطلق رسيد.
به جوانهايتان سفارش كنيد؛ از قول من سلام به همه برسانيد، سفارش كنيد كه شما جوآنها جُند خدا هستيد؛ شما دست خدا هستيد، شماها كارى بكنيد كه ايران سربلند باشد در دنيا؛ ما پيش خدا سربلند باشيم ؛ خود شما پيش خدا آبرومند باشيد.
جوآنها جديد العهد هستند به ملكوت عالم و نفوسشان پاك تر است و هر چه بالاتر روند، اگر مجاهده نكنند و تحت تربيت واقع نشوند، هر قدمى كه به بالا بردارند و هر مقدارى كه از سنشان بگذرد، بعيدتر مى شوند از ملكوت اعلا و اذهانشان كدورتش بيشتر مى شود و لهذا تربيت ها بايد از اول باشد.
از همان كودكى تحت تربيت انسان قرار بگيرد و بعد هم در هر جا كه هست يك مربى هايى باشد كه تربيت كنند انسان را و تا آخر عمر هم انسان محتاج به اين است كه تربيت بشود.
تحول معنوى جوانان
اين مسئله اى كه آن اشخاصى كه در صدد تهذيب هستند، در صدد تزكيه نفس هستند. پنجاه سال زحمت مى كشد، بعد از زحمت هاى فراوان پنجاه ساله به يك مقامى مى رسند و اين جوآنها را خداى تبارك و تعالى آن طور در ظرف يك مدت بسيار كم ، متحول كرد به يك مقامى كه آن هايى كه پنجاه سال زحمت كشيده اند، نرسيده اند به اين مقام ؛ نرسيده اند به آن جا كه غير از خدا اصلاً هيچى نخواهند، شهادت را اين طور طالب باشند. اين طور شهادت را در برگيرند. اين يك مسئله مهمى است . ما هميشه بايد در نظر داشته باشيم كه اين مسئله ، مسئله عادى نيست .
اين تحولى كه در جوان هاى ما، در انسانها، آنهايى كه متعهد هستند پيدا شده است ؛ اهميتش بيش تر از آن تحولى است كه در مملكت پيدا شده است . اين بود كه با همت شما جوانان همه قشرها، زن و مرد، بزرگ و كوچك ، اين سد باطل را(سد شيطانى را) شكستيد و شيطان ها را از حريم اسلام بيرون كرديد.
ملتى كه جوانهاى او در جبهه ها، نماز شب مى خوانند و جهاد فى سبيل الله مى كند و اين جهاد را براى خودش فخر مى داند و زندگى ننگين فرصت طلبى و راحت طلبى را به كنار زده است و شب و روز خودش را در سنگر، با آن هواى گرم و با آن بى آبى و با آن شدت مى گذراند و پيش روى مى كند با كشتن من و امثال من كنار مى رود اين ملت ؟
روح لطيف و ملكوتى جوان
جوانان ننشينند كه گَرد پيرى سر و روى آنان را سفيد كند.(ما به پيرى رسيده ايم و به مصائب و مشكلات آن واقفيم ) شما تا جوان هستيد مى توانيد كارى انجام دهيد، و تا نيرو و اراده جوانى داريد مى توانيد هواهاى نفسانى ، دنيايى و خواسته هاى حيوانى را از خود دور سازيد؛ ولى اگر در جوانى به فكر اصلاح و ساختن خود نباشيد، ديگر در پيرى كار از كار گذشته است . تا جوانيد فكر كنيد، (و) نگذاريد پير و فرسوده شويد. قلب جوان لطيف و ملكوتى است و انگيزه هاى فساد در آن ضعيف مى باشد؛ ليكن هر چه سن بالا رود ريشه گناه در قلب قوى تر و محكم تر مى گردد؛ تا جايى كه كندن آن از دل ممكن نيست .
چنان كه در روايت است : قلب انسان ابتدا مانند آينه ، صاف و نورانى است و هر گناهى كه از انسان سر بزند، يك نقطه سياه بر روى قلب فزونى مى بايد؛ تا جايى كه قلب را سياه كرده ، ممكن است شب و روزى بدون معصيت پروردگار بر او نگذرد و به پيرى كه رسيد، مشكل است قلب خود را به صورت و حالت اول بازگرداند. شما اگر خداى نخواسته خود را اصلاح نكرديد و با قلبهاى سياه ، چشم ها، گوش ها، و زبان هاى آلوده به گناه از دنيا رفتيد، خدا را چگونه ملاقات خواهيد كرد؟ اين امانات الهى را كه با كمال طهارت و پاكى به شما سپرده شده ، چگونه با آلودگى و رذالت مسترد خواهيد داشت ؟
اين چشم و گوش كه در اختيار شماست ؛ اين دست و زبانى كه تحت فرمان شماست ؛ اين اعضا و جوارحى كه با آن زيست مى كنيد، همه امانات خداوند متعال مى باشد كه با كمال پاكى و درستى به شما داده شده است ؛ اگر ابتلا به معاصى پيدا كرد آلوده مى گردد. خداى نخواسته اگر به محرمات آلوده شود، رذالت پيدا مى كند و آن گاه كه بخواهيد اين امانات را مسترد داريد، ممكن است از شما بپرسند كه راه و رسم امانتدارى اين گونه است ؟ ما اين امانت را اين طور در اختيار شما گذاشتيم ؟ قلبى كه به شما داديم چنين بود؟ چشمى كه به شما سپرديم اين گونه بود؟ ديگر اعضا و جوارحى كه در اختيار شما قرار داديم چنين آلوده و كثيف بود؟ در مقابل اين سؤ الها چه جواب خواهيد داد؟ خداى خود را با اين خيانت ها كه به امانت هاى او كرديد چگونه ملاقات خواهيد كرد؟
منبع : كتاب جوان در كلام نور‘ نويسنده :حجت الاسلام مرتضى روحانى
* استفاده با نام بردن از نشاني منبع و سايت جايز است *