امام خميني (ره) از دوران نوجواني با اطاعت از احکام الهي به تزکيه و تصفيه درون و تحصيل مقامات معنوي روي آورد و در همين دوران، عطر پارسايياش در فضاي جان مشتاقان مکارم پيچيد. سحرخيزي، تهجد و راز و نياز به درگاه حي بينياز حالاتي است که امام خميني (ره) از همان آوان جواني بدان اهتمام داشت. حب خداوند که به صورت فطري در عمق جانش وجود داشت، دلش را روشن گردانيد و چون به ايمان و معرفت و اخلاص خويش افزود، اين محبت ملکوتي در وجودش فزونتر گرديده چون چشمهاي جوشيد و او را از ياد غيرخدا پاک ساخت.
بدين ترتيب جذب پاکيها شد و پيوندي مستحکم با خاندان عصمت و طهارت برقرار کرد. اين پيوند مقدس به تدريج به عشقي جاودان تبديل شد. او ديگر سراپا محبت و شيفتگي شده بود. هرکجا روايتي از امام (ره) به ميان ميآمد و يا نام راوي احاديث اهلبيت (ع) را ميشنيد، احترام مينهاد و تجليل ميکرد و در مورد امامان (ع) ميفرمود:« سلام الله عليهم اجمعين» عشق به خاندان عصمت و طهارت سبب شد تا براي دفاع از حريم آنان کتاب کشف اسرار را در سنين جواني به رشته تحرير درآورد و براي زيارت خانه خدا و کربلاي امام حسين (ع) کتابهايش را بفروشد. بارها اتفاق ميافتاد که امام از حالات و سيره اهل بيت (ع) مطالبي نقل ميفرمود تا مسايل اسلامي به صورت خشک عرضه نگردد و روح معنوي شاگرد تکامل داده شود.
صداي يا حسين (ع) اشک بر ديدگانش جاري ميساخت و با آن که در مصايب شکيبا بود و حتي براي شهادت فرزند ارشدش حاج آقا مصطفي اشک نميريخت، در محافل ذکر اهل بيت (ع) چون عبارت السلام عليک يا اباعبدالله را ميشنيد قطرات اشک از ديدگانش فرو ميچکيد. در ماجراي ارتحال فرزندش، هرکس وارد خانه امام در نجف ميگرديد بياختيار اشک ميريخت، اما او چون کوهي استوار بود و به هيچ وجه آثار شکست، اندوه و تالم در سيمايش هويدا نشد. يکي از ذاکران حسيني گفت:
«اين حالت امام خطرناک است. بايد کاري کرد تا ايشان نيز بگريد. نبايد اجازه بدهيم بغض امام در درونش منفجر شود. سپس به مناسبت، روضه حضرت علياکبر (ع) را خواند. امام سر بر زمين نهاد و گريست. يکي از يارانش درباره مجالس روضهخواني وي چنين ميگويد : آن زماني که امام در ايران به سر ميبرد، سه روز فاطميه (اول، دوم، و سوم جمادي الثاني) روضه داشت. در نجف که بود، سه شب احيا را هم اضافه کرد.
روضه خوان که روضه ميخواند، امام همين طور دستمال دستش بود و گريه ميکرد. گاهي هم در کربلا در دستههاي سينه زني و عزاداري شرکت ميکرد و يا در نجف سوگواران حسيني خدمتش ميآمدند و امام هم به آنان اظهار لطف و محبت ميکرد. يکي از نويسندگان معاصر مينويسد:
«بارها مشاهده ميکردم که در مسجد بالاي سر حضرت معصومه (ع) يا در خانه برخي از علما، امام هم چنان آرام و ساکت نشسته بودند و به سخنان واعظ يا خطيب گوش ميدادند، ولي همين که لحظه ذکر مصيبت فرا ميرسيد، دستمال از جيب بيرون آورده و بياختيار گريسته و گوهر اشک را از ديدگان مبارک جاري مينمودند.
در زماني که امام (ره) در فرانسه به سر ميبردند، چون ماه محرم فرا رسيد، در روز تاسوعا امام از يکي از همراهان خواست روضه بخواند. او عرض کرد : آمادگي ندارم و حال و هواي پاريس به هيچوجه مناسب روضهخواني نيست.
امام (ره) تاکيد فرمود : فرقي نميکند بايد به همان صورت مجالس معمولي ايران، روضه بخواني. وي ظهر تاسوعا در جمع خبرنگاران ايراني و خارجي شروع به روضهخواندن کرد. ناگهان مشاهده کرد امام سخت مشغول گريه کردن است.
براي کساني که از کشورهاي اروپايي آمده بودند شگفتآور بود که مردي پس از سالهاي متمادي مبارزه در برابر استبداد و استکبار، روز تاسوعا بنشيند و بگريد، اما امام به اين تفاسير وقعي نمينهاد و لازم ميديد آداب و رسوم محرم و ايام سوگواري در آن جا هم اجرا شود. امام (ره) چنان دل باخته و مشتاق اهل بيت و سيدالشهدا(ع) بود که هروقت روضهخوان يا مداحل اهل بيت (ع) را ميديد، تمام قدبلند ميشد و نيز چون يکي از اين افراد ميخواست از نزدش برود، او را بدرقه ميکرد. يک بار امام را در جماران ديدند که به جاي صندلي بر زمين نشسته است، آن هم روز عاشورا و به احترام عزاداري امام حسين (ع) بود.
امام خميني (ره) با درسهاي عملياش به سوگواري ها مفهومي ديگر بخشيد. وقتي گروهي از شبه روشنفکران به عزاداري و سينهزني تاختند، شديداً به ترويج سنت ديرينه عزاداري پرداخت. از نهضت حسيني و سوگواري براي آن حضرت دفاع کرد و فرمود :« سيدالشهداء را اين گريهها حفظ کرده است ...هر مکتبي تا پايش سينهزني نباشد ... گريه کن نباشد ... حفظ نميشود.»
ماخذ : مجله در سوگ عاشورا
منبع : http://www.vaares.com/Moharam-va-emam/emam.asp?id=1