پژوهش از:
محسن رمضاني گل افزاني
مقدمه
آيه 33 سوره مباركه احزاب از آياتي است كه بسيار مورد توجه مفسران شيعه و سني قرار گرفته است. نكاتي كه در اين آيه قابل توجه است اين است كه اولا منظور خداوند از اهل بيت چه كساني هستند؟ ثانيا آيا زمان نزول اين بخش از آيه 33 با بخش اول آن تطابق دارد يا نه؟ ثالثا چه لزومي داشته كه اين آيه در لابه لاي آيات مربوط به زنان پيامبر قرار گيرد؟ رابعا آيا اين آيه مربوط به اراده تكويني خداوند است يا اراده تشريعي؟ كه در اين مقاله سعي داريم هرچند به طور مختصر با نگاهي به تفاسير شيعه و سني هم چنين احاديثي كه از ه دو فريقين نقل شده به اين سوالات پاسخ دهيم. اما از آن جايي كه بحث درباره اين مقاله در مقاله اي كوتاه نمي گنجد بيشتر تلاش شده به سوال اول پرداخته شود و از اين ابهام كه اهل بيت شامل زنان پيامبر (ص) و حتي به گفته بعضي ها خويشاوندان آن حضرت مي شوند يا نه؛ پرده برداريم.
تفسير آيه تطهير
علامه طباطبايي در الميزان در توضيح اين بخش از آيه 33 سوره مباركه احزاب كه به آيه تطهير مشهور است چنين مي فرمايد: كلمه" انما" در آيه انحصار خواست خدا را مىرساند، و مىفهماند كه خدا خواسته كه رجس و پليدى را تنها از اهل بيت دور كند، و به آنان عصمت دهد و كلمه" أَهْلَ الْبَيْتِ" چه اين كه صرفا براى اختصاص باشد، تا غير از اهل خانه داخل در حكم نشوند و چه اين كه اين كلمه نوعى مدح باشد و چه اين كه نداء و به معناى" اى اهل بيت" بوده باشد، على اى حال دلالت دارد بر اين كه دور كردن رجس و پليدى از آنان و تطهيرشان مسالهاى است مختص به آنان و كسانى كه مخاطب در كلمه" عنكم- از شما" هستند. بنا بر اين در آيه شريفه در حقيقت دو قصر و انحصار به كار رفته، يكى انحصار اراده و خواست خدا در بردن و دور كردن پليدى و تطهير اهل بيت، دوم انحصار اين عصمت و دورى از پليدى در اهل بيت. 1
اهل بيت چه كساني هستند
علامه معتقد است اگر منظور از از اهل بيت تنها زنان پيامبر باشد به دليل آن كه در اين قسمت آيه ضماير همگي مذكرند اين نظريه مردود است هم چنين ايشان در پاسخ به اين نظر كه مراد از بردن رجس و تطهير كردن، همانا تقواى شديد و كامل است و معناى آيه اين است كه اين تشديدى كه در تكاليف متوجه شما كرديم و در برابر اجر دو چندان هم وعدهتان داديم و در اين آيه هم اختصاص رعايت شده و هم عموميت اين گونه بيان مي كند: اين حرف هم صحيح نيست براى اين كه در آخر، خطاب متوجه غير از ايشان شده و اگر بگويى خطاب متوجه همه است چه همسران و چه غير آنان، مىگوييم: اين نيز باطل است، براى اين كه غير از همسران شريك در تشديد تكليف نبودند و اجر دو چندان هم ندارند و معنا ندارد خداى تعالى بفرمايد: اگر به شما همسران رسول خدا (ص) تكاليف دشوارترى كرديم، براى اين است كه خواستيم عموم مسلمانان و شما را پاك نموده و پليدى را از همه دور كنيم.2
ايشان در پاسخ به اين پرسش چرا جايز نباشد كه خطاب متوجه همسران رسول خدا (ص) و خود رسول خدا (ص) باشد، با اين كه تكليف خود رسول خدا (ص) هم مانند تكاليف همسرانش شديد است؟ اين گونه بيان مي كنند: نبايد همسران آن جناب را با خود آن جناب مقايسه كرد، چون آن جناب مؤيد به داشتن عصمت خدايى است و اين موهبتى است كه با عمل و اكتساب به دست نمىآيد، تا بفرمايد تكليف تو را تشديد كرديم و اجرت را مضاعف نموديم، تا پاكت كنيم، چون معناى اين حرف اين است كه تشديد تكليف و دو چندان كردن اجر مقدمه و يا سبب است براى به دست آمدن عصمت و به همين جهت هيچ يك از مفسرين اين احتمال را ندادهاند كه خطاب متوجه رسول خدا (ص) و همسرانش باشد و بس و اگر ما آن را جزو اقوال ذكر كرديم، به عنوان اين است كه اين هم يك احتمال است و خواستيم با ايراد اين احتمال نظريه آن مفسرينى كه گفتهاند: مراد خصوص همسران آن جناب است تصحيح كنيم، نه اين كه بگوييم: كسى از مفسرين اين احتمال را هم داده.
و اگر مراد بردن رجس و پاك كردن، به اراده خدا باشد و در نتيجه مراد اين باشد كه خدا مىخواهد به طور مطلق و بدون هيچ قيدى شما را تطهير كند، نه از راه توجيه تكاليف و نه از راه تكليف شديد، بلكه اراده مطلقهاى است از خدا كه شما پاك و از پليديها دور باشيد، چون اهل بيت پيغمبريد، در اين صورت معناى آيه منافى با آن شرطى است كه كرامت آنان مشروط بدان شد و آن عبارت بود از تقوى، حال چه اين كه مراد از اراده، اراده تشريعى باشد و چه تكوينى، هر يك باشد با شرط نمىسازد، پس معلوم مىشود اراده مطلقه نيست
.
اثبات اين كه مراد از" أَهْلَ الْبَيْتِ" و مخاطب آيه تطهير، خمسه طيبه (پيغمبر، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام) هستند با اين بيانى كه گذشت آن رواياتى كه در شان نزول آيه وارد شده تاييد مىشود، چه در آن روايت آمده كه آيه شريفه در شان رسول خدا (ص) و على و فاطمه و حسن و حسين (ع) نازل شده است و احدى در اين فضيلت با آنان شركت ندارد.
و اين روايات بسيار زياد و بيش از هفتاد حديث است، كه بيشتر آنها از طرق اهل سنت است و اهل سنت آنها را از طرق بسيارى، از ام سلمه، عايشه، ابى سعيد خدرى، سعد، وائلة بن الاسقع، ابى الحمراء، ابن عباس، ثوبان غلام آزاد شده رسول خدا (ص) عبد اللَّه بن جعفر، على و حسن بن على (ع) كه تقريبا از چهل طريق نقل كردهاند و شيعه آن را از حضرت على، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا (ع) و از ام سلمه، ابى ذر، ابى ليلى، ابى الاسود دؤلى، عمرو بن ميمون اودى و سعد بن ابى وقاص، بيش از سى طريق نقل كردهاند.
حال اگر كسى بگويد: اين روايات بيش از اين دلالت ندارد كه على و فاطمه و حسنين (ع) نيز مشمول آيه هستند و اين منافات ندارد با اين كه همسران رسول خدا نيز مشمول آن باشند، چون آيه شريفه در سياق خطاب به آنان قرار گرفته.
در پاسخ مىگوييم: بسيارى از اين روايات و به خصوص آن چه از ام سلمه- كه آيه در خانه او نازل شده- روايت شده است، تصريح دارد بر اين كه آيه مخصوص همان پنج تن است و شامل همسران رسول خدا (ص) نيست.
عدم اتصال نزول اين بخش از آيه با بخش اول آن
اگر كسى بگويد: آن روايات بايد به خاطر ناسازگارىاش با صريح قرآن طرح شود، چون روايت هر قدر هم صحيح باشد، وقتى پذيرفته است كه با نص صريح قرآن منافات نداشته باشد و روايات مذكور مخالف قرآن است، براى اين كه آيه مورد بحث دنبال آياتى قرار دارد كه خطاب در همه آنها به همسران رسول خدا (ص) است، پس بايد خطاب در اين آيه نيز به ايشان باشد. در پاسخ مىگوييم: همه حرفها در همين است، كه آيا آيه مورد بحث متصل به آن آيات، و تتمه آنها است يا نه؟ چون رواياتى كه بدان اشاره شد، همين را منكر است و مىفرمايد آيه مورد بحث به تنهايى و در يك واقعه جداگانه نازل شده و حتى در بين اين هفتاد روايت، يك روايت هم وجود ندارد، كه بگويد آيه شريفه دنبال آيات مربوط به همسران رسول خدا (ص) نازل شده و حتى احدى هم از مفسرين اين حرف را نزدهاند، حتى آنها هم كه گفتهاند آيه مورد بحث مخصوص همسران رسول خدا (ص) است، مانند عكرمه و عروه، نگفتهاند كه: آيه در ضمن آيات نازل شده.
پس آيه مورد بحث از جهت نزول جزو آيات مربوط به همسران رسول خدا (ص) و متصل به آن نيست، حال يا اين است كه به دستور رسول خدا (ص) دنبال آن آيات قرارش دادهاند و يا بعد از رحلت رسول خدا (ص) اصحاب در هنگام تاليف آيات قرآنى در آن جا نوشتهاند. مؤيد اين احتمال اين است كه اگر آيه مورد بحث كه در حال حاضر جزو آيه" وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ" است، از آن حذف شود و فرض كنيم كه اصلا جزو آن نيست، آيه مزبور با آيه بعدش كه مىفرمايد:" و اذكرن" كمال اتصال و انسجام را دارد و اتصالش به هم نمىخورد. پس معلوم مىشود جمله مورد بحث نسبت به آيه قبل و بعدش نظير آيه" الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا" است كه در وسط آياتى قرار گرفته كه آن چه خوردنش حرام است مىشمارد، كه در جلد پنجم اين كتاب در سوره مائده گفتيم كه: چرا آيه مزبور در وسط آن آيات قرار گرفته و اين بى نظمى از كجا ناشى شده است.
بنا بر آن چه گفته شد، كلمه" أَهْلَ الْبَيْتِ" در عرف قرآن اسم خاص است كه هر جا ذكر شود، منظور از آن، اين پنج تن هستند، يعنى رسول خدا (ص) و على و فاطمه و حسنين ع و بر هيچ كس ديگر اطلاق نمىشود، هر چند كه از خويشاوندان و اقرباى آن جناب باشد، البته اين معنا، معنايى است كه قرآن كريم لفظ مذكور را بدان اختصاص داده، و گر نه به حسب عرف عام، كلمه مزبور بر خويشاوندان نيز اطلاق مىشود3.
دليل قرار گيري اين آيه در بين آيات زنان پيامبر (ص)
در تفسير نور در توضيح اين مطلب چنين مي خوانيم: به گفتهى تفسير مجمع البيان، رسم فصيحان و شاعران و اديبان عرب اين بوده كه در لابلاى مطالب معمولى حرف جديد و مهمّى مطرح مىكنند تا تأثيرش بيشتر باشد. چنان كه در ميان اخبار صدا و سيما، اگر گوينده يك مرتبه بگويد: به خبرى كه هم اكنون به دستم رسيد توجّه فرماييد، اين گونه سخن گفتن يك شوك روانى و تبليغاتى ايجاد مىكند. نظير اين آيه را در آيهى سوّم سورهى مائده خوانديم كه مطلب مربوط به ولايت و امامت و كمال دين و تمام نعمت و يأس كفّار و رضاى الهى، در كنار احكام مربوط به گوشت خوك و خون، نازل شده و اين گونه جا سازىها رمز حفظ قرآن از دستبرد نااهلان است. درست همان گونه كه گاهى زنان هنگام خروج از خانه زيور آلات خود را در لابلاى پنبههاى متّكا قرار مىدهند. با اين كه طلا و پنبه رابطهاى ندارند ولى براى محفوظ ماندن از دستبرد نااهلان اين كار انجام مىگيرد.4
در تفسير شريف لاهيجي هم نويسنده معتقد برعدم تطابق نزول اين بخش آيه با ابتداي آيه و آيات مربوط به زنان پيامبر را دارد و چنين مي نويسد: جمعى از مفسرين اهل سنت اهل بيت را مخصوص به ازواج نبى صلوات اللَّه عليه و آله داشتهاند چنان چه در تفسير جلالين محلى و سيوطى مسطور است كه اهل البيت اى نساء النبى و بنا برين مي بايست كه عنكن و يطهركن گفته شود به ضمير تأنيث نه عنكم و يطهركم به ضمير تذكير و در فصل الخطاب گفته كه تذكير ضمير به اعتبار لفظ اهل بيت است زيرا كه ازواج پيغمبر صلوات اللَّه عليه و آله اهل بيتاند و لفظ اهل مذكر است و جمعى ديگر اهل بيت را متناول رجال و نسا گرفتهاند و گفتهاند كه تغليب رجال بر نسا باعث بر تذكير ضمير شده و آنان كه آيت را مخصوص به ازواج گرفتهاند به اسلوب آيات استدلال كردهاند كه چون اول اين آيت تطهير و آخر اين در شأن ازواج پيغمبر است پس بايد كه آيت تطهير نيز در شأن ايشان باشد. جواب گوئيم كه اين وقتى متوجه است كه ترتيب نزولى مطابق ترتيب قرآنى باشد و اين خود ممنوع و بنا بر احاديث اهل بيت عليهم السلام خلاف واقع است. و ايضا آياتى كه در اول و آخر و اوسط بر يك وتيره نباشند در قرآن مجيد متحقق است.5
منابع :
- طباطبايي،علامه محمد حسين،تفسير الميزان، ج16، ص 463
- همان
- طباطبايي،علامه محمد حسين،ترجمه الميزان، ج16، ص 465
- قرائتي،محسن،تفسير نور، ج9، ص،36
- شريف لاهيجي،محمد بن علي،تفسير شريف لاهيجي، ج3، ص،63
* استفاده از اين مقاله بدون ذكر نام نويسنده ونشاني سايت جايز نيست *