باشد ، شروع کنیم
تقسیم می کنیم ،
هر چه که باشد در این زمین
فریاد سهم تو باشد ، سکوت من
دنیا از آن تو ، این درد زآن من
خورشید سهم تو ، شب هم نصیب من
آن کاخ سهم تو ، این کوخ مال من
سیلی از آن تو ، صورت از آن من
باور تو می کنی ، که به خلقت برادریم ؟
باور کنم که برادر ، برابریم ؟
آن خنده ها برای تو ، این اشک سهم من
هر " خشم " کار تو ، این "چشم " حرف من
شد زندگی برای تو ، مردن از آن من
آن باغ جای تو ، این داغ سهم من
بخشش صواب تو ، خواهش گناه من
دیگر چه مانده برادر ؟
آن " تخت " زآن تو ، این " بخت " مال من
فصل بهار سهم تو ، این هم خزان من
"داد سخن " از آن تو ، " احسنت " کار من
سیری که سهم تو ، حسرت برای من
هر زور و زر به کام تو ، این فقر مال من
هر قصر را سند به نام تو ، این دخمه جای من
آنان از آن تو ، اینان از آن من
باشد برای تو ، ماند برای من
تقسیم شد هر آنچه خدا هدیه کرده بود
گیرم کسی به روی تو این را نیاورد
آه ای برادرم
از ما تو بهتران
با این برابری
سخت است باورش ،
که برادر ، برابریم !!
كيوان شاهبداغي
منبع : k1shahbodagh.blogfa.com