اى برادر من ! خداى تعالى من و تو را در پيروى و انجام دادن دستورهايش موفق كند. ما را به راهى كه خشنودى او در آن است ؛ بدارد و بر نيكيها آگاهمان كند تا آنها را به كار گيريم و صفتهاى بد را به ما بشناساند تا از آنها دورى گزينيم .
در همه اين امور با توفيق نيكويش ياريمان كند كه او صاحب و سرپرست هر يارى و توفيق است . نخستين توصيه ام به تو اين است كه : در همه كارها، چه آنها كه انجام مى دهى و چه آنها كه ترك مى كنى ، تقواى الهى را پيشه كن زيرا اين سفارش پروردگار جهانيان است : و لقد وصينا الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و اياكم ان اتقوا الله .
پيروان اديان پيش از شما و شما را به ((تقوا)) سفارش كرديم .
اين سخن در عين ايجاز در بردارنده نيكيهاست به همين جهت آن را وصيت خود بر همه اهل عالم قرار داد.
اگر در بين خصلتهاى نيك صفتى شايسته تر و فراگيرتر براى بندگان بود اقتضاى لطف و عنايت خداوند گزينش آن بود و يا آن صفت را نيز به بندگان خود سفارش مى كرد. خداوند تعالى ، در كتاب خود ((تقوا)) را ستوده است و ويژگيها و فوائد و آثار بسيارى را براى ((تقوا)) بر شمرده است ، كه اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
آثار و نتايج تقوا
آمرزش گناهان و بسامان كردن كارها :
((يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سديدا، يصلح لكم اعمالكم و يغفرلكم ذنوبكم )).
اى مؤ منان ! تقواى الهى را پيشه سازيد. راست ، استوار و پرمايه سخن گوييد، تا او كارهايتان را بسامان كند و گناهانتان را بيامرزد.
رهايى از آتش جهنم :
((ثم ننجى الذين اتقوا)).
زيست جاودانه در بهشت :
((اعدت للمتقين .))
يارى و پشتيبانى خدا :
((ان الله مع المتقين .))
حفظ و حراست از دشمنان :
((و ان تصبروا و تتقوا لايضركم كيدهم شيئا)).
برترين و باارزشترين اثر تقوا محبت خداى تعالى به متقين است :
((ان اكرمكم عند الله اتقاكم )).
بر طرف كردن گرفتاريهاى سخت و سر و سامان دادن به امور زندگى كه بزرگترين موهبت براى با تقوايان است و آنان مى توانند در پرتو آن با خاطر آسوده و فراغت بال خدا را عبادت كنند :
((و من يتق الله يجعل له مخرجا و يزرقه من حيث لايحتسب و من يتوكل على الله بالغ امره )).
تبيين مفهومى تقوا
تقوا : عبارت است از سر بر انجام دستورات خدا نهادن و از آن چه او نهى كرده است دورى گزيدن . بر اين اساس است كه همه نيكيها را در بر دارد.
از امام صادق ((ع )) پرسيده شد: تقوا چيست ؟ ايشان فرمودند:
((ان لايفقدك حيث امرك و لايراك حيث نهاك ))
هر جا خداوند تو را فرمان داده است حضور داشته باشى و در جائى كه نهيت كرده ديده نشوى .
بر تو باد، برادرم (خدا تو را توفيق دهد) به مراعات اين وصيت جامع و زينت دادن زندگى و رفتار خود بر اساس آن .
از عمر كوتاه خود در دنيا، كه سرمايه زندگى آن سر او مايه خوشبختى جاودان و كرامت هميشگى است ، به نيكى بهره گير.
شگفتا! با اين سرمايه ناچيز به چه سود بزرگى مى توان دست يافت .
آنان كه در اين معامله كوتاهى كرده و از سرمايه عمرشان بهره نگرفته اند.بهنگام ديدن جايگاه بلند سابقين و جلوداران در كسب فضيلت ها و مقام والاى واصلان به حق و نتايج تلاش كوشندگان در عبادت ، سخت پشيمان شده و بر كوتاهى كردن خود افسوس مى خورند و حال آن كه فرصت از دست رفته و جبران آن ناممكن است . اگر بدانى كه بهاى سعادت جاودانى آخرت چه چيز است و از سوى ديگر درباره قدر و ارزش آن سعادت و رستگارى بى پايان بينديشى هرگز به خود اجازه نمى دهى با غفلت و سستى و تنبلى آن خوشبختى جاودانه از كفت برود و به حسرت فقدان آن دچار شوى . با دقت در اين نكته حقايق زيادى برايت روشن خواهد شد.
مى دانيم كه به چنگ آوردن سعادت جاودانى آخرت ، تنها در اين عمر اندك دنيا ميسور است . عمرى كه تازه آنان كه آرزوى طولانى شدنش را دارند، اميد ندارند به صد سال برسد. در اين عمر اندك مگر چقدر آن صرف اعمالى مى شود كه بهاى زندگى جاودانى است ؟
يك محاسبه ساده پاسخ اين سؤال را روشن مى كند: بخش مهمى از آن ، به ناچار صرف خواب و استراحت مى شود. بخش ديگر آن صرف ضروريات زندگى از قبيل كار و تحصيل معاش ، نظافت و.... مى شود. مابقى عمر كه صرف اين عمر نمى شود (مشروط به اين كه مواظبت شود تا هرز نرود و در گناه مصرف نشود) ثمن و بهاى خوشبختى جاويد است .
حيات جاويدى كه بقاء بدون فناء، لذت بدون مشقت ، خوشحالى بدون ناراحتى ، بى نيازى بدون فقر، كمال بى نقصان ، عزت بى ذلت و...است ؛ بالاخره هر چه مطلوب ومرغوب است ، به گونه اى كه به هيچ وجه از آن اندكى كم نگردد و از نا محدوتيش كاسته نشود. به اين مثال براى روشن شدن حقيقت امر توجه كنيد: اگر فضاى اين جهان مادى از اعماق زمين تا آسمان پر از مورچه هاى ريزه (كه گفته اند: وزن صدتاى آنها به اندازه يك دانه جو است ) باشد و پرنده اى در هر صد سال ، بلكه در هر چند صد سال يكى از آنها را بخورد تا آنها تمام شود از نا محدود چيزى كاسته نشود؛ اساسا نمى شود بين محدود و نا محدود مقايسه كرد.
بنابراين سزاوار است در مدت كوتاه عمر كه با هر نفسى از آن گنج هايى به دست مى آيد و رسيدن به سعادت آن سرا، جز در همين ايام كوتاه امكان پذير نيست ، آستين همت را بالا زده و تمام توان خود را در جهت كسب سعادت جاودان به كارگيرى . چقدر زشت است سستى و كوتاهى در به دست آوردن آن براى كسى كه اعتقاد به وجود آخرت دارد، اعتقادى كه از اركان ايمان است و هيچ مكلفى را گريزى از عقيده به آن نيست زيرا وجود جهان ديگر از امورى است كه آيات و روايات بسيارى درباره آن وارد شده است و همه پيامبران الهى بر آن اتفاق كرده اند و در تمام اديان و مذاهب بشرى با وجود اختلاف در مرام بدان اذعان دارند.
شگفتا! اهل دنيا را مى بينيم كه تمام توان خود را مصرف رسيدن به سود اندك ، كوتاه مدت و همراه با رنج و آلام كرده و در راه رسيدن به آن رنجها كشيده و سختيها را به جان مى خرند واز بهره ها و سودهاى خود براى رسيدن به آن مى گذرند. در حالى كه به اين سود به دست آمده ، بر فرض سلامت آن از آفات ، نمى شود اميد بست كه هيچ خردمندى به بقاء آن اميد ندارد.
بى شك دنبال اين سعادت نرفتن و در تهيه مقدمات آن كوتاهى كردن بر خاسته از ضعف ايمان به آخرت است و گرنه عقل ناقص به انسان حكم مى كند كه براى رسيدن به اين سعادت عظيم آستين همت بالا زند چه رسد به عقل كامل .
بدان ! ضبط اوقات عمر و بارورى لحظه هاى آن ، براى رسيدن به خوشبختى و سعادت جاودانه جز با مراعات ، پاسدارى ، محاسبه ومراقبه نفس ممكن نيست .
در صورت سستى و كوتاهى نفس ، در انجام وظايف ، بايد آن را تنبيه كرد؛ به آن گونه كه در مسائل مادى كه سود آن نا چيز و ازدست رفتن آن چندان زيانى ندارند، با طرف معامله خود برخورد مى كنى .
(استفاده بدون ذکر نشانی سایت جایز نیست)