نوشته : رضا جعفري نوقاب
تعریف فقه و فقیه در لغت و اصطلاح :
فقه در لغت به معنای فهمیدن و درك كردن میباشد و در اصطلاح بنابر این كه فقه یك علم میباشد، به علم و استنباط احكام شرع از روی رأی و اجتهاد اصطلاحاً فقه اطلاق میشود و فقیه در لغت به معنای دانشمند و فرد دانا گفته میشود و در اصطلاح به كسانی كه احكام شرعیه را توسط رأی و اجتهاد خویش به واسطه قرآن كریم، سنّت، عقل و اجماع به دست میآورند فقیه گفته میشود.[1]
تاریخچه فقه و فقاهت: تقریباً میتوان گفت از عصر نبی اكرم و ائمه اطهار ـ علیه السّلام ـ به گونهای فقه و فقاهت آغاز شده و علماء و دانشمندان اسلامی در این زمینه گام برداشتهاند.
پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نمایندگانی را در عصر خویش كه آگاهتر به مسائل دینی و قرآنی بودند برای بیان احكام و آشنا كردن مردم با اسلام و قرآن كریم به میان طوائف و اقوام دیگر میفرستادند، همانند مأموریت جعفر بن ابی طالب به حبشه و اعزام مصعب بن عمیر به مدینه.
به پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ آیهای نازل شد كه "و ما كان المؤمنون لیَنْفروُا كافه فلولا نفر من كل فرقهٍ منهم طائفهٌ، لیتفقهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون"[2] نباید مؤمنان همگی به جنگ و جهاد بپردازند بلكه گروهی طائفهای كوچ كنند تا در دین تفقه كنند و هنگام بازگشت به سوی قوم خویش آنان را انذار دهند و بترسانند.
پس بنابر تصریح قرآن كریم وجود علماء ضرورت داشته است و با آغاز غیبت كبری، این رسالت علماء و فقها سنگینتر شده است. زیرا در عصر قبل از غیبت كه عصر حضور ائمه اطهار بود، علماء به علت حضور ائمه تحتالشعاع بودند و مردم هم حتیالمقدور مشكلات خود را با ائمه اطهار در میان میگذاشتند اما پس از غیبت كبری تمامی مسئولیت دینی به عهده علماء و فقهاء شیعه افتاد.[3] و امام زمان(عج) فرمودند: "و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا فانهم حجتی علیكم و انا حجه الله علیهم"[4] البته فقه از اواخر قرن اول هجری مرسوم شد یعنی از این زمان كسانی پیدا شدند كه استنباط احكام دینی را از طریق ادّله شریعت بدست میآوردند.[5] اما موقعیت خاص و ویژهای كه برای مراجع و فقهاء شیعه پیش آمد از سال 329 هجری بوده است زیرا از این زمان فقهاء شیعه عهدهدار تشریع و تبیین احكام اسلام و پاسخگوی پرسشهای شیعیان بودهاند و از این جا بود كه مرجعیّت شیعه تكوین یافت و پیوند مستحكمی میان شیعیان و مرجعیّت برقرار گردید.[6]
موقعیت و جایگاه فقه و فقیه :
پیرامون ارزش و اهمیت علم فقه شبههای وجود ندارد، زیرا فقه شامل علمی است كه قوام دین و دنیا و نظام معاش و معاد وابسته به آن است. با علم فقه است كه انسان درمییابد چه وظیفهای در برابر خالق و پروردگار خویش دارد و با علم فقه است كه انسانها حرام خدا را از حلال خدا تشخیص میدهند.[7]
و جایگاه فقیه و مراجع دینی در بین مسلمانان به ویژه شیعیان مشخص است چنان كه حضرت امام خمینی رحمة الله عليه میفرماید: "ولایت جامعه اسلامی از زمان غیبت كبری از سوی شارع مقدس به فقیهان عادل و پارسا تفویض شده و هر زمانی كه یك فقیه عادل توانست حكومت اسلامی را تأسیس كند، بر همه مردم و حتی دیگر فقها لازم است كه از وی تبعیت كنند."
همینطور حضرت امام میفرمایند : "چون چنین فقیهان و مراجعی نایب امام زمان هستند، همه اختیارات پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه اطهار ـ علیه السّلام ـ را در امر حكومت دارا هستند و این گونه نیست كه اختیارات فقیه در دایره محدودی باشد بلكه او صاحب ولایت مطلقه است."[8]
منابع و مبانی فقه و اجتهاد :
منابع استخراج احكام شریعت، مطابق مذهب شیعه امامیه به چهار اصل (كتاب، سنّت، اجماع و عقل) منحصر بوده و لكن بیشتر احكام دینی در كتاب و سنّت كه به منزله قانون اساسی و آئیننامه اجرائی آن میباشد به طور مستقیم و غیرمستقیم بیان شده است.
مراجع و فقیهان شیعه كه توانایی استخراج احكام از مدارك نامبرده را دارند به منظور تعیین و رفع مسئولیّت از خود و دیگران بدان اشتغال میورزند و در این باب كوشش مینمایند كه از این عمل در عرف متشرعه اجتهاد و در اصطلاح قرآنی به تفقّه تعبیر میشود و لزوم آن هم تأكید شده است.[9]
اهداف فقیهان و رسالت مرجعیت :
همان گونه كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودهاند: ان العلماء ورثه الأنبیاء؛ یعنی علماء وارثان پیامبرانند و امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فرمودهاند: لَأَنَّ المؤمنین الفقهاء حصون الأسلام؛ یعنی فقهای مؤمن دژهای اسلامند. پس بنابراین مؤمنان موظّفند كه در عصر غیبت در مورد "حوادث واقعه" به فقهاء مراجعه كنند، زیرا آنان راویان احادیث امامان و حجّت آنان برای مردم هستند.[10]
رسالت عمده فقها و مراجع شیعه در طول تاریخ این بوده كه میراث گرانبهای انبیاء كه دین وشریعت الهی است را از گزند تهاجمات و تحریفات حفظ كرده و پا به پای پیشرفت زمان و مقتضیات هر عصری، كاروان بشریّت را به سوی اهداف بلند و آسمانی پیامبران هدایت و رهبری نمایند و با كاوشهای عالمانه و مدبّرانه خویش، تكلیف انسانها را در حوادث واقعه و مسائل مستحدثه روشن سازند.[11]
اهتمام و خدمات مراجع و فقهاء شیعه به دین و ارزشهای اسلامی :
علماء شیعه و محدثین و فقهاء علوم اسلامی نهایت سعی و تلاش را نمودهاند تا آن چه از سوی پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهل بیت ـ علیه السّلام ـ نقل شده است را حفظ و نگهداری كنند.
علما و فقهاء شیعه همه روایات اسلامی را كه در علوم مختلف میباشد را گرد آوردهاند، و نیز علماء شیعه در طول تاریخ با وضعیتی نابسامان انواع درد و رنج و شكنجهها را تحمّل كردهاند، اما هیچ چیزی مانع ازخدمات و اهتمام آنان برای انجام تعهدات و مسئولیت در برابر خدای تعالی و گسترش آئین توحیدی نشده است.[12] و تا به حال همیشه در همه جریانها شركت داشتهاند و در روشنگری مردم تلاش جدی داشتهاند مخصوصاً در قرون اخیر كه همیشه پرچمدار حركتها بر علیه جبهه كفر بودهاند.
--------------------------------------------------------------------------------
پاورقی ها :
[1] . لغتنامه دهخدا ذیل حرف "ف"، ج 37، نشر افست تهران، چاپ دوم، 1341، ص294.
[2] . سوره توبه، آیه 122.
[3] . مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، چاپ انتشارات اسلامی قم 1362، ص 427.
[4] . ع ـ باقی، كاوشی در روحانیت چاپ اول، 1364، تهران ص17، به نقل از وسائل الشیعه كتاب القضاء، ج 18.
[5] . حسن ممدوحی، حكمت حكومت فقیه، نشر دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، 1378، ص 46.
[6] . سلیم الحسنی، نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار ترجمه محمد باهر، چاپ اول، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، ص8.
[7] . آیت الله حاج علی صافی گلپایگانی، پیش درآمدی بر تاریخ تحول فقه شیعه ترجمه محمدحسن توكل نشر انتشارات حضرت معصومه(س)، چاپ اول، 1376، قم ص 69.
[8] . حضرت امام خمینی، ولایت فقیه، نشر مؤسسه تنظیم آثار امام خمینی، چاپ اول، 1373، تهران، ص58 به بعد.
[9] . جمعی از علماء معاصر: علامه طباطبائی، موسوی مجتهد زنجانی، مطهری، طالقانی، بهشتی و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، نشر شركت سهامی انتشار، چاپ دوم، 1341، تهران، ص 26.
[10] . جمعی از جامعه روحانیت، مرجعیت رمز بقاء تشیع، نشر جامعه روحانیت، چاپ اول، 1374، ص 2، به نقل از اصول كافی، ج 1، ص 34.
[11] . جمعی از جامعه روحانیت، مرجعیت رمز بقاء تشیع، نشر جامعه روحانیت، ص20.
[12] . پیش درآمدی بر تاریخ تحول فقه شیعه، پیشین، ص 82.
(استفاده بدون ذكر نشاني سايت جايز نيست)