دیک چنی، معاون رئیسجمهور آمریکا در دوران جورج بوش و از طراحان اصلی جنگهای خاورمیانه، در ۸۴ سالگی درگذشت. او که از معماران «جنگ جهانی علیه ترور» بود، با مرگی آرام از جهان رفت، در حالی که دستانش به خون صدها هزار قربانی در عراق، پاناما و افغانستان آلوده بود — مردی که تا پایان عمر از هیچیک از جنگها، شکنجهها و دروغهایش ابراز پشیمانی نکرد.
پایگاه خبری جماران، سرویس بین الملل: و بدینترتیب، یکی دیگر از چهرههای اصلی «جنگ علیه ترور» از جهان رفت. دیک چنی، معاون رئیسجمهور ایالات متحده در دولت جورج دبلیو بوش (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹) و یکی از قدرتمندترین چهرههای تاریخ سیاسی آمریکا، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. او که از طراحان اصلی سیاستهای جنگی آمریکا در خاورمیانه بود، در مقام معاون رئیسجمهور نقشی تعیینکننده در آغاز و گسترش جنگهایی ایفا کرد که صدها هزار کشته و میلیونها آواره بر جای گذاشت.
چنی بیش از هر چیز به عنوان معمار «جنگ جهانی علیه ترور» شناخته میشود؛ پروژهای که پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شد و به ایالات متحده اجازه داد تا تحت عنوان مبارزه با تروریسم، جنگها و عملیات نظامی گستردهای را در نقاط مختلف جهان به راه اندازد. نتیجه این سیاست، ویرانی عراق، افغانستان، و بسیاری از مناطق دیگر بود.
در آستانه حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، چنی با تکرار ادعاهای بیاساس، تأکید کرده بود که «رژیم عراق در حال توسعه سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی است» و «برنامه هستهای خود را ادامه میدهد». او هشدار داده بود که بغداد در پی «ایجاد مرگ در مقیاسی گسترده» است. این دروغها، که بعدها بهروشنی بیاساس بودنشان ثابت شد، زمینهساز حملهای شد که صدها هزار غیرنظامی را قربانی کرد و کشوری را به ورطه فروپاشی کشاند.
به نوشته مجله فارن پالیسی، اگر «ترساندن مردم» یک دین بود، چنی کاهن اعظم آن محسوب میشد.
دروغهای او درباره وجود سلاحهای کشتارجمعی، نقش اصلی در توجیه تجاوز آمریکا به عراق داشت؛ تجاوزی که به ویرانی زیرساختهای این کشور و مرگ گسترده غیرنظامیان انجامید. در کنار آن، شرکتهای آمریکایی از جمله هالیبرتون، که چنی پیشتر مدیرعاملش بود، میلیاردها دلار از قراردادهای بدون مناقصه در عراق به دست آوردند.
با این حال، چنی تا پایان عمر کوچکترین نشانهای از پشیمانی بروز نداد. او سالها بعد در گفتوگویی با شبکه سیانان گفت:
«آن زمان کار درستی بود. همان موقع باور داشتم درست است و هنوز هم باور دارم.»
این سخنان در حالی بیان شد که جنگ عراق با خود صدها هزار کشته، میلیونها آواره و آلودگی گسترده ناشی از استفاده از سلاحهای اورانیومی به همراه داشت. آثار رادیواکتیو این سلاحها، به گفته کارشناسان، تا ۴.۵ میلیارد سال در محیط باقی میماند و به نسلهای آینده آسیب میزند.
اما عراق تنها صحنه جنایات جنگی چنی نبود. در دسامبر ۱۹۸۹، زمانی که او وزیر دفاع دولت جرج اچ. دبلیو. بوش بود، ارتش آمریکا حملهای مرگبار به محله فقیرنشین الچورییو در پاناما انجام داد؛ حملهای که به کشته شدن هزاران غیرنظامی انجامید و آن منطقه را به «هیروشیما کوچک» مشهور کرد. چنی در آن زمان با غرور این عملیات را «دقیقترین عملیات نظامی در نوع خود» توصیف کرد. این حمله، به تعبیر بسیاری از ناظران، مقدمهای برای عملیات طوفان صحرا (جنگ خلیج فارس ۱۹۹۱) بود؛ جنگی که باز هم تحت نظارت او اجرا شد و مقدمهای شد بر فاجعه بزرگتر عراق در سال ۲۰۰۳.
چنی در سالهای بعد، از شکنجه و بازجوییهای غیرانسانی در زندانهای مخفی آمریکا نیز دفاع کرد. در واکنش به گزارش سیا در سال ۲۰۱۴ درباره «تکنیکهای پیشرفته بازجویی» مانند غرق مصنوعی و تغذیه از مقعد، او آشکارا گفت:
«اگر لازم باشد، دوباره همین کار را میکنم.»
با مرگ او، چنی به دیگر همراهانش در جنایتهای جنگی، دونالد رامسفلد و کالین پاول، پیوست. با این حال، رسانههای آمریکایی، طبق سنت همیشگی، در گزارشهای خود از او با واژههایی چون «شخصیتی جنجالی» یا «چهرهای دوقطبی» یاد کردند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت:
«او در جنگ عراق بارها اشتباه کرد، بیآنکه هرگز به اشتباه خود اعتراف کند.»
رسانههای جریان اصلی آمریکا، طبق معمول، از بهکار بردن واژه واقعی خودداری کردند: دیک چنی جنایتکار جنگی بود.
اما در جهانی که امروز شاهد نسلکشی در غزه با حمایت آمریکا و ادامه مداخلات نظامی این کشور است، مرگ یکی از چهرههای اصلی ماشین جنگی ایالات متحده، برای بسیاری، نه ضایعهای انسانی، بلکه پایانی نمادین برای عصری از دروغ، خون و مصونیت از مجازات تلقی میشود.