تسخیرکنندگان سفارت آمریکا معتقد بودند که این سفارت به مرکزی برای اقدامات جاسوسی علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده است و عملکردهای آن بهطور مستقیم با اهداف دشمنانه آمریکا نسبت به ایران مرتبط است.

واقعه تسخیر لانه جاسوسی یکی از رویدادهای برجسته و تعیینکننده در تاریخ معاصر ایران به شمار میرود. این حادثه که در تاریخ 13 آبان 1358 رخ داد، نقطه عطفی در روابط دیپلماتیک ایران و ایالات متحده بود. در این روز گروهی از دانشجویان انقلابی که خود را «دانشجویان پیرو خط امام» نامیدند، با هدف اعتراض به سیاستهای آمریکا در قبال ایران و همچنین پناه دادن ایالات متحده به شاه مخلوع محمدرضا پهلوی، سفارت آمریکا در تهران را تصرف کردند.
این اقدام به تسخیر سفارت آمریکا انجامید که بعدها به «لانه جاسوسی» معروف شد، و دستیاران دیپلماتها و کارکنان سفارت به اسارت گرفته شدند. تسخیرکنندگان معتقد بودند که این سفارت به مرکزی برای اقدامات جاسوسی علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده است و عملکردهای آن بهطور مستقیم با اهداف دشمنانه آمریکا نسبت به ایران مرتبط است. آنان خواستار استرداد شاه مخلوع برای پاسخگویی به اتهامات خود نسبت به مردم ایران بودند.
جریان تسخیر سفارت، اگرچه در ابتدا اقدامی خودجوش از سوی دانشجویان تلقی میشد، اما به سرعت به یکی از مهمترین موضوعات سیاسی بینالمللی تبدیل شد و نتایج گستردهای را رقم زد. این رویداد نه تنها موجب تعلیق روابط دیپلماتیک بین دو کشور شد، بلکه تأثیر عمیقی بر روند روابط خارجی و مسایل داخلی جمهوری اسلامی ایران داشت.
این واقعه بیش از 444 روز ادامه یافت و طی آن تلاشهای متعددی از سوی جامعه بینالملل برای آزادی گروگانها انجام شد. در نهایت، آزادسازی گروگانها پس از مذاکرات پیچیده و تصویب توافقنامه الجزایر در سال 1359 به وقوع پیوست. این رویداد از یک سو منجر به تحکیم پایههای انقلاب اسلامی شد و از سوی دیگر تا مدتی طولانی، سایهای سنگین بر روابط بین ایران و آمریکا افکند که تأثیرات آن تا امروز نیز قابل مشاهده است.
جاسوسی در امتداد دیپلماسی
دیپلماتهای سفارت آمریکا در تهران در امتداد فعالیتهای عادی خود به جاسوسی نیز میپرداختند. حجم گسترده توطئهها و اغتشاشات در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی پدیدهای است شگفتانگیز که در مقایسه با سایر انقلابات جهان، بالاترین رکورد را به خود اختصاص داده است. به عبارت دیگر هیچ انقلابی در دنیا به اندازه انقلاب اسلامی ایران در نخستین ماههای پیروزی خود، مواجه با انبوه توطئههای کوچک و بزرگ از سوی دشمنان داخلی و خارجی نبوده است.
در آن دوره سرنخ بسیاری از توطئههای سیاسی و نظامی ایران، سفارت آمریکا بود. مأموران این سفارتخانه تحت پوشش دیپلمات به فعالیتهای جاسوسی میپرداختند. به طوری که شاید بتوان گفت هر سفارت آمریکا نقش شعبهای از سازمان سیای آن کشور را ایفا میکرد و در مواقع لزوم حتی برای انجام کودتا نیز وارد عمل میشد. چنان که در کودتای 28 مرداد سال 1332 علیه دولت قانونی و ملی دکتر مصدق، سفارتخانه آمریکا در اجرای آن نقش محوری داشت.
توطئهها و جاسوسیهای آمریکا بعد از انقلاب نیز افزایش یافت. در این دوره متأسفانه اقدامات غیر دیپلماتیک آمریکا نه به نیت کمک به تثبیت نظام جمهوری اسلامی و امنیت و آرامش جامعه که بر عکس، بر ضد انقلاب ملت ایران گسترش یافت. به ویژه مخالفتهای بی شمار آمریکا با حکومت جمهوری اسلامی و تلاش برای بی ثبات کردن آن و بی اعتنایی به شعارها و خواستههای انقلابی میلیونها ایرانی که خواهان بازگشت شاه و محاکمه آن در ایران بودند، از جمله مهمترین عوامل نارضایتی مردم کشور ما از سفارت آمریکا بود.
  اما به شهادت تاریخ، مردم مسلمان ایران مقاومترین و با بصیرتترین مردم جهان محسوب میشوند، به همین سبب با هدایت رهبر کبیر انقلاب- امام خمینی- با تمام توان در مقابل توطئه گران داخلی و خارجی ایستادند و حتی از مال و جانشان مایه گذاشتند.
در آن مقطع پرخطر، مردم بیدار ایران در تهران و شهرستان ها با رهبریهای خردمندانه امام خمینی(س) به هر طریق ممکن به مقابله با توطئهها میپرداختند. تقویت ایمان و اعتقادات مذهبی، ارتقاء بینش و بصیرت سیاسی و اجتماعی مردم به ویژه در زمینه دشمن شناسی و ترفندهای مکاران، نقش اصلی و اساسی را در مقابله با این توطئهها داشت. در این میان سخنرانیها و رهنمودهای امام خمینی(س) و به دنبال آن خطبههای ائمه جمعه، سخنرانیها و جلسات سیاسی سایر شخصیتهای اندیشمند انقلاب از جمله آیتالله خامنهای، شهید آیتالله دکتر بهشتی، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، مرحوم فلسفی، مرحوم آیتالله طالقانی، شهید محمد منتظری، شهید آیت، شهید دیالمه، مرحوم فخرالدین حجازی و... تأثیر به سزایی در افشای ترفندهای دشمنان و افزایش بصیرت سیاسی مردم داشت.
علاوه بر این، انتشار مطالب مفید سیاسی، ایراد سخنرانی و تشکیل جلسات و کلاسهای سیاسی که به طور گسترده در سراسر کشور توسط نهادهای انقلاب و احزاب و تشکلهای مذهبی برپا میشد، شیوه رایج دیگری بود که یاران و همراهان انقلاب، برای خنثی کردن توطئهها و مقابله با دشمنیهای مخالفان انقلاب به کار میبستند.[1]
تسخیر کانون توطئه و جاسوسی
بررسیهای اولیه نیروهای انقلاب نشان میداد که کانون بسیاری از توطئهها، در سفارت آمریکا است و این مرکز به ظاهر دیپلماتیک به جای آنکه به وظایف اداری متعارف دولت و شهروندان کشورش بپردازد، به کار جاسوسی و دسیسه چینی علیه انقلاب اسلامی مشغول است، لذا دانشجویان مسلمان پیرو خط امام برای مقابله بهتر با اقدامات آمریکا و عواملش در ایران و نیز افشای چهره شیطان بزرگ در سطح جهان، دست به تسخیر سفارت آمریکا در تهران زدند و سپس با افشای اسناد آنجا موجب شدند که جلوی بسیاری از توطئههای براندازان انقلاب گرفته شود.
به همین جهت مردم ایران چه قبل و چه پس از پیروزی انقلاب همواره به آمریکا به چشم یک دشمن مکار نگاه میکردند. چرا که آمریکا کودتای 28 مرداد سال 32 را به خاطر بازگشت شاه به اریکه قدرت توسط سیا انجام داد و پس از آن نسبت به حکومت پهلوی حمایتهای مطلق و آشکاری نمود که تا آخرین لحظات سقوطش ادامه یافت.
امام خمینی(س) در 11 آبان سال 58 از طلاب جوان و دانشجویان انقلابی خواست که جهت حملات خود را متوجه آمریکا - که اُمالفساد قرن است - بکنند. این تلنگر محکی بود که دانشجویان را به این نتیجه قطعی رساند که باید کاری بکنند و در یک حرکت نمادین، اوج خشم و انزجار مردم ایران از رفتار دولتمردان آمریکا علیه انقلاب را به نمایش بگذارند.[2] ملاقات برژنیسکی با بازرگان هم که پیش آمد، دانشجویان مسلمان را برای اجرای چنین اقدامی بیشتر مصمم کرد تا اینکه آنها نقشهای را برای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا طراحی نمودند.[3]
انبوه اسناد که پس از تسخیر این مکان به ظاهر دیپلماتیک در روز 13 آبان سال 1358 به دست آمد و به مرور هزاران برگ از اسناد در قالب بیش از 70 جلد کتاب موضوعی دستهبندی و ترجمه و منتشر شد، به خوبی نشان میدهد که دیپلماتهای دولت آمریکا با سوء استفاده از عنوان قانونی سفارت، در ریزترین مسائل ایران به کسب اطلاعات و جاسوسی و توطئهگری میپرداختند. این موارد از خانواده و دفتر کار شاه گرفته تا صنعت، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، قومیتها، دانشگاهها، مسائل اطلاعاتی و امنیتی، نفت و گاز، روابط ایران با کشورهای دنیا، یگانهای نظامی، احزاب و جناحهای سیاسی، وزرا و سایر مقامات و موضوعات کوچک و بزرگ، طیف وسیعی از جامعه و حکومت ایران را در بر میگرفت.
متأسفانه حجم زیادی از اسناد خیلی حساس موجود در سفارت آمریکا ظرف چند ساعت پیش از ورد دانشجویان مسلمان پیرو خط امام به آنجا، توسط مأموران سفارت رشته رشته و حتی اسناد مهمتر پودر شد تا برخی از اقدامات ضد ایرانی آمریکاییها همچنان سر به مُهر باقی بماند.
برکات تسخیر
تسخیر لانه جاسوسی دستاوردهای زیادی در داخل و خارج کشور به همراه داشت، اما مهمترین نتیجه این اقدام، شناسایی و افشای یک جریان سیاسی انحرافی بود. جریانی که بر دولت موقت نیز نفوذ داشت و تلاش میکرد پس از پیروزی انقلاب، خیانتهای گذشته آمریکا را از یاد مردم بزداید و حتی توطئههای آن علیه انقلاب را توجیه کند. با این حال، تسخیر لانه جاسوسی نه تنها این جریان را ناکام گذاشت، بلکه دشمن اصلی را به وضوح به مردم معرفی کرد و جهتگیری عمومی را بیش از پیش به سمت مقابله با توطئههای آمریکا سوق داد. این اتفاق مسیر انقلاب را به سمت هدف اصلی خود بازگرداند، از انحراف جلوگیری کرد و نیروهای انقلابی را متحدتر ساخت.
 از طرف دیگر دانشجویان تسخیرکننده با افشای اسناد آن سفارتخانه، سیستم جاسوسی و ارتباطات آمریکا را در داخل کشور به طور کامل مختل کردند و سرپلهایش در ایران لو رفتند و از همه مهمتر خود سفارت به عنوان یک جاسوسخانه رسمی و مطمئن از چنگ آمریکا خارج شد. در سطح بین المللی هم حادثه تسخیر لانه یک موج عظیم ضد استکباری علیه آمریکا ایجاد کرد. امید تازهای در جان مردم تحت سلطه دنیا دمید و جسارت و جرأتی برای همه دنیا به وجود آورد که میتوانند به آسانی در برابر آمریکا به عنوان بزرگترین ابرقدرت بایستند و نه بگویند.[4]
امام تسخیر سفارت آمریکا که به «لانه جاسوسی» به معروف شد را «انقلاب دوم» نامید و کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا از آن به عنوان «کابوس وحشتناک» یاد کرد، این واقعه در داخل کشور ایران با برخوردها و دیدگاههای متفاوتی روبرو شد. در ایران برخلاف نظر دولت موقت و مخصوصا ملیگراهایی مثل مهندس بازرگان و دکتر ابراهیم یزدی که همصدا با آمریکا و دولتهای غربی مخالف اقدام دانشجویان پیرو خط امام بودند، انبوه عظیم ملت مسلمان به پیروی از امام راحل با تمام وجود به حمایت از آن پرداختند[5] و شعار میدادند: «دانشجوی خط امام، بر تو درود، بر تو سلام»؛ «دانشجوی خط امام افشاء کن، افشاء کن».
[1] - انقلاب اسلامی به روایتی دیگر- غلامرضا خارکوهی- گرگان- پیرداد- بهمن 1392- صص 137 و138.
[2] - مصاحبه مهندس عزتالله ضرغامی با روزنامه کیهان- مورخ 13 آبان 1381- ش 17516- ص 12.