ادب گفتوگو اقتضا میکند که بدون پیش داوری و مغالطه انگیزه و انگیخته در مورد این راهحلها فکر کنیم و در صورت مخالفت با این راهحلها، راه حل پیشنهادی خود را با استدلال ارائه دهیم.
فارغ از نقدهای منصفانه به بیانیه جبهه اصلاحات، از جمله موقعیت زمانی صدور این بیانیه که بنده هم همانند بسیاری از دلسوزان آئین و وطن به دوستان جبهه اصلاحات انتقاد دارم، اما از منتقدین جناح مقابل این جبهه پرسشی دارم که امیدوارم بدون اتهامزنی و فرافکنی به این پرسش پاسخ دهند. قبل از طرح پرسش، دو نکته را از باب مقدمه خطاب به این دسته از منتقدین مطرح میکنم.
نکته اول اینکه لابد وجود بحران را منکر نیستید، چون انکار بحران دور از صداقت است؛ و کتمان مشکل، مسأله یا بحران، نه تنها کمکی به حل آن نمیکند بلکه آن را پیچیدهتر هم میکند. نکته دوم اینکه در صورت اذعان به وجود بحران، علیالقاعده دنبال راه حل هستید و بر اساس عقل و منطق از راهحلهای پیشنهادی استقبال میکنید.
جبهه اصلاحات که بخشی از جریان سیاسی ریشهدار و دارای نفوذ در جامعه ایران است. برای عبور از بحران موجود پیشنهادهای مشخص داده که ممکن است ما با بخشی از این پیشنهادها موافق نباشیم. اما با احترام به منتقدین محترم از آن جا که در فضای دو قطبی حاکم بر جامعه ما ممکن است بعضی از منتقدین بدون خواندن این بیانیه آن را تخطئه کرده باشند، توجه داشته باشیم که این بیانیه در این بزنگاه تاریخی، سه راه را پیش روی ملت و حاکمیت متصور میداند:
الف. تداوم وضع موجود؛ با آتشبسی شکننده و آیندهای مبهم
ب. تکرار الگوی ۲۲ سال گذشته؛ مذاکره تاکتیکی برای خرید زمان، بیآنکه ریشه بحرانها درمان شود
ج. انتخاب شجاعانه آشتی ملی و ترک تخاصم در داخل و خارج کشور؛ با هدف اصلاح ساختار حکمرانی و بازگشت به اصل حاکمیت مردم از طریق برگزاری انتخابات آزاد و حذف نظارت استصوابی و از سوی دیگر پایان دادن به تنشزایی و انزوای بینالمللی
و راه حل سوم را به عنوان گزینه مطلوب برگزیده و در این چهارچوب یازده پیشنهاد کاربردی ارائه داده است.
فارغ از ادبیات بیانیه و راهحلهای سه گانه و راهحل مختار جبهه اصلاحات، ادب گفتوگو اقتضا میکند که بدون پیش داوری و مغالطه انگیزه و انگیخته در مورد این راهحلها فکر کنیم و در صورت مخالفت با این راهحلها، راه حل پیشنهادی خود را با استدلال ارائه دهیم؛ نه اینکه صادر کنندگان بیانیه و یا صاحب نظران دیگر را به غرب گرایی متهم کنیم و یا با عناصر منحرف تاریخ اسلام و ایران مقایسه کنیم! این شیوه حاکی از حاکمیت فضای دو قطبی بر جریانهای سیاسی است که اگر قطب مقابل بگوید ماست سفید است ما بگوئیم ماست سیاه است! اکنون پرسش اساسی این است که شما چه راهحلی برای عبور از بحران دارید؟ مائیم و وضع موجود که مطلوب نیست، شما برای وضع مطلوب چه گزینه، یا گزینههایی روی میز دارید؟
قصد جسارت ندارم اما آیا در مورد راهحلهای جبهه مقابل گفته شود: آنچه تا کنون در لابلای توهین و تحقیرهای دیگران، از شما به عنوان راهحل دیده و شنیده شده عبارت است از بستن تنگه هرمز، فروش اموال دولتی برای تأمین هزینههای جاری، هدف قرار دادن ناف ترامپ، تهدید به استفاده از عناصر ناشناخته در اقصی نقاط عالم، بهرهگیری از روشهای درست و نادرست برای دور زدن تحریم، اتهام جاسوسی به رئیسجمهور توسط غضنفر و...
اینها نمونههایی از راهحلهایی است که برخی عناصر افراطی به صورت مکرر در رسانه ملی و رسانههای دیگری که از بیتالمال ارتزاق میکنند مطرح کردهاند؛ بگذریم از دولت نهم و دهم که با حمایت شما هشت سال بر سرنوشت کشور حاکم شد و هزینههایی به این کشور تحمیل کرد که کمتر از خسارت حمله مغول نبود؛ امروز به جای عذرخواهی از آن هزینههای تحمیلی به کشور و دعوت از صاحبنظران دلسوز (که در تاریخ پر فراز و نشیب میهن اسلامی، از جمله در دفاع مقدس ۱۲ روزه در مقابل دشمن صهیونیستی، امتحان خویش را پس دادهاند) تا طرحهای پیشنهادی خود را برای عبور از بحران ارائه دهند و این طرحها را در یک فضای گفتوگو محور مورد نقد قرار دهید و از دل این نقد و اثبات ها به راهحل مطلوب برسید، با توهین و تحقیر و اتهامزنی با آنها رفتار می کنید؟
امیدوارم در شرایطی که کشور بیش از هر زمانی نیاز به حفظ انسجام و همدلی دارد، دیدگاههای متفاوت را تحمل کنیم و اگر نقدی داریم، منصفانه و منطقی ارائه دهیم و در فضایی گفتوگو محور، بهترین راه را برای خروج از بحران و اعتلای آئین و وطن شناسایی و انتخاب کنیم و با یکپارچگی در کنار رزمندگان عزیز، تخاصم بدخواهان ایران و اسلام را دفع کنیم.