اصلا جبلی-جلیلی بمانند و آن لالوها هم هی پایداریشان را هم تبلیغ کنند. این را دستکم اما بدانند که وظیفه اصلیشان مقابله با تزریق سمی است که اینترنشنال آرام آرام در وجود مخاطبان خود نشانده است و دفع آن الزاما با برنامه های سیاسی نیست. با جذب مخاطب به برنامه های سرگرم کننده و یک تلویزیون ملی است و فاصله گرفتن از حجم عظیم القائات ایدیولوژیک که برای بخشی از جامعه دافعه دارد و وقتی رانده و زده شدند جذب آنان میشوند.
عصر ایران؛ انتقادات مکرر ما از صدا و سیما به سبب تبدیل و تقلیل آن به ارگان جبهۀ پایداری و صدای اقلیت یا مخالف دولت برآمده از انتخابات به نسبت رقابتی پارسال به معنی آن نیست که منکر نقش آن باشیم یا از دستگاهی که بیش از 30 هزار میلیارد تومان در سال بودجه و 40 هزار پرسنل دارد توقعی نداشته باشیم.
اگر بخواهیم موضوعات و مناقشات پیشین را کناری نهیم و در ایران پساجنگ 12 روزه گام برداریم باید ببینیم وظیفۀ اول صدا وسیما که خود را رسانۀ ملی مینامد چیست؟
شاید اگر عنوان را ندیده باشید تصور کنید صحبت از رعایت بیطرفی و اصول حرفهای و احترام به دولت و آرای اکثریت و دعوت از صاحبان فکر و اندیشه و تشویق مردم به خردورزی و استدلال به جای تهییج مستمر و شعار است. اینها هست ولی این یادداشت میخواهد قدری صریحتر باشد و بهانۀ اصلی آن هم مصاحبه با دریابان علی شمخانی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی 8 روز بعد از حادثۀ 23 خرداد است که ابتدا خبر شهادت او منتشر شده بود و حتی سازمان بسیج یک وزارتخانه تصویر او را در کنار فرماندهان شهید نصب کرد و بعد تلویزیونهای فارسی زبان این شایعه را درانداختند که پای او یا پاهای او یا دست او قطع شده اما وقتی شمخانی دیشب روبه روی دوربین بدون تعارف تلویزیون نشست و مشخص شد تنها از ناحیه ریه آسیب دیده بود -که البته مشکل کمی نیست- ولی همین که 8 روز تصویری از او منتشر نکردند و اجازه دادند و حوصله کردند تا تلویزیونهای خارجی و مشخصا اینترنشنال شایعهپردازی کنند و بعد این گونه ضایع شوند اقدامی هوشمندانه بود!
در نظر داشته باشیم آقای شمخانی یک رسانۀ اختصاصی هم دارد (نورنیوز) که در زمان مسؤولیت او به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی به عنوان رسانۀ نزدیک به دبیرخانه یا خود شورای عالی امنیت ملی شناخته و از آن یاد میشد چون مسؤولیت آن با معاون رسانهای یا سخنگوی شورا بود و هر چند در دو سال اخیر دیگر به آن منتسب نیست اما رسانۀ اختصاصی شمخانی هم شکیبایی به خرج داد تا حال او مساعد شود و مردم خود ببینند در چه وضعیتی است و زودتر خبررسانی و تکذیب نکرد. نمیدانیم امیدی به زنده ماندن به خاطر آسیب به ریه نداشتند یا میخواستند شبکۀ اینترنشنال را ضایع کنند!
چرا به این صراحت مینویسیم؟ چون ایران اینترنشنال در این 12 روز در واقع اسراییل اینترنشنال بود و این را ما نمیگوییم آقای شمسالواعظین میگوید که استاد همۀ ماست در روزنامهنگاری و بیش از هر روزنامهنگار دیگری با اصول این حرفه و اوضاع خاورمیانه آشناست و این را که اینترنشنال را نبینیم دکتر شفیعی کدکنی گفت که بازمانده نسل بزرگان بیبدیل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و بزرگترین چهرۀ ادبی زندۀ حال حاضر ایران است و نیز دیگر ایراندوستان.
شوربختانه باید گفت دور و بر همۀ ما کسانی هستند که سم القائات این تلویزیون ضد ایرانی در وجودشان نشسته و چون دوستشان داریم و نمیخواهیم از دهانشان این سموم خارج شود باید سمزدایی شود.
اینترنشنال آن قدر در این 12 روز گفت شازده برمیگردد که برخی دچار یأس شدهاند و افسردگی گرفتهاند که چرا دوباره حاضر نشدیم پس زده 46 سال قبل را دوباره بر سرمان بگذاریم. یک عده بمیرند و مملکتی ویران شود تا شازده برگردد. البته با کدام نیروی پیاده نظامی هم مشخص نبود.
یا آن قدر یک بیمارستان نظامی را در اسراییل را نشان دادند که از پرتابه ایران آسیبی دیده بود که بعضی هر جنایت اسراییل در ایران را با آن توجیه کردند. آن قدر گفتند تنها فرماندهان نظامی کشته شدند که شماری خبر ندارند 500 شهروند غیر نظامی اعم از زن و کودک هم قربانی شدهاند.
کاری که اینترنشنال در این 12 روز انجام داد مصداق خیانت است و بی آنکه بخواهیم برای مجریان آن تولید دردسر کنیم که بعضا شرمنده بودند و درصدد همراهی باید بگوییم صدا و سیما وظیفه دارد سمزدایی کند و باقیماندۀ سم تولیدی و تزریقی این شبکه را که بر بدن برخی نشسته بزداید.
اما چگونه؟ شاید تصور کنید میخواهیم بگوییم با ادامۀ دعوت از چهرههای اصلاح طلب و اعتدالگرا و به محمد قوچانی و عطریانفر و حسامالدین آشنا و جلاییپورِ پسر و ظاهرا عطاءالله مهاجرانی بسنده نکند و با مصطفای تاج زاده هم در زندان ارتباط برقرار کند.
اینها خوب است اما بخشهایی از جامعه از سیاست اشباع شده و سیاست زده شدهاند و منظور سمزدایی از بخشهایی است که بین مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات و صالحی وزیر دولت پزشکیان و اسماعیلی وزیر رییسی تفاوتی قایل نیستند و همه را یکسان میدانند و وزیر جمهوری اسلامی و چندان اهل تفکیک اصلاحطلب و اصولگرا و اعتدالی و پایداریچی نیستند.
منظور این نیست که صدا و سیما به آنان پاسخ بدهد. به شکل مستقیم نیاز نیست. در عرصه سیاست اصل سوژه را باید مرتفع کنند. وقتی دربارۀ زندانیان منتقل شده به فشافویه می گویند خوب هر که را که می شود آزاد کرد آزاد کنند دیگر. آخر دکتر مهرآیین جامعه شناس چه خطری دارد؟ از آگامبن میگوید و از متفکرین دیگر. خوب بگوید. عرش که به فرش نمیآید.
کار دیگر همان است که با مصاحبۀ شمخانی انجام شد. تکذیب نکردند تا هر چه میتوانند شایعه پردازی کنند و بعد از 8 روز دعوت شد و ضایع شدند چون مردم به چشم دیدند هم پا دارد و هم دست!
کار اصلی اما این است که صدا و سیما چنان سرگرم و جذب کند که مردم عادی اصلا سراغ شبکه ضد ایرانی نروند و این شدنی است. نه تنها با دعوت از سیاسیون که با بازگشت به مجریان محبوب.
تصور کنید یک شب مهران مدیری و شب دیگر احسان علیخانی یا عادل فردوسیپور یا علی ضیا و حتی محمود شهریاری برنامه داشته باشند. هر چه بگویند مهم نیست. نهایت این است که شهریاری 30 درصد خارج از مرز صحبت می کند و فردوسی پور 10 درصد بهتر از آنهاست که 100 درصد در تقابل اند و در نتیجه اندکاندک از آن شبکه روی برمیگردانند. البته این شب ها به خاطر محرم دستشان بسته است ولی با بازپخش چند باره سریال مختار و فیلم روز واقعه و موارد دیگر میتوانند جبران کنند. صریح و روشن اولویت باید با سم زدایی باشد تا آن القائات از جسم و روح مردم ما بیرون برود.
در جنبش مهسا به یاد داریم که اگرچه بیرون اعترضاتی بود و جدی هم بود اما هر چه بود خیزش سراسری همه مردم ایران نبود آن گونه که سیما ثابت ادعا میکرد. وضع جوری شده بود که مرد که از صبح تا شب بیرون بود و با انواع مردم دم خور بود حس نمیکرد انقلابی درگرفته ولی زن در خانه و پای تلویزیون تصور میکرد بیرون انقلاب شده بس که اینترنشنال زیرنویس می کرد خیزش سراسری و از بس که سیما ثابت هیجان میداد و دست آخر البته خودش را انداختند بیرون!
کارهای دیگر هم میشود کرد و یکی این که منع مصاحبه با بیبیسی فارسی و رسانه های غیر اینترنشنال را بردارند تا فرد علاقهمند دست کم سراغ آنها برود که نگران وطن بودند. چون اینترنشنال واقعا رسانه نیست، سم است. پس گام اول باز کردن صدا و سیما و دعوت از سیاسیون مستقل به جای تندروهایی است که بعضا در مظان اتهام هم هستند و برای موفقیت مذاکرات باید مهار شوند.
گام اصلی اما این است که از تمام مزیت های خود استفاده کند. کاری که منوتو با صدا و سیما کرد. دید تلویزیون ایران مجری بیحجاب ندارد دختران خوشسیما را مجری کردند. میداند در ایران مشروبات الکلی ممنوع است. در "بفرمایید شام" شراب نوشیدند. دیدند اینجا بحث سگ در میان است. سالومه سگ خود را گذاشت جلوی دوربین. تلویزیون ایران رقص ندارد. آنها رقص گذاشتند. اینها از آرشیو سیاسیشان استفاده نکردند چون بیشتر چهره های صدر انقلاب حذف شدهاند آنها تا توانستند تصویر آرشیو به سرقت رفته یا منتقل شده را پخش کردند. معلوم است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی نمی تواند رقص و شراب داشته باشد اما مگر در برره و 90 شبیها میرقصیدند و مینوشیدند که ملت را جذب میکرد. بله به خاطر شرایط خوب دولت دوم خاتمی هم بود اما به هر حال صدا و سیما اگر این قدر بسته نباشد میتواند مخاطب جذب کند تا ذهن مردم سمی نشود.
حالا اینترنشنال مسابقه ندارد. شما بگذارید. فوتبال ندارد. شما پخش کنید. فیلم سینمایی روز ندارد. شما بخرید و بگذارید.
اصلا جبلی-جلیلی بمانند و آن لالوها هم هی پایداریشان را هم تبلیغ کنند. این را دستکم اما بدانند که وظیفه اصلیشان مقابله با تزریق سمی است که اینترنشنال آرام آرام در وجود مخاطبان خود نشانده است و دفع آن الزاما با برنامه های سیاسی نیست. با جذب مخاطب به برنامه های سرگرم کننده و یک تلویزیون ملی است و فاصله گرفتن از حجم عظیم القائات ایدیولوژیک که برای بخشی از جامعه دافعه دارد و وقتی رانده و زده شدند جذب آنان میشوند.