آنچه امروز بهعنوان خلع سلاح اتمی لیبی در گزارشها و تحلیلها مورد اشاره قرار میگیرد، در واقع اشاره به جمعآوری اسناد و مدارک و سانتریفیوژهایی است که از بازار سیاه تهیه شدهبود و هنوز حتی در مرحله غنیسازی اورانیوم نیز قرار نداشت.
هم میهن-شهاب شهسواری*
۹ ماه بعد از آغاز تهاجم نظامی آمریکا به عراق، بیانیه ۱۹ دسامبر ۲۰۰۳ دولت معمر قذافی، مبنی بر آمادگی لیبی برای برچیدن برنامه تولید سلاحهای کشتار جمعی، از جمله برنامه تسلیحات شیمیایی و برنامه هستهای، تحولی غافلگیرکننده برای جهانیان محسوب میشد.
هرچند لیبی در زمان تسلیم برنامه تسلیحاتیاش، از لحاظ تولید موشک و سلاحهای شیمیایی و میکروبی به دستاوردهایی رسیدهبود، اما به گفته محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بعد از خروج اسناد و تجهیزات اتمی از لیبی، این کشور دستکم ۳ تا ۷ سال با رسیدن به شرایط لازم برای ساخت سلاح هستهای فاصله داشت. آنچه امروز بهعنوان خلع سلاح اتمی لیبی در گزارشها و تحلیلها مورد اشاره قرار میگیرد، در واقع اشاره به جمعآوری اسناد و مدارک و سانتریفیوژهایی است که از بازار سیاه تهیه شدهبود و هنوز حتی در مرحله غنیسازی اورانیوم نیز قرار نداشت.
درحالیکه تردیدهای زیادی در مورد نیت و اهداف قذافی از اعلام این تغییر ۱۸۰ درجه در مواضع دولتش وجود داشت، اما تحولات بعدی نشان داد که لیبی کاملاً در قصد خود برای کنار گذاشتن برنامههای تولید سلاح کشتار جمعی و کاهش حمایت از گروههای شبهنظامی جدی بود. تحلیلهای بسیار زیادی در مورد دلایل و نتایج این تصمیم معمر قذافی وجود دارد.
برخی تحلیلگران آمریکایی، اقدام لیبی را در کنار گذاشتن برنامه تولید سلاحهای کشتار جمعی «تنها نتیجه مثبت» حمله آمریکا به عراق توصیف میکنند. در عین حال بسیاری معتقدند که سقوط و کشتهشدن معمر قذافی در پی خیزشهای موسوم به بهار عربی در سال ۲۰۱۱ به دلیل کوتاه آمدن او در مقابل غرب رخ دادهاست. با این حال مذاکرات دولت قذافی و غرب برای رسیدن به یک توافق جامع برای بهبود روابط، خیلی پیش از حمله آمریکا به عراق آغاز شدهبود و در عین حال فاصله ۸ ساله از زمان بیانیه کنار گذاشتن برنامه سلاحهای کشتار جمعی لیبی و سقوط معمر قذافی در پی تحولات گسترده خاورمیانه وجود دارد.
قذافی رهبری بود که از سوی رونالد ریگان، رئیسجمهور اسبق آمریکا با عنوان «سگ دیوانه» خطاب شدهبود. اما توافق سال ۲۰۰۳ با غرب، تغییر و تحول اساسی در روابط او با غرب ایجاد کرد. قذافی شخصاً اعلام کرد که برای برخی اقدامات تروریستی که باعث کشتهشدن غیرنظامیان شدهاست متاسف است و حتی حاضر شد غرامت برخی از عملیات تروریستی که با حمایت دولت او انجام شدهبود پرداخت شود.
بعد از برداشتهشدن تحریمهای لیبی و گشایش در روابط با غرب، وضعیت اقتصادی لیبی نسبت به گذشته بهبود پیدا کرد و حتی سلطه قذافی بر قدرت هم تقویت شد. تصمیم قذافی به چرخش در سیاست خارجی، حتی پیش از مذاکرات با آمریکا یا حملات ۱۱ سپتامبر گرفته شده بود. قذافی در مصاحبهای با هفتهنامه تایم، گفتهبود که تغییرات ژئوپلیتیک باعث شدهاست که او به فکر تغییر حوزه نفوذ از خاورمیانه به قاره آفریقا بیفتد.
در واقع قذافی میخواست که سودای رهبری جهان عرب و پرچمداری منازعه فلسطین را کنار بگذارد و خود را به عنوان رهبری قابل اعتنا در قاره آفریقا معرفی کند. در عین حال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، باعث شد که قذافی در رویکرد خود نسبت به غرب تجدیدنظر کند و به جای تلاش برای فروپاشی نظام سرمایهداری به رهبری آمریکا، به دنبال ایجاد رابطهای دوستانه با غرب باشد. اینها انگیزههایی بود که نهایتاً به اعلامیه ۱۹ دسامبر ۲۰۰۳ و اعلام توقف برنامههای تولید سلاح کشتار جمعی لیبی منجر شد.
روابط قذافی و غرب
معمر قذافی، دیکتاتور پیشین لیبی از همان نخستین روزهای رسیدنش به قدرت پس از کودتا در لیبی، رویکرد تهاجمی و خصمانهای در قبال غرب در پیش گرفتهبود. بعد از شورش افسران در سال ۱۹۶۹، معمر قذافی جوان خود را به درجه سرهنگی ارتقا داد و قدرت را در لیبی قبضه کرد. او به سرعت تصمیم گرفت که پایگاههای نظامی ایالات متحده آمریکا و بریتانیا را در آمریکا تعطیل کند. از جمله این پایگاهها، پایگاه هوایی ویلاس در سواحل مدیترانهای لیبی در نزدیکی طرابلس بود.
پایگاه هوایی ویلاس مرکز فرماندهی استراتژیک نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بود که از دهه ۱۹۵۰ مورد استفاده قرار میگرفت و میزبان بمبافکنهای حامل سلاح اتمی آمریکا بود اما این پایان کار قذافی در خصومت با دولتهای غربی نبود. رهبر لیبی در همان سالهای نخست حکومتش امتیازهای خارجی را لغو کرد، داراییهای متعلق به شرکتهای خارجی را مصادره و ملی اعلام کرد.
او نهتنها میادین نفتی را از اختیار کمپانیهای خارجی و چندملیتی خارج کرد، بلکه از سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) خواست تا از تحریم نفتی به عنوان سلاحی علیه منافع غرب استفاده کنند. قذافی به سرعت تامین مالی و تسلیحاتی گروههای شورشی و شبهنظامی در بخشهای مختلف جهان را آغاز کرد. لیبی، در کنار یمن جنوبی، عراق و سوریه، نخستین چهارکشوری بودند که در دوران جیمی کارتر در فهرست تازهایجادشده «دولتهای حامی تروریسم» قرار گرفتند.
قذافی سودای تبدیل لیبی به یک قدرت جهانی داشت. او با تفسیر خاص خود از قرآن، متنی با عنوان «کتاب سبز» به عنوان مانیفست حکومتی لیبی منتشر کرد و ادعا میکرد که راهکاری جایگزین به جای کمونیسم شرقی و سرمایهداری غربی تدوین کردهاست. از جمله اقدامات او در این دوران بستن آبهای بینالمللی خلیج سِرت بر دریانوردی بینالمللی بود. سال ۱۹۸۱ دولت ایالات متحده تصمیم گرفت سفارت لیبی در واشنگتن را تعطیل کند و دیپلماتهای لیبیایی را از خاک آمریکا اخراج کند. سال ۹۱۸۶ نقش تعدادی از ماموران لیبی در انفجار یک کلوب شبانه آلمانی که باعث کشتهشدن ۲ سرباز آمریکایی و جراحت ۲۳۰ تن دیگر شد، روابط لیبی و غرب را از همیشه تیرهتر کرد.
قذافی برای نشان دادن اقتدارش بر کشتی سوار شد و به آبهای خلیج سِرت رفت و خطاب به ناوگان ششم نیروی دریایی آمریکا هشدار داد که «اگر جرأت دارند از خط مرگ» عبور کنند. رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا در واکنش به اقدامات قذافی دستور حمله به اهداف نظامی را در کاخ او صادر کرد که باعث کشتهشدن دستکم ۱۵ لیبیایی و مجروح شدن دهها نفر دیگر شد.
دو سال بعد در دسامبر ۱۹۸۸ ماموران دولت لیبی هواپیمایی خطوط هوایی پانآمریکن را بر فراز اسکاتلند منفجر کردند و چندی بعد هواپیمای خطوط هوایی فرانسوی UTA را بر فراز نیجر بمبگذاری کردند. در این دو انفجار دستکم ۴۰۰ غیرنظامی کشتهشدند. در همین دوران قذافی برای دستیابی به بلندپروازیهای بینالمللیاش به دنبال توسعه توان نظامی لیبی بود. درحالیکه رهبر لیبی در دیدار با رهبران و دیپلماتهای خارجی با حرکات خارج از عرف و اظهارات غریب سعی بر تحت تاثیر قرار دادن آنها داشت، ارتش لیبی برنامه گستردهای برای تولید سلاحهای شیمیایی آغاز کرد. بعد از چندی برنامه هستهای نیز به برنامه تسلیحاتی معمر قذافی اضافه شد و او تلاش کرد با استفاده از تجهیزات بازار سیاه یک برنامه اتمی در لیبی راهاندازی کند.
برنامه هستهای لیبی
حکومت ادریس شاه، پادشاه وقت لیبی در سال ۱۹۶۸ پیمان جهانی عدم اشاعه هستهای را امضا کردهبود. یک سال بعد از امضای این پیمان، معمر قذافی در کودتایی به قدرت رسید، اما از پیمان عدم اشاعه خارج نشد. سال ۱۹۷۵ دولت قذافی پیمان عدم اشاعه را در پارلمان تصویب کرد و به صورت رسمی به عضویت این پیمان درآمد. اما قذافی پنهانی علاقهمند بود که برای رقابت با برنامه هستهای اسرائیل، برنامه تسلیحاتی هستهای در کشورش ایجاد کند. زمانی که سال ۲۰۰۴ کلیه توانمندیهای هستهای لیبی از این کشور خارج شد، براساس گزارشها مشخص شد که این برنامه پیشرفت چندانی نداشته و در مراحل اولیه است.
لیبی در بازار سیاه توانستهبود چند صد سانتریفیوژ از طریق دانشمندان هستهای مانند عبدالقدیرخان از پاکستان و فدریش تینر از سوئیس به دست بیاورد و همچنین اسناد و مدارکی در مورد نحوه عملکرد آنها داشت. قذافی همچنین ۲۰۰۰ تن اورانیوم خام از نیجر خریداری کردهبود. تنها مرکز فعال هستهای لیبی در آن زمان یک راکتور تحقیقاتی ۱۰ مگاواتی در تاجورا بود که سال ۱۹۸۱ توسط اتحاد جماهیر شوروی برای لیبی ساختهشدهبود.
برنامه هستهای لیبی زمان تسلیم، به هیچ وجه به اندازه برنامه هستهای کره شمالی و ایران پیشرفته نبود و مدرکی وجود ندارد که نشان بدهد، لیبی، بهرغم صرف هزینه کلان و خرید قطعات سانتریفیوژ، استخدام دانشمندان خارجی و تهیه مدارک و اوراق فنی از بازار سیاه، دانش فنی غنیسازی اورانیوم را در خاک خود به دست آوردهباشد. براساس گزارشها، فردریش تینر، دانشمند هستهای سوئیسی که برای قذافی کار میکرد، بعد از سالها تلاش سال ۲۰۰۰، توانست فقط یک سانتریفیوژ را به صورت کامل مونتاژ و بدون گاز آزمایش کند. اما نهایتاً این برنامه هرگز به مرحله عملیاتی و تزریق گاز نرسید و پیشرفت لیبی در سطح همان یک سانتریفیوژ بدون گاز باقی ماند.
مذاکرات پنهانی
فشار تحریمهای بینالمللی و تمایل معمر قذافی با تغییر رویکرد در سیاست خارجی، بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، باعث شد که او به دنبال راهی برای حل و فصل اختلافها با غرب باشد. نخستین دور گفتوگوهای محرمانه قذافی در دوران ریاستجمهوری بیل کلینتون آغاز شد. مارتین ایندیک، دیپلمات ارشد آمریکایی و سفیر آمریکا در اسرائیل در دوران بیل کلینتون، در مقالهای که سال ۲۰۰۴ در پایگاه اینترنتی اندیشکده بروکینگز منتشر کرد، ادعاهای دولت جورج دبلیو بوش در مورد نقش جنگ عراق در تسلیم برنامه تسلیحات کشتار جمعی لیبی را زیر سوال برد و این ادعاها را دستاوردسازی به دلیل شرم از افشای ناتوانی در یافتن سلاحهای کشتار جمعی در عراق توصیف کرد.
به گفته ایندیک تلاش لیبی برای توافق با آمریکا برای کنار گذاشتن برنامه سلاحهای کشتار جمعی، در دوره دوم ریاستجمهوری بیل کلینتون آغاز شد. بعد از تلاش ناموفق قذافی برای گفتوگو با آمریکا از طریق واسطههای عربی، قذافی به بریتانیا متوسل شد. نخستین دور گفتوگوهای محرمانه آمریکا و لیبی ماه مه ۱۹۹۹ در ژنو برگزار شد و در این گفتوگوها لیبی وعده داد که برای پیدا کردن اسامه بنلادن به آمریکا کمک کند و ترتیباتی برای پرداخت غرامت بمبگذاری در هواپیمای مسافری پانآمریکن بر فراز اسکاتلند در نظر بگیرد.
به نوشته ایندیک، همان زمان لیبی پیشنهاد داد که در قالب یک توافق جمعی در خاورمیانه، برنامه سلاحهای کشتار جمعیاش را کنار بگذارد. اما ایندیک تاکید کردهاست که به دلیل اولویت حل و فصل غرامت بمبگذاری هواپیمای مسافری پانآمریکن، آمریکا مذاکره در این مورد را مشروط به حل و فصل مسئله غرامت کرد. مارتین ایندیک با اشاره به این مذاکرات خطاب به دولت وقت جورج دبلیو بوش میگوید که تصمیم قذافی به تسلیم سلاحهای کشتار جمعی، اساساً نیازی به جنگ در عراق نداشت.
اما تهدیدهای دولت بوش نیز در تسریع خلع سلاح لیبی بیتاثیر نبود. هرچند لیبی تصمیم به مذاکره در این زمینه را پیش از روی کار آمدن بوش گرفتهبود، اما پیام جورج دبلیو بوش به قذافی، این فرآیند را تسریع کرد. به گفته عبدالرحمن شلقم، وزیر خارجه وقت لیبی، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور آمریکا سال ۲۰۰۱ در پیامی به قذافی نوشت: «یا سلاحهای کشتار جمعیات را جمع میکنی، یا شخصاً آنها را نابود میکنم و بدون هیچ گفتوگویی همه چیز را از بین میبرم.»
در پی این تحولات، معمر قذافی نمایندگان خود را برای گفتوگو با رهبران بریتانیا، روسیه و آمریکا اعزام کرد و تمایل خود را به حل و فصل مسالمتآمیز مسئله با ولادیمیر پوتین، تونی بلر و جورج دبلیو بوش در میان گذاشت. در همین دوران، مقامهای لیبی به دستور قذافی مجموعهای از اسناد در مورد کل برنامه تسلیحاتی لیبی در حوزههای موشکی، شیمیایی، بیولوژیک و هستهای در اختیار لندن، مسکو و واشنگتن قرار دادند.
پاییز ۲۰۰۳، کشف یک کشتی حامل قطعات سانتریفیوژ به لیبی توسط نهادهای اطلاعاتی آمریکا و توقیف این کشتی، نگرانیهای قذافی را تشدید کرد. بر اساس گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا سانتریفیوژهای مذکور که در مالزی و تحت نظارت عبدالقدیرخان، پدر برنامه اتمی پاکستان ساختهشدهبودند، به مقصد لیبی در حال ارسال بودند.
هفتهنامه تایم، سال ۲۰۰۶ در گزارشی بلند بر اساس مجموعهای از مصاحبهها با تعدادی از دستاندرکاران توافق لیبی و غرب برای کنار گذاشتن برنامه تولید سلاحهای کشتار جمعی، تصویری از مجموعه مذاکرات و فراز و فرودهای آن ارائه دادهاست. سیفالاسلام قذافی، فرزند رهبر لیبی، از ماههای پیش از بیانیه ۱۹ دسامبر ۲۰۰۳ در حال گفتوگو و مذاکره با نمایندگان سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا CIA و MI6 بود تا جزئیات یک توافق را برای کنار گذاشتن برنامه سلاحهای کشتار جمعی لیبی به ازای رفع تحریمهای بینالمللی تدوین کنند.
این توافق، اواخر سال ۲۰۰۳ تقریباً نهایی شدهبود و قرار بود اعلام شود. اما ناگهان پیدا شدن صدام حسین فراری و بازداشت او در عراق، باعث شد تا معمر قذافی نگران شود. قذافی که نگران بود بازداشت تحقیرآمیز صدام حسین بهعنوان عامل عقبنشینی او تلقی شود، پیشنهاد داد که اعلام توافقنامه به تاخیر بیفتد. به گفته سیفالاسلام قذافی، تونی بلر، نخستوزیر وقت بریتانیا بلافاصله دست به کار شد و نامهای برای قذافی ارسال کرد که در آن نوشتهشدهبود «خواهش میکنم، عجله زیادی وجود دارد، این موضوع برای همه ما اهمیت دارد.»
این دیپلماسی شخصی جواب داد و اعلامیه کنار گذاشتن برنامه سلاحهای کشتار جمعی لیبی روز ۱۹ دسامبر ۲۰۰۳، درست ۴ روز بعد از بازداشت صدام حسین در واشنگتن اعلام شد. بر این اساس معمر قذافی برنامه تولید موشکهای برد بلند، برنامه تولید تسلیحات شیمیایی و برنامه هستهای خود را کنار میگذاشت. سیفالاسلام در گفتوگو با تایم میگوید که پدرش نگران بود که برای او دامی پهن شدهباشد و او تنها ابزار بازدارندگیاش را واگذار کند.
نخستین نشانهها مبنی بر تغییر در سیاست خارجی تهاجمی معمر قذافی، نهتنها پیش از حمله آمریکا به عراق، بلکه حتی پیش از وقوع حملات تروریستی یازده سپتامبر رخ دادهبود. معمر قذافی در گفتوگویی با هفتهنامه تایم در فوریه ۲۰۰۱، چند ماه قبل از حملات تروریستی یازده سپتامبر گفتهبود که قصد دارد سیاست خارجیاش را از خاورمیانه به سمت قاره آفریقا تغییر جهت دهد. او گفتهبود: «من از همه جنبشهای آزادیخواه که علیه امپریالیسم مبارزه میکردند، حمایت کردم، اما باور دارم که همه چیز دیگر تمام شدهاست.
هیچ خصومت و هیچ دوستی دائمی وجود ندارد. همه ما اشتباههایی کردهایم، هر دو طرف، اما چیزی که مهم است اصلاح این اشتباهات است.» به نوشته تایم هرچند قذافی ادعا میکرد که تغییر اساسی ژئوپلیتیک، از جمله فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تصمیم فلسطینیها برای مذاکره با اسرائیل و گسترش اسلامگرایی افراطی دلایل اصلی تصمیمش برای تغییر است، اما در عین حال باور داشت که برنامه تسلیحات هستهای او بود که اجازه میداد از موضع قدرت با غرب مذاکره کند.
تکرار مدل لیبی
این روزها، گفتوگو در مورد تکرار الگوی لیبی برای ایران، بسیار شنیده میشود. افرادی مانند تام کاتن، سناتور جمهوریخواه و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به وضوح گفتهاند که ترجیح میدهند توافقی مشابه توافق لیبی بین آمریکا و ایران شکل بگیرد. اما این اظهارات تازگی ندارد. درست از همان زمان که توافق لیبی اعلام شد، مقامهای آمریکایی در مورد تکرار این الگو در مورد ایران، کره شمالی و سوریه سخن میگفتند.
نورمن سیگار، استاد دانشگاه تفنگداران دریایی آمریکا در کتاب «خلع سلاح اتمی لیبی» مینویسد: «سال ۲۰۰۴ پائولا دیساتر، دستیار وزیر امور خارجه در امور راستیآزمایی و رعایت، امیدوارانه اظهار داشت که ما میخواهیم از لیبی درس گرفتهشود، چراکه لیبی میتواند الگویی برای دیگر کشورها باشد.
کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا نیز از سوریه خواست که الگوی لیبی را دنبال کند و سلاحهای کشتار جمعی خود را واگذار کند. تام لانتوس، نمایند وقت دموکرات کالیفرنیا در مجلس نمایندگان آمریکا نیز گفتهبود با دیپلماسی هوشمندانه همه طرفها و تصمیم استراتژیک پیونگیانگ به پیروی از الگوی لیبی، من اطمینان دارم که این تنها راهحل خواهد بود و خلع سلاح هستهای شبهجزیره کره اینگونه ممکن میشود.
جک استرا، وزیر خارجه وقت بریتانیا هم امیدوار بود که دیپلماسی با ایران به تکرار الگوی لیبی منجر شود. قذافی شخصاً ادعا کردهاست که مقامهای بریتانیایی و آمریکایی چندین بار از او خواستهاند که با مقامهای ایران و کره شمالی صحبت کند و آنها را قانع کند تسلیحات هستهای خود را کنار بگذارند.»
قذافی تا پیش از سقوط، همین خواسته را اجابت کردهبود. رسانههای دولتی لیبی تا پیش از سال ۲۰۱۰ از پیروی کره شمالی از الگوی لیبی سخن میگفتند و شخص قذافی سال ۲۰۰۸ در سفری به تونس خطاب به مقامهای ایرانی توصیه کردهبود که برنامه هستهای کشورشان را کنار بگذارند.
به نوشته نورمن سیگار، انگیزه تبلیغات قذافی و دولت لیبی در مورد توفیق «مدل لیبی» این بود که منتقدان این تصمیم در کشورهای عربی را خاموش کنند و به شدت تلاش میکردند تصمیم قذافی را تصمیمی «موفق و منطقی» جلوه دهند که الگویی قابل تعمیم به دیگر کشورها است.
*خبرنگار گروه بین الملل