حیاتی ترین کار برای نظام این است که به جای بایگانی این تصویر هشدار دهنده، به واکاوی آن بپردازد و صدای اکثریت را اعم از خاموش و گویا، بشنود و به معنای واقعی بدان تمکین کند. جمهوری اسلامی، برای ادامه حیات و پویایی، چاره ای جز همراهی مردم ندارد و هر که این همراهی را خدشه دار کند، ولو آن که خود را انقلابی و مدافع نظام بداند، خواسته یا ناخواسته، برانداز است.
عصر ایران؛ سر انجام بعد از یک رقابت سخت و نفسگیر ، مسعود پزشکیان با پیروزی بر سعید جلیلی، عنوان رئیس جمهور ایران را به خود اختصاص داد.
نکات زیر در این باره قابل ذکر است:
1 - بسیاری بر این باور بودند که نظام، محمدباقر قالیباف را برای ریاست جمهوری در نظر گرفته است و در دور دوم نیز برآن بودند که هر طور شده، سعید جلیلی را به عنوان برنده اعلام خواهند کرد. این گزاره از آن جهت باور پذیر می نمود که هم شورای نگهبان و هم دولت به عنوان مجری انتخابات، از نظر سیاسی همسو با جلیلی بودند.
با این حال، چنین نشد و نه قالیباف رئیس جمهور شد و نه جلیلی ، بلکه نام پزشکیان از صندوق بیرون آمد و خوانده شد و به ریاست جمهوری رسید.
این، خبر خوبی برای دموکراسی خواهان ایران است و می تواند به بازسازی اعتماد مردم به نظام انتخاباتی کمک کند.
2 - نکته مهمی که باید به طور جدی از سوی حاکمیت جدی گرفته شود، معنای عدم مشارکت 60 درصد مردم در دور اول و نیز رأی معنی دار اکثریت به پزشکیان است.
این انتخابات برای ساختار نظام ، حکم یک MRI را داشت که به طور بسیار دقیق و البته بدون درد و خونریزی، از تمام زوایای این پیکره تصویر برداری کرد و عیوب و اشکالات آن را به طور واضحی آشکار کرد و در برابر دیدگان گذاشت.
حیاتی ترین کار برای نظام این است که به جای بایگانی این تصویر هشدار دهنده، به واکاوی آن بپردازد و صدای اکثریت را اعم از خاموش و گویا، بشنود و به معنای واقعی بدان تمکین کند. جمهوری اسلامی، برای ادامه حیات و پویایی، چاره ای جز همراهی مردم ندارد و هر که این همراهی را خدشه دار کند، ولو آن که خود را انقلابی و مدافع نظام بداند، خواسته یا ناخواسته، برانداز است.
از این رو، اصلاح بسیاری از سیاست ها در حوزه های داخلی و خارجی، مطابق خواست اکثریتی که اکنون مشخص شده بیش از 80 درصد هستند، حیاتبخش نظام جمهوری اسلامی است. اگر نظام یک قدم به سمت مردم نزدیک تر شود، مردم 10 قدم به سمتش خواهد رفت. فرصتی که اکنون پیش روی جمهوری اسلامی است، باید مغتنم شمرده شود و مانند بسیاری از فرصت ها هدر نرود.
3 - پزشکیان رقابتی را برد که به معنای واقعی کلمه، نابرابر بود. معاون اجرایی دولت حاکم رئیس ستاد رقیب بود، بسیاری از نهادهای قدرت، مقامات مختلف، روحانیت، حوزه های علمیه، صدا و سیما، رسانه های حکومتی و... برای پیروزی جلیلی شبانه روز کار کردند.
موج تخریب ها نیز بی سابقه و کاملاً غیر اخلاقی بود: از جعل فیش حقوقی برای پزشکی که از بیماران پول نمی گیرد تا ساخت شایعاتی مانند این که او مالیات ها را زیاد می کند ، مسکن نمی سازد، بنزین را 25 تا 50 هزار تومان می کند، همه وزرایش را از تُرک ها انتخاب می کند، اگر بیاید ظهور امام زمان(عج) به تاخیر می افتد، طرفدار همجنسگرایان است و ... و انتشار این شایعات در سطح وسیع و با پول هایی که هنوز منبع شان مشخص نشده، از نمودهای این نابرابری بود.
با قاطعیت و آسوده خاطر بودن در محضر وجدان می توان گفت که جریان مقابل او، نه تنها انتحابات را باخت که اخلاق را که مدعی اش بود، باخت و این دومی، سهمگین تر است.
و البته ناگفته پیداست که حضور مردم، همواره باطل السحر است و عزت دست خداست.
4 - یکی از نتایج این انتخابات، احیای امید مردم در اوج ناامیدی است. جریان های داخل نظام و نهادهای قدرت، نباید پزشکیان را رقیبی از سوی جبهه اصلاحات بدانند که باید دولتش زمین بخورد ؛ بلکه باید او را یک امکان تاریخی برای تقویت رابطه حاکمیت با مردم، اصلاح ساختارهای غلط، حل مشکلات جامعه و احیای اعتماد عمومی و سرمایه های اجتماعی بدانند که در نهایت به حال خوب مردم در عین قوام و بالندگی نظام منجر می شود.
لذا خردمندانه و صلاح کار ملک و ملت در این است که به او کمک کنند و هیچ اشکالی هم ندارد که اعلام کنند در کنار دولت هستند و بخشی از موفقیت های آتی، مرهون همکاری و همراهی آنان است و پزشکیان نیز باید با صدای بلند همین را به مردم بگوید.
برعکس اگر از در تقابل درآیند، باید بدانند که روح و پیکر جامعه، توان زخم های دیگر را ندارد. اگر بعد از ماجراهای هر 9 روز یک بحران در دولت سیدمحمد خاتمی، این جامعه دوام آورد به دلیل آن بود که ربع قرن متحمل فجیع ترین جراحات های سیاسی و اختلافات درونی نشده بود و تاب و نای بیشتری داشت ولی اکنون، بیش از هر چیزی به مهر و مرهم نیاز دارد و الّا فرو می پاشد و همه چیز را با هم با خود به زیر می کشد.
دولت مسعود پزشکیان باید دولت وحدت ملی باشد نه به معنای تبدیل کابینه به شرکت سهامی احزاب و گروه ها که به معنای همگرایی دولت، قوای دیگر و نهادهای قدرت به منظور شفای دردهایی که در تصویر MRI دیده شده است.
اصلاح طلبان نیز برخلاف سال های گذشته، تند و تیزی بعضاً غیرمناسب را ندارند و آموخته اند که باید تعامل کنند.
هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان بدانند که اگر فرصت دولت مسعود پزشکیان را برای همگرایی ملی و بازگشت به سوی مردم مغتنم ندانند، قهر مردمی که حتی همین الان نیز از هر دویشان بریده اند، عمیق تر خواهد بود که نتیجه اش مشخص است.
5 - اکنون مهم ترین کار پیش روی پزشکیان، انتخاب اعضای کابینه است. استفاده از وزرای موفق دولت های قبلی و حذف چهره های ناموفق و نامحبوب پیشین، در کنار معرفی چهره های تازه نفس و متخصص می تواند دولتی کارآمد شکل دهد.
از سوی دیگر، باید منتظر واکنش مجلس به کابینه پیشنهادی او بود تا مشخص شود تا چه اندازه پیام 8 تیر و 15 تیر را گرفته اند و می خواهند وارد همگرایی بشوند. اگر از همین اول شاهد تقابل باشیم باید منتظر روزهای سخت مسعود پزشکیان و ملت ایران باشیم؛ اما امیدواریم که مجلس و مجموعه حاکمیت با درک درست شرایط، دست دوستی و همکاری به دولت منتخب مردم بدهند و مهم ترین ماموریت شان یعنی احیاء و تقویت دوستی و اعتماد بین مردم و حاکمیت را محقق سازند. نه فقط نجات جمهوری اسلامی که نجات ایران در گرو این عقلانیت است.
6 - و نهایتاً مردمی که در سخت ترین شرایط پای کار آمدند و با رای دادن و رای ندادن، پیام خود را رساندند، نباید کار را تمام شده بدانند؛ از امروز باید از پزشکیان مطالبه گری کنند و در عین حال از دولت منتخب خود در برابر جفاهای احتمالی حمایت کنند و مادام که رئیس جمهور با ملت همراه است، تنهایش نگذارند.