قبل از انقلاب اسلامی، روز ۲۴ اسفند زادروز رضا شاه بر پایه گاهشمار ایرانی روز پدر نامیده می‌شد. اما پس از انقلاب اسلامی روز پدر به زادروز علی ابن ابی طالب امام نخست شیعیان تغییر یافت. در بسیاری کشور‌ها روز پدر، سومین یکشنبه ماه ژوئن در نظر گرفته شده‌است. این روز در ادامه روز مادر و قدردانی از مادران است.

روز پدر در همه جای جهان به بهانه‌های مختلف جشن گرفته می‌شود ولی هدف همه‌ی آن‌ها قدردانی از زحمات و ارزش وجود آن‌ها است. این روز جشن گرفته می‌شود تا فرزندان سهم پدران در زندگی‌شان را به خوبی بشناسند.  روز پدر روزی است که برای پدران، برادران، عموها یا هر مرد مهم در زندگی جشن گرفته می‌شود. ما اغلب فداکاری ها و کمک های پدران را در زندگی خود فراموش می کنیم. روز پدر به ما این فرصت را می‌دهد تا عشق، ستایش و قدردانی خود را به این افراد خاص نشان داده و ابراز کنیم. فلسفه روز پدر چیزی جز این نخواهد بود. در روز پدر، به مردان شایسته زندگی خود نشان دهید که چه جایگاه ویژه ای در زندگی شما دارند و چه تاثیری بر شما دارند.  به یاد همه پدران
در گوشته پارک فدک مشغول سلفی گرفتن هستند و نوزادی در بغل! بی‌تردید مادر بچه است.  وقتی از او در مورد هدیه روز پدر می پرسم  می گوید: «این که می گویند روز پدر روز جوراب است در واقع شوخی می کنند. مثلا من سال گذشته یک موبایل مشابه این (به گوشی در دستش که یک آیفون ۶ است اشاره می‌کند) برای همسرم خریدم و امسال هم کادویی که برایش در نظر گرفته‌ام کم از پارسال ندارد و این‌جور جک‌های بی‌مزه را خود آقایان درست کرده‌اند! وگرنه می‌شود برای مرد ایرانی که از سبزی قورمه تا دیوار خانه را با غر زدن همراهی می‌کند کادوی ارزان گرفت؟»
دیدم اینجا جای من نیست و اگر بخواهم ادامه بدهم احتمالاً باید بابت فرارسیدن روز مرد عذرخواهی هم بکنم. مرد مُسن و جاافتاده ۵۰ تا ۵۵ ساله ای که روزنامه ای به دست دارد در مورد روز پدر و بهترین هدیه برای این روز می گوید : «‌والا روز مرد فقط باید در یک عمل خلاصه شود. الآن که کارت تمام شد بلند شو برو خانه، دستان پدرت را ببوس و خدا را بابت حضورش شکر کن.

نعمت است والا. من که انسان عاقلی نبودم و از ۱۵ سالگی تا ۲۵ سالگی را با پدرم به جنگ‌ودعوا گذراندم. آخرش هم سر ازدواج من یک دعوای نهایی کردیم و من رفتم سر زندگی‌ام. روحش شاد که نفهمی ما را چندان تاب نیاورد و یک سال پس از طلاق من سر به بالین گذاشت و دیگر بیدار شد. مرد خوبی بود. یعنی الآن که فکر می‌کنم دلم می‌خواهد از دست حماقت‌هایم خود را در همین آب غرق کنم. پدر نعمتی است که قدردانش نیستیم. خودم که پدر نشدم اما وقتی به برخوردهایم با پدرم فکر می‌کنم تنم می‌لرزد که اگر بچه‌دار می‌شدم یعنی او هم با من همین کارها را می‌کرد؟! »
پاک بانی هم مشغول جمع کردن برگ ها و آشغال های روز زمین پارک است در مورد هدیه روز پدر دوست دارد که غذای موردعلاقه‌اش یعنی قلیه ماهی بخورد: خیلی دوستش دارم. مرد محترمی است. به او که دست می‌دهم به نظرم در پاک‌ترین دستانی که یک مرد می‌تواند در اختیار داشته باشد دست گذاشته‌ام.
بعد از پارک نوبت به مغازه هایی می رسد که وسایل مردانه را می فروشد. وی در مورد فروش روز پدر می گوید: اگر بگویم بازار بد است دروغ گفته‌ام اما وقتی این شب‌ها هم فروش خیلی خوب نباشد میانگین فروش ماهیانه واقعاً قابل‌قبول نیست. دلایل هم متفاوت است. خیلی‌ها دیگر آن‌چنان پولی برای هزینه کردن ندارند. اجناس هم کمی گران است. دوره لباس هدیه دادن هم گذشته است. بیشتر ترجیح می‌دهند سروته‌اش را یک‌جوری هم بیاورند. خریدار اصلی این روز هم خانم‌ها هستند، که کلاً زیاد پولی بابت کادوی روز مرد نمی‌دهند.»

*آرمان امروز