امام خمینی (ره) والله اسلام تمامش سیاست است؛ ***** مقام معظم رهبری: به گفتار امام و کردار امام اهتمام بورزید ***** امام خمینی(ره): ان شاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد 1367/4/29 ***** امام خمینی(رحمة الله علیه) : حکومت آل سعود، این وهابیهای پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند 1366/5/12***** امام خمینی (ره) شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی در صحنه های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است ***** امام خمینی (ره): ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم ***** امام خمینی(ره) ”من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید.„ ***** حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَ یونِسَ الرِّفاقَ؛ خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد. «نهج الفصاحه، ح 781»***** امام خمینی(س) علم همراه تهذیبِ نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند .هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق ***** بايد مسائل اسلامي حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحیفه امام – جلد 6 – صفحه 461 ***** اهمیّت فضای مجازی به انداره ی انقلاب اسلامی است "مقام معظم رهبری" ***** آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد. امام خمینی (ره) ***** همان طوري که در سابق عمل مي‌شد، روضه‌خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام – جلد 15 – ص 332 ***** نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مي‌کنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** پيامبر اسلام نيازي به مساجد اشرافي و مناره‌هاي تزئيناتي ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است که متأسفانه با سياست‌هاي غلط حاکمان دست‌نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 80 ***** پيغمبر اسلام تمام عمرش در امور سياسي بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامي، و حكومت اسلامي تشكيل داد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 15، ص 11 ***** امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. مقام معظم رهبری ***** راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد. مقام معظم رهبری


 

 

 

تاريخ انتشار: 13 فروردين 1391 ساعت 23:40:14
زندگی حضرت موسی و هارون علیهما السلام(2)

پـروردگـار فـرمان داده بود كه موسى حق تربيت و نگهدارى فرعون را از او در كودكى به جا آورد و با او به نرمى سخن بگويد و رسالت خود را با او به تدريج گزارد :

 

- اى مـوسـى ! هـمـراه بـرادرت سـوى فـرعون رويد، آيات مرا براى او و قوم او ببريد و دعوت حق را به تدريج به او ابلاغ كنيد و به او بگوييد: ما رسولان خداوندگار توايم ، و از او بـخـواهـيـد كـه دسـت از سـتـم و آزار بـنـى اسرائيل بردارد.

 

مردم مصر، در دوران حكومت فرعون وقت ، به دو دسته كاملا متمايز تقسيم مى شدند: عده اى از بنى اسرائيل كه خداپرست بودند و ديگران قبطيان و فرعونيان كه بت مى پرستيدند و فرعون را. 

بنى اسرائيل ، خاصه پس از اعلام خطر كاهنان مبنى بر تولد پسرى كه فرعون زمان را از ميان خواهد برد، به شدت تحت ستم و شكنجه و آزار قرار داشتند و گروه مستضعف مصر به شمار مى رفتند. از رسالات موسى يكى هم ، نجات آنان از استضعاف بود.

 

رفتار نرم موسى و بيان گرم هارون ، در فرعون اثرى نبخشيد و در جواب دعوت موسى گفت : 

- اگـر در بـنـى اسرائيل كس ديگرى با من چنين مى گفت جاى شگفتى نبود، اما تو چرا چنين مـى گـويى ؟ آيا به خاطر نمى آورى كه تو در دامن من بزرگ شده اى و بر سفره من نان خورده اى ؟ 

- امـا بدان كه ورود من به خانه تو بر اثر ستم خود تو بود. اگر تو فرزندان بنى اسـرائيل را نمى كشتى مادرم ناچار نمى شد مرا به آب بسپارد و خداوند مرا به خانه تو رهنمون نمى شد. پس منتى بر من ندارى !

 

- تو از همان زمان ناسپاس بودى ، ايا تو نبودى كه يكى از ياران ما را كشتى ؟

 

- من او را به عمد نكشتم ، او ستم مى كرد و من براى دفاع از يك ستمديده و با استغاثه او بـه او حـمـله كـردم و تـصـادفـا كـشـتـه شـد. تـازه بـراى هـمـيـن كـار نـاخـواسـتـه ده سـال از تـرس تـو دربـدرى كـشيدم ، تا امروز كه خدا نعمت را بر من تمام كرد و اعجاز و پـيـامـبـرى بـه سـرزمـيـن خود و به دعوت نزد تو بازگشتم و تو را به اطاعت از ((رب العالمين )) مى خوانم !

 

- اين ((رب العالمين )) ديگر كيست ؟ 

- پـروردگـار تو و نياكان تو و پروردگار همه آفريدگان ، كسى كه همه موجودات را آفريده است و همه آسمان و زمين را. 

- هـيچ كس از من قدرتمندتر نيست ، اگر جز من كسى را معبود بدانى ، تو را به دار خواهم آويخت ! 

- مـن در حمايت پروردگار خود هستم و از تهديد تو نمى ترسم ، اما از تو مى پرسم كه اگـر مـن مـعـجـزه اى آشكار بياورم كه ترديدى به جاى نگذارد، باز هم مرا تهديد خواهى كرد؟ 

- اگر راست مى گويى ، بياور!

  

مـوسـى نـگـاهى به درباريان فرعون كرد و سپس عصاى خود را به زمين افكند. ناگهان مـارى چـنـان عـظـيـم و دهـشتناك شد كه فرعون از ترس به خود لرزيد، اما خود را نباخت و پرسيد: 

- معجزه ديگر چه دارى ؟ 

مـوسـى دسـت در گـريبان برد و به در آورد و نورى چنان روشن از دست او درخشيد كه مى توانست تا افقهاى دور، همه جا را روشن و چشمها را خيره كند. 

 

فرعون ، هم چون هر قدرتمند خودكامه ديگر، از خواب سنگين كبر و نخوت بيدار نشد و از آن جا كه هم خود و هم ديگران را مى فريفت فرياد زد : 

- اين دو (موسى و هارون )، تنها دو جادوگرند و من در ميان پيروان خود بهتر از آنان دارم . 

سپس خطاب به موسى گفت : 

- روزى را تعيين كن تا جادوگران و ساحران من به تو نمايش ‍ بدهند! 

موسى روز عيد عمومى شهر را كه همه فراغت ديدن اين زورآزمايى را داشتند، تعيين كرد. 

ساحران هر چه از نيرنگ و جادو داشتند به ميدان آوردند، به گونه اى كه انبوه عظيم مردم كـنـجـكـاو، صـحـنـه را انـبـاشـتـه از تـوده اى بـزرگ از انـواع ريـسـمـانـهـا و وسايل سحر و افسون و جادو و شعبده ديدند! آنها به موسى گفتند :

  

- آيا تو آغاز مى كنى يا ما شروع كنيم ؟ 

- شما شروع كنيد.

 

آنـان بـه يـك باره در وسايل و ابزار خود افسون دميدند و ناگهان به نظر آمد كه هزاران مـار و افـعـى در مـيـدان ، بـه سـوى مـوسـى مـى لولنـد. نـزديـك بـود تـرس در دل مـوسى راه يابد، ولى پروردگار توانا به او آرامش عطا فرمود. سپس ‍ موسى عصاى خـود را فـروافـكـنـد. نـاگـاه مـارى چـنـان عـظيم پديدار شد كه شعله نگاه هراس انگيزش دل شـيـر را آب مـى كـرد، بـدنـى پيچاپيچ و ستبر داشت كه هر بيننده اى را به وحشت مى انداخت . آنگاه به امر حق ، دهان گشود، همه آن مارهاى جادويى را يك جا فرو بلعيد.

 

ساحران ، چون خود از حقيقت كار خويش آگاه بودند، از هر كس ديگر زودتر و بهتر دانستند كـه مسئله عصاى موسى يك شعبده يا جادو نيست و مار افساى اين مار، خداست . آنان به يقين رسيده و حق را از باطل بازشناخته بودند. پس يك صدا به خداى موسى ايمان آوردند. 

فرعون ، از خشم ، در حال انفجار بود. او، خطاب به آنان ، فرياد زد: 

 

- آيا پيش از آن كه من به شما اجازه دهم ، به خداى ايمان آورده ايد؟ اينك خواهيد ديد كه به خاطر اين گستاخى ، دستها و پاهايتان را، چپ و راست خواهم بريد و بر نخلها به دارتان خواهم كشيد!

 

امـا آنـان بـر بـال ايـمـان بـه پـرواز در آمـده بـودند و اندك هراسى از اين تهديدها، به دل راه نمى دادند. 

 

فـرعـون در مـشـورت بـا كـارگـزاران سـيـاسى خود، چاره را در مرگ موسى ديد. اما مؤمن آل فـرعـون ، او و يارانش را پند داد و حجت را بر آنان تمام كرد و يادآور شـد كـه كـشتن پيامبر خدا نارواست و بهتر است كه به خداى يگانه ايمان آورند و دست از لجاج بكشند، اما اين نصيحتها كمترين فايده اى نبخشيد.

 

فرعون تصميم گرفت بر آزار بنى اسرائيل كه قوم موسى بودند و به او ايمان آورده بـودنـد بـيـفـزايـد و مـوسـى را از مـيان بردارد. چون خبر به موسى رسيد، شبانه و بى سروصدا، همراه با قوم خود از شهر به سوى بيت المقدس خارج شد. خدا نيز يارى كرد و تـا فـرعـون و فـرعـونـيـان خـبـردار شـوند، آنان صحرايى وسيع و بزرگ را پشت سر گذاشته بودند. اما دريا را در پيش رو داشتند و كشتى نداشتند. هم در آن زمان ، فرعونيان كه از فرار آنها آگاه شده بودند، از پى آنها مى آمدند.

  

در مـيـان قـوم مـوسـى ، آنـان بـه مرحله ايمان روشن به پروردگار نرسيده بودند سخت بيمناك شدند. كودكان و برخى زنان نيز بسيار مى ترسيدند. اين ترس ‍ وقتى به اوج خـود رسـيـد كه ناگهان از دور، سياهه سپاه عظيم فرعون كه به سركردگى خود او به پـيـش مى تاخت ، نمودار شد. ديگر، تا مرگى دست جمعى و فجيع ، بيش از يك ميدان و چند دقيقه فاصله نبود. در اين ميان ، يوشع بن نون كه از ياران موسى بود فرياد برداشت :

  

- اى موسى ، چاره چيست ؟ ديگر تا مرگ زمانى نمانده است ! 

- من مامور شده ام كه به دريا بزنم ، اما نمى دانم چگونه ! 

به ناگاه وحى رسيد: 

- با عصايت به آب دريا بزن !

 

  

موسى بى درنگ عصاى خود را بر آب زد. ناگهان از همان جا، لجه كبود آب دو پاره شد و هر پاره بر هم انباشت و سطح زير دريا ميان آنها آشكار شد. نيز مانند اين راه ، يازده راه بـه مـوازات يـكـ ديـگـر در دريـا شـكـافـت و بـه ايـن تـرتـيـب ، بـراى دوازده تـيره بنى اسرائيل دوازده راه در دريا پديد آمد. قوم موسى ، از آن راهها گذشتند. فرعونيان كه پشت سـر آنها حركت مى كردند، با ديدن آن منظره و به اغواى فرعون ، آن معجزه را از فرعون پـنـداشتند. و چون بين خود و بنى اسرائيل فاصله اى نمى ديدند، آنان نيز در همان راه ها اسب تاختند. اما همين كه به ميانه راه رسيدند، به امر پروردگار، كوه موج لجه ها به هم برآمد و همگى حتى فرعون ، غرق شدند.

 

  

خـداونـد جـسـد فـرعـون را بـه خـشـكـى افـكـنـد تـا سـسـت ايـمـانـهـا و كـسـانـى از بـنـى اسرائيل كه مرگ و حقارت فرعون را باور نداشتن به خود آيند و آن ذلت و خوارى را به چـشـم بـبينند و بدانند كه از آن همه غرور و كبر و جبروت تو خالى اينك جز كالبدى ورم كرده و بى دفاع و ذليل بر جاى نمانده است !

 

  

بنى اسرائيل ، از يوغ قرنها ستم رها يافته بودند و در صحراى سينا به خوش نشينى و كوچ از جايى به جاى ديگر، روزگار مى گذرانيدند. تا اين كه حضرت موسى (ع ) به خـدا عـرض كـرد كـتـابـى فـرو فـرسـتـد كـه بـر اسـاس آن در امـور دنـيـوى و اخـروى عـمـل شود و امت سرگردان نماند. خداوند فرمان داد تا او خويشتن را هر چه بيشتر پاكيزه سـازد و سـى روز روزه بدارد، آنگاه به وعده گاه او در طور بيايد تا پروردگار با او تـكلم كند و الواح مقدس را به او ارزانى فرمايد. موسى كه از روحيه امت خود آگاه بود و احـتـمـال مى داد آنان بعدها نزول الواح الهى را انكار كنند، هفتاد تن از برگزيدگان قوم خود را به همراه برد تا شاهد اين لطف الهى باشند. او در غيبت خويش برادر خود هارون را بـه زعـامـت قـوم گـماشت ، سپس به ميقات رفت . نخست قرار بود كه سى روز دور از قوم خود در ميقات باشد، اما خداوند امر فرمود كه ده روز ديگر بماند.

 

امـتـى كـه قـرنـهـا زير سلطه فرعون هاى مصر زيسته و فطرت الهى خود را در آن محيط شـرك و فـسـاد تـا حد زيادى از دست داده بود، آمادگى فريب خوردن داشت . از همين رو، در سـى و يـكـمـيـن روز از غـيـبـت مـوسـى ، سـامـرى ، مـرد گـمـراهـى از بـنـى اسرائيل ، به فكر پيشوايى افتاد :

  

- اى مـردم ! موسى ديگر باز نمى گردد! شما تاكنون از او خلف وعده نديده بوديد. پس او راه را گـم كـرده و در دره هـاى كـوه طور از دست رفته است . ما از او خواسته بوديم كه خـدا را از جـانـب مـا ببيند. حال كه ديگر نخواهد آمد، به من الهام شده است تا خدايى بسازم كـه هـر كـس مى تواند آن را ببيند. هر چه طلا با خود داريد به من بدهيد تا از آن موجودى بسازم - مثلا گوساله اى - كه خود صدا برآورد!

 

  

- عالى است ... عالى است . اين خدايى خواهد بود كه مى توانيم آن را ببينيم . 

هارون ، سراسيمه خود را به جمع آنان رساند و گوشزد كرد كه :

  

- اى قـوم غـافـل ! چرا پيمان خود را با موسى مى شكنيد از خدا بترسيد! خداوند شما را از بـلاى فـرعـون و قـومـش نـجـات بخشيد و آنان را غرق كرد. چرا اين قدر جهالت و عناد مى ورزيد؟ بدانيد كه موسى خواهد آمد و آنگاه ...

 

- سـاكـت شـو! مـوسـى ديـگـر بـر نـخـواهد گشت و ما هر طور كه خود مى خواهيم خدا را مى پرستيم !

  

هارون و اندك ياران مؤمن او هرچه كوشيدند تا آنان را از آن كردار شوم بازدارند، سودى نـبـخشيد. ناگزير براى پيشگيرى از تفرقه بيشتر و خونريزى و ايجاد دو دستگى ، از آن قوم كناره گرفتند.

  

در هـمـيـن هـنـگـام مـوسـى در كـوه طـور بـه شـرف تـكـلم بـا پـروردگـار نائل آمده بود:

  

- خداوندا! قوم من از من خواسته اند تا تو را رؤيت كنم ! 

- مـرا هـرگز نخواهى توانست ديد، حتى طاقت ديدن تجلى مرا بر كوه نخواهى داشت . روى بگردان و آن كوه را در سمت ديگر خود بنگر! 

 

بـه مـحـض آنـ كـه مـوسـى بـه آن جانب رو گردانيد، تجلى الهى كوه را منفجر كرد و از هم پـاشيد و آن را در زمين فرو برد. موسى ، از هول عظيم اين تجلى از هوش رفت ! و پس از مـدتـى كـه بـه عطوفت الهى به هوش آمد. خداى را تنزيه كرد. سپس خدا به او الواح را ارزانـى داشـت و او در پـايـان چـهل روز، خود را به قوم رساند، در حالى كه خداوند او را آگـاه كـرده بـود كـه بـرخـى از افـراد قـوم او، در امـتـحـان الهـى و در خـلال ده روز اضـافـه اى كـه بـدون آگـاهـى قـبـلى غيبت كرده بود، از دين او برگشته و گوساله پرست شده اند!

 

 

  

هـمـيـن كه موسى از راه رسيد، سر و ريش برادرش هارون را با خشم گرفت و به شماتت گفت : 

- چـرا بـا شـمـشـيـر بـه جـان ايـن مـشركان نيفتادى ؟ چرا اجازه دادى كه آنان آزادانه شرك بورزند؟ 

- بـرادر: قـوم تو به اغواى سامرى دست به اين كار زدند و من از ترس ‍ خونريزى و دو دستگى ، سكوت اختيار كردم . 

موسى سامرى را فراخواند و پرسيد: 

- چگونه توانستى صداى گوساله را درآورى ؟ 

سـامـرى كـه در بـرابر خشم الهى موسى و سطوت پيامبرانه او خود را كاملا باخته بود گفت :

  

- قدرى خاك از جاى پاى فرشته اى كه در جريان غرق شدن فرعون ديده بودم برداشتم و بـه پـيـروى از هـواى نـفـس ، وقتى كه گوساله را با ذوب طلاهاى قوم ساختم ، بر آن افشاندم و گوساله به صدا در آمد!

 

  

موسى قوم خود را مورد ملامت قرار داد. آنان در پاسخ گفتند: 

- اگر گوساله به صدا در نيامده بود ما فريب سامرى را نمى خورديم ! 

موسى گفت : 

- شما به خود ستم كرديد!

- براى جبران اين ستم چه بايد كرد؟

- هـمـه كـفن بپوشيد و نزد خداوند توبه كنيد و آماده مرگ شويد! آنگاه موسى به فرمان خـدا مـقـرر داشـت تـا دوازده هـزار تـن از كـسـانـى كـه گـوسـاله را نـپـرسـتـيده بودند با شمشيرهاى آخته به جان مشركان بيفتند. آنها عده اى از آنان را كشتند. سپس موسى و هارون از درگاه خداوند به تضرع خواستند بر آنان ببخشايد. خدا آنان را بخشود و موسى مژده عـفـو بـه بـازماندگان داد و همه كشتگان را كه به نوبه خود مورد رحمت الهى واقع شده بـودند به عنوان شهيد به خاك سپرد. اما در مورد سامرى فرمان چنين شد كه تا آخر عمر كـسى با او سخن نگويد و از مراوده و داد و ستد محروم بماند و در آخرت نيز جاى او دوزخ باشد.

 

مـدتـى از غائله سامرى گذشت و از سوى خداوند فرمان آمد كه موسى قوم خود را سرزمين نـهـايـى ، سـرزمـيـنـهـايـى ديـگـر كـوچ دهـد و در آنـ جـا بـنـى اسرائيل حيثيان و كنعانيان را از شهر با جنگ برانند و خود آن نواحى را به چنگ آورند.

امـا قـومى كه هرگز در برابر ستمهاى فرعون مقاومت نكرده بودند، اينك با شنيدن كلمه ((جنگ ))، روحيه خود را باختند و فرمان خدا را، با وقاحت بسيار، زير پا گذاشتند:

- مـا تـنـهـا وقـتـى به آن شهر خواهيم رفت كه مردم گردنكش آن ، خود، شهر را قبلا خالى كرده باشند!

و اين سخن آخر آنان بود.

 

مـوسـى بـه خـدا شـكـايـت بـرد و خـدا فـرمـان داد كـه آنـان را بـه حـال خـود واگذارد تا چهل سال در همان بيابانهاى سينا سرگردان بمانند و آنگاه پس از مـرگ سالخوردگانشان نسل جوان آنان در سختى آبديده و سلحشور بار بيايد و همراه دو تن از مؤ منان ، به سرزمين مقدس كوچ كنند.

 

منبع : داستان پيامبران ازآدم تا عيسي(ع) ، نوشته علي موسوي گرمارودي

 

(استفاده بدون ذكر نشاني سايت جايز نيست)







 
نظرات خوانندگان:
 

نظرات حاوي توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمي‌شود.

نام:
پست الکترونيک:
متن پيام:


 
آخرين اخبار و مطالب 
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه
در گفت‌وگو با آیت‌الله سیدمحمد غروی بررسی شد:
جنگ تحمیلی ۱۲ روزه؛ دستاوردها، نقاط قوت و ضعف / پروژه تجزیه ایران چگونه شکست خورد؟
سخنگوی وزارت خارجه چین: چین از ایران در مسیر حفاظت از حاکمیت ملی و دفاع از حقوق و منافع مشروع خود حمایت می کند
به پزشکیان بنزین مخلوط شده با آب فروختند! جزییات اتفاق تاسف برانگیز در سفر رئیس جمهور قبل از تاسوعا از زبان بازرس ویژه ریاست‌جمهوری: پزشکیان با تاکسی به تبریز رفت
سازمان تروریستی آمریکایی متهم اصلی قتل افسر اطلاعاتی اوکراین
قدرت یک "پیرمرد ۹۵ ساله": سرنوشت کابینه نتانیاهو در دست داو لاندو (+عکس)
یادداشتی از: مهرداد خدیر
خالد اسلامبولی پَر!/ داستان نام یک خیابان که دو تمدن قدیمی را از هم دور کرد
یادداشتی از: خانم نیلوفر مولایی
ماجرای نفوذ و نیمروز/ جاسوسان موساد در ایران تا کجا رخنه کرده اند/ نفوذی‌هایی که به اطلاعات حیاتی و سری دسترسی دارند چه مشخصاتی دارند؟
یادداشتی از: مهرداد خدیر
باده آن‌چنان را آن چنان‌تر می‌کند، جنگ 12 روزه هم صدا و سیما را متوهّم‌تر کرده!
سیدعلی حسینی، کارشناس ارشد اطلاعات و امنیت
کارشناس امنیتی: در ایران زمینه فعالیت موساد را فراهم کردیم، صدها کارشناس امنیتی از دوره احمدی نژاد خانه‌نشین شدند
در درس خارج فقه مطرح کرد؛
درخواست آیت الله سید علی محمد دستغیب از رهبر انقلاب برای آزادی زندانیان و رفع حصر: از این زندانیان خواهش می‌کنم درصورت آزادی حفظ وحدت را در نظر داشته باشند/ خدای تعالی عنایت کرد حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب به‌سلامتی از این وقایع گذشتند
ترامپ - فغانی؛ فغان از بی‌وطنی!
یادداشتی از: دکتر قادر باستانی تبریزی
وقتی نخوانده می‌کوبیم!
محقق داماد و یک حقوق‌دان دیگر یادآور شدند
رجز خوانی، کوچک شماری خسارات، تحریک به ترور، تابلوی روزشمار و برخی برنامه‌های تلویزیونی خواسته یا ناخواسته به اسراییل سلاح حقوقی داد
کنایه مهاجری به اظهارات اخیر جواد لاریجانی
ظریف: ما باید بفهمیم کاترین شکدم چطوری آمد در کشور ما؟ / رئیس جمهور با اینکه در لیست ترور است ولی فرار نمی‌کند/ باید بدانیم نفوذ از کجا آمده
تبدیل کماندو به سرباز در غزه به دلیل کمبود نیرو
شمس‌الواعظین:حرف رهبر انقلاب درست از آب درآمد/ ما وقتی سوریه را از دست دادیم مجبور شدیم در تهران با اسرائیل بجنگیم
خسرو معتضد: رادیو و تلویزیون ما باید برنامه عبری داشته باشد/ ما یک آدم با سر و زبان مثل ظریف در سازمان ملل می‌خواهیم/ سابقه نشان داده وقتی دشمن خارجی به ایران حمله می‌کند، دولت محبوب می‌شود/ جریان اسرائیل باعث شد مردم متحد شوند
تصاویر:
بیلبوردهای پاکستانی‌ها در همبستگی با ایران با جمله«اسرائیل فقط دشمن فلسطین نیست، دشمن جهان اسلام است»

آرشیو همه مطالب


 
پربازديدها 
سرشاخ‌شدنِ میلیاردر سیلیکون‌ولی با سلطان مارالاگو
تولد «حزب آمریکا»؛ سلطان فناوری در میدان سیاست چه می‌کند/ ماسک چه در سر دارد؟
اختصاصی:
اللهم اجعل محیای محیامحمد و آل محمد "با خطاطی آقای محمد مسلم خانی"
گزارش تصویری:
برگزاری مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) هیئت انصارالخمینی (ره) در روز عاشورا 1404/4/15
گزارش تصویری:
برگزاری مراسم سوگواری شب شام غریبان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در هیئت انصارالخمینی (ره) 1404/4/15
یادداشتی از: حجت الاسلام سید محمود صادقی
هشدارهای پنهان و آشکار زیارت عاشورا
آیا قصاص قبل از جنایت می‌شود کرد؟/علامه جعفری پاسخ داده
برچیدن غنی‌سازی، عزت ملی را پامال و باب تحمیل‌های بیشتر را باز می‌کند
روز عاشورا امام چگونه عزاداری می‌کردند؟
یادداشتی از: حجت الاسلام احمد مازنی
سنت بنیان‌گذار در مورد آتش‌بس و خاتمه جنگ
برگزاری کلاس درس نهج البلاغه در هیئت انصارالخمینی (ره) حسینیه ی آل یاسین (ع) 1404/4/16
صدور گذرنامه زائران اربعین در کمترین زمان ممکن
آیت‌الله ایازی: امام حسین(ع) با اهدافی منطقی و عقلایی نهضت خود را آغاز کرد
اطلاعیه:
برگزاری مراسم سوگواری حضرت ابا عبدالله و حضرت سجاد (علیهما السلام) در هیئت انصارالخمینی(ره)
مراسم عزاداری هیأت جامعه اسلامی ورزشکاران در حسینیه جماران؛
سید محمود علوی: مقاومت ملت ایران، هدایت هوشمندانه رهبری و عزت ملت ایران، ولوله‌ای در دنیا ایجاد کرده که اندازه ندارد/ ضربات کوبنده فرزندان ایران اسلامی تزلزل بر صهیونیست‌ها و ارباب‌های آنها انداخت
حضرت امام سختی‌های جنگ را چگونه فرماندهی می‌کردند؟/ روایت شهید صیاد شیرازی
تصویر کمتر دیده شده از دو شهید موشکی ایران در جوانی روی کشتی؛ شهیدان حاجی‌زاده و طهرانی مقدم
گزارش تصویری:
برگزاری شب هشم مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در هیئت انصارالخمینی (ره) 1404/4/12
گزارش تصویری:
برگزاری مراسم سوگواری حضرت ابا عبدالله و حضرت سجاد (علیهما السلام) در هیئت انصارالخمینی(ره) 1404/4/19
روایت آهنگران از اخطاری که از امام(ره) گرفت
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به یک انبار در نزدیکی بندر چابهار یورش برد


 
آمار بازديد از سايت 
تعداد بازدید امروز: 680
تعداد بازدید دیروز: 8919
بازدید کل: 76242287
مشاهده آمار کامل
تمامي حقوق براي هيئت انصارالخميني (ره) محفوظ است.