عبارت امام راحل چنین است ؛ "وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد ازملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید."
جماران، فاصله بین دولت ها و ملت ها در دنیای امروز ، غیر قابل انکار است، تا جاییکه می توان گفت: دنیای امروز دنیای فاصله بین دولت ها و ملت هاست. نمونه آن فاصله دولت ها از ملت هایشان در مورد حمایت از فلسطین و اعتراض به رژیم صهیونی است.
تنفس حاکمیت بوسیله ملت است
ارتباط میان دولت و ملت را ضروری است و نه تنها در پیدایش و تنظیم کارگزاران دولتی و نظام حکمرانی باید ملاکهای مهمی که موجب جذب افکار عمومی و دلهای شهروندان میشود، رعایت گردد، بلکه دولت همچون نفس کشیدن است که باید همواره جریان آن برقرار باشد؛ این تنفس همان ارتباط پیوستهی دولت با شهروندان است.
دولت های برآمده از انتخابات غیرواقعی
مشکل دولتها آن است که برآمده از انتخاب واقعی مردم و شهروندان خویش نیستند، احزاب وبنگاه های اقتصادی در رأی مردم و انتخاب آنان دخالت میکنند؛ و نتیجه آن میشود که میان دولت و ملت فاصلهای پدید میآید. این فاصله ممکن است مدتی پنهان بماند، اما بیشک در شرایط خاص ، چه در عرصهی داخلی و چه در صحنهی خارجی، این شکاف عمیق میان دولت و ملت آشکار میشود.
استمرارِ انتخاب آزادانه و ارزش گرایانه
اگرقرارباشد فاصلهای میان دولت و ملت وجود نداشته باشد، باید همواره دولت و کارگزاران آن بهوسیلهی مردم، بهصورت آزادانه انتخاب شود، و انتخاب از میان شخصیتهای وارسته، کاردان و متعهد برگزیده گردند. امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر، در باب انتخاب کارگزاران، چنین سفارش میفرمایند: «کارمندانى را که اهل تجربه و شرم و حیا و از خانواده هاى صالح که در اسلام پیشگام ترند انتخاب کن؛ زیرا اخلاق آنها کریم تر و خانواده شان پاک تر و کم طمع تر و در سنجش عواقب امور بیناترند . ؛ «توخ منهم أهل التجریة و الحیاء، من أهل البیوتات الصالحة و القدم فى الاسلام المتقدمة، فأنهم أکرم اخلاقا، و أصح أعراضا، و أقل فى المطامع اشراقا، و أغلب فى عواقب الامور نظرا.»(نهج، نامه ۵۳)
حاکمیت و حرکت در مسیر تفاخر و استبدادسیاسی!
آثارفاصله بین دولت باملت راباید درتفاخرطلبی و تکبرورزی حاکمیت ها ودولت ها جستجو کرد.
وقتی حکمرانان و دولتها تنها متوجه قدرت خویش باشند و توهمِ قدرتِ بیپایان داشته باشند آن روز، روز جدایی مردم ازآن دولت است. هیچ دولتی با هیچ انگیزهای، هیچ توجیهی و هیچ مصلحتسنجیای نمیتواند در مسیر تفاخر، فخرفروشی، تکبّر و استبدادسیاسی گام بردارد. هر دولتی که مسیر خویش را بدون توجه به خواستهی ملت درپیش گیرد وگرفتار توهمِ تفاخر وتکبّر گردد، نقطهی آغاز جدایی ملت وجامعه از او همانجاست. این حقیقتی بسیار روشن و بدیهی است.
امیرالمؤمنین میفرماید: «از سخیف ترین حالات زمامداران نزد مردان صالح، زمانى است که به آنها گمان برده شود که دوستدار تفاخرند وامورشان را بر کبر وخود پسندى قرار مى دهند.؛ ان من أسخف حالات الولاة عند صالح الناس أن یظن بهم حب الفخر، و یوضع أمرهم على الکبر»(نهج؛خ۲۱۶)
حاکمان باید همواره از مردم بیاموزند
بجای فخرگزینی باید حکمان و دولتمردان در تواضع کامل همواره از مردم بیاموزند ، نه آنکه مردم را همواره کسانی بدانند که باید مورد توصیه، نصیحت و آموزش از سوی خود خود قرار دهند.
حضرت امیر(ع) چنین به ما میآموزند که «کسى که آموزگار و مربى نفس خویش است، به احترام و اکرام سزاوارتر است از آن که معلم و مربى دیگران باشد. ؛ معلم نفسه و مؤدبها أحق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم»
درفاصله ها، جامعه طعمه استبدادمی شود !
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «سلاطینه سِباعاً و أوساطه اکالا و فقراؤه أمواتا؛ سلاطینشان درندگان ومردم متوسط طعمه هایى براى آن درندگان و فقرا آنان مردگانى مى شوند.» (نهج، خطبه /۱۰۸)
دولتهایی که درجایگاه درندگی، آدمکشی، نسلکشی و شکستن حرمت شهروندان گام برمیدارند وخون آنان را میریزند؛ نهایت فاصلهای است که میتواند میان دولت وملت پدید آید؛ دولتی را درنده وملتی را طعمه و خوراک آن دولت ستمگر میکند.
امام خمینی و تبیین خطر فاصله بین حاکمیت و ملت
امام راحل درباره فاصله حاکمیت و ملت نظریه پردازی های قابل توجهی دارد.
ایشان این پروژه را دومقطع ترسیم نموده، اول؛ حاکمیت ودولت بنای به سوء استفاده ازمردم میکند وبه تعبیر ایشان؛ مردم را می دوشد! وسپس بااستفاده از دیکتاتوریت به مردم حمله می کند!
عبارت امام راحل چنین است ؛ "وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد ازملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید."
و درادامه میگوید: "یکی ازانگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، مجهز میشوند به آنها حمله می کنند."(صحیفه۱۸،/۱۸۰)
امید است؛ نهادِحاکمیت،در نهایت حساسیت مراقبِ هرگونه فاصله بین خودوملت باشد.