امام خمینی (ره) والله اسلام تمامش سیاست است؛ ***** مقام معظم رهبری: به گفتار امام و کردار امام اهتمام بورزید ***** امام خمینی(ره): ان شاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد 1367/4/29 ***** امام خمینی(رحمة الله علیه) : حکومت آل سعود، این وهابیهای پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند 1366/5/12***** امام خمینی (ره) شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی در صحنه های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است ***** امام خمینی (ره): ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم ***** امام خمینی(ره) ”من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید.„ ***** حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَ یونِسَ الرِّفاقَ؛ خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد. «نهج الفصاحه، ح 781»***** امام خمینی(س) علم همراه تهذیبِ نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند .هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق ***** بايد مسائل اسلامي حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحیفه امام – جلد 6 – صفحه 461 ***** اهمیّت فضای مجازی به انداره ی انقلاب اسلامی است "مقام معظم رهبری" ***** آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد. امام خمینی (ره) ***** همان طوري که در سابق عمل مي‌شد، روضه‌خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام – جلد 15 – ص 332 ***** نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مي‌کنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** پيامبر اسلام نيازي به مساجد اشرافي و مناره‌هاي تزئيناتي ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است که متأسفانه با سياست‌هاي غلط حاکمان دست‌نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 80 ***** پيغمبر اسلام تمام عمرش در امور سياسي بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامي، و حكومت اسلامي تشكيل داد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 15، ص 11 ***** امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. مقام معظم رهبری ***** راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد. مقام معظم رهبری


 

 

 

تاريخ انتشار: 21 شهريور 1404 ساعت 22:19:02
آیت‌الله فاضل لنکرانی: مذاکره باید در شرایطی مناسب انجام شود/ خاتمی علما و مراجع را تکریم می‌کرد، درست نقطه مقابل احمدی‌نژاد

جماران : آیت الله فاضل لنکرانی عنوان کرد: مذاکره فی‌نفسه از سوی هیچ‌کس رد نمی‌شود، اما شرایط و توقعات طرف مقابل باید به دقت بررسی شود. اگر مذاکره‌ای بخواهد حقوق ما را سلب کند، این دیگر مذاکره نیست، بلکه تسلیم شدن است؛ همان چیزی که ترامپ در پی آن است. مذاکره باید در شرایطی مناسب انجام شود، همان‌گونه که جنگ و صلح نیز هر یک شرایط خاص خود را دارند.

 آیت‌الله جواد فاضل لنکرانی، استاد برجسته حوزه علمیه قم و فرزند مرحوم آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی، در گفت‌وگویی تفصیلی با برنامه اینترنتی «حضور» به تبیین ابعاد کمتر شناخته‌شده اندیشه امام خمینی پرداخت و تأکید کرد: امام تنها یک رهبر سیاسی نبود، بلکه یک متفکر بزرگ و نظریه‌پرداز عمیق در علوم اسلامی بود که با طرح نظریه الحکومه هو الاسلام، دریچه‌ای نو به فهم دین گشود. با این حال، هنوز این اندیشه در حوزه‌های علمیه و نهادهای رسمی کشور تبیین و معرفی نشده است.

در ابتدای این گفت‌وگو، محمدحسین رنجبران که میزبانی برنامه را عهده دار بود با اشاره به اینکه بسیاری از علما، امام را «مظلوم‌ترین شخصیت حوزه» دانسته‌اند، از آیت‌الله فاضل لنکرانی خواست توضیح دهد که این تعبیر چه معنایی دارد.

وی پاسخ داد: امام از نظر فقهی و اصولی، یکی از بزرگ‌ترین نوآوران معاصر بود. ابتکارات علمی ایشان در علم اصول و روش استنباط، واقعاً جایگاهی ممتاز دارد. من در درس‌های خارج اصول خود طی ۲۳ سال گذشته بارها به دیدگاه‌های امام پرداخته‌ام و باید بگویم که امام در واقع کلید فهم دین را در علم اصول قرار داد. ایشان معتقد بود استنباط احکام شرعی، همان منطق فهم دین است و به همین دلیل نگاه او به دین، متفاوت از بسیاری فقها بود.

وی افزود: اگرچه فقهای پیشین هم از ولایت فقیه سخن گفته بودند، اما امام نخستین فقیهی بود که نظریه ولایت فقیه را به شکل یک نظریه حکومتی و همه‌جانبه مطرح کرد. در کتاب البیع بارها تأکید کردند: الحکومه هو الاسلام؛ حکومت عین اسلام است. به بیان دیگر، از نگاه امام، اساساً دین بدون حکومت تحقق نمی‌یابد.

«الحکومه هو الاسلام»؛ نظریه‌ای ناشناخته حتی برای حوزه و نظام

آیت‌الله فاضل لنکرانی با تأکید بر اینکه نظریه امام هنوز در حوزه و نهادهای رسمی معرفی نشده است، گفت: متأسفانه برخی فقط از ولایت مطلقه فقیه سخن می‌گویند، در حالی که امام چیزی فراتر از آن داشت. نظریه ایشان این بود که دین همان حکومت است. یعنی اگر حتی معصوم هم حضور داشته باشد، باید حکومت کند. اساساً ارسال رسل از سوی خداوند برای تحقق حکومت دینی بوده است.

وی با اشاره به اینکه «اندیشه امام، نه تنها در حوزه‌های علمیه بلکه در دانشگاه‌ها و نهادهای حکومتی هم مهجور مانده است»، تصریح کرد: امروز صدها مقاله و کتاب درباره نظریه الحکومه هو الاسلام باید نوشته می‌شد، اما متأسفانه این‌طور نشده است. بسیاری از طلاب حتی یک بار هم ابعاد این اندیشه را نشنیده‌اند. این مظلومیت امام است.

وی در توضیح این نظریه ادامه داد: از نگاه امام، اسلام تنها مجموعه‌ای از عبادات فردی نیست. قرآن پر است از آیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. دین آمده تا جامعه را اداره کند؛ از اقتصاد و عدالت گرفته تا امنیت، بهداشت و خانواده. اینکه می‌فرماید: کل یعلو و لا یعلی علیه الاسلام یعنی اسلام یک حکومت برتر است، نه صرفاً یک دین فردی.

آیت‌الله فاضل لنکرانی در بخش دیگری از سخنانش به ریشه‌های مخالفت‌ها با اندیشه امام اشاره کرد و گفت: از گذشته دو جریان در حوزه وجود داشت که مانع معرفی نظریه امام شدند: یکی جریان مقدس‌مآب‌ها که با ظاهر عبادات سر و کار داشتند اما بهره علمی جدی نداشتند؛ و دیگری جریان قائل به جدایی دین از سیاست. اینها می‌گفتند شیعه باید در تقیه بماند و تا زمان ظهور هیچ حکومتی تشکیل ندهد.

وی افزود: امام در برابر این تفکر ایستاد و نشان داد که اسلام بدون حکومت معنا ندارد. متأسفانه امروز هم گاهی برخی در حوزه یا دانشگاه چنین دیدگاه‌هایی را تکرار می‌کنند و حتی در همایش‌هایی، به صراحت گفته می‌شود که سیاست از دین جداست. این سخن، جفای آشکار به امام و خون شهداست.

پاکدستی امام و یارانش؛ الگویی برای مسئولان امروز

در ادامه این گفت‌وگو، آیت‌الله فاضل لنکرانی با بیان خاطراتی از سیره مالی امام خمینی و پدرشان، آیت‌الله فاضل، گفت: زندگی امام و بسیاری از شاگردانش در نهایت سادگی و پاکی بود. امام حتی برای شهریه طلاب هم دقت می‌کردند که از وجوهات شرعی صرف شود. روزی که امام رحلت کردند، یک گاوصندوق در اتاقشان بود که حتی چهل روز بعد از رحلت هم باز نشده بود و وقتی باز کردند، تنها وجوهات و نذوراتی بود که باید به قم فرستاده می‌شد.

وی تأکید کرد: این پاکدستی و ساده‌زیستی باید برای مسئولان امروز الگو باشد. متأسفانه برخی از وزرا و مدیران پس از انقلاب دچار مشکلات مالی شدند، اما امام و شاگردان اصیل ایشان حتی یک سوزن برای خود برنداشتند.

پیام راهبردی امام و رهبری برای آینده حوزه

این استاد حوزه علمیه قم در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به پیام اخیر رهبر معظم انقلاب به حوزه علمیه گفت: این پیام در واقع همان تبیین دقیق نظریه امام بود. ایشان فرمودند حوزه باید سرآمد و پیشرو باشد و بتواند شئون جامعه را اداره کند. این یعنی همان نگاه امام که معتقد بود حوزه وظیفه دارد به همه ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دین بپردازد، نه فقط به عبادات فردی.

وی ادامه داد: اگر حوزه و نهادهای علمی کشور به درستی این نظریه را تبیین و اجرا کنند، می‌توانیم تمدن نوین اسلامی را تحقق ببخشیم. اما اگر باز هم غفلت کنیم، جفا به امام و انقلاب است.

آیت‌الله فاضل لنکرانی در ادامه گفت‌وگو با اشاره به جایگاه رهبر معظم انقلاب در استمرار اندیشه امام خمینی تصریح کرد: رهبر انقلاب در سال‌های اخیر بارها تأکید کرده‌اند که حوزه‌های علمیه باید در مسیر اداره جامعه حضور فعال داشته باشند. پیام ایشان در صدمین سال تأسیس حوزه علمیه قم، دقیقاً ادامه همان نظریه امام بود. ایشان با صراحت فرمودند حوزه باید سرآمد، پیشرو و راهگشا باشد؛ یعنی همان چیزی که امام در قالب نظریه الحکومه هو الاسلام مطرح کردند.

وی افزود: اگر این پیام رهبری درست فهمیده و اجرا شود، تحولات بزرگی در حوزه رخ خواهد داد. من خودم در یکی از جلسات درس خارج اصول، همین پیام را مطرح کردم و توضیح دادم که نیمی از آن، تبیین کامل نظریه امام است. یعنی رهبر انقلاب همان نگاه امام به دین را با بیانی روزآمد مطرح کردند تا حوزه‌ها بدانند وظیفه‌شان فقط بیان احکام فردی نیست، بلکه باید شئون مختلف جامعه را اداره کنند.

این استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: رهبر معظم انقلاب بارها هشدار داده‌اند که نباید حوزه در دام نگاه‌های فردگرایانه به دین بیفتد. امام معتقد بودند دین برای جامعه نازل شده است و باید سیاست، اقتصاد، فرهنگ و عدالت را پوشش دهد. رهبری امروز همان خط را دنبال می‌کنند و این استمرار فکری، ضامن بقای انقلاب است.

پیام‌های راهبردی برای امروز

آیت‌الله فاضل لنکرانی با اشاره به برخی سخنان رهبر انقلاب در دهه‌های اخیر اظهار داشت: ایشان بارها گفته‌اند که امام فقط یک شخصیت سیاسی نبود، بلکه یک متفکر و نظریه‌پرداز اسلامی بود. این نکته‌ای است که اگر حوزه و دانشگاه درست بفهمند، بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. ما باید اندیشه امام را با شجاعت به دنیا معرفی کنیم. چرا باید غربی‌ها نظریه‌های ناکارآمد خود را عرضه کنند، اما ما نتوانیم نظریه امام را که ریشه در قرآن و سنت دارد، تبیین کنیم؟

وی افزود: رهبر انقلاب با تکیه بر همین اندیشه، توانستند انقلاب را در برابر همه فشارهای دشمنان، از جنگ تحمیلی گرفته تا تحریم‌ها، هدایت کنند. این یک پیام روشن برای ما دارد؛ اگر امروز هم بخواهیم مشکلات کشور را حل کنیم، باید به همان ریل برگردیم: یعنی فهم درست از دین به‌عنوان حکومت و اداره جامعه.

آیت‌الله فاضل لنکرانی همچنین تأکید کرد: حوزه علمیه اگر بخواهد به پیام رهبر انقلاب عمل کند، باید تحولی بنیادین در برنامه‌های آموزشی و پژوهشی خود ایجاد کند. علوم حوزوی باید به سمت اداره شئون جامعه برود. همان‌طور که رهبری در پیام خود فرمودند، حوزه باید برای آینده تمدن اسلامی برنامه داشته باشد. این یعنی نظریه امام باید از سطح درس و بحث خارج شود و به متن زندگی مردم بیاید.

وی ادامه داد: اینکه رهبر انقلاب در پیام اخیرشان حوزه را به پیشتازی فراخواندند، نشان می‌دهد که معظم‌له همچنان دل در گرو تحقق همان آرمان امام دارند. به باور من، اگر این پیام به‌درستی فهمیده شود، حوزه می‌تواند نقشی تعیین‌کننده در تحقق عدالت، توسعه علمی و معنوی و شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی ایفا کند.

«جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه بیش، نه یک کلمه کم»

آیت‌الله فاضل لنکرانی در پایان این گفت‌وگو با اشاره به تأکید همیشگی امام بر جمهوریت و اسلامیت نظام گفت: امام بارها فرمودند جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم. متأسفانه عده‌ای فقط بر بخش جمهوریت یا فقط بر بخش اسلامیت تأکید می‌کنند، در حالی که امام هر دو را اصیل می‌دانست. تشکیل حکومت دینی بدون رأی مردم ممکن نیست، همان‌طور که بدون اسلام هم مشروعیت ندارد

وی افزود: بزرگ‌ترین وظیفه ما امروز این است که اندیشه امام را همان‌طور که بوده معرفی کنیم. اگر ابعاد نظریه الحکومه هو الاسلام درست تبیین شود، هم برای حوزه راهگشاست، هم برای دانشگاه و هم برای اداره نظام. باید کاری کنیم که دنیا امام را نه فقط به‌عنوان یک رهبر سیاسی، بلکه به‌عنوان یک نظریه‌پرداز بزرگ اسلامی بشناسد.

 مشروح این برنامه در پی می آید:

محمدحسین رنجبران: بینندگان برنامه «حضور» ما همیشه در حسینیه‌ی جماران بودیم، اما الان در قم هستیم، در بیت امام خمینی(ره). توفیق داریم در این مکان حضور داشته باشیم و میزبان یکی از بزرگوارانی باشیم که هم پدر ارجمندشان از شاگردان امام(ره) و از مراجع عظام تقلید اثرگذار در انقلاب اسلامی و پس از آن در رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بوده‌اند، و هم خود ایشان شاگرد مکتب امام و فرزند آن مرجع بزرگ و اکنون از علمای برجسته، مجرب و شناخته‌شده‌ی قم هستند. امیدواریم از محضرشان استفاده کنیم و درباره‌ی امام خمینی(ره) و البته در حد توان درباره‌ی مسائل روز نیز گفت‌وگو داشته باشیم. در خدمت حضرت آیت‌الله جواد فاضل لنکرانی هستیم.

آیت‌الله فاضل لنکرانی: سلام علیکم و رحمةالله. بنده هم ممنونم از اینکه این برنامه را ترتیب دادید و توفیق پیدا کردم چند کلمه‌ای را به‌عنوان آنچه ادای وظیفه است، ان‌شاءالله انجام بدهم.

رنجبران: پیش از آنکه وارد بحث شویم، شما فرمودید ـ و من هم از بسیاری از علما شنیده‌ام ـ جمله‌ای که البته سخت است: «امام یکی از مظلوم‌ترین شخصیت‌ها در حوزه‌ی علمیه است و هنوز هم همین‌طور است؟»

آیت‌الله فاضل لنکرانی: مقصود از این تعبیر این است که واقعاً امام از نظر فقهی و اصولی یکی از برجسته‌ترین فقها و اصولیان معاصر است؛ غیر از رشته‌های دیگر مثل فلسفه، عرفان و تفسیر که حالا وارد آن‌ها نمی‌شوم. اما در این چند دهه پس از پیروزی انقلاب، حوزه و حتی مجموعه‌هایی که باید متصدی نشر اندیشه‌های امام باشند -چه حوزه، چه مسئولین نظام و چه مراکز و نهادهای مرتبط- واقعیت این است که روی اندیشه‌های عمیق و اساسی امام که خود ایشان ابداع کرد، کار چندانی نکرده‌اند یا بسیار اندک کار شده است.

امام را پیش از آنکه به‌عنوان یک شخصیت سیاسی و بین‌المللی معرفی کنیم ـ همان‌طور که دنیا او را رهبر سیاسی یک انقلاب می‌شناسد ـ باید به‌عنوان یک شخصیت فکری و علمی معاصر بشناسیم؛ کسی که اندیشه‌های نوینی در علوم اسلامی آورد. من بارها در درس‌هایم عرض کرده‌ام. ۲۳ سال است که در درس خارج اصول این مباحث را مطرح می‌کنم. در این مدت فرمایشات امام و هم‌عصران ایشان را بررسی کرده‌ام. انصاف این است که از نظر ابتکارات اصولی، امام جایگاه بسیار برجسته‌ای دارد. علم اصول، کلید فهم دین است. همیشه گفته می‌شود اصول «منطق استنباط احکام شرعی» است، اما واقعیت این است که علم اصول کلید فهم دین است؛ هرکه در اصول متبحر باشد، نگاهش به دین متفاوت خواهد بود.

امام جمله‌ای دارد که بارها گفته‌ام و در کتاب «البیع» هم مطرح کرده است: «الاسلام هو الحکومه». این نخستین بار در تاریخ فقاهت است که فقیهی چنین اندیشه‌ای را مطرح می‌کند. فقهای پیشین هم قائل به ولایت فقیه بودند، مثل مرحوم نراقی، اما می‌گفتند اگر شرایط مساعد باشد و امکان تشکیل حکومت وجود داشته باشد، باید اقدام کرد. اما امام نگاه تازه‌ای آورد و این اندیشه را مطرح کرد که اساساً «دین یعنی حکومت»؛ ارسال رسل یعنی تحقق حکومت الهی، خدا از ابتدا هر رسولی که فرستاد به معنای حاکم بودن آن رسول بود.

ایشان ادامه می‌دهند: «الاسلام هو الحکومه و الاحکام مطلوبات بالعرض». یعنی نماز، روزه، حج، زکات، جهاد و همه‌ی احکام در مرتبه‌ای پس از حکومت قرار دارند. مهم‌ترین موضوع، «حکومت دین» است.

وقتی می‌گوییم حکومت دین، نباید تصور شود حکومت یک شخص مطرح است. خیر! حکومت دین یعنی حکومت خدا. اساس نگاه اسلام این است که هیچ‌کس بر دیگری حق حکومت ندارد جز خدا: «إنِ الحُکمُ إلّا لله». خدا باید حاکم باشد و کسانی که از طرف خدا منصوب شده‌اند؛ پیامبر(ص)، ائمه‌ی معصومین(ع) و در زمان غیبت فقها. حتی حکومت فقیه هم حکومت دین است، نه حکومت فرد و فقه. یعنی مجموعه دین شامل فقه، اخلاق و اعتقادیات حکومت می‌کند.

رنجبران: غیر از حضرت امام(ره)، چه درصدی از علما چنین اندیشه‌ای داشتند؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: هیچ‌کس قبل از امام چنین نظری نداشته است؛ این اندیشه از نظریه‌ی ولایت فقیه امام بسیار فراتر است. متأسفانه امروز در نهادهای نظام یا حوزه‌ها، امام را فقط با اندیشه‌ی «ولایت مطلقه‌ی فقیه» معرفی می‌کنند، در حالی که ولایت مطلقه فقیه تنها شاخه‌ای از اندیشه‌ی «الاسلام هو الحکومه» است.

وقتی می‌گوییم «الاسلام هو الحکومه»، یعنی دین باید حاکم باشد. امام می‌فرمود حتی اگر امام معصوم هم لازم باشد جان خود را بدهد تا حکومت دین حفظ شود، باید چنین کند. این سخن برای برخی سنگین است، اما تاریخ نشان داده که امام حسین(ع) جان خود و عزیزترین یارانش را برای حکومت دین و اسلام داد و این موضوع به اندیشه‌ای باز می‌‌گردد که امام فرمودند که اگر حکومت اسلامی در خطر باشد، امام معصوم هم باید جانش را فدا کند.

سؤال اینجاست: چرا خدا پیامبران را فرستاد؟ آیا فقط برای عبادات فردی مثل نماز و روزه؟ یا برای برپایی حکومت دین؟ هر پیامبری آمد، حکومت داشت؛ البته در محدوده‌ای خاص. بنابراین از ابتدا هدف، حکومت دین بود.

من سه سال در مرکز فقهی، بحث «الاسلام هو الحکومه» را مطرح کردم. با اینکه بارها قرآن را ختم کرده بودم، وقتی با این نگاه وارد شدم، تازه متوجه شدم چه‌قدر آیات قرآن بر این مسئله تأکید دارد. مدعای امام، مبتنی بر یک امر واضح قرآنی است و هرکسی با دقت در قرآن، این حقیقت را درمی‌یابد.

رنجبران: در واقع امام آغازگر یک تحول بزرگ بود.

آیت‌الله جواد فاضل لنکرانی:وقتی می‌گوییم دین باید حکومت کند، یعنی در سیاست، اقتصاد، امنیت، بهداشت، تغذیه و حتی ورزش باید نظر داشته باشد. یعنی دین متکفل دستورات اساسی است و اسلام اصول کلی را بیان کرده است؛ مثلاً در اقتصاد می‌فرماید: مال به باطل نخورید، ربا نخورید، معاملات مجهول نباشد، مال در دست اغنیا انباشته نشود. این اصول کلی در هر زمان باید با علم روز تطبیق داده شود.

یکی از اشتباهات این است که علم را در برابر دین قرار می‌دهند. حال آنکه علم شاخه‌ای از دین است. قرآن و روایات بارها بر تحصیل علم تأکید کرده‌اند. علم صفت الهی است. بنابراین در هر زمان، نظام اقتصادی، خانواده، اجتماعی و … باید بر اساس این اصول دینی و همراه با علم زمان تنظیم شود.

این مهم‌ترین و قوی‌ترین نظریه علمی امام است. امام بسیار بر آن تأکید داشت، اما متأسفانه نه در حوزه‌ها، نه در دانشگاه‌ها و نه در نهادهای حکومتی، تا به امروز هیچ اثری از آن دیده نمی‌شود و بحثی در این‌باره نشده است.

محمدحسین رنجبران: هجمه‌های وارده به همین دلیل است؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: بله. واقعاً ما هنوز امام را به حوزه‌ها معرفی نکرده‌ایم؛ امام را به طلبه‌ها معرفی نکرده‌ایم؛ امام را به مردم معرفی نکرده‌ایم. اصلاً معرفی نکرده‌ایم. همین نظریه‌ی «الاسلام هو الحکومه» باید تا حالا صدها کتاب و مقاله درباره‌اش نوشته می‌شد. در فضای مجازی شاید یکی دو نفر چیزی مختصر گفته باشند، اما این اندیشه را باید فقیه تبیین کند؛ کسی که دقیق بفهمد امام چه گفته و ابعادش را کاملاً درک کند.

وقتی امام آن زمان فرمودند: «وقتی ملت ایران و نظام ایران در معرض تحقیر قرار می‌گیرند، حج تعطیل است»، این دقیقاً بر همین مبنا بود؛ مبنای اینکه «حکومت اسلامی باید حیثیتش حفظ شود»؛ حتی اگر به قیمت تعطیلی حج باشد. این موضوع هنوز درست مطرح نشده است. وقتی از مظلومیت امام صحبت می‌شود مقصود همین موارد است؛ امام در قلب‌ها زنده است؛ این روشن است. اما کافی نیست. فایده ندارد. آنچه لازم است، معرفی اندیشه‌های امام است.

اگر همین اندیشه‌ی امام را که می‌گوید: «خدا فقط حاکم است و هیچ بشری حق حکومت بر دیگری ندارد» به دنیا عرضه کنیم، اثرش بسیار بیشتر از آن چیزی است که تاکنون معرفی کرده‌ایم. حتی ولایت فقیه هم به این معناست که فقیه به‌عنوان یک شخص حکومت نمی‌کند؛ بلکه به‌عنوان نماینده‌ی دین حکومت می‌کند. لذا امام می‌فرمود اگر فقیه در جایی ذره‌ای بر اساس هوای نفس عمل کند، از ولایت ساقط می‌شود. ما این را مطرح نکرده‌ایم.

من یک خاطره عرض کنم. پنج ـ شش سال پیش گروهی از روسیه، از مسکو، به مرکز فقهی آمده بودند. این‌ها از اهل فکر و نخبگان مسکو بودند که پوتین هم آن‌ها را از اعضای اتاق فکر خود قرار داده و در مسائل مهم از آن‌ها نظر می‌خواهد. گفتند ما تمام حکومت‌های موجود دنیا را بررسی کرده‌ایم؛ مطمئن‌ترین و سالم‌ترین حکومت، حکومت ولایت فقیه است؛ چون محورش دین است، نه اندیشه یا استبداد یک انسان.

من خیلی خوشحال شدم. دیدم آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند. البته چیزی از «الاسلام هو الحکومه» نشنیده بودند و من هم در آن جلسه مطرح نکردم. اما سؤال این است: چرا ما نباید امام را با این اندیشه به دنیا معرفی کنیم؟ ما امام را با شجاعتش معرفی می‌کنیم، با مقابله‌اش با ظلم، با آمریکا و اسرائیل؛ این درست و منحصر به فرد است، شکی در آن نیست. اما قبل از هر چیز باید امام را به حوزه‌های علمیه معرفی کنیم. شما امروز به حوزه نجف بروید؛ اثری از امام نیست. در حوزه‌های دیگر هم همین‌طور. در قم به برکت انقلاب، توجهی هست، اما باز هم اندیشه‌ی امام در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها مطرح نشده است.

رنجبران: راهکار چیست؟ چگونه می‌توان به این سمت قدم برداشت؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: باید کسانی که توان علمی لازم دارند، وارد شوند. این موضوعی نیست که یک پژوهشگر معمولی بتواند درباره‌اش کار کند. امام در زمانی این نظریه را ابداع کرد که پشتوانه‌ی عظیمی از مباحث علمی، فقهی و اصولی داشت. او نمی‌گفت حکومت جزئی از اسلام است یا یکی از بخش‌های مهم آن؛ بلکه می‌گفت «دین یعنی حکومت».

شما در کتاب‌های فارسی قدیم و جدید وقتی می‌خواهند دین را تعریف کنند، می‌گویند: «دین مجموعه دستوراتی است که از سوی خدا آمده.» اما امام می‌گوید دین یعنی حکومت؛ و این حکومت همه‌ی بخش‌ها را دربر می‌گیرد.

یکی از نگاه‌های تازه‌ی امام این بود که دستورات فردی دین در برابر دستورات اجتماعی آن، قابل مقایسه نیست. اگر ده دستور فردی داریم، در مقابل هزار دستور اجتماعی داریم.

شما وقتی به قرآن مراجعه می‌کنید، آیات اجتماعی فراوان می‌بینید؛ مثل «یَا أَیُّهَا النَّاس». یا آنجا که می‌فرماید: «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً»؛ یعنی جامعه باید سراسر در سلم باشد. این دستور قرآنی است. «لاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ...» مفسران در خصوص گفته‌اند شأن نزول این آیه گفتند جنگی خاص بوده که در آن وعده پیروزی داده شده است، اما این تنها یک مصداق است. پیام اصلی این است که جامعه‌ی اسلامی باید در صلح و وحدت باشد.

یا حدیث «الإسلام یعلو و لا یُعلی علیه» از همین آیه استخراج شده است. «یعلو» یعنی حکومت اسلام برتر است و هیچ حکومتی نمی‌تواند فوق اسلام قرار بگیرد. این برداشت اهل‌بیت(ع) از قرآن است.

آیات اجتماعی قرآن بسیار بیشتر از آیات فردی است. این نشان می‌دهد که اسلام نگاهش به جامعه است؛ می‌خواهد در جامعه سلم، وحدت و آرامش برقرار باشد. این دقیقاً یکی از مبانی نظریه‌ی «الاسلام هو الحکومه» است. وقتی دین می‌خواهد حکومت کند، آیات اجتماعی قرآن محقق می‌شوند.

وقتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شهادت رسیدند، امام مجتبی علیه‌السلام به مسجد رفتند و بر بالای منبر فرمودند: اگر بعد از رحلت جدم رسول خدا صلی‌الله علیه و آله شما حق پدر من را ادا کرده بودید، امروز وضعیت شما از جهت رفاه، آسایش و آبادانی فوق‌العاده بود. یعنی می‌خواست بگوید حکومت دین چنین قابلیتی دارد.

البته حالا بگذریم؛ بعد از چهل و چند سال نگذاشتند واقعاً ایران آرامشی داشته باشد؛ هم از خارج، هم از داخل، نابخردی‌ها، نادانی‌ها، طمع‌ها و مسائلی که متأسفانه وجود داشته است.

اگر حکومت دینی با شرایطش واقعاً محقق شود، دیگر ما فقیر نداریم، نزاع نداریم، همه در مسیر تکامل قرار می‌گیرند، بی‌سواد نداریم و همه رو به علم و دانش و توسعه هستند. اصلاً یکی از خاصیت‌های دین، توسعه است.

امروز غربی‌ها به ذهن جوان‌های ما و جامعه ما القا کرده‌اند که توسعه فقط در پرتو علم غربی است؛ در حالی که توسعه فقط در پرتو حکومت دین است اگر به معنای واقعی‌اش پیاده شود.

از حکومت دینی، مسئله عدالت مطرح می‌شود. اما من همین‌جا عرض بکنم: با اینکه عدالت بسیار مهم است و هیچ‌کس در آن تردید ندارد، ولی این نباید شعار اول حکومت دین باشد!

ما وقتی به قرآن مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم شعار اول رسول خدا و همه انبیا، توحید بوده است. مردم را به توحید دعوت می‌کردند.

وقتی انسان توحیدش ضعیف باشد، به خودش می‌پردازد:

«خب، من چه کنم مالم زیاد بشود؟» پس معنایش این است که من رازقیت خدا را قبول ندارم.

یا: «من چه کنم فلان مقام را به دست بیاورم؟» می‌رود دنبال راه‌های غیرصحیح؛ به زید تهمت می‌زند، به عمرو تهمت می‌زند، نقشه می‌کشد و مسائلی ایجاد می‌کند تا خودش روی صندلی بنشیند.

اینها همه ریشه در نبود توحید در انسان دارد.

واقعاً باید این را یک برنامه رسانه‌ای قرار بدهید؛ اینکه شعار اولیه دین چیست؟ شعار اولیه حکومت دین که خود دین روی آن تأکید دارد، چیست؟ توحید است، نه عدالت. عدالت در مرتبه دوم، سوم یا چهارم قرار می‌گیرد.

ولی ما آمدیم توحید را فراموش کردیم. واقعاً رسانه‌های ما از اول انقلاب تا حالا چقدر درباره توحید کار کرده‌اند؟ توحید ضعیف است، اما مدام می‌گوییم عدالت.

پس از آن مردم می‌گویند: «این چه عدالتی است؟ روز به روز فاصله طبقاتی بیشتر می‌شود!»

حق هم دارند. چون افرادی که از اول انقلاب تا حالا در مسئولیت‌های مهم و کلیدی بوده‌اند یا کار بلد نبوده‌اند یا دستشان پاک نبوده است. امام، وقتی از دنیا رفت، چیزی نداشت.

یک خاطره را عرض می‌کنم: امام در وصیت‌نامه‌شان یا به حاج احمد آقا فرموده بودند: «آنچه از من از وجوهات باقی مانده، به شورای عالی مدیریت حوزه در قم بدهید تا آنها تصمیم بگیرند.»

هرچه بود، حاج احمد آقا فرستادند. آن زمان رئیس شورا، والد ما بودند. حاج احمد آقا به ایشان گفته بودند: «به خاطر اینکه امام به شما (آقای فاضل) اعتماد داشتند، این وجوهات را سپردند.» البته همه آقایان آن زمان مورد اعتماد بودند، اما امام نسبت به والد ما علاقه خاصی داشتند.

یادم هست وقتی به جماران می‌رفتیم، مطالبی را پدرم به امام عرض می‌کردند. امام می‌فرمودند: «آقای فاضل! من تو را به اندازه مصطفی دوست دارم. من تو را مثل مصطفی بزرگ کردم.»

مرحوم والد ما گفتند: ما آن پول‌های امام را ۲۷ ماه شهریه دادیم از طرف امام.

این را برای نشان دادن پاکدستی مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد آقا رضوان‌الله علیه عرض می‌کنم.

چهل روز که از رحلت امام گذشت، باز حاج احمد آقا زنگ زد خدمت والد ما و گفت: «آقا! در اتاق شخصی امام یک گاوصندوق هست. نمایندگان ایشان و مقلدانشان گاهی وجوهات یا نذورات می‌آوردند، امام همه را همان‌جا می‌گذاشتند. هنوز باز نکرده‌ایم. حتی برای غذای عزاداران امام در این ۴۰ روز قرض کردیم، دست به آن نزدم. شما دو نفر را از قم بفرستید تا بیایند و باز کنند.»

پدر ما فرمودند: «نه، خودت از طرف ما باش. ما بهتر از تو کسی را سراغ نداریم.»

پس ایشان باز کردند، هرچه بود در جلسه شورا در حضور همه آوردند. می‌خواهم بگویم این امام ما بود.

الان هم رهبری معظم همین‌گونه هستند. قطعاً سر سوزنی این انقلاب را برای خودش و زندگی شخصی‌اش نمی‌خواهد.

حدود 25 سال پیش، یک بار که خدمت ایشان بودم، آقای محمدی گلپایگانی آمدند و گفتند: «آقا! کسی یک دسته گل که آن زمان ۵۰ هزار تومان ارزش داشت، نذر شما کرده.»

ایشان فرمودند: «خب، پولش را به من می‌داد خرج می‌کردم. دسته گل به چه درد می‌خورد؟» زندگی ایشان بسیار پاک است.

در سطح پایین‌تر هم، آقای هاشمی رفسنجانی ـ خدا رحمتشان کند ـ واقعاً وضع زندگی‌شان از نظر مالی بعد از انقلاب پایین‌تر آمده بود.

حتی برخی وزرا هم همین‌گونه بودند. مثلاً آقای آقازاده، وزیر نفت، که از مقلدان پدر ما بود، آمد حساب و کتابش را کرد؛ در نهایت مبلغ اندکی بدهکار شد. در حالی که وزیر نفت کشور بود، زندگی‌اش خیلی محدود بود.

پدر ما بعد از رفتن ایشان فرمودند: «ببین! این وزیر نفت است. این نباید افتخار برای نظام باشد؟ اینجا باید صدها میلیون بدهکار می‌بود، اما یک مختصر بدهکار شد.»

از اول انقلاب تاکنون در دولت‌ها وزرای پاکدست و مدیران سالم داشتیم. اما متأسفانه افرادی هم بودند که کیسه دوخته بودند و به نظام ضربه زدند. برگردیم به زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام. با برادرش عقیل حاضر نشد یک اضافه‌ای از بیت‌المال بدهد. اگر حکومت اسلامی به معنای واقعی‌اش پیاده بشود، واقعاً موجب توسعه است، موجب امنیت است، موجب آرامش و رفاه است؛

محمدحسین رنجبران: به نظرم موضوع را خیلی خوب تبیین کردید. برای من جدید بود. یعنی برگشتم به صحبت‌های امام که چندین بار در سخنرانی‌هایشان اوایل انقلاب، در فشارهای مختلف ـ چه جنگ و چه توطئه‌های داخلی ـ می‌گفتند: «هرچه دستاورد بزرگ‌تر باشد، دشمنانش هم بزرگ‌تر و بیشتر می‌شوند.» یکی از همین مواردی که الان هم شما اشاره کردید همین بود: اصلاً اگر واقعاً اجازه حکومت اسلامی و تنفس درست را به ما داده بودند و زمینه‌اش را این‌قدر به هم نمی‌زدند و سختی‌ها را به وجود نمی‌آوردند، خیلی از مسیرها را جلوتر رفته بودیم. اما الان من می‌خواستم به این اشاره بکنم. رهبر معظم انقلاب ـ که شما به‌خوبی به ایشان اشاره کردید ـ چند سال پیش پیامی به حوزه‌ها دادند. من در صحبت‌های شما نگاه می‌کردم، می‌گفتید این پیام بسیار راهبردی است. پیام ایشان هم به نظرم در همین زمینه است؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: این پیام اخیر رهبر معظم انقلاب که در صدمین سال حوزه مرقوم فرمودند، دقیقاً تبیین همان نظریه امام است. یعنی اگر حوزه‌های علمیه بخواهند واقعاً در آینده به آن قله‌ای برسند که امام مقصودش بوده، و به آن هدف دست پیدا کنند ـ که حالا ایشان عمدتاً می‌گویند باید دنبال تمدن اسلامی باشیم ـ این پیام خیلی راهگشاست.

یک وقت می‌گوییم حوزه‌های علمیه باید فقط یک‌سری احکام فردی برای مردم بیان کنند. این نگاهی بود که قبل از انقلاب به حوزه‌ها می‌شد؛ احکام فردی، اخلاق فردی، حتی اعتقادات. امام این نگاه را تغییر داد. ریل را عوض کرد. فرمود وظیفه حوزه‌های علمیه اداره شئون جامعه است؛ هر شأنی از شئون جامعه را باید بتواند حضور داشته باشد و اداره کند.

انصافاً این پیام اخیر رهبری ـ «حوزه پیشرو و سرآمد» که عنوان پیام هم همین بود ـ تمام ابعاد و زوایای حوزه پیشرو را بیان کرده است؛ اینکه چه مراحلی را باید طی کند، چه مطالعاتی، چه نگاه‌هایی، چه درس‌هایی. همه اینها در این پیام آمده است.

به نظر من، نیمی از این پیام، تبیینی از همان الاسلام هو الحکومه امام بود. یک تعبیر دقیق و روشن از آن. معلوم بود که ایشان خیلی مطالعه کرده‌اند برای این پیام. یک تبیین کاملاً دقیق بود.

من در یک جلسه درس، همین پیام را مطرح کردم و گفتم : واقعاً اگر این پیام درست فهمیده شود و درست عمل شود ـ یعنی با برنامه‌ریزی دقیق عمل شود ـ قطعاً تحولات فراوانی در حوزه علمیه به وجود می‌آورد..

محمدحسین رنجبران:  یک هشدار را امام داده بودند: باید مواظب القائات «روحانی‌نماها» و «مقدس‌مآب‌ها» بود. در این مسیر ۴۷ ساله، این مسئله چقدر به ما لطمه زده است ؟ یا حتی قبل از انقلاب؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: باز برگردیم به همین نظریه امام که دین از سیاست جدا نیست. قبل از ایشان مرحوم مدرس هم گفته بودند «دین ما عین سیاست ماست». منتها امام خیلی جلوتر و قوی‌تر مطرح کردند و فرمودند: الاسلام هو الحکومه.

این فرمایش ایت الله مدرس آن بار و وزنی را که «الاسلام هو الحکومه» دارد، نداشت.

یک زمان حوزه‌ها می‌گفتند: « ما در سیاست نباید دخالت کنیم.» این موضوع چند علت داشت. یک علت این بود که بعضی‌ها معتقد بودند شیعه تا زمان ظهور باید در تقیه بماند. دنبال هیچ قیامی نباید برود. حتی اگر مردم باشند، امکانات باشد، بشود با یک حاکم ظالم مبارزه کرد، باز هم حق ندارد.

محمدحسین رنجبران: این نگاه حجتیه است؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: این نگاه کاملاً حجتیه است. اما حتی آنهایی هم که در مجموعه حجتیه نبودند، این نگاه را داشتند.

یک وقت است آن مراجع می‌گفتند: «ادله تقیه این‌طور است.»؛ این بحث «الاسلام هو الحکومه» امام را که من مطرح کردم، آن روایاتی که یک عده‌ای می‌گویند: «کل رایة ترفع قبل قیام الحجة فصاحبها طاغوت»، همه جواب دارد؛ جواب‌های خیلی روشن و دقیق.

اولاً، یکی از حرف‌ها این است که ما حدیثی را باید بپذیریم که با روح قرآن مخالف نباشد. قرآنی که می‌گوید مسلمان حق ندارد زیر بار ظلم برود. قرآنی که می‌گوید مسلمان نباید ولیّ‌اش یک کافر باشد: إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا. آیاتی که می‌فرماید مسلمانان، مؤمنان کفار را رئیس خودشان قرار ندهند: لا تتخذوا الیهود و النصاری أولیاء. این روایات اصلاً با اینها سازگاری ندارد.

می‌خواهم این را عرض کنم: یکی از ریشه‌های اندیشه جدایی دین از سیاست، همین روایات و عدم فهم صحیح از آنهاست. روایاتی که نه‌تنها پشتوانه قرآنی ندارند، بلکه مخالف قرآن هستند. مخالف چندین آیه قرآن، نه یکی و دو تا.

یک علت دیگر، همین مقدس‌مآبی.

من یادم هست همان اوایل قبل از پیروزی انقلاب، در همین حوزه، بعضی از پیرمردها می‌گفتند: «کی می‌خواهد جواب این خون‌ها را بدهد؟»

آن کسی که فکر نمی‌کند امام معصوم، حسین‌بن‌علی علیه‌السلام و همه معصومین ما ـ که ما منّا إلا مقتول أو مسموم ـ جانشان را برای اسلام دادند... حالا یک کسی یک قطره خونش ریخته شود، می‌گوید: «چه کسی جواب این را می‌دهد؟» پس ما دیگر دخالت نکنیم و بگذاریم ظالم هر کاری خواست بکند!

واقعاً یکی از چیزهایی که هنوز تبیین نشده همین اندیشه «عدم جدایی دین از سیاست» است که امام خیلی روی آن تأکید داشتند.

متأسفانه چند سال پیش در تهران به‌عنوان صدمین سال حوزه جلسه‌ای گرفتند. در آن جلسه فاتحه نظام را خواندند. واقعاً خیلی برای ما سخت بود. گفتند: «باید برگردیم به دوره آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله حائری. آنها دین را از سیاست جدا می‌دانستند.»

این یک افتراء است! من هم اثبات کردم. خلاصه، این ۴۰ سال معلوم شد که روش آقای خمینی به درد ما نمی‌خورد!

امام، به‌نظر من، منظورشان از مقدس‌مآب‌ها همین‌ها بودند؛ آنهایی که می‌گویند در سیاست دخالت نکنید. یا از روی تقدسی که دارند. اصلاً مقدسین معمولاً کسانی‌اند که از مراتب علمی بهره‌ای ندارند. ممکن است شبانه‌روز عبادت کنند، اما بهره‌ای از مراتب علمی ندارند. اینها با انقلاب و با امام از همان قدیم‌الایام مخالف بودند.

آن اندیشه حجتیه و غیرحجتیه هم که قائل به عدم جواز تشکیل حکومت در زمان غیبت بودند، ضمیمه می‌شد.

به‌نظر من امام از مقدس‌مآب‌ها همه اینها را در ذهن داشت؛ یعنی کسانی که با مقدس‌بازی و عدم فهم صحیح، جلوی رشد اسلام و جلوی پیاده‌شدن آیات مهم اسلام را می‌خواستند بگیرند.

محمدحسین رنجبران: اشاره کردید، ظاهرا یک همایش برای حوزه‌ها در تهران برگزار شد. و در آنجا فاتحه نظام و انقلاب را خواندند! درست است؟ این همایش در چه سالی برگزار شد؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: بله. سال 1400 یا 1401. فاتحه نظام و انقلاب را خواندند. آن همایش نه علمی بود و نه حرف صحیح و متقنی در آن زده شد. یک‌سری ادعاها شد که خلاف واقع بود. گفتند: «مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی موفقیتش این بود که در سیاست دخالت نمی‌کرد.»

در حالی‌که من کتاب «صلاه جمعه» آقای بروجردی ـ که مرحوم آیت‌الله منتظری نوشته‌اند ـ را آوردم در مجلس درس. همان‌جا عبارات آقای بروجردی را خواندم. ایشان برای فقیه چه شئونی قائل بودند!

هرکسی آن عبارات را با دیده انصاف نگاه کند، می‌گوید آقای بروجردی ولایت مطلقه فقیه را به نحو کامل قبول داشتند. منتها شرایط زمان آقای بروجردی با شرایط زمان امام فرق می‌کرد. آن زمان، رضا شاه با قلدری‌هایی که داشت یا حتی زمان مرحوم آقای حائری، نمی‌شد مردم را به صحنه آورد.

اما زمان امام فرق می‌کرد. امام ۱۵ سال تبعید بود. در این تبعید، شاگردان امام خیلی نقش کلیدی داشتند. یک‌زمانی اطلاعیه‌ای برای مرجعیت امام درست کردند، که باید امضا کنند. همان انقلابی‌ها جرئت نمی‌کردند امضا کنند! همین افرادی که بعضی‌هایشان حالا به رحمت خدا رفتند و جزو انقلابیون حساب می‌شوند، حاضر نشدند امضا کنند.

آن اطلاعیه را ۱۲ نفر امضا کردند که یکی‌شان مرحوم والد ما بود. به خاطر همان اطلاعیه، همه را دستگیر کردند. بعضی‌شان زندان رفتند، بعضی‌شان تبعید شدند. مثلا مرحوم والد ما چهارماه و نیم در هوای مردادماه به بندر لنگه تبعید شدند و به بیماری سختی دچار گشتند که پس از آن شهربانی نامه زد و ایشان را به یزد منتقل کردند. در یزد هم ایشان با آیت الله صدوقی از علمای درجه اول یزد، دیدار داشتند و به قدری با طلاب و مردم در راجع به فکر و انیشه امام صحبت کردند، و نتیجه این صحبت‌ها آمادگی مردم برای انقلاب شد. البته از طرف دیگر، جنایت‌های رژیم شاه نیز روزبه‌روز بیشتر و ظلم‌هایش شدیدتر می‌شد.

در زمان مرحوم آیت‌الله بروجردی(ره) و نیز در دوران مرحوم آیت‌الله حائری(ره) – که دوران تأسیس حوزه علمیه قم بود – شرایط جامعه برای نهضت و انقلاب، آن‌گونه که باید، فراهم نبود. حال اگر کسی بیاید و ادعا کند که این دو مرجع بزرگ، اسلام را از سیاست جدا می‌دانستند و سپس بگوید که برای موفقیت امروزمان باید به همان دوران برگردیم، این یک جفای بزرگ است.

این سخن، نه‌تنها جفا به امام راحل(ره) است – که مسلماً هست – بلکه جفایی آشکار به شهدا، به مجاهدان، به جانبازان و به تمام ملت ایران است. این ملت بزرگ، با ایثار و فداکاری، این عظمت را آفرید؛ با پیروی از دین خود و با رهبری امام(ره) و با خون شهدا به اینجا رسید. حالا ما بیاییم و بگوییم باید به شرایط پیش از انقلاب برگردیم؟ این حرف، به‌راستی که جفایی نابخشودنی است و پیام آن جلسه [که برخی چنین دیدگاهی دارند] به‌کلی اشتباه است..

محتوای اصلی آن جلسه، متأسفانه حول همین مسئله بود و واقعاً انسان متأثر و رنجیده می‌شود وقتی می‌بیند افرادی پیدا می‌شوند که چنین دیدگاهی دارند.

محمدحسین رنجبران: شما به برگزار کنندگان آن همایش هم انتقاد کردید؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: من این موضوع را به عنوان یک نقد کاملاً علمی، حتی در جلسات درس خودم مطرح کردم و گفتم: اگر پاسخ و استدلالی برای حرف های من دارید، بیایید و در فضای علمی پاسخ دهید. اما پاسخ قانع‌کننده‌ای ارائه نمی‌دهند.

مسائلی که درباره دوران مرحوم آقای حائری نقل می‌شود، باید در کتاب‌های علمی ایشان بررسی شود. من خودم عاشق مرحوم آقای بروجردی هستم (هرچند ادعای زیادی نمی‌کنم)، ولی کتاب‌های ایشان، مانند البدرالظاهر، مملو از مسائل اجتماعی و سیاسی مانند نماز جمعه است. آیا می‌شود به یک فقیه درجه‌اول مانند ایشان، اندیشه جدایی دین از سیاست را نسبت داد؟ این، هم به آقای بروجردی و هم به آقای حائری جفا است.

محمدحسین رنجبران: جمله‌ای از امام می‌خوانم که تأییدکننده صحبت‌های جنابعالی است،. امام می‌فرمایند: من با یقین می‌گویم اگر افرادی غیر از روحانیت، جلودار حرکت انقلابی و تصمیمات بودند، امروز جز ننگ و ذلت در برابر آمریکا و جهان‌خواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی، چیزی برای ما باقی نمانده بود..

آیت‌الله فاضل لنکرانی:این فرمایش متین و محکم، باز برمی‌گردد به همان نظریه اصالت دین. زیرا روحانیت به عنوان یک صنف نبود که جلودار بود، بلکه دین و اندیشه دینی بود که پیشتازی می‌کرد.

امام، شاگردانی را تربیت کرد که هرکدام حاضر بودند جان خود را برای ایشان فدا کنند. به عنوان خاطره عرض کنم، خداوند همه مراجع آن زمان، به ویژه مراجع قم مانند مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی و مرحوم آیت‌الله العظمی نجفی را رحمت کند که نقش بسیار مهمی در انقلاب داشتند. مرحوم والد ما (آیت‌الله فاضل لنکرانی) می‌فرمودند: روزی به یکی از این مراجع بزرگوار گفتم: «شما فکر نکنید که آقای خمینی فقط یک مرجع تقلید با شاگردان و مقلدین خودش است. من محمد فاضل، خودم را در گروه ایشان می‌دانم. اما امروز احساس ما این است که علم اسلام بر دوش آقای خمینی است و ما با تمام وجود پشت سر ایشان هستیم.»

خاطره دیگری از آیت‌الله سید مهدی لاجوردی که برایم تعریف کردند: «وقتی آقای خمینی انقلاب را شروع کرد، اگر تنها بود، می‌شد او را زمین زد، اما چه کنیم که افرادی مانند آقا محمد فاضل (پدر بنده) دور او بودند.» اینها را امام تربیت کرد. آقا محمد فاضل، تربیت‌یافته آقای بروجردی و امام بود و اینقدر به فکر امام باور داشت که مرحوم آیت‌الله یزدی به من فرمودند: «وقتی امام را تبعید کردند، تنها کسی که امام را در حوزه زنده نگه داشت، پدر شما بود. در کتاب فقه و اصولش، موج می‌زد از نظریات امام.»

البته ایشان قدرت تبیین بسیار بالایی داشت.

اینها امام را زنده نگه داشتند، حوزه را آماده کردند و مردم را آماده کردند تا انقلاب ۵۷ به پیروزی رسید. حالا اگر کسی بیاید و بگوید آقای بروجردی چرا انقلاب نکرد؟ باید گفت شرایط آن زمان آماده نبود. امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود که پرسید چرا با این یاران قیام نمی‌کنی، فرمودند: اگر به تعداد این گله گوسفند (۱۷ عدد) یار داشتم، قیام می‌کردم.

امام، مجتهدینی تربیت کرد که در برابر هر چیزی می‌ایستادند. اگر قرار بود کشته شوند، حاضر بودند. اگر زندان یا تبعید، باز هم حاضر بودند. جامعه مدرسین آن زمان، اکثراً از شاگردان درجه اول امام بودند و به همین جهت امام اعتماد زیادی به آن بزرگان داشت.

متأسفانه در آن همایش پاسخ قاطعی از حوزه علمیه قم داده نشد. من با اینکه به برخی از برگزارکنندگان آن همایش ارادت دارم و حتی بعضی از آنان شاگرد پدرم بودند، اما این بحث، بحث انقلاب و امام است. اگر شما چنین همایشی در تهران یا دانشگاه‌های خارج برگزار کنید، چه برداشتی می‌کنند؟ آنجا می‌گویند: «عجب! اندیشمندان ایران خودشان به این نتیجه رسیده‌اند که اندیشه امام باطل است.» دشمنان همین را می‌خواهند. قبل از اینکه بخواهند وحدت مردم را از بین ببرند، می‌خواهند در حوزه و دانشگاه، اندیشمندانی در مقابل فکر امام بایستند و بگویند اندیشه امام باطل است. بیایید بحث علمی کنید. اینکه دو مسئول خراب کردند یا ظلمی شده، ربطی به اصل دین و اندیشه امام ندارد.

این ایام مصادف با ولادت پیامبر اکرم(ص) است. امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می‌فرمایند: رسول خدا(ص) «الخاتم لما سبق والفاتح لمن غلق». یعنی خاتم پیامبران گشاینده تمام گره‌های بشر تا روز قیامت است. آیا در زمان خود رسول خدا(ص) مشکلات نبود؟ شعب ابی‌طالب نبود؟ جنگ‌های فراوان نبود؟ اما اینها باعث نشد اصل رسالت و ضرورت حکومت دینی زیر سؤال برود. دین اسلام و پیام پیامبر ما بازگشای هر گرهی در جامعه بشری است. حکومتی که امام دنبال کرد، دنباله همان حکومت پیامبر(ص) است. امام مطلبی از جیب خود درنیاورد؛ فرمود: «ولایت فقیه، همان ولایت رسول اکرم(ص) است.» این نظریه ریشه در خود حکومت دین دارد.

متأسفانه با افرادی مواجه می‌شویم که با غرور علمی می‌گویند: «آقای خمینی ! نه امام» در حالی که امام خمینی برای همه ما و برای تمام بشر در این دوران معاصر یک اندیشمند بزرگ و امام است. آیت‌الله العظمی خوئی، که فقیه کم‌نظیر دوران خود بود، قائل به ولایت فقیه به آن معنایی که امام می‌فرمود، نبود. اما انقلاب بر اساس یک نظریه اجتهادی خاص نبود. امام می‌فرمود: «از این آفتاب برای من روشن‌تر است که دین، حکومت دارد.» و «حکومت، جزء جدایی‌ناپذیر دین است.» این یک مطلب واضح قرآنی است.

زمانی برای اهل سنت در گرگان و هرمزگان صحبت می‌کردم و آیات قرآن را درباره ضرورت حکومت برای آنان شرح دادم و گفتم اندیشه امام ریشه در قرآن دارد و شما که قرآن را قبول دارید؟ ، بعد از صحبت گفتند: «باب جدیدی برای ما باز شد.» اگر اندیشه امام به درستی تبیین شود، حتی برای اهل کتاب نیز قابل درک است، زیرا قرآن بر همه کتب آسمانی مهیمن است. و یهود و مسیح و... نیز این نظر را قبول می‌کنند.

ما باید بسیار تلاش کنیم تا اندیشه‌های امام را دقیق تبیین کنیم. تا الان باید قریب به هزار کتاب در خصوص نظریه الاسلام هو الحکومه نوشته می‌شد. اگر شخصیتی مانند امام در اختیار غرب بود، تمام ابعاد فکری او را برای دنیا معرفی می‌کردند.

محمدحسین رنجبران:  امام بعد از انقلاب، همواره بر جمهوری اسلامی تأکید می‌کردند؛ جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم! یعنی هم به نقش مردم و هم به اسلامیت نظام اصالت می‌دادند. حتی در جایی می‌فرمایند: «ما چیزی را می‌خواهیم، ولی مردم نمی‌خواهند؛ ما باید تسلیم نظر مردم شویم.» این نشان از اصالتی است که امام برای رأی مردم قائل بودند. متأسفانه بعضی فقط بر بخش «جمهوری» یا «اسلامی» آن تأکید می‌کنند. توازن این موضوع را چطور می‌توان حفظ کرد؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: این موضوع نیز از زوایای مظلومیت اندیشه امام است که به درستی تنقیح و تبیین نشده است. امام واقعاً برای مردم و رأی آنان اصالت قائل بود. یعنی اگر مردم امروز حکومت دینی را نخواهند، دیگر فقیه و مرجع تقلید، مکلف به تشکیل حکومت دینی نیست. این مطلب بر اساس مبانی فقهی امام کاملاً روشن است. شما ببینید، پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «یا علی، بعد از من اگر مردم به سراغ تو آمدند، حکومت را بپذیر و اگر نیامدند، اختلاف و نزاع نکن.» حال این را مقایسه کنید با غدیرخم که پیامبر(ص) با آن صراحت، ولایت را مطرح کردند.

من قبل از امام، کسی را ندیدم که غدیر را به این زیبایی معنا کرده باشد. آن مقدسینی که در فرمایشات امام هست، حتماً از زوایای ذهن امام بوده است. تاکنون برای ما می‌آمدند و می‌گفتند: غدیر یعنی ما در قلبمان امیرالمؤمنین(ع) را به عنوان ولی بلافصل پیامبر قبول داشته باشیم. اما نمی‌آمدند بگویند که پیامبر در غدیر، علی(ع) را به عنوان حاکم مطرح کرد.

امیرالمؤمنین(ع) ولایت تکوینی دارد، همه ائمه معصومین(ع) ولایت تشریعی داشتند. در زمان حکومت مروانی‌ها و بنی‌العباس، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ولایت تشریعی داشتند؛ احکام را باید آنان بیان می‌کردند، ولی حکومت نداشتند. آنچه که سبب شد بعد از پیامبر(ص) نگذارند امیرالمؤمنین(ع) به میدان بیاید، این بود که نمی‌خواستند ایشان حاکم باشد. والا از عمر بارها سؤال می‌پرسید، می‌گفت بلد نیستم، بروید از علی بن ابی‌طالب(ع) بپرسید؛ اما حکومت، نه؛ حکومت باید مال ما باشد.

امام آمد و غدیر را به «حکومت» معنا کرد.  یکی از ارکان حکومت، مردم هستند. اگر مردمی حکومت دینی را نخواهند، هیچ فقیهی که واقعاً متدین و پایبند به اصول فقهی باشد، نمی‌گوید که باید مردم را از بین برد تا حکومت دینی تثبیت شود. ما می‌گوییم: حالا که حکومت دینی تشکیل شد، حالا که مردم به جمهوری اسلامی رای دادند، اگر کسی بخواهد مخالفت کند، باید با او برخورد شود. منتها برخورد مراتب دارد: تذکر، اگر فقط گفتاری باشد به یک شکل، اگر اسلحه بکشد به شکل دیگری. مراتب دارد.

آن بهایی که امام به مردم داد، در هیچ نوع حکومتی نخواهید دید. و این به برکت دین بود. این را نمی‌گوییم که امام خودش ابداع کرده؛ یعنی در حکمرانی امیرالمؤمنین(ع) نیز، ایشان خود را مانند یک شهروند عادی می‌دانست و حق نداشت برای خود مزیت یا امکانات خاصی قائل شود. نه تنها این، بلکه می‌فرمود: حالا که من به حکومت رسیدم، باید خودم را برای رفاه مردم محدودتر کنم. و همینطور هم بود.

امام همین اندیشه را داشت. اینکه امام می‌فرمود: «مردم ولی نعمت ما هستند»، یک شعار نبود؛ یک حقیقت بود که امام با تمام وجود آن را باور داشت. اینکه امام می‌فرمود: «مردم زمان ما از مردم زمان رسول خدا بهترند».  در قرآن آیاتی وجود دارد که خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: «اهل مدینه و اطراف آن، از رسول خدا تخلف نکنند و خود را بر او مقدم ندارند.» یعنی افرادی بودند که حرف پیامبر(ص) را گوش نمی‌دادند و در قضایای متعددی چنین بود.

ما در زمان امام، کی بود که امام دستوری داده باشد و او گوش نکرده باشد؟ این بچه‌های جبهه، آنقدر عاشق امام بودند.. من یک بار به جبهه غرب (کرمانشاه) رفته بودم. در سنگر نشسته بودیم. فرمانده آن قسمت به من گفت: آقا، کی این عمامه را بر سر شما گذاشته؟ گفتم: امام. او بلند شد و می‌خواستند یک عمامه را تکه تکه کنند! بچه‌ها اینقدر نسبت به امام علاقه داشتند.

محمدحسین رنجبران: پدر مخالف رفتن شما به جبهه نبودند؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: ابداً. پدر ما نه تنها مخالف نبود، بلکه در مجلس درسش طلبه‌ها را ترغیب می‌کرد. بگذریم از اینکه بعضی از افرادی که بعداً خواستند انقلاب را زیر سؤال ببرند، با رفتن به جبهه کاملاً مخالفت می‌کردند. یکی از شاگردانش چند روز پیش به من گفت: من رفته بودم جبهه، ایشان نامه‌ای برایم نوشت که «جایز نیست آنجا بمانی، برگرد». اما پدر ما ترغیب می‌کرد. جلوی دفتر تبلیغات، وقتی طلبه‌ها می‌خواستند بروند، پدر من می‌ایستاد و طلبه‌ها از زیر قرآن رد می‌کرد.

خود من چند بار رفتم. گاهی اوقات برای اینکه آن شنونده و بیننده بگوید: خب، رفتن به جبهه و عکس گرفتن و... من هر بار که رفتم، به خط مقدم رفتم. تمام احکام و مدارک آن موجود است. آنجا که بودیم، در همان سنگر، یک شب بچه‌های دیگر از ما دعوت کردند: امشب بیا سنگر ما. سنگر آنها روزنه‌ای داشت. من شب‌ها معمولاً زیر همان روزنه می‌خوابیدم تا نسیمی بیاید. همان شب، یک خمپاره از آن روزنه آمد و کل آن سنگر را از بین برد. اگر ما آنجا بودیم، قطعاً به شهادت می‌رسیدیم. لایق نبودیم

من می‌رفتم جبهه. آن زمان (سال‌های ۶۰-۶۱) معمّم نبودم. می‌خواستم بروم جبهه و در آنجا معمّم شوم. یادم است قبا نداشتم. خدا رحمت کند مرحوم آیت‌الله بیگدلی (استاد بزرگوارمان) را، از ایشون قبا می‌گرفتم و از دیگری عبا. امامه هم خود آقا می‌گرفتم. آنجا برای تبلیغ می‌رفتیم؛ معمولاً ۲۰-۳۰ روز هربار از سفر به طول می‌انجامید، بار سوم یا چهارم که می‌خواستم بروم، آقا فرمودند: "محمدجواد، دیگر حالا که معمّم شدی، می‌روی آنجا و برمی‌گردی و لباس درمی‌آوری. شاید مناسب نباشد." عرض کردم: چشم، چه کار کنم؟ فرمودند: «من امشب با حاج احمدآقا تماس می‌گیرم. دو روز دیگر برو جبهه.»

پدرم به حاج احمدآقا زنگ زدند که: «من می‌خواهم محمدجواد را فردا خدمت امام بیاورم.» حاج احمدآقا گفت: «آقا، ملاقات‌های امام کلاً تعطیل است. امام در این ایام (نمی‌دانم چه ایامی بود) به هیچ وجه ملاقات ندارد. حتی می‌گفتند اگر ضرورت نداشته باشد، رئیس‌جمهور را هم نمی‌پذیرد. اما من به شما نمی‌توانم نه بگویم. شما فردا تشریف بیاورید، من می‌بینم چه کار می‌توانم بکنم.»

فردا، وقتی رفتیم جماران، به قول معروف پرنده پر نمی‌زد؛ آنقدر آرام و ساکت بود. رفتیم و حاج احمدآقا تا ایشان را دید، گفت: "آقا، من از دیشب تا حالا خودم را به آب و آتش زدم برای اینکه این ملاقات را ترتیب دهم." امام بسیار منظم بودند. و خدمت ایشان رسیدیم. سپس عمامه را بر سر من نهادند و دعای خیر بسیار جامع و نیکویی نیز قرائت فرمودند. پس از آن، مرحوم پدرم به بنده گفتند: "من با امام کار دارم، شما که معمّم شدید، به آن سمت بروید." دست مبارک امام را بوسیدم. دست ایشان بسیار نرم و آرام بود و کوچک‌ترین مقاومتی در برابر بوسیدن نشان ندادند. پس از بوسیدن دست ایشان، قصد خروج از اتاق را داشتم که ناگهان صدایم زدند: «آقا برگردید!» پاکتی را در کنار خود گذاشته بودند که فراموش کرده بودند به این جانب بدهند. این سنت حسنه‌ای است که وقتی کسی عمامه بر سر کسی می‌نهد، به عنوان هدیه و تقدیر، پاکتی نیز به او می‌دهد. بازگشتم. آن پاکت، محتوی مبلغی پول بود. در آن زمان نیز پنج هزار تومان، مبلغ بسیار قابل توجه و ارزشمندی بود و نشان از لطف و مرحمت امام داشت. به بنده دادند.

اما نکته‌ای که لازم است به آن توجه نمایند این است که پس از گرفتن پاکت پول، هر چه سعی کردم دست مبارک امام را ببوسم، ایشان اجازه ندادند؛ به گونه‌ای که موجب شرمساری این جانب شد، دست خود را عقب می‌کشیدند. این در حالی بود که در ملاقات پیشین، چنین نبوده است. گاهی اوقات در فیلم‌ها دیده می‌شود که امام دست خود را به راحتی برای بوسیدن در اختیار حضار قرار میدادند. برای این جانب سؤال است که چرا برای مردم توضیح داده نمی‌شود که آیا امام چاره‌ای جز این کار نداشتند؟ یا می‌بایست مقاومت می‌کردند؟ زیرا اگر هر کس می‌آمد و دست ایشان را می‌بوسید، بی‌تردید برای امام زحمت و مشقت زیادی ایجاد می‌شد. به امام عرض می‌کردند: «آقا، این افراد تنها آرزویشان این است که با افتخار، دست مبارک شما را ببوسند.» اما این بار دوم... به خود گفتم: ببینید که واقعاً تمام امور ایشان تا چه اندازه حساب‌شده و دقیق است.

ایشان [پدرم] می‌فرمودند هنگامی که در یکی از جلسات، آمار شهدای روحانیت حوزه را خدمت امام خواندم، مشاهده کردم که اشک رحمت از چشمان مبارکشان جاری شد. این همه روحانی فداکار به شهادت رسیده‌اند... خوب است بدانید که نسبت شهدای روحانیت، از نظر جمعیتی، در مقایسه با همه قشرها و گروه‌ها، بالاترین رقم را به خود اختصاص داده است.

هیچ جلسه‌ای نبود که امام تأکید نکنند: «آقای فاضل! آقایان شورای عالی حوزه! بر روی اخلاق طلبه‌ها کار کنید. برای اخلاق آنان بکوشید.»

ایشان [پدرم] می‌فرمودند: یک بار به امام عرض کردم: «حضرت آقا، ما در این زمان، فردی را نداریم که بتواند در حد و اندازه‌های زمان خودتان که در حوزه بودید، برای طلبه‌ها اخلاق تدریس کند. کسی را در اختیار نداریم." امام فرمودند: "آقای بهاءالدینی را بیاورید تا برای طلبه‌ها اخلاق بیان کند.»

آقای بهاءالدینی علاقه بسیار زیادی به پدرم داشت؛ ارادتی عمیق و ویژه. پدرم سالی یک بار به دیدار ایشان می‌رفت و حسابِ خاصی برای ایشان باز کرده بود. آقا مصطفی خمینی و چند تن دیگر... به نزد آقای بهاءالدینی رفتند و موضوع را با ایشان در میان گذاشتند. امام نیز فرموده بودند: "شما باید این کار را انجام دهید." در نهایت، آقای بهاءالدینی را به فیضیه آوردند، در زیر کتابخانه فیضیه. اما ایشان تنها چند جلسه درس اخلاق بیان کردند و پس از آن دیگر نیامدند. حالا علت واقعی آن را به درستی نمی‌دانم؛ فرصت نشد تا از امام بپرسم که چه اتفاقی افتاد.

به خاطر دارم که در آن جلسه اول که این جانب نیز حاضر بودم، به طلبه‌ها چنین فرمودند: «طلبه‌های عزیز! خدای تبارک و تعالی به حضرت آدم و حوا خطاب می‌کند: لا تقربا هذه الشجره؛ نمی‌فرماید از این درخت نخورید، بلکه می‌فرماید حتی به آن نزدیک هم نشوید. این سخن، درسی است برای من و شما ای طلبه‌ها! به گناه نزدیک نشوید. زیرا انسانی که خود را به گناه نزدیک کند، در ورطه آن سقوط خواهد کرد. آدم و حوا خود را نزدیک کردند و از آن درخت خوردند.» این جمله و مطلب بسیار عمیق و زیبا، از آن زمان در خاطرم مانده است.

محمدحسین رنجبران: امام پس از آن که می‌فرمایند: «اگر این روحانیون و طلاب عزیز نبودند، این حرکت [انقلاب] شکل نمی‌گرفت»، هشدار می‌دهند و می‌فرمایند: «این بدان معنا نیست که طلبه و روحانی، از این پس در این مسیری که می‌پیمایند، قرار نیست منحرف شوند و در دام وسوسه‌های شیطانی نیفتند.» این نکته بسیار مهمی است و عصاره کلامی است که شما می‌فرمایید.

آیت‌الله فاضل لنکرانی: یعنی به خوبی می‌توان عرض کرد: جمعی بودند که در ابتدا با انقلاب همراهی می‌کردند، اما به تدریج از آن فاصله گرفتند. برخی از آنها امروز در مقابل نظام ایستاده‌اند و برخی دیگر نیز بی‌تفاوت شده‌اند. علت اصلی این است که آنان عمق اندیشه فقهی و سیاسی امام را به درستی درنیافته بودند.

حاج آقای ما (پدر بزرگوارم) همواره می‌فرمودند: «از زمانی که امام فریاد انقلاب را بلند کردند، من به معنای واقعی کلمه، پشت سر امام بودم.» یعنی پشتیبانی عملی؛ به این معنا که به هر دستوری که می‌دادند، عمل می‌کردیم. ایشان می‌فرمودند: «هر چه زمان گذشت، به ضرورت و درستی مسیر امام، معتقدتر شدم.» این جمله را دو سه ماه پیش از رحلتشان مجدداً تکرار کردند و فرمودند: «هیچ گاه در طول این حرکت امام، تا این لحظه، ذره‌ای تردید به خود راه ندادم. هر چه زمان می‌گذرد، بیشتر به ضرورت و عظمت کار امام پی می‌برم.»

پدر بزرگوار بنده در آن زمان، از یک سو مورد اعتماد کامل مراجع درجه اول بودند. فرمودند: «یک بار به منزل یکی از مراجع بزرگ، در همان اوایل انقلاب رفتم. ایشان گفتند: با این حکومت، می‌خواهند در خانه علی [علیه السلام] را ببندند! به ایشان گفتم: آقا، شما تلویزیون تماشا می‌کنید؟ فرمودند: خیر. رادیو گوش می‌دهید؟ گفتند: خیر. روزنامه مطالعه می‌فرمایید؟ پاسخ دادند: خیر. گفتم: پس بر اساس چه ملاک شرعی چنین سخنی می‌گویید؟ پرسیدند: چطور مگر؟ گفتم: شما همین امشب...که شب جمعه هم بود. اجازه بدهید تلویزیون را روشن کنم تا ببینید. آقای قرائتی در برنامه‌ای که هفته گذشته به مناسبت عید غدیر پخش شد، به مدت یک ساعت در مورد غدیر و فضایل امیرالمؤمنین سخنرانی کرد. پس چرا شما چنین مطلبی را بیان می‌کنید؟»

خداوند مرحوم حاج احمد آقا را رحمت کند. یک بار با حاج آقای ما تماس گرفتند و گفتند: "یکی از مراجع بزرگ.، در ایام انتخابات،که معمولاً ایشان نیز پیامی صادر می‌کردند و مقلدین و مردم را به مشارکت دعوت می‌نمودند، شنیده‌ایم که قصد ندارند امسال پیامی بدهند. این مسئله به شما مربوط می‌شود؛ شما باید بروید و با ایشان صحبت کنید." حاج آقای ما عرض کردند: «شنیدیم که قصد ندارید پیام انتخاباتی صادر فرمایید؟» ایشان پاسخ دادند: «بله. به خاطر این همه فساد و مشکلات، اگر پیام بدهم، گویی بر این فسادها و مشکلات مهر تأیید زده‌ام.» حاج آقای ما عرض کردند: «خب، خودتان به ما آموختید. درست است که این فسادها واقعیت دارد، ولی هر حقی را نباید در هر جا و در هر شرایطی بیان کرد.» سپس ایشان مثالی زدند؛ موردی را نقض کردند یا استدلالی آوردند و رو به مرجعی که از پیام دادن خودداری کرده بود گفتند: «آیا این مطلب، حق است یا نه؟  ولی چرا شما در تدریس آن را به کار نمی‌برید؟» همین حرف کافی بود که آن مقام مرجع قانع شود و فردای آن روز، پیام خود را صادر کردند. و حاج احمد آقا تماس گرفتند و بسیار تشکر کردند.

محمدحسین رنجبران: ما پیش از این نیز گفتگویی با حضرت عالی داشتیم؛ صحبتی شد و خاطره‌ای را بیان فرمودید مربوط به پس از انتخاب رهبر معظم انقلاب به رهبری و آن سخنرانی که حضرت آیت‌الله فاضل (آیت‌الله فاضل لنکرانی) برای تثبیت مقام رهبری ایراد کردند. صحیح است؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: پس از آن که مجلس خبرگان به رهبری مقام معظم انقلاب رأی داد، ایشان به مقام رهبری منصوب شدند. اما پس از آن در قم شایع شد که یکی از مراجع بزرگ نظرشان این است که این رأی کافی نیست و باید رهبر جدید، برای من نامه بنویسند و از من درخواست کنند که ایشان را تنفیذ کنم تا مشروعیت یابد. حاج آقای ما تعریف می‌کردند که: «من و آقای آذری قمی و آقای سید مهدی روحانی به خدمت آن مرجع بزرگ رسیدیم. چون آقای آذری از نظر سن و جایگاه از ما بزرگ‌تر بودند، قرار شد ایشان صحبت را آغاز کنند. آقای آذری شروع به توضیح کردند که: حضرت آقا! در مجلس خبرگان مباحث مفصل و مستندی مطرح شد، این رأی، رأی قانونی و شرعی مجلس خبرگان است. مناسب است که حضرتعالی نیز تبریکی به رهبر معظم انقلاب عرضه بدارید. ایشان در پاسخ فرمودند: «نه. تا زمانی که من ایشان را تنفیذ نکنم، مشروعیت ندارد.»

حاج آقای ما فرمودند به آقای آذری اشاره کردم که دیگر دنبال این موضوع نروید. دو سه روز پس از آن، مجلسی در فیضیه ترتیب داده شد. ایشان [پدرم] فرمودند: «به متصدیان برگزاری مجلس گفتم که خودم می‌خواهم سخنرانی کنم؛ از خطیب دیگری دعوت نکنید.» در آن جلسه ، تمام فیضیه مملو از جمعیت بود، دارالشفاء پر بود و صحن حرم حضرت معصومه(س) نیز لبریز از جمعیت بسیار زیادی بود. ایشان حدود بیست تا بیست و پنج دقیقه درباره امام خمینی(ره) صحبت کردند؛ اینکه امام که بود و چه کرد. سخنرانی بسیار زیبا و شیوایی بود. در همین بخش، هشداری به افرادی دادند که منتظر فوت امام بودند که: «اینان خیال نکنند که با فوت امام، انقلاب به پایان رسیده است. تا زمانی که شاگردان امام زنده هستند، امام زنده است و ما با تمام وجود راه امام را ادامه خواهیم داد.»

این جمله، پیام بسیار مهم و قوی‌ای داشت. عده‌ای معدود در قم –البته تعدادشان بسیار اندک بود– که با اساس انقلاب و نظام مخالف بودند. سپس فرمودند: «و اما رهبری آیت‌الله خامنه‌ای.» بیان کردند که: «ایشان زمانی که در مشهد بودند، درس مکاسب تدریس می‌کردند. کسی که قبل از انقلاب به این سطح از اجتهاد رسیده باشد [از نظر علمی در جایگاه بالایی قرار دارد]. مطلب دوم این که امام، صلاحیت ایشان را برای رهبری تأیید کرده‌اند. اما از همه اینها که بگذریم، مطلب سوم این است که در این مجلس خبرگان، لااقل ده مجتهد مسلّم که شرایط کامل را دارا بودند، به رهبری ایشان رأی داده‌اند. بنابراین، رهبری ایشان هم از جهت شرعی و هم از جهت قانونی، کامل و تمام است و هیچ تردید و شبهه‌ای در آن نیست.» و سپس افزودند: «نیازی به تنفیذ احدی ندارد.». به هر حال، در بحران‌ها و شرایط حساس، آن سخنرانی واقعاً یک سخنرانی تاریخی بود.

از سخنرانی‌هایی که پدر ما ذکر مصیبت کردند در اینجا بود. ایشان یاد کردند: امام خمینی(ره) همیشه در امضاهای خود را «موسوی» می‌نوشتند و به این که از فرزندان موسی بن جعفر(ع) هستند، افتخار می‌کردند. ذکر مصیبتی نیز کردند که بسیار جالب و اثرگذار شد.

محمدحسین رنجبران: پس از آنکه رهبر معظم انقلاب به رهبری رسیدند، روسای جمهور مختلف می‌آمدند و طبق روال، با مراجع دیدار می‌کردند. اخیراً تصویری دیدم از دیداری که رئیس جمهور وقت، آقای خاتمی، با حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی داشتند. با چه حکمت و دقتی مسئله "آزادی" که مطرح می‌کردند را توضیح می‌دادند و تأکید می‌کردند که این آزادی باید در چارچوب اسلام باشد. برای من بسیار جالب بود.

آیت‌الله فاضل لنکرانی: وقتی آقای خاتمی در دوره اول به ریاست جمهوری رسیدند، مرسوم است که رئیس جمهور پس از دو سه ماه به قم می‌آید و با مراجع ملاقات می‌کند. زمزمه‌های آمدن ایشان به قم پیچیده بود. آیت‌الله خزعلی (رضوان الله علیه) سه چهار روز قبل از آن به قم آمدند و حتی این تعبیر را به خود من داشتند و فرمودند: «آمده‌ام قم پیش مراجعی که امت دارند [یعنی مقلدین زیادی دارند] و از دو سه تن از مراجع خواهش کنم که آقای خاتمی را نپذیرند.» نزد پدر ما آمدند و گفتند: «آقای خاتمی می‌خواهد به قم بیاید. شما ایشان را نپذیرید.» پدرم فرمودند: «مردم به ایشان رأی داده‌اند و رهبری نیز ایشان را تنفیذ کرده‌اند. از جهت قانونی ریاست جمهوری ایشان هیچ تردیدی وجود ندارد. من به چه ملاکی ایشان را نپذیرم؟ من نکاتی دارم که می‌خواهم به ایشان تذکر بدهم. باید بیاید پیش من تا به او تذکر دهم.» ایشان [آیت‌الله خزعلی] گفتند: «آقا! پشیمان می‌شوید. نپذیرید.» پدرم پرسیدند: «چطور؟ این حرف یعنی چه؟» گفتند: «همین که من می‌گویم. بدونید که دو سه ماه دیگر بساط اینها جمع می‌شود.» پدرم گفتند: «یعنی چه دو سه ماه دیگر بساط اینها جمع می‌شود؟ من موظف و مکلف به این مطالبی که شما می‌گویید نیستم و نخواهم شد. من موظف به همین ظاهر شرع و قانون هستم. کسی رئیس جمهور قانونی و شرعی است. من نکاتی دارم و حتماً او را می‌پذیرم و با او گفتگوی مهمی خواهم داشت.» خلاصه، آقای خزعلی مقداری ناراحت شدند و رفتند.

آقای خاتمی که آمدند – به نظرم فیلم آن هم موجود است – چون پاهای مرحوم والد درد می‌کرد، روی زمین نشسته بودند. آن زمان صندلی و... نبود. از آقای خاتمی عذرخواهی کردند که: «من نمی‌توانم بایستم. باید دو سه نفر من را بگیرند.» و ایشان نیز اجازه نمی‌دادند که آقای خاتمی بلند شوند و گفتند: «من راضی نیستم شما بایستید.» نشستند و سپس پدرم گفتند: «من یک مطلب برای شما می‌گویم. سپس نکته‌ای را می‌خواهم بیان کنم.» فرمودند: «روحانی‌ای به دهی برای منبر می‌رفت. مسأله اعتقادی «بَداء» را که آیا برای خدا بداء حاصل می‌شود یا نه، بالای منبر مطرح کرد. فردای آن شب، قبل از این که آن روحانی برود منبر، یکی از پای منبری‌ها گفت: نه شب درباره «بدا» حرف زدی. خب، یک شب هم درباره «خوبا» حرف بزن! این آدم نفهمیده بود که این «بدا»، آن «بد» در مقابل «خوب» نیست. این «بداء» یعنی تغییر در سنت خداوند. مثلاً کسی که اجلش امروز بوده، دو سال به تأخیر می‌افتد؛ این می‌شود بدا.

سپس پدرم گفتند: "آقای خاتمی! تو رئیس جمهور شده‌ای. وقتی می‌گویی "آزادی"، اگر توضیح ندهی، برداشتش "بی‌بند و باری" می‌شود؛ یعنی هر کس هر کاری خواست بکند. شما بیا و بگو "آزادی در چهارچوب اسلام"." گفتند: "چشم حتماً دقت خواهم کرد." بعد از آن جلسه، آقای خاتمی در حرم سخنرانی داشتند. ایشان گفتند: "آزادی در چهارچوب اسلام." البته نمی‌خواهم بگویم آقای خاتمی مطالب دیگری داشت یا اشکالات دیگری بود – حالا در مقام بیان آن جهت نیستم – ولی به نظر من آقای خاتمی و دوستانشان نسبت به مراجع احترام کاملی قائل بودند.

باز یک خاطره دیگر عرض کنم. در همان سال‌های دوم یا سوم ریاست ایشان بود. نامه‌ای را والد ما، آیت‌الله العظمی زنجانی، آیت‌الله العظمی صافی، آیت‌الله العظمی مکارم – این چهار بزرگوار – به آقای خاتمی نوشتند که: "مردم این مشکلات اقتصادی را دارند، همچنین مشکلات مذهبی و فرهنگی" و همه مسائل را متذکر شدند. این نامه را برای آقای خاتمی فرستادند. نظیر این نامه را برای مقام رهبری نیز مراجع با چهار امضا نوشته بودند. آقای خاتمی پس از یکی دو هفته، رابطین خود با مراجع – که آیت‌الله توسلی و آیت‌الله جمارانی بودند – را به قم فرستادند با یک جواب هفده صفحه‌ای. بسیار تشکر کرده بودند و شروع کرده بودند به پاسخ دادن به صورت شماره‌بندی شده . می‌خواهم بگویم آقای خاتمی بسیار تکریم می‌کرد علما و مراجع را. یعنی درست نقطه مقابل آقای احمدی‌نژاد که اصلاً ذره‌ای به روحانیت و مرجعیت اعتقاد نداشت و الان هم ندارد. اما آقای خاتمی واقعاً احترام قائل بود – نه برای این که کارش راه بیفتد – ما می‌دانستیم و حس می‌کردیم. نمی‌خواهم وارد دوران اصلاحات و مسائلی که واقعاً ضربه زد شوم. گاهی تعابیری نیز از همین افراد [درون جناح اصلاحات] صادر می‌شد که به هیچ وجه قابل دفاع نبود. ولی رفتارشان اینگونه بود.

محمدحسین رنجبران: آقای احمدی نژاد یک دیدار بسیار تلخی بود هم با پدر شما داشتند. درست است؟ یعنی حاج آقا [آیت الله فاضل لنکرانی] بسیار ناراحت شده بودند.

آیت‌الله فاضل لنکرانی: مرحوم پدر نه خودش را، نه وزرایش را اصلاً نمی‌پذیرفتند. تا این که آنقدر واسطه فرستادند؛ واسطه‌های مختلف و متعدد. یکی از واسطه‌ها هم آقای [ابراهیم] یزدی و آقای [احمد] جنتی بود که آمدند پیش پدر ما. بعد از آن یک روز به پدرم عرض کردم که: «این برخورد شما و نپذیرفتن دولت، در جامعه عده‌ای دارند به عنوان مخالفت با رهبری مطرح می‌کنند و این مصلحت نیست.» فرمودند: «بله، من هیچ راضی نیستم. ما این آدم را قبول نداریم. این آدم برای این کشور بسیار بسیار خطرناک است. ولی خب، اگر این انتظار می‌شود، نه، بگویید بیاید، مانعی ندارد.» که گفتیم. احمدی‌نژاد آمد. وقتی هم که آمد، باید جمعیتی مثلاً سی چهل نفره هم همراهش بود. منتها گفته بود خبرنگار نباید در جلسه باشد. آمد خدمت حاج آقا [پدرم]. وقتی نشستند، حاج آقا فرمودند: «آقای احمدی‌نژاد! یک مطلبی را به شما می‌گویم و آن این است: مردم ایران متدین هستند. این انقلاب بر اساس دین این مردم شکل گرفت. شما هیچ وقت از خودت سؤال کردی چرا آقای کاشانی موفق نشد و آقای خمینی موفق شد؟ دلیلش این بود که آقای خمینی مرجع تقلید بود. مردم حلال و حرامشان را از این مرد می‌گرفتند. اما آقای کاشانی مرجع تقلید نبود. مردم – که می‌گوییم نوع مردم، حالا در مردم عده‌ای بی‌بند و بار هم هستند – ولی قالب مردم و بدنه مردم ایران تدین دارند. دیانت در این‌ها وجود دارد. اینان نگرانی زیادی برای آخرتشان دارند.» فرمودند: «این هشت سال جنگ تحمیلی، این همه بچه‌هایشان را فرستادند چون یقین داشتند که آقای خمینی نائب امام زمان(عج) است. به دستوراتش مثل دستورات امام زمان(عج) نگاه می‌کردند.» فرمودند: «ببین، هر دولتی اگر بخواهد موفق باشد، باید ببیند که چه مطالب مهمی... که مربوط به اجتماع و دیانت است. اگر مردم بفهمند که دولتی می‌خواهد در مقابل دین قرار بگیرد، آن دولت را دیگر قبول نمی‌کنند.» و این را خیلی توضیح دادند. بعد آقای احمدی‌نژاد گفت: «آقا! این اتفاقاً یکی از اصول ماست.» پدرم فرمودند: «عملاً که مخالفت می‌کنی!» تا این را گفتند، سرش را انداخت پایین.  بعد دید جلسه خیلی تلخ شد – آن که شما می‌فرمایید – جلسه سکوت همه را گرفت. و بعد گفت: «آقا! من برای اینکه شما را کمی خوشحال کنم..»؛ از ونزوئلا تازه آمده بود و شروع کرد گزارشی از آنجا دادن. حدود سه ربع ساعت جلسه به طول انجامید. سپس گفت: «آقا، اجازه بفرمایید مرخص بشوم.» من به ایشان گفتم: «آقای احمدی‌نژاد، آقا با شما کار دارند. اجازه بفرمایید آقایان بروند آن طرف. ایشان مطالبی نیز به طور خصوصی با خود شما دارد.» وقتی که رفتند، آقا [پدرم] فرمودند: «این‌ها چی هستند دور و بر تو؟ این‌ها تو را نابود می‌کنند.» [اشاره به اطرافیان] آقای مشایی در آن موقع به ترکیه رفته بود و در جلسه‌ای شرکت کرده بود که یک زن نیمه‌برهنه در آنجا رقصیده بود. از جلسه که بیرون آمده بود، یکی از خبرنگارهای ترک با او مصاحبه کرده بود که گفت: «شماها که از جمهوری اسلامی هستید، چطور در این جلسه آمدید؟» او گفته بود: «اسلام ۱۴۰۰ سال پیش است، الان قابل پیاده شدن نیست.» آقا فرمودند: «این‌ها دور و برتان هستند.» و شروع کرد به تعریف از آقای مشایی. گفت: «آقا، این را دروغ گفتند خدمت شما.» آقا فرمودند: «سی‌دیِ آن موجود است. یعنی چه دروغ گفتند؟» خلاصه، باز هم آن قسمت برایش تلخ‌تر شد. به هر حال، اینگونه بود.

آن‌هایی که دارند می‌شنوند، بدانند که مرحوم والد ما و بیت ما، از آن زمان تا به حال، یک ریال از هیچ دولتی نگرفته‌ایم. ما اصلا کار شخصی نداشتیم. مسئولین دولت‌ها می‌آمدند پیش آقا. یا سفارش مردم را می‌کردند راجع به گرانی‌ها. گاهی اوقات پدر ما می‌آمد دفتر و به برادر من [یا به من] می‌گفت: "دیشب تا صبح خوابم نبرده. چرا؟ فرمود: شنیدم سیب‌زمینی چهار برابر شده. یک کارگری که صبح و شب نان و سیب‌زمینی برای خودش و بچه‌هایش می‌گیرد، حساب کردم نمی‌تواند تهیه کند." ناراحت بود. ما هیچ‌گاه از هیچ رئیس جمهوری، هیچ وزیری، هیچ مدیرکلی [چیزی] نداشتیم. ولی صریح به این‌ها می‌گفت. یعنی بسیار آدم صریح‌اللهجه‌ای بود.

محمدحسین رنجبران: فراز آخر گفتگویمان این است: ما یک جنگ تحمیلی ۱۲ روزه را گذراندیم که بسیاری می‌گویند «قبل از جنگ» و «بعد از جنگ». واقعاً نیز مردم، مانند بسیاری از عرصه‌های دیگر، سربلند بیرون آمدند و یک وحدت و انسجامی شکل گرفت که هنوز هم پا برجاست. اولاً این که، حضرت آقا [مقام معظم رهبری] آمدند و گفتند یک "اتحاد مقدس"؛ این باید حفظ بشود. اولاً این که چگونه باید از این وحدت مراقبت کنیم؟ و بعد، حضرت عالی در همان اثنا یک بیانیه‌ای دادید خطاب به ترامپ کردید که در واقع تهدیدی که می‌خواست نسبت به جان رهبر معظم انقلاب انجام دهد را «تهدید علیه امت اسلامی» خواندید. در مورد این نیز اگر صحبت باشد عرض می‌کنم.

آیت‌الله فاضل لنکرانی: یکی از اوراق زرین ملت ایران، این جنگ ۱۲ روزه بود. مردم واقعاً به صورت معجزه‌وار – البته من گاهی اوقات می‌گویم نگوییم معجزه‌وار، گرچه دست خدا قطعاً پشت این مردم و این انقلاب بوده و هست – مردم آن هویت خودشان و آن ذات خودشان را بروز دادند، نشان دادند. و واقعاً اگر حضور همه اقشار مردم نبود، قطعاً اسرائیل و آمریکا به هدف خودشان می‌رسیدند؛ با کمتر از این بمباران. و همان روزهای اول نیز که خودشان حساب کرده بودند سه چهار روزه کار تمام می‌شود. این نیز باز کشف عظیمی می‌کند که امام چقدر به مردم بها می‌داد.

واقعاً یکی از ابعادی که باید راجع به امام بحث شود، شناخت امام نسبت به مردم ایران بود. امام یک درک بسیار عمیقی داشت. قبل از پیروزی انقلاب، باز من خاطراتی دارم. پیش همین مرحوم والد ما، در تبعید، از طرف ساواک مأمورین می‌آمدند با قیافه‌های طلبگی و می‌گفتند که: "به نظر شما وقت قیام مسلحانه نیست؟" که ایشان نیز نفی می‌کرد که امام هیچ وقت دنبال قیام مسلحانه نبوده و ما نیز نیستیم.

آن زمانی که از ده نفر سیاسیون، نه تایشان می‌گفتند قیام مسلحانه و بحث [مبارزه] مسلحانه، ولی امام ابداً [قائل نبود]. مردم را خوب شناخته و درک عمیقی از مردم، هوشیاری مردم، دیانت مردم داشتند..

حتی مقام معظم رهبری نیز چند بار فرمودند – من نیز عرض می‌کنم به تبعیت از ایشان – مردم، وطن‌دوستی دارند. این وطن جزئی از دین است. مگر می‌شود کسی مسلمان باشد و این حب وطن را نداشته باشد؟ ما در روایات داریم: " مَنْ قُتِلَ دُونَ مالِهِ فهوَ شَهیدٌ . ومَنْ قُتِلَ دُونَ دِینِهِ فهوَ شَهیدٌ . ومَنْ قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فهوَ شَهیدٌ ، ومَنْ قُتِلَ دُونَ أهلِهِ فهوَ شَهیدٌ » اگر کسی برای دفاع از زمین و خانه‌ای که دارد کشته شود، شهید است. در روایات ما وجود دارد. اصلاً حب وطن جزئی از شاکله دین ماست.  بر سر وطن بود، بر سر دیانت بود که مردم حضور پیدا کردند. هیچ تردیدی نیست اگر حضور مردم نبود، قطعاً آن‌ها [دشمن] به نتیجه می‌رسیدند. و دست یاری خدا آمد در عین اینکه مردم نیز آن هوشیاری ذاتی‌شان را داشتند.

مسئولین ما باید ارزش مردم را به آن اقرار کنند، ترتب اثر بدهند، اثر برایش بار کنند، تکریم کنند مردم را. تکریم مردم، نه تکریم یک گروه خاص. بگوییم هر کسی محاسنی دارد، تکریمش کنیم. هر کسی یقه‌اش را [تا انتها ببندد]، او محترم باشد. مردم را باید تکریم کرد. حاکم باید مردم را احترام بگذارد. مسئولین، رئیس دولت، وزرا.

 شما الان ببینید، خدا نکند کسی کاری داشته باشد در این اداره‌ها. چقدر وقت مردم، اعصاب مردم درگیر می‌شود.

باید این‌ها فکری کنند. مسئله رشوه از اداره‌ها برداشته شود. متأسفانه وجود دارد. باید مسئولین یک جوری حرکت کنند مثل خود امام. الان از هر کسی بپرسی می‌گوید: "من عاشق امام هستم." چون امام ما را باور داشت. مردم باور کنند که این تکریمی که می‌خواهند بکنند مسئولین، یک تکلیف صوری نیست. در مورد فساد نگویند: "الان به ما نیاز داشتند، پس فردا انتخابات دارند." اما انتخاباتشان که تمام می‌شود، دیگر اصلاً مردمی وجود ندارند!» باید اثری برای آن مترتب شود. مردم باورشان بشود. همه حرفا همینجاست. مردم باورشان بشود که، یک مسئول این نظام، از جهت شرعی و دینی – حالا جهات انسانی و اخلاقی سر جایش – از لحاظ حکومت دینی باید احترام بگذارد. ، مگر امام نفرمود: "من خدمتگزار این مردمم"؟ مگر مقام معظم رهبری این تعبیر را نکرده‌اند؟ این تعبیر، واقعی است یا صوری است؟ امام برای خودش به خدمتگزاری مردم افتخار می‌کرد. مردم. باید این را حس کنند. ولی متأسفانه این حس وجود ندارد. متأسفانه با تمام این حرفایی که این روزها زده شده و می‌زنند با این حال، هنوز این باور و احساس در میان مردم ایران وجود ندارد، حتی ایرانیان مقیم خارج از کشور، به طور کامل شکل نگرفته است. هنگامی که سخن از مردم ایران به میان می‌آید، منظور همه افرادی است که هویت ایرانی دارند، اعم از مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و هر کس که عنوان ایرانی بر او اطلاق می‌شود. این هویت باید محترم شمرده شود و مورد تکریم قرار گیرد.

محمدحسین رنجبران: نکته ای که در خصوص رهبر معظم انقلاب، در بیانیه جنابعالی گفته شد چه بود؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: در بیانیه عرض کردم که فردی مانند ترامپ نه دین را درک می‌کند، نه انقلاب را می‌فهمد و نه مردم ایران را می‌شناسد. این خطای راهبردی اوست که گمان می‌کند رهبری به معنای شخصیت‌هایی مانند حاج قاسم سلیمانی یا شهید سلامی است. حتی اگر هزاران نفر مانند حاج قاسم سلیمانی یا شهید سلامی نیز در میدان حاضر شوند، هیچ‌یک نمی‌توانند جایگاه رهبری را پر کنند. او نمی‌داند و درک نمی‌کند که اگر، خدای ناکرده، کوچک‌ترین خطری متوجه رهبری ما شود، همان‌گونه که حضرت آیت‌الله‌العظمی سیستانی فرمودند، منطقه به آتش کشیده خواهد شد. نباید تصور کند که اگر، خدای ناکرده، به مقاصد خود دست یابد، منطقه شعله‌ور خواهد شد. این حریمی نیست که بتوان به سادگی در آن نفوذ کرد. امیدواریم که این افراد عقل به کار گیرند و نه با مردم و نه با رهبری به دشمنی برنخیزند، بلکه بر اساس منطق به مذاکره بپردازند و به نتیجه‌ای عادلانه برسند.

رهبری، به تعبیری نه تنها نماد، بلکه حقیقت امت اسلامی است. هنگامی که بخواهیم این حقیقت را خلاصه کنیم، در رهبری متبلور می‌شود.

محمدحسین رنجبران: در این جنگ اخیر، بسیاری بیش از پیش به ارزش رهبری و هدایت‌های ایشان پی بردند.

آیت‌الله فاضل لنکرانی: اگر امروز ما از قدرت موشکی برخورداریم، این امر بدون هدایت‌های رهبری به نتیجه نمی‌رسید. ارزش ولایت فقیه در این میدان به طور برجسته‌ای نمایان شد. رهبری با آرامش کامل پیام خود را به ملت ابلاغ فرمودند، مردم را آرام کردند و به آن‌ها وعده دادند که انتقام سخت گرفته خواهد شد. با اذن الهی و پیام‌های متعددی که در این ایام صادر فرمودند، کشور و ملت را حفظ کردند. اتحاد مردم و قوای نظامی در یک سو، و رهبری در سوی دیگر قرار دارد؛ رهبری فراتر از همه این‌هاست. حتی اگر ما از قدرت موشکی و وحدت ملی برخوردار باشیم، بدون رهبری نمی‌توانستیم در این میدان به موفقیت دست یابیم.

محمدحسین رنجبران: همان‌گونه که شما اشاره فرمودید، اخیراً مشاهده کردیم که برخی افراد از دو طیف مختلف، اقداماتی انجام داده‌اند که شاید در این مقطع شایسته نبوده است. برخی شأن رئیس‌جمهور را رعایت نکردند و او را با رئیس‌جمهور مخلوع اول انقلاب، آقای بنی‌صدر، مقایسه کردند. همچنین، برخی که خود را پیشرو در میان حزب‌اللهی‌ها می‌دانند، اظهار داشته‌اند که «من ضبط صوت رهبری نیستم».

آیت‌الله فاضل لنکرانی: این‌گونه سخنان، به وضوح در نقطه مقابل سیاست‌ها و مبانی رهبری قرار دارد. رهبری تأکید دارند که امروز باید عامل وحدت با دقت رعایت شود. چندصدایی، به‌ویژه در این سطح که به استیضاح یا مخالفت با رئیس‌جمهور منجر شود، بدترین نوع چندصدایی است. رئیس‌جمهور، هرچند همه اقداماتش بی‌نقص نیست، در حال تلاش است و با وزرای خود در برابر مشکلاتی که برخی از همین منتقدان در گذشته ایجاد کرده‌اند، دست‌وپنجه نرم می‌کند.

برخی با مغالطه اظهار می‌دارند که اگر میدان مین باشد، ابتدا باید رهبری به آن وارد شود. پاسخ این سخن روشن است: برادر گرامی، تشخیص میدان مین بر عهده کیست؟ آیا شما باید آن را تشخیص دهید یا رهبری؟ شما باید به رهبری هشدار دهید که اینجا میدان مین است و مراقب باشند. اما وقتی رهبری به گونه‌ای دیگر می‌اندیشند، این بدان معناست که شما خود را از رهبری پیش انداخته‌اید و این صحیح نیست. همچنین، بیانیه‌ای که گروهی خاص صادر کردند، به واقع بیانیه‌ای بسیار نادرست بود. حتی برخی از اعضای همان گروه نیز از آن انتقاد کردند. در این شرایط، همه باید حول محور رهبری متحد باشند. این سخنی نیست که از تعصب انقلابی ناشی شود؛ این واقعیت و حقیقت دیانت امروز ماست. همه ما باید ببینیم رهبری چه می‌فرمایند، چه دستوری می‌دهند و چه انتظاری از مسئولان، ملت، حوزه‌ها و دانشگاه‌ها دارند. این مهم‌ترین وظیفه ماست.

محمدحسین رنجبران: درباره مذاکره، برخی معتقدند که در این شرایط باید به سمت مذاکره حرکت کرد، البته با سازوکارهایی که نظام طراحی کرده است. اما برخی دیگر معتقدند که مذاکره راه به جایی نخواهد برد و باید همین مسیر را ادامه داد، به‌ویژه با توجه به مطرح شدن دوباره مکانیسم ماشه. نظر حضرت‌عالی چیست؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: بنده پیش‌تر نیز، چند سال قبل، درباره این موضوع سخن گفته‌ام. مذاکره فی‌نفسه از سوی هیچ‌کس رد نمی‌شود، اما شرایط و توقعات طرف مقابل باید به دقت بررسی شود. اگر مذاکره‌ای بخواهد حقوق ما را سلب کند، این دیگر مذاکره نیست، بلکه تسلیم شدن است؛ همان چیزی که ترامپ در پی آن است. مذاکره باید در شرایطی مناسب انجام شود، همان‌گونه که جنگ و صلح نیز هر یک شرایط خاص خود را دارند. ائمه ما این مشی را داشته‌اند. تشخیص این‌که مذاکره در چه زمانی باید انجام شود یا نشود، بر عهده رهبری است. البته رهبری نیز نظرات مشاوران و کارشناسان را دریافت می‌کنند، اما این من نیستم که بتوانم بگویم اگر رهبری فرمودند مذاکره نشود، من باید بگویم باید باشد یا برعکس. این حرکت در مسیری غیر از مسیر ولایت فقیه است. یکی از شئون ولی فقیه، تشخیص جنگ و صلح و مذاکره یا عدم مذاکره است. البته نباید دهان‌ها بسته شود، اما بحث‌ها باید معقول باشد. اگر کسی معتقد است مذاکره نباید باشد، نباید به آن رنگ و لعاب سیاسی دهد و بگوید شما که مذاکره می‌کنید، مأمور آمریکا هستید. باید منطقی و مستدل سخن گفت. در نهایت، تشخیص زمان و شرایط مذاکره با رهبری است. تنها راه نیز همین است.

محمدحسین رنجبران: نقطه تاکید شما نیز این است که تابع و پشت سر رهبری حرکت کنیم و وحدت و انسجام ملی را حفظ کنیم؟

آیت‌الله فاضل لنکرانی: بدون تردید همین است اگر ما بخواهیم وحدت خود را حفظ کنیم باید تابع رهبری باشیم. در پایان، از آمدن جناب آقای دکتر لاریجانی بسیار خرسند شدم. این انتخاب از انتخاب‌های مبارک رهبری بود. آقای دکتر لاریجانی شخصیتی فرهیخته، فهیم، دلسوز، انقلابی و در میدان‌های متعدد آزموده است. حتی در میدان انتخابات، با وجود برخوردهایی که شایسته نبود، برای ایشان این افتخار بس که در بحرانی‌ترین شرایط این چهل‌وچند سال، رهبری کلید امنیت کشور را به ایشان سپردند و ایشان را مسئول این امر قرار دادند. امیدوارم مردم نیز از این انتخاب بهره‌مند شوند.





  تعداد بازديدها: 13


 
نظرات خوانندگان:
 

نظرات حاوي توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمي‌شود.

نام:
پست الکترونيک:
متن پيام:


 
آخرين اخبار و مطالب 
اختصاصی:
إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلرُّجۡعَىٰٓ - سوره علق آیه 8 " با 4 اثر قرآنی از آقای محمد مسلم خانی"
قطر شیوه پاسخ به حمله اسرائیل را اعلام کرد
هشدار فاضل میبدی درباره نقشه‌ای که تندروها برای دولت دارند/ آنها سعی می‌کنند دولت را به سمت اقدامات مخاطره‌آمیز سوق دهد؛ باید مانع از نفوذشان شد
جنگنده‌های اسرائیلی چگونه بدون مانع به دوحه قطر رسیدند؟
اصل و نسب پیامبر و ریشه قریش/محمد (ص) از پدر و مادر به ابراهیم (ع) می رسد
آیت‌الله فاضل لنکرانی: مذاکره باید در شرایطی مناسب انجام شود/ خاتمی علما و مراجع را تکریم می‌کرد، درست نقطه مقابل احمدی‌نژاد
تکرار ادعاهای شورای همکاری خلیج فارس درباره جزایر سه‌گانه ایران و میدان گازی آرش در حضور وزیر خارجه روسیه + عکس
شلیک به قلب جنبش حامیان ترامپ/ چارلی کرک که بود؟/ ترور او چه پیامی دارد؟
هاشمی طبا: احمدی‌نژاد هر کاری که از دست یک نفر برای تخریب در یک کشور برمی‌آمد انجام داد
تحلیل علی مطهری از ویژگی‌های نفوذی‌ها؛ بسیار مراقب ظاهر هستند/ گزینش‌ها و نظارت استصوابی به شکل غیرمستقیم در افزایش نفوذ تاثیرگذار است
اختصاصی:
دو اثر آیینی بمناسبت سالروز میلاد نبی مکرم اسلام "با خطاطی آقای محمد مسلم خانی"
چه شد که آیت‌الله طالقانی به امامت جمعه تهران انتخاب شد؟
در دیدار امام صادق(ع) و خضر نبی(ع) چه رقم خورد؟
در تجدیدمیثاق مهمانان سی و نهمین کنفرانس وحدت‌ اسلامی با آرمان‌های امام؛
سید حسن خمینی: بسیاری مواقع انسان از حکام مناطق اسلامی خجالت می کشد؛ چقدر دنیا ارزش دارد که آنها به خاطر متاع دنیا با یک رژیم جنایتکار رابطه‌ برقرار می‌کنند؟!/ اولین کار جمهوری اسلامی بستن سفارت آن رژیم و تأسیس سفارت فلسطین بود
حمله اسرائیل به قطر/ نجات سران حماس / حمله هنگام بررسی طرح ترامپ/ 15 جنگنده و شلیک 12 موشک / 6 کشته / تماس پزشکیان با امیر قطر / ترامپ: متاسفم ؛ تکرار نمی شود!!!
گزارش تصویری:
برگزاری مراسم جشن میلاد نبی مکرم اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) در هیئت انصارالخمینی (ره) برگرفته شده از سایت انصارالخمینی (ره) 1404/6/18
اختصاصی:
تاج سر انبیا محمّد(ص) "با خطاطی آقای محمد مسلم خانی"
محمد مهاجری:
دولت پزشکیان با چنگ‌ودندان کشور را نگه داشته‌است
قوه قضاییه خبر داد: اعلام جرم علیه رئیس و برخی عوامل یک بیمارستان در تهران
رسانه عربی: وزیر خارجه مصر فردا پذیرای عراقچی و گروسی خواهد بود

آرشیو همه مطالب


 
پربازديدها 
اطلاعیه درگذشت و تسلیت
والده ی ماجده ی شهیدان اکبری به دیار معبود شتافت
اطلاعیه:
برگزاری مراسم تشییع، تدفین و بزرگداشت والده ی مکرمه ی شهیدان اکبری
پس از بازگشت از سفر؛
پزشکیان در تشریح دستاوردهای سفر چین: اجرای توافقات حاصل از اجلاس سازمان همکاری شانگهای چشم‌انداز مناسبی برای کشور ایجاد می‌کند/ با رئیس‌جمهور چین و رئیس‌جمهور ترکیه تصمیمات مهم و استراتژیکی اتخاذ شد/ گفت و گو با رئیس جمهور روسیه نزدیک به ۴ ساعت طول کشید
آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی:
هر یک از ابعاد شخصیت سلمان فارسی نیازمند بررسی دقیق و مستقل است
اطلاعیه:
برگزاری مراسم جشن میلاد نبی مکرم اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) در هیئت انصارالخمینی (ره)
روایت مرحوم هاشمی از عنایتی که امام به شهید باهنر داشت
پزشکیان: بسیاری از اعتراضات به خاطر آن است که سهم افراد و گروه‌ها داده نشده/ از ابتدای دولت چهاردهم با تراکم بحران مواجه بوده‌ایم
مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهوری و وزیران : روحیه کار و تلاش را بر حالت نه جنگ و نه صلح غلبه بدهیم / مسئولان راوی قدرت و قوت و امکانات کشور باشند و نه راوی ضعف‌ها / صاحبان قلم و بیان نقاط قوت را بیان کنند
اختصاصی:
تاج سر انبیا محمّد(ص) "با خطاطی آقای محمد مسلم خانی"
گزارش تصویری:
برگزاری مراسم جشن میلاد نبی مکرم اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) در هیئت انصارالخمینی (ره) برگرفته شده از سایت انصارالخمینی (ره) 1404/6/18
چه شد که آیت‌الله طالقانی به امامت جمعه تهران انتخاب شد؟
حمله اسرائیل به قطر/ نجات سران حماس / حمله هنگام بررسی طرح ترامپ/ 15 جنگنده و شلیک 12 موشک / 6 کشته / تماس پزشکیان با امیر قطر / ترامپ: متاسفم ؛ تکرار نمی شود!!!
در تجدیدمیثاق مهمانان سی و نهمین کنفرانس وحدت‌ اسلامی با آرمان‌های امام؛
سید حسن خمینی: بسیاری مواقع انسان از حکام مناطق اسلامی خجالت می کشد؛ چقدر دنیا ارزش دارد که آنها به خاطر متاع دنیا با یک رژیم جنایتکار رابطه‌ برقرار می‌کنند؟!/ اولین کار جمهوری اسلامی بستن سفارت آن رژیم و تأسیس سفارت فلسطین بود
در دیدار امام صادق(ع) و خضر نبی(ع) چه رقم خورد؟
رسانه های اسرائیلی: اکثریت اسرائیلی‌ها از سفر به خارج وحشت دارند
مکانیسم ماشه و اتهامات ناروا؛ حملات غیرمنصفانه علیه تیم مذاکره‌کننده برجام
علی مطهری: مخالفت‌ها با کنسرت شجریان جنبه سیاسی دارد/مخالفان انتظار دارند شجریان کنسرتی در مخالفت با نظام برگزار کند
بابک زنجانی این همه پول از کجا آورده است؟/ روزنامه جمهوری اسلامی خواستار اقناع افکار عمومی شد
نامه سرگشاده علی مطهری به رییس جمهور پزشکیان: با توجه به درخواست مذاکره وزیر خارجه آمریکا با ایران، جناب عالی به عنوان نماینده ملت و رئیس شورای عالی امنیت ملی ابتکار عمل را به دست گیرید و کشور را به ساحل نجات برسانید
العربیه: دولت لبنان طرح ارتش برای انحصار سلاح در دست دولت را تصویب کرد / نخست‌وزیر لبنان: دولت از طرح ارتش برای تمرکز سلاح در سراسر اراضی کشور استقبال کرد / وزیر اطلاع‌رسانی: محتوای طرح فرماندهی ارتش محرمانه باقی خواهد ماند / هرگونه پیشرفت در اجرای طرح منوط به دیگر طرف‌ها به‌ویژه اسرائیل است


 
آمار بازديد از سايت 
تعداد بازدید امروز: 1022
تعداد بازدید دیروز: 11234
بازدید کل: 76788793
مشاهده آمار کامل
تمامي حقوق براي هيئت انصارالخميني (ره) محفوظ است.