امام خمینی (ره) والله اسلام تمامش سیاست است؛ ***** مقام معظم رهبری: به گفتار امام و کردار امام اهتمام بورزید ***** امام خمینی(ره): ان شاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد 1367/4/29 ***** امام خمینی(رحمة الله علیه) : حکومت آل سعود، این وهابیهای پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند 1366/5/12***** امام خمینی (ره) شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی در صحنه های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است ***** امام خمینی (ره): ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم ***** امام خمینی(ره) ”من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید.„ ***** حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَ یونِسَ الرِّفاقَ؛ خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد. «نهج الفصاحه، ح 781»***** امام خمینی(س) علم همراه تهذیبِ نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند .هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق ***** بايد مسائل اسلامي حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحیفه امام – جلد 6 – صفحه 461 ***** اهمیّت فضای مجازی به انداره ی انقلاب اسلامی است "مقام معظم رهبری" ***** آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد. امام خمینی (ره) ***** همان طوري که در سابق عمل مي‌شد، روضه‌خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام – جلد 15 – ص 332 ***** نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مي‌کنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** پيامبر اسلام نيازي به مساجد اشرافي و مناره‌هاي تزئيناتي ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است که متأسفانه با سياست‌هاي غلط حاکمان دست‌نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 80 ***** پيغمبر اسلام تمام عمرش در امور سياسي بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامي، و حكومت اسلامي تشكيل داد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 15، ص 11 ***** امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. مقام معظم رهبری ***** راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد. مقام معظم رهبری


 

 

 

تاريخ انتشار: 20 خرداد 1404 ساعت 23:24:13
محسن مهرعلیزاده: جامعه زیر بار فشارهای اقتصادی فرسوده شده و تنها کورسوی امید، نتیجه مذاکرات است/ برجام قربانی سیاست داخلی شد؛ مخالفان دیروز، امروز در پی احیای آن‌اند/ تمرکزگرایی مانع توسعه است

محسن مهرعلیزاده در گفت‌وگویی تفصیلی با مرور تجربه‌های مدیریتی خود در دولت‌های مختلف، از ضرورت اصلاح ساختارهای تصمیم‌گیری و بازتعریف نقش استانداران در حکمرانی منطقه‌ای سخن گفت. وی با انتقاد از تمرکزگرایی و ناهماهنگی نهادها در حل بحران‌هایی چون قاچاق و سرمایه‌گذاری خارجی، تأکید کرد ایران ظرفیت جذب سالانه صدها میلیارد دلار سرمایه را دارد، به شرط آنکه صداقت، سلامت و عقلانیت بر مدیریت کشور حاکم شود. مهرعلیزاده همچنین با اشاره به خاطراتی از همکاری با چهره‌هایی چون امام خمینی (ره) و شهید مهدی باکری، از ضرورت بازگشت به آرمان‌های اصیل انقلاب و پرهیز از تزویر در عرصه سیاست و مدیریت گفت.

پایگاه خبری جماران: محسن مهرعلیزاده از جمله مدیران باسابقه جمهوری اسلامی است که در کارنامه‌اش، سابقه استانداری در خراسان و اصفهان، ریاست سازمان تربیت بدنی و همچنین حضور در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۴۰۰ به چشم می‌خورد. او در این گفت‌وگوی تفصیلی با جماران، با نگاهی آسیب‌شناسانه به مسائل جاری کشور، درباره ضرورت تمرکززدایی، توسعه منطقه‌ای، مبارزه واقعی با قاچاق و چشم‌انداز سرمایه‌گذاری خارجی در ایران سخن گفته است.

مهرعلیزاده که در حدود یک سال و نیم اخیر با داغ از دست دادن همسرش روزگار می‌گذراند، در آستانه سالگرد رحلت امام خمینی، با بغضی فروخورده از صمیمی‌ترین و شیرین‌ترین خاطره‌اش با بنیان‌گذار جمهوری اسلامی یاد می‌کند: روزی که حضرت امام در جایگاه وکیل، صیغه عقد ازدواج او را جاری کردند. گفت‌وگوی پیش‌رو، فراتر از مرور خاطرات، تحلیلی از شرایط کشور است از زبان مدیری کارآزموده و منتقدی مستقل.

مشروح گفت و گو با وی در پی می‌آید:

آقای مهندس، پیش از هر چیز از شما بابت فرصتی که برای این گفت‌وگو در اختیار ما گذاشتید صمیمانه سپاسگزارم.  خوشحالم که پس از مدتی، مجالی برای گفت‌وگو با جنابعالی فراهم شده است. مدتی‌ است کمتر از شما در رسانه‌ها دیده‌ایم و گفت‌وگوهای سیاسی‌تان نیز به‌ندرت منتشر شده‌اند. آیا این پرهیز رسانه‌ای دلیل خاصی دارد؟

بسیاری از حرف‌ها دیگر اثر ندارد و این دلسردکننده است

سطح تحلیل مردم در فضای عمومی بالا رفته و مسائل را دقیق بیان می‌کنند

وقتی احساس می‌کنید که گفتن هیچ تأثیری ندارد، ادامه‌ دادن سخت می‌شود

واقعیت این است که دلیل کم‌حرف شدنم، این احساس است که بسیاری از حرف‌ها دیگر اثر ندارد. این روزها خیلی‌ها، حتی بیشتر از مسئولان فعلی یا پیشین، نخبگان و اهل فکر، در فضای عمومی و شبکه‌های اجتماعی آزادانه صحبت می‌کنند و مسائل را تحلیل می‌کنند. خوشبختانه سطح فرهنگ عمومی در کشور بالاست و مردم عادی هم وقتی وارد بحث می‌شوند، به‌درستی مسائل مهم و ریشه‌دار را مطرح می‌کنند. اما با وجود این‌همه گفت‌وگو و تحلیل، اتفاق خاصی نمی‌افتد. هیچ اقدامی دیده نمی‌شود. به نظرم، مسائل خیلی شفاف و آشکار بیان می‌شوند، اما واکنشی که باید، وجود ندارد.

این برای من خوشایند نیست. وقتی آدم احساس کند که گفتن هیچ اثری ندارد، طبیعتاً تمایلی به ادامه دادن پیدا نمی‌کند. در شرایطی که احساس شود یک موضوع می‌تواند اثرگذار باشد، انگیزه برای مطرح کردن‌ش هم ایجاد می‌شود. شاید کم‌رنگ شدن حضور من در رسانه‌ها هم به همین دلیل باشد.

شما چهار سال پیش در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ حضور داشتید و در جریان آن رقابت، دغدغه‌هایی را مطرح کردید و نسبت به برخی از روندهای موجود هشدار دادید. با توجه به آنچه آن روز گفتید، امروز و پس از گذشت چهار سال، وضعیت کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا شرایط نسبت به آن زمان تغییر کرده است؟

مردم در این چهار سال فقیرتر شده‌اند و سفره‌هایشان کوچک‌تر شده است

در حوزه اشتغال، هیچ تحول ملموسی رخ نداده و نرخ بیکاری کاهش نیافته است

کاهش ارزش پول ملی، از نبود سیاست مؤثر در اقتصاد کلان حکایت دارد

واقعیت این است که با گذشت چهار سال از آن انتخابات، همان‌طور که شما هم اشاره کردید، شرایط کشور تغییر کرده، اما مسأله مهم این است که این تغییر در چه جهتی بوده است؟ به‌نظر من، متأسفانه مردم فقیرتر شده‌اند، سفره‌ها کوچک‌تر شده، و در حوزه اشتغال تقریباً هیچ اتفاقی نیافتاده است. اگر نگوییم که وضعیت بدتر شده، دست‌کم باید بپذیریم که هیچ تحول مثبتی در بازار کار اتفاق نیافتاده؛ به‌نحوی که حتی یک حرکت مؤثر در جهت کاهش نرخ بیکاری هم دیده نمی‌شود.

در مسائل کلان اقتصادی، حوزه‌های پولی، تولید و صنعت، هیچ اتفاق ویژه‌ای رخ نداده است. حتی می‌توان گفت در برخی زمینه‌ها شرایط بدتر هم شده. وقتی به نمودارهای چهار سال گذشته نگاه می‌کنیم، به‌ویژه در مورد نرخ ارز، روشن است که سیاست دقیق و مؤثری در حوزه پولی اتخاذ نشده است. در حوزه تولید هم اقدام چشم‌گیری انجام نشده که بتواند از مسیر رشد تولید، منابع تازه‌ای برای بهبود معیشت مردم ایجاد کند.

به همان نسبتی که ارزش پول ملی کاهش پیدا کرده یا نرخ ارز بالا رفته، می‌توان گفت که در صنعت، تجارت و اشتغال نیز متأسفانه وضعیت منفی بوده. در مجموع، اگرچه تغییر رخ داده، اما این تغییر در جهت مثبت نبوده است.

مرداد ماه سال گذشته، دولت آقای دکتر پزشکیان کار خود را آغاز کرد. با آغاز به‌کار این دولت، به‌ویژه در میان فعالان و نیروهای سیاسی، و به‌طور خاص آن ۴۰ درصدی که در انتخابات مشارکت داشتند، بذر امیدی جوانه زد. حالا با گذشت نزدیک به یک سال، و در حالی که در دو ماه اخیر کشور به‌شدت درگیر پرونده‌های سیاست خارجی و مذاکرات بوده، فرصتی فراهم شده تا عملکرد این دولت مورد ارزیابی قرار بگیرد.

به‌نظر شما عملکرد یک‌ساله‌ی دولت آقای دکتر پزشکیان را چطور می‌توان تحلیل کرد؟ آیا آن بذر امیدی که کاشته شد، نشانه‌ای از شکوفایی داشته است؟

دکتر پزشکیان فردی صادق و مخلص است و حرف دل‌اش را بی‌پرده می‌زند

مشکلات اقتصادی کشور انباشته از دهه‌های گذشته است و با یک‌سال کار حل نمی‌شود

قطع برق صنایع، به‌طور مستقیم اشتغال و سرمایه‌گذاری را با بحران مواجه کرده است

واحدهای تولیدی با ضررهای ناشی از خاموشی‌ها دیگر توان رقابت ندارند

تاکنون هیچ تصمیم اساسی برای خروج از وضعیت اقتصادی موجود دیده نشده است

مسائل جاری، محصول یک روند فرسایشی‌اند و راه‌حل سطحی ندارند

ویژگی مهم دولت آقای دکتر پزشکیان این است که در هر حال فردی مخلص است و راست حرف می‌زند. من تا امروز هیچ حرف ناراستی از ایشان، لااقل در حوزه مسئولیت و وظایف اجرایی‌اش، نشنیده‌ام. اگر هم حرف‌هایی می‌زند که بعضی‌ها خوششان نمی‌آید، ناشی از این است که آن حرف‌ها، حتی اگر در جایگاه رئیس‌جمهور زده می‌شود، بیشتر از سر صداقت شخصی‌ست، مثل حرف دلی که یک شهروند می‌زند. اما در عمل، به نظر من دو نکته مهم وجود دارد:
 نکته اول این است که مشکلاتی که امروز در کشور وجود دارد، ریشه در سال‌های طولانی دارد؛ یعنی از چهار سال پیش، چهار سال قبل‌تر، و باز هم عقب‌تر. مشکلاتی به‌ویژه در حوزه اقتصاد، اشتغال و معیشت مردم، که عمق و ریشه دارد و طبیعتاً با یک سال عملکرد، نمی‌شود انتظار بهبود چشم‌گیر داشت. با این حال، بعضی‌ها اشتباهاً از حالا شروع کرده‌اند به ایراد گرفتن که مثلاً چرا بعد از یک سال فلان کالا ارزان نشده یا حتی گران‌تر هم شده. اما واقعیت این است که مسائل اقتصادی، ساختاری و ریشه‌دار هستند و نیاز به تصمیمات اساسی دارند. تازه اگر این تصمیمات اساسی گرفته شود، آثار مثبت‌ش را باید در آینده دید. تا اینجای کار، من تصمیم اساسی مشخصی هم ندیده‌ام.

مثلاً یک مورد خیلی واضح، همین کمبود برق کشور است. همه می‌گویند حدود 18 هزار مگاوات کمبود در تولید برق داریم. همین مسأله هم باعث خاموشی‌هایی شده که مردم به‌طور محسوس احساس می‌کنند. اما آنچه مردم نمی‌بینند، خاموشی‌هایی است که در بخش صنعت و تولید در حال رخ دادن است؛ خاموشی‌هایی که از سه چهار سال پیش در جریان است. در شهرک‌های صنعتی، کارخانه‌ها و مجموعه‌های بزرگ تولیدی، برق را نوبتی قطع می‌کنند. قبلاً فقط جمعه‌ها بود، بعد شد پنج‌شنبه و جمعه، حالا هفته‌ای دو یا دو روز و نیم برق ندارند. این یعنی اثرات بسیار منفی بر تولید، بر اشتغال، و بر میل به سرمایه‌گذاری.

تصور کنید کسی که سرمایه‌گذاری کرده، حالا با این وضعیت مواجه شود که دو روز و نیم کارگرهایش بیکار می‌مانند، اما باید دستمزدشان را بدهد، در حالی که تولیدی هم انجام نمی‌شود. این یعنی از کل هفته، سی درصد روزهای کاری را از دست داده، یعنی از همان ابتدا ۳۰ درصد ضرر وارد شده به واحد تولیدی، فقط به خاطر قطع برق. طبیعی است که وقتی تولیدکننده با چنین ضرری روبه‌رو شود و نتواند رقابت کند، کم‌کم واحدش را تعطیل می‌کند، کارگرها را آزاد می‌کند، اشتغال کاهش پیدا می‌کند، بیکاری بالا می‌رود، و در نهایت وقتی تولید پایین بیاید، قیمت‌ها هم بالا می‌رود و گرانی شدیدتر می‌شود.

این مسائل طبیعی و بدیهی است، اما متأسفانه تا این لحظه از سمت مسئولان اقتصادی دولت، در این زمینه‌ها چیزی اساسی ندیده‌ام. شاید دلیلش این باشد که بیش از حد درگیر مسائل جاری هستند. وقتی کل حرکت یک مسیر، از ابتدا رو به پایین بوده و به سمت افول پیش می‌رفته، طبیعی است که مسائل جاری که از دل همان روند بیرون آمده، نتوانند ما را به نتیجه مطلوب برسانند. حتی اگر همه توان اجرایی هم روی آن‌ها متمرکز شود، باز هم خروجی درخوری نخواهند داشت و سیستم را هم به اندازه کافی درگیر خواهند کرد.

مشکلات روز کشور، حاصل برنامه‌ریزی‌ها و تصمیمات اشتباه گذشته است

مسئولان به‌جای اصلاح ریشه‌ها، درگیر تبعات اشتباهات قدیمی شده‌اند

انرژی دستگاه‌های اجرایی صرف حل بحران‌هایی می‌شود که خودشان ساخته‌اند

به‌نظر من، مشکل اصلی این است که دستگاه‌های اجرایی کشور، از وزارت صمت گرفته تا وزارت جهاد کشاورزی، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی، امروز عمدتاً گرفتار رسیدگی به مسائل روز شده‌اند. این مسائل روز، خودشان حاصل مجموعه‌ای از برنامه‌ریزی‌های نادرست، تصمیمات غلط و عملکردهای اشتباه در گذشته‌اند.

واقعیت این است که آن تصمیمات نادرست هنوز ادامه دارند و اثرات‌شان همچنان در جریان است. حالا به‌جای آنکه راه‌حل‌های اساسی و ریشه‌ای برای توقف این روند طراحی شود، مسئولان اجرایی درگیر تبعات آن شده‌اند. در واقع، وقت و انرژی‌شان صرف مواجهه با مشکلاتی می‌شود که نتیجه اشتباهات قبلی‌ست. این، یکی از مهم‌ترین مشکلات ماست.

آقای مهندس، خاطرم هست که از دوران دولت آقای خاتمی، به‌ویژه از سال ۱۳۸۲، کشور درگیر پرونده هسته‌ای شد. اگر از آن سال تا امروز حساب کنیم، می‌بینیم که نسلی که آن زمان تازه به دنیا آمده، حالا دوره کارشناسی را تمام کرده و آماده ورود به مقطع کارشناسی‌ارشد است. یعنی بیش از دو دهه است که این موضوع بلاتکلیف  باقی مانده.

اکنون هم دولت آقای دکتر پزشکیان درگیر همین پرونده است و هر هفته صحبت از دور جدید مذاکرات مطرح می‌شود؛ دور چهارم، پنجم، ششم و... اما همچنان چشم‌انداز روشنی دیده نمی‌شود. در این میان، اقتصاد کشور نیز به‌شدت شرطی شده؛ به‌گونه‌ای که با یک توییت یا اظهارنظر منفی، نرخ ارز هزار یا دو هزار تومان بالا می‌رود و با یک خبر مثبت، اندکی پایین می‌آید.

با توجه به همه آنچه فرمودید، ازجمله انباشت تصمیمات غلط، سیاست‌گذاری‌های اشتباه، و بخشنامه‌هایی که خودشان مانع هستند، پرسش من این است: چشم‌انداز شما برای سرانجام مذاکرات هسته‌ای چیست؟ آیا تصور می‌کنید این کش‌وقوس‌های دو دهه‌ای، در دو سه سال آینده به نتیجه خواهد رسید؟ و مهم‌تر از آن، تاب‌آوری جامعه را چطور ارزیابی می‌کنید؟ مردم تا چه زمانی می‌توانند شرایط را تحمل کنند و همچنان در حالت انتظار و تعلیق باقی بمانند؟ بالاخره بسیاری از شهروندان به امید ثبات در نتیجه مذاکرات، تصمیمات مهمی مثل راه‌اندازی کسب‌وکار را به تأخیر انداخته‌اند.

مذاکره زمانی معنا دارد که اختلاف‌نظر وجود داشته باشد، نه توافق کامل

ایران و آمریکا هر دو به نتیجه مثبت مذاکرات نیاز دارند

تحریم‌ها بخش عمده‌ای از ظرفیت تولید کشور را راکد کرده‌اند

قطع ارتباط با دنیا اقتصاد را به سمت فرسایش داخلی سوق داده است

منطق حکم می‌کند تحریم‌ها برداشته شود و تعامل سازنده با جهان برقرار شود

من فکر می‌کنم مذاکرات تا دور چهارم به‌خوبی پیش می‌رفت، اما در دور پنجم، به‌نظر می‌رسد که یک‌سری مشکلات و موانع ایجاد شد، البته تا جایی که من اخبار را دنبال می‌کنم. با این حال، در مجموع امیدوارم که مذاکرات به نتیجه برسد. اگر روند کلی مذاکرات، اظهار نظرها و فضای حاکم را در نظر بگیریم، به‌نظر می‌آید که امیدی برای رسیدن به توافق وجود دارد. البته طبیعتاً مذاکرات همیشه با اختلاف‌نظر همراه است؛ اگر اختلافی وجود نداشت، اصلاً نیازی به مذاکره نبود. در این فرآیند، اختلاف دیدگاه‌ها مطرح می‌شود و گاهی این اختلاف‌ها بسیار واضح و مشخص است. برخی از این مسائل به خطوط قرمز هر دو طرف برمی‌گردد و وقتی بحث به آن نقاط می‌رسد، طبیعتاً مذاکره باید با دقت و شدت بیشتری ادامه پیدا کند.

من شخصاً امیدوارم که این مذاکرات به نتیجه برسد. دلیل اصلی‌ام هم این است که به‌نظر می‌رسد هر دو طرف به نتیجه مثبت این گفت‌وگوها نیاز دارند. ایران، با همه مقاومتی که تاکنون در برابر تحریم‌ها از خود نشان داده، ایستادگی کرده و مسیر خودش را رفته، اما واقعیت این است که بخش بزرگی از مشکلاتی که در کشور وجود دارد، ناشی از همین تحریم‌هاست.

به‌عنوان نمونه، در حوزه تولید، دلیل ندارد کسی که سرمایه دارد، سرمایه‌گذاری نکند یا کسی که مهارت دارد، وارد محیط کار نشود. این یک روند طبیعی در اقتصاد است. اما وقتی در اثر تحریم‌ها، صادرات با مشکل مواجه می‌شود، دسترسی به بازارهای جهانی محدود می‌شود، یا روابط بین‌المللی قطع می‌گردد، تولید و عرضه عملاً به درون کشور محدود می‌شود. در چنین شرایطی، حتی اگر تولیدی هم صورت بگیرد، درآمدی ایجاد نمی‌شود یا سودی حاصل نمی‌شود.

این وضعیت مثل یک خانواده است؛ خانواده‌ای که فقط از ذخایر داخلی خودش مصرف می‌کند و هیچ درآمد تازه‌ای از بیرون وارد خانه نمی‌شود. طبیعی است که چنین خانواده‌ای دیر یا زود با کمبود منابع مواجه می‌شود. همین‌طور کشور ما هم، با تمام انرژی‌ها، توانمندی‌های اقتصادی، فنی و تکنولوژیکی‌ای که دارد، اگر ارتباط بیرونی نداشته باشد، این منابع داخلی یک روز به پایان می‌رسد. منطق و عقل سلیم حکم می‌کند به نقطه‌ای برسیم که این تحریم‌ها برداشته شود و بتوانیم با دنیا تعامل برقرار کنیم. این را همه می‌دانند. اصولاً همه دنیا بر همین اساس زندگی می‌کند.

به‌ویژه در دنیای امروز که فاصله‌ها از بین رفته و ارتباطات با سرعت و شدت بسیار بالایی انجام می‌شود، دیگر مفهوم فاصله زمانی و مکانی از میان رفته است. در چنین شرایطی، تعامل بین‌المللی یک ضرورت غیرقابل انکار است.

از آن سو، ایالات متحده هم نیاز دارد که در چارچوب سیاست‌های کلان خود در منطقه، به یک ثبات نسبی دست پیدا کند. برای آمریکا، داشتن یک منطقه امن در حوزه خلیج فارس اهمیت زیادی دارد. منطقه‌ای که در آن آشوب، تنش یا درگیری وجود نداشته باشد. با توجه به برنامه‌ریزی‌هایی که در رابطه با کشورهای عربی و ایران انجام داده‌اند و با حضور مستمرشان در منطقه، آن‌ها هم به دنبال رسیدن به نتیجه در مذاکرات هستند.

در هر دو سوی مذاکرات، تندروی‌هایی دیده می‌شود که روند گفت‌وگو را دشوار کرده است

ایران حق دارد فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز را حفظ کند و این موضعی منطقی است

لابی‌های صهیونیستی در آمریکا و تندروها در داخل، هر دو در مسیر تخریب مذاکره‌اند

گفت‌وگو ابزار طبیعی رفع اختلاف است و نباید آن را تابو کرد

با وجود همه فشارها و تندروی‌ها، هنوز نسبت به نتیجه مذاکرات امیدوارم

البته باید گفت که در این مسیر، تندی‌هایی هم از سوی هر دو طرف دیده می‌شود. از آن طرف، برخی تأکید می‌کنند که غنی‌سازی در ایران باید به‌طور کامل متوقف شود و اگر چنین نشود، فضای مذاکرات را تند و سخت می‌کنند. اما واقعیت این است که چنین نگاهی اصلاً منطقی نیست. ایران بارها اعلام کرده که به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست، اما در عین حال، تأکید کرده که به فناوری هسته‌ای نیاز دارد و حالا که به آن دست یافته، این حق قانونی و طبیعی‌اش است که آن را حفظ کند. این حرف، کاملاً منطقی و قابل دفاع است.

در سوی مقابل، گروه‌هایی در آمریکا هستند که بر دولت خود فشار می‌آورند تا فضای مذاکرات را ملتهب کنند. این فشارها عمدتاً از سوی لابی‌های صهیونیستی اعمال می‌شود. در داخل کشور ما هم متأسفانه عده‌ای با همان شدت و تندی رفتار می‌کنند. آن‌ها فضای گفت‌وگو را تخریب می‌کنند و می‌گویند اگر دولت به سمت مذاکره رفت، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، کار اشتباهی انجام داده است.

این‌ حرف‌ها واقعاً بی‌پایه و بی‌اساس است. مگر می‌شود با کسی اختلاف داشت و با او گفت‌وگو نکرد؟ اگر با کسی اختلاف داریم، باید با او حرف بزنیم. مگر می‌شود یک عمر فقط دشمنی کرد و پشت به پشت نشست و هیچ گفت‌وگویی نداشت؟ در داخل هم متأسفانه برخی تندروی‌ها دیده می‌شود. مثلاً می‌گویند اگر یک قدم عقب‌نشینی شود، یا اگر در مذاکرات کوتاه بیاییم، همه چیز از بین می‌رود؛ از قیمت ارز گرفته تا اعتبار کشور. این‌ها حرف‌هایی است که معمولاً پیشاپیش برای تخریب هر نوع گفت‌وگویی آماده شده است. به‌محض اینکه مذاکره‌ای انجام شود یا توافقی شکل بگیرد، همان‌ها شروع می‌کنند به اینکه دولت عقب نشسته، ارز سقوط کرد، اقتصاد به خطر افتاد و...

اما با همه این فضاسازی‌ها، من همچنان امیدوارم.

در چنین شرایطی، ارزیابی شما از میزان تاب‌آوری اجتماعی مردم چیست؟ جامعه تا چه اندازه توان تحمل این وضعیت را دارد و چه نشانه‌هایی از فرسایش یا پایداری در آن دیده می‌شود؟

گرانی‌های بی‌ضابطه و مالیات‌های سنگین، زندگی روزمره را طاقت‌فرسا کرده است

مذاکرات اخیر، کورسوی امیدی در دل جامعه روشن کرده است

اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، سطح نارضایتی عمومی بسیار شدیدتر از گذشته خواهد شد

واقعیت این است که حتی پیش از آغاز مذاکرات، مردم به‌دلیل فشارهای مداوم اقتصادی و وضعیت ناپایدار، به‌مرز خستگی و فرسودگی رسیده بودند. شرایطی که هر روز بی‌ثبات‌تر می‌شود، گرانی‌هایی که هیچ قاعده و منطقی ندارد، و بی‌اثر بودن سازوکارهای نظارتی، همه و همه جامعه را تحت‌فشار گذاشته است.

در زندگی روزمره، مردم با گرانی‌های بی‌محاسبه و فشارهایی مثل مالیات‌های سنگین از کسب‌وکارهای کوچک مواجهند. بیکاری و مشکلات معیشتی هم بعضاً منجر به ناامنی‌هایی در فضای عمومی جامعه شده است. این وضعیت، پیش از شروع مذاکرات هم وجود داشت و مردم واقعاً به‌تنگ آمده بودند.

اما آغاز مذاکرات، هرچند با ابهام و کندی، کورسوی امیدی در دل جامعه روشن کرد. مردم با وجود تمام فشارهایی که همچنان تحمل می‌کنند، فعلاً صبر پیشه کرده‌اند. با این حال، صبر اجتماعی حد و مرزی دارد. اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، بعید نیست که نارضایتی عمومی بسیار بیشتر از گذشته فوران کند و شرایط اجتماعی وارد مرحله‌ای جدید از بحران شود.

آقای مهرعلیزاده، شما در صحبت‌های قبلی به نقش گروه‌های تندرو و مخالف در روند مذاکرات اشاره کردید؛ چه در داخل کشور و چه در آمریکا. در آن‌سو، این مخالفت‌ها بیشتر در قالب لابی‌های صهیونیستی و جریان‌های افراطی مطرح است، و در داخل نیز بسیاری از تحلیل‌گران از حلقه‌هایی با عنوان «کاسبان تحریم» یا «بخش سخت حاکمیت» یاد می‌کنند. به‌نظر می‌رسد این الگوی اقلیت‌محور، فقط مختص به موضوع مذاکرات نیست و در سایر حوزه‌ها هم دیده می‌شود. مثلاً در موضوع فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی، اکثریت جامعه به‌خوبی می‌دانند که این سیاست، آسیب‌های جدی به زندگی مردم وارد کرده و کسب‌وکارهای آنلاین را به‌شدت مختل کرده است. یا در خصوص صدا و سیما، حتی برخی از چهره‌های رسمی و رسانه‌ای کشور صراحتاً می‌گویند که این رسانه دیگر تنها برای سه یا چهار درصد جامعه برنامه تولید می‌کند و همین هم کافی است.

در سایر حوزه‌ها هم شواهدی از این نگاه اقلیت‌گرا دیده می‌شود؛ جریانی با قدرت حداقلی که به‌جای اکثریت تصمیم می‌گیرد. پرسش من این است: این مسیر را از کجا باید شکست؟ آیا نقطه پایان این وضعیت، می‌توانست انتخابات ۱۴۰۳ باشد یا باز هم باید منتظر دوره‌ای دیگر بود؟

تحمیل یک اقلیت محدود به کل جامعه، نه مشروع است و نه پایدار

رانت‌خواری و بهره‌برداری پنهان در ساختار کشور، ریشه‌دار و نگران‌کننده است

باز شدن فضای بین‌المللی می‌تواند بسیاری از تحمیل‌ها را به حاشیه براند

پوشش زنان نمونه‌ای از تغییراتی است که جامعه به‌تدریج بر ساختار تحمیل کرده است

محدودسازی سبک زندگی مردم، بدون اقناع فرهنگی و با اجبار، نتیجه‌ای نخواهد داشت

 مشخص است که چنین نیست. اگر قرار بود انتخابات ۱۴۰۳ پایان این وضعیت باشد، امروز شرایط کشور این‌گونه نبود. به‌نظر من، این وضعیت که یک اقلیت محدود خود را بر کل جامعه تحمیل کرده، نه ‌تنها ناپسند است، بلکه برای همه ناراحت‌کننده است. به‌جز همان گروه محدود که از شرایط فعلی بهره می‌برند، همه مردم از این وضعیت ناراضی هستند. چه در حوزه اجتماعی، چه در زمینه فرهنگی، چه در عرصه اقتصادی، در همه این بخش‌ها می‌بینیم که رانت‌خواری و بهره‌برداری‌های پنهان وجود دارد که ریشه‌های بسیار نگران‌کننده‌ای دارد.

اما اینکه چرا به این نقطه رسیده‌ایم، متأسفانه حاصل روندی‌است که در طول ۴۷ سال پس از انقلاب طی شده و حالا شاهد آن هستیم که همچنان عده‌ای اندک، خود را به جامعه تحمیل می‌کنند. متأسفانه با این روند هم برخورد جدی نشده است. با این‌حال، من ذاتاً آدم خوش‌بینی هستم و امیدوارم که پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات و باز شدن فضا برای ارتباط با دنیا و افزایش تعاملات بین‌المللی، بخش زیادی از این محدودیت‌ها و فشارها به‌تدریج کمرنگ شود یا از بین برود.

البته این اتفاق بدون اراده امکان‌پذیر نیست. باید یک اراده مشخص، قاطع و قانونی برای اصلاح این وضعیت وجود داشته باشد. متأسفانه تصور من این است که کسانی که باید چنین تصمیمی بگیرند، در حال حاضر این ظرفیت را در خود نمی‌بینند یا شاید اصلاً اراده‌ای ندارند که این مسیر را اصلاح کنند. به‌همین دلیل، شاید فقط در فرآیند زمان و با تغییر فضای عمومی، بخشی از این وضعیت فروبپاشد. یک مثال مشخص دارم که شاید قابل مقایسه باشد؛ موضوع پوشش زنان. یک دوره‌ای در خیابان‌ها، برخوردهای بسیار خشن و افراطی با زنان بی‌حجاب صورت می‌گرفت. حتی برخی گروه‌های تندرو، با چاقو و چماق به جان مردم می‌افتادند. بعدتر گشت ارشاد راه افتاد و رویه به ظاهر رسمی‌تری به خود گرفت. تا اینکه ماجرای مهسا امینی رخ داد و پس از آن، فضای اجتماعی تغییر کرد.

امروز دیگر خبری از آن سخت‌گیری‌های مستقیم نیست، شاید در حد ارسال پیامک و توقیف خودرو. اما در جامعه، مردم در نحوه پوشش، به‌طور محسوس آزادتر شده‌اند. افراد با سلیقه خودشان لباس می‌پوشند و در جامعه حاضر می‌شوند. واقعیت این است که نمی‌شود یک انسان را در تمام عمرش در یک الگوی اجباری محدود کرد. این مسیر عملی نیست.

اگر کسی واقعاً می‌خواهد فردی را به یک سبک زندگی یا پوشش خاص علاقه‌مند کند، باید با منطق، گفت‌وگو و الگوسازی فرهنگی این کار را انجام دهد، نه با اجبار. وقتی نمی‌توانی کسی را قانع کنی، تحمیل هیچ نتیجه‌ای ندارد.

امروز جامعه این اختیار را در عمل به‌دست آورده و آن را زندگی می‌کند. من فکر می‌کنم این‌گونه تغییرات به‌تدریج خودش را تحمیل می‌کند. تنها باید فضا آماده باشد، شرایط مساعد باشد و در ادامه مذاکرات و باز شدن درهای ارتباطات و سرمایه‌گذاری‌ها و رفت‌وآمدهای انسانی، این احتمال وجود دارد که زمینه برای کنار رفتن تحمیل‌ها و محدودیت‌های غیرضروری فراهم شود.

آقای مهندس، شما سابقه‌ موفقی در مدیریت اجرایی در سطوح محلی دارید؛ چه در منطقه آزاد کیش و چه در استانداری اصفهان. با تکیه بر همین تجربیات، مایلم نظر شما را درباره برخی مباحث مطرح‌شده از سوی دولت جویا شوم. در ماه‌های اخیر، دولت در حوزه‌هایی اعلام موضع کرده که برخی کارشناسان آن را ناپخته یا فاقد پشتوانه کارشناسی دانسته‌اند. یکی از این موضوعات، بحث انتقال پایتخت سیاسی‌ـ‌اداری کشور بود . موضوع دیگر، طرح افزایش اختیارات استانداران است؛ مسأله‌ای که به‌ویژه در میان برخی جریان‌های سیاسی و نخبگان کشور نگرانی‌هایی ایجاد کرده است.

مخالفان این طرح معتقدند با توجه به تنوع قومی و جغرافیایی کشور، افزایش اختیارات استانداران ممکن است به‌نوعی تمرکززدایی منجر شود که در نهایت، کشور را در مسیر فدرالیسم یا حتی ناپایداری امنیتی قرار دهد.

با توجه به تجربه شخصی و نزدیک شما در حوزه مدیریت استانی، اساساً این رویکرد دولت را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا افزایش اختیارات استانداران ضرورت دارد یا نگرانی‌ها درباره تبعات آن قابل تأمل است؟

افزایش اختیارات استانداران از نظر اقتصادی یک ضرورت ملی است

پیشنهاد استقلال اقتصادی استان‌ها در دوره استانداری خراسان تدوین و تأیید شده بود

استان‌ها باید امکان مدیریت منابع بومی و صادرات داخلی مؤثر داشته باشند

استان‌های مرزی می‌توانند از طریق تعامل با کشورهای همسایه اقتصاد خود را تقویت کنند

این کار بسیار ضروری است. من زمانی که استاندار خراسان بودم، منظورم خراسان بزرگ پیش از تقسیمات استانی است، پیشنهاد مشخصی در همین زمینه تهیه کردم و به دولت ارائه دادم. اما این پیشنهاد وارد مراحل مختلف بررسی شد و متأسفانه متوقف ماند. جالب اینکه بسیاری از بزرگان نظام با آن موافق بودند، حتی آن را مطالعه کردند و تأیید هم شد. اصل آن پیشنهاد بر این مبنا بود که ما باید بر اساس ظرفیت‌ها و توانایی‌های موجود در هر استان، استان‌ها را دست‌کم از جنبه اقتصادی تا حدی مستقل کنیم. برای مثال، استانی که در زمینه پرورش مرغ و تولید تخم‌مرغ ظرفیت بالایی دارد، ممکن است در برخی فصول مانند تابستان با مازاد تولید مواجه شود که این مازاد باعث ضرر و زیان به تولیدکننده شود.

در چنین شرایطی، آن استان باید بتواند محصولات خود را به استان‌های دیگر صادر کند. اما اگر این صادرات با قیمت بسیار پایین انجام شود، عملاً صرفه اقتصادی را از بین می‌برد. در این حالت، دولت استانی یا استاندار باید بتواند از طریق حمایت‌های مالی یا وضع عوارض معقول در مبادی ورود و خروج، از تولیدکننده داخلی حمایت کند.

همچنین، در استان‌های مرزی، می‌توان روابط اقتصادی مشخص و مؤثری با کشورهای همسایه تعریف کرد. به‌نظر من، اگر به ظرفیت‌های واقعی هر استان، مثل جمعیت، منابع خاک، آب، کشاورزی، معدن و سایر مزیت‌ها توجه شود، استان‌ها خواهند توانست به تدریج روی پای خود بایستند.

الگوی منطقه‌ای به‌جای استانی، مسیر بهتری برای استقلال اقتصادی فراهم می‌کند

می‌توان منابع ملی مانند درآمد نفت را در قالب وام‌های توسعه‌ای در اختیار مناطق قرار داد

تجربه بانک جهانی نشان می‌دهد مدل وام‌دهی هدفمند، ظرفیت محرک توسعه دارد

ساختار منطقه‌ای، حساسیت‌های قومی را کاهش می‌دهد و انسجام ملی را تقویت می‌کند

اگر چارچوب تصمیم‌گیری منطقی و عادلانه باشد، نگرانی‌های قومی هم قابل رفع خواهد بود

طرحی که من پیشنهاد داده بودم، مشخصاً مبتنی بر این بود که نه صرفاً در سطح هر استان، بلکه در قالب تقسیم‌بندی‌های منطقه‌ای این استقلال اقتصادی تحقق پیدا کند. یعنی کشور می‌تواند به جای تمرکز بر استان به استان، به مناطق مختلفی مانند منطقه یک، منطقه دو، منطقه سه تقسیم شود و هر یک از این مناطق، استانداردهای اقتصادی مشخص و ساختار تصمیم‌گیری متناسب با ظرفیت‌های خود داشته باشد. در چنین مدلی، دولت مرکزی می‌تواند از منابع ملی، به‌ویژه درآمدهای نفتی، به این مناطق وام بدهد. مشابه آنچه بانک جهانی در مقیاس جهانی انجام می‌دهد؛ به کشورهایی که نیاز دارند وام‌هایی اعطا می‌کند، برخی کم‌بهره، برخی پربهره، متناسب با شرایط. همین الگو در داخل کشور قابل پیاده‌سازی است. دولت مرکزی می‌تواند با اختصاص وام از محل درآمد نفت، به مناطق اجازه دهد از آن منابع برای توسعه اقتصادی‌شان استفاده کنند. سپس این وام بازپرداخت شود و این چرخه موجب شکوفایی درون‌زا و بهره‌گیری از ظرفیت‌های مغفول مانده شود.

به‌نظرم، این طرح به‌ویژه از آن جهت که ناظر بر تقسیمات منطقه‌ای است و نه صرفاً استانی، می‌تواند حساسیت‌های قومی را هم کاهش دهد. چون در قالب منطقه، می‌توان چند قومیت را در یک ساختار مشترک تعریف کرد، مثل منطقه‌ای که سه یا چهار قومیت را در بر می‌گیرد و در یک چارچوب اقتصادی واحد فعالیت می‌کند.

در این صورت، دیگر بحث قومیت و تفاوت‌های قومی کمتر برجسته می‌شود. اما اگر تمرکز صرفاً بر استان‌ها باشد، طبیعتاً با توجه به اینکه در حال حاضر بسیاری از استان‌ها عملاً بر اساس ترکیب‌های قومی شکل گرفته‌اند، ممکن است نگرانی‌هایی در این زمینه شکل بگیرد. البته این نگرانی‌ها هم اگر منطقی بررسی شود، به‌نظر من قابل رفع است. وقتی ساختار تصمیم‌گیری شفاف، عادلانه و هدفمند باشد، دیگر جای نگرانی نخواهد ماند.

به‌نظر شما چرا با وجود تدوین چنین طرحی، این پیشنهاد اجرایی نشد؟ چه عواملی مانع عملیاتی شدن آن شد؟

طرح استقلال اقتصادی مناطق با موافقت رئیس‌جمهور وقت مواجه شد

دستور رسیدگی به پیشنهاد به سازمان برنامه و بودجه داده شد

طرح در ساختارهای اداری و فرایندهای کند اجرایی متوقف ماند

دقیق نمی‌دانم، اما مثل بسیاری از کارهای اجرایی دیگر، آن طرح هم درگیر روندهای معمول شد و در همان مراحل اولیه متوقف ماند. یادم هست که آقای رئیس‌جمهور وقت، آقای خاتمی، با این پیشنهاد موافق بود و دستور رسیدگی به آن را هم صادر کرد. حتی طرح به سازمان برنامه و بودجه ارجاع داده شد. اما بعد از آن، دیگر چیزی از سرنوشت آن نشنیدم. طرح، مثل بسیاری از طرح‌های کارشناسی دیگر، در پیچ‌وخم بروکراسی و ساختارهای اداری ماند و متوقف شد.

من می‌دانم که در دوره‌ای که شما استاندار خراسان بودید، موضوع قاچاق و فعالیت گروه‌های مسلح در مرزهای شرقی کشور به یکی از بحران‌های جدی امنیتی تبدیل شده بود. اما در همان زمان، شما با یک رویکرد متفاوت به ماجرا وارد شدید و اساساً صورت‌بندی مسأله را تغییر دادید. در دیداری که با آقای موسوی لاری داشتیم، ایشان هم به‌تفصیل از اقدامات شما تعریف کردند و گفتند که چه اتفاقاتی در آن دوره افتاد.

امروز هم موضوع قاچاق، به‌ویژه قاچاق سوخت، دوباره به یکی از بحث‌های مهم در کشور تبدیل شده است. شخص رئیس‌جمهور از سال گذشته تاکنون بارها در سخنرانی‌های عمومی، نسبت به گم شدن حجم بالایی از سوخت هشدار داده‌اند. اخیراً نیز خبرهایی از کشف لوله‌های زیرزمینی انتقال سوخت در استان هرمزگان منتشر شده بود؛ چیزی که برای افکار عمومی بسیار عجیب و تکان‌دهنده بود.

قاچاق سوخت به این میزان، این ذهنیت را در جامعه ایجاد کرده که مبارزه با قاچاق ممکن است به شکل سیستماتیک و اصولی انجام نشود و گاه به‌شکلی جلوه کند که صرفاً افراد عادی درگیر آن هستند، در حالی که ریشه‌ها عمیق‌تر است. با توجه به تجربه مستقیم شما در یکی از پرخطرترین مرزهای کشور، می‌خواهم بپرسم: آن زمان چگونه توانستید بحران مرزی و امنیتی در شرق کشور را مدیریت کنید؟ و در زمینه مبارزه با قاچاق، چه اقداماتی انجام شد که می‌تواند امروز هم مورد توجه قرار گیرد؟

قدرت‌گیری طالبان، قاچاق و ناامنی را به مرزهای شرقی ایران کشاند

قاچاقچیان با زور اسلحه مردم محلی را وادار به همکاری و خانواده‌هایشان را گروگان می‌گرفتند

برخی گروگان‌ها با خشونت جسمی تهدید می‌شدند تا محموله‌ها به مقصد برسد

در استانداری خراسان تا بامداد، عملیات هماهنگ با شش نهاد امنیتی و نظامی انجام می‌دادیم

اقدام قاطع، ناامنی‌های شدید مرزی را به شکل چشم‌گیری کاهش داد

بله، آن زمان وضعیت اصلاً مناسبی در مرزها وجود نداشت. با قدرت‌گیری طالبان در افغانستان، شرایط به‌گونه‌ای شده بود که آن‌ها به‌شدت قاچاقچیان را تشویق می‌کردند تا از طریق مرز وارد ایران شوند و محموله‌های مواد مخدر یا سلاح را منتقل کنند. قاچاقچی‌ها وارد روستاهای مرزی می‌شدند و با زور اسلحه، یکی از ساکنین محلی را مجبور می‌کردند تا محموله قاچاق آن‌ها را تحویل بگیرد و به مقصدی مانند سمنان برساند. برای اینکه مطمئن شوند فرد مورد نظر مأموریت را انجام می‌دهد و بازمی‌گردد، معمولاً یکی از اعضای خانواده او را به گروگان می‌گرفتند. مثلاً اگر پسر خانواده را برای انتقال بار می‌فرستادند، پدر یا برادر او را به کوهستان می‌بردند، در مکان‌هایی که برای خودشان ساخته بودند و در آنجا زندگی می‌کردند.

در مواردی که کوچک‌ترین تأخیر یا شکی در وفاداری فرد به وجود می‌آمد، اقدامات بسیار خشنی انجام می‌دادند. مثلاً گاهی گوش یا دست فرد گروگان را قطع می‌کردند، آن را در پاکتی می‌گذاشتند و برای خانواده می‌فرستادند تا فشار بیاورند که کار باید سریع انجام شود. خوشبختانه با هماهنگی بسیار گسترده‌ای که میان همه دستگاه‌های امنیتی و اجرایی شکل گرفت، توانستیم جلوی این وضعیت را بگیریم. نیروهای انتظامی، نیروهای نظامی، دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی همه درگیر بودند. من همیشه می‌گفتم علی‌رغم اینکه به دلیل امنیت ایجاد شده در سطح عمومی تصور می‌شود که خراسان امن است، گاهی تا سه یا چهار بامداد اتاق جنگ ما در استانداری فعال بود که امنیت ایجاد شده را ثبات بخشد.

در طبقه پایین استانداری، فضای کاملاً ایزوله‌ای طراحی کرده بودیم و از همانجا پنج یا شش نهاد عملیاتی را هدایت می‌کردیم. نیروهای ارتش، سپاه، نیروی انتظامی، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، همه با انسجام کامل عملیات انجام می‌دادند. این هماهنگی باعث شد که بتوانیم به‌طور جدی با این پدیده مقابله کنیم و حجم زیادی از ناامنی‌های مرزی را از بین ببریم. آن اقدام، در همان مقطع، اقدامی موفق و موثر بود.

 

ناامنی مرزهای شرقی با حضور ارتش و هماهنگی بین دستگاه‌ها به صفر رسید

برای نخستین‌بار ایران‌خودرو را به سرمایه‌گذاری در خارج از تهران ترغیب کردیم

نیشابور به‌عنوان پایگاه صنعتی ایران‌خودرو انتخاب شد، بدون آنکه زیرساختی آماده داشته باشد

توسعه اشتغال محلی، راهی برای پیشگیری از همکاری مردم با شبکه‌های قاچاق بود

کارخانه ایران‌خودرو نیشابور امروز شش‌هزار نیروی کار دارد و نتیجه یک تصمیم راهبردی بود

در کنار اقدامات فوری و امنیتی، من یک کار بلندمدت هم در همان دوره چهارساله انجام دادم که به‌نظر خودم حتی از درگیری‌ها و مقابله‌های روزمره‌مان ارزشمندتر بود. در آن زمان، ناامنی‌های منطقه تقریباً به صفر رسید. قبل‌تر شرایط به گونه‌ای بود که قاچاقچی‌ها تا پنجاه یا حتی صد کیلومتر درون خاک ایران می‌آمدند و حتی در کوه‌های اطراف نیشابور جا درست کرده بودند. اما بعد از عملیات‌های جدی، این نفوذها کاملاً متوقف شد. ارتش هم وارد عمل شد و بخشی از مناطق مرزی را در اختیار گرفت و عملاً ما کار را به پایان رساندیم.

اما آن اقدام بلندمدت که اشاره کردم، مربوط می‌شود به توسعه صنعتی در استان برای مقابله ریشه‌ای با بیکاری و فقر. در آن زمان، ما برای اولین بار ایران‌خودرو را ترغیب کردیم که یک سایت تولیدی خارج از تهران راه‌اندازی کند. تأکید ما این بود که به‌جای ایجاد یک مجتمع متمرکز، به‌دنبال استقرار یک شبکه صنعتی در منطقه باشد.

ایران‌خودرو هم پای کار آمد و چند استان برای میزبانی این پروژه وارد رقابت شدند. استان سمنان یکی از گزینه‌ها بود و آقای روحانی، که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، به ایران‌خودرو قول داده بود که بودجه مورد نیاز آن‌ها را تأمین می‌کند تا این سایت در سمنان احداث شود. تبریز هم اعلام آمادگی کرده بود و امتیازهایی مثل زمین و تسهیلات در اختیار می‌گذاشت. اصفهان هم یکی دیگر از گزینه‌ها بود، چرا که زیرساخت‌های نظامی و صنعتی داشت و واحد تانک‌سازی در آن مستقر بود، اگرچه دیگر تانک تولید نمی‌شد و اعلام آمادگی برای واگذاری امکانات مذکور را کرده بود.

ما در خراسان، هیچ‌کدام از این امکانات را نداشتیم. اما من که سابقه فعالیت در حوزه خودرو داشتم، با بدنه مدیریتی ایران‌خودرو ارتباط خوبی داشتم و آن‌ها به من اعتماد کردند. گفتم که می‌توانیم این پروژه را در نیشابور راه بیندازیم.

سایت ایران‌خودرو خراسان با دقت و سرعت بالا راه‌اندازی شد. هدف ما این بود که کارخانه اصلی در نیشابور مستقر شود و واحدهای قطعه‌سازی در سایر شهرهای استان، به‌ویژه مناطق مرزی، فعال شوند تا مردم محلی مشغول به‌کار شوند و دیگر به‌دلیل فقر و بیکاری به سمت همکاری با قاچاقچیان افغان کشیده نشوند.

خوشبختانه این طرح به ثمر نشست. فکر می‌کنم حدود یک ماه پیش که مشهد بودم، شنیدم که کارخانه ایران‌خودرو نیشابور اکنون حدود شش‌هزار نفر نیروی کار دارد. البته آن بخش از برنامه که قرار بود قطعه‌سازی‌ها را در مناطق مرزی توسعه بدهند، کمتر از آنچه انتظار می‌رفت پیش رفت. اما در مجموع، این حرکت با همان ایده اولیه شکل گرفت و دست‌کم بخشی از اهدافش محقق شد.

کشف ۲۱ میلیون لیتر سوخت قاچاق در بندرعباس، وجود یک ساختار پنهان را آشکار کرد

قاچاق خُرد از تفاوت قیمت ناشی می‌شود اما شکل سازمان‌یافته آن، ساختار را تهدید می‌کند

نظارت‌ناپذیری در برخی گمرکات، بستر گسترش قاچاق سیستماتیک را فراهم کرده است

افراد صاحب‌نفوذ، در مواردی از فعالیت‌های غیرقانونی در حوزه رمز ارز پشتیبانی کرده‌اند

اما درباره موضوع قاچاق سوخت که شما هم به آن اشاره کردید، واقعاً نمی‌توانم درباره آن سکوت کنم. با این عدد و رقم‌هایی که این روزها می‌شنویم، واقعاً آدم حیرت می‌کند. همین صبح یا شاید دیروز بود که شنیدم یکی از مدیران‌کل مرتبط گفته بود ۲۱ میلیون و ۵۰۰ هزار لیتر سوخت قاچاق، فقط در بندرعباس کشف شده است.

این رقم دیگر مربوط به وانت‌بار و دبه و قاچاق‌چیان خرد نیست. این نه مربوط به قاچاق ۱۰۰ یا ۲۰۰ لیتر، بلکه مربوط به سازوکاری بسیار وسیع‌تر است. به‌نظر من، ما با دو نوع قاچاق مواجهیم.

یک نوع قاچاق ناشی از تفاوت قیمت سوخت است؛ همان افرادی که با وانت یا تانکر، به‌صورت آشکار و حتی در روز روشن از پمپ‌بنزین سوخت می‌گیرند و آن را به آن سوی مرز می‌برند. این نوع قاچاق، به‌نوعی علنی و آشکار است و ریشه‌اش در ضعف نظارت و تفاوت قیمت است.

اما نوع دوم قاچاق، بسیار نگران‌کننده‌تر و خطرناک‌تر است. مثل همان موردی که درباره بندرعباس مطرح شد. این حجم، دیگر نمی‌تواند بدون هماهنگی، بدون اطلاع، و بدون پشتیبانی اتفاق افتاده باشد. این‌ها شبیه قاچاق سیستماتیک هستند. وقتی در مبادی ورودی و خروجی کشور، به‌ویژه در گمرکات رسمی یا برخی گمرکات خاص، فضا طوری باشد که کسی اجازه سؤال و نظارت نداشته باشد، طبیعتاً زمینه برای شکل‌گیری چنین تخلفاتی فراهم می‌شود.

نمونه دیگری هم در حوزه تولید رمزارز وجود دارد. الان در خیلی از نقاط کشور، حتی شنیده‌ام که مثلاً فردی با پشتوانه پدر یا خانواده‌ای صاحب‌نفوذ، اقدام به راه‌اندازی مزرعه استخراج رمز ارز کرده است. با اینکه چندین‌بار مراجعه و تذکر داده شده، اما فشارها بی‌نتیجه مانده است. این نشان می‌دهد که در بعضی نقاط، حتی تخلفات در قالب ساختارهای ارگانیک هم در حال انجام است.

با توجه به اینکه در جریان مذاکرات خارجی، موضوع جذب هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری خارجی در کشور مطرح شد، دو دیدگاه متفاوت شکل گرفته است؛ گروهی این سرمایه‌گذاری را گام نخست برای اعتمادسازی و تقویت روابط با کشورهای دیگر، به‌ویژه ایالات متحده، می‌دانند و معتقدند می‌تواند زمینه‌ساز تعاملات گسترده‌تر شود؛ در مقابل، برخی با اشاره به موانع جدی مانند تحریم‌ها، محدودیت‌های سوئیفت، مسائل مرتبط با FATF و کندی روند رفع آن‌ها، تحقق این هدف را دشوار ارزیابی می‌کنند. با توجه به تجربه شخصی شما در مناطق آزاد، به‌ویژه در حوزه جذب سرمایه‌گذاری، آیا تحقق چنین هدفی در شرایط فعلی امکان‌پذیر است؟

ایران بیش از هزار میلیارد دلار ظرفیت جذب سرمایه‌گذاری در پنج سال آینده را دارد

پس از برجام بیش از صد تیم سرمایه‌گذاری خارجی وارد ایران شدند

باز شدن تعاملات خارجی می‌تواند راه سرمایه‌گذاری از کشورهای متعدد را باز کند

نباید چشم‌مان فقط به آمریکا باشد؛ کشورهای دیگر هم علاقمندند

از دو منظر می‌توان درباره امکان‌پذیری سرمایه‌گذاری هزار میلیارد دلاری در ایران سخن گفت. نخست آنکه ایالات متحده از ظرفیت مالی لازم برای چنین سرمایه‌گذاری برخوردار است و چنانچه اراده‌ای در سطح کلان شکل گیرد، ورود این حجم از سرمایه به کشوری که از منظر اقتصادی دارای بازدهی بالاست، کاملاً امکان‌پذیر خواهد بود. دومین بعد به توان داخلی ایران برای جذب این سرمایه بازمی‌گردد که از نظر من، تحقق آن از احتمال نخست نیز بالاتر است.

بر اساس آمارهای رسمی که اخیراً منتشر شده، کشور برای رسیدن به سطحی استاندارد از اشتغال و مهار بیکاری، سالانه دست‌کم به ۱۸۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد. چنانچه این روند به‌طور مستمر و در بازه‌ای پنج‌ساله دنبال شود، مجموع سرمایه‌گذاری مورد نیاز کشور در این مدت به رقمی حدود ۹۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید.

البته این بدان معنا نیست که چشم‌انداز اقتصادی کشور تنها به مشارکت مالی ایالات متحده گره خورده باشد. اگر مذاکرات به سرانجام برسد و روابط خارجی ایران با کشورهای دیگر به حالت عادی بازگردد، بسیاری از دولت‌ها و سرمایه‌گذاران اروپایی و آسیایی نیز برای ورود به بازار ایران ابراز تمایل خواهند کرد. تجربه مشابهی را در دوران پسابرجام نیز شاهد بودیم. در آن مقطع، بیش از صد هیئت سرمایه‌گذاری وارد کشور شدند که عمدتاً متشکل از نمایندگان شرکت‌های فعال در حوزه‌های نفت، نساجی، صنایع شیمیایی، غذایی و دیگر عرصه‌های صنعتی بودند.

در صورت تحقق توافقات و مهیا شدن شرایط همکاری بین‌المللی، نه‌تنها جذب هزار میلیارد دلار سرمایه ممکن خواهد بود، بلکه حتی امکان تحقق ارقامی بالاتر از ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیارد دلار نیز دور از ذهن نیست. در اسناد نهادهای تخصصی، بارها به این ظرفیت اقتصادی ایران اشاره شده است. یکی از این نهادها رقم نیاز کشور را ۱۸۰ میلیارد دلار در سال برآورد کرده، در حالی‌که برخی منابع دیگر عدد ۱۵۰ میلیارد دلار را مطرح کرده‌اند. به هر روی، این ارقام نه حاصل خوش‌بینی که متکی بر تحلیل‌های دقیق و مستند از ظرفیت‌های بالفعل اقتصادی کشور هستند.

ایران در پرداخت دستمزد، یکی از مقرون‌به‌صرفه‌ترین کشورها است

منابع انرژی فراوان، مزیت رقابتی ایران در جذب سرمایه است

اختلاف نرخ سود بانکی، سرمایه‌گذاران را به ایران سوق می‌دهد

زیرساخت‌های صنعتی کشور نیازمند نوسازی و تقویت هستند

سرمایه‌گذاری خارجی، بازارهای جدید را به کشور وارد می‌کند

توافق سیاسی، موانع بانکی و مالی را از پیش رو برمی‌دارد

ایران از نظر هزینه نیروی کار، یکی از ارزان‌ترین کشورهای جهان به شمار می‌رود. به‌طور نمونه، حداقل دستمزد کارگران حدود ۱۵ میلیون تومان است که با احتساب نرخ ارز ۷۵ هزار تومانی، معادل تقریبی ۲۰۰ دلار خواهد بود. این در حالی است که در کشورهایی مانند چین، که به‌عنوان قطب تولید جهانی شناخته می‌شود و عمده دلیل رشد اقتصادی آن داشتن نیروی کار ارزان بوده است، حقوق کارگران از مرز ۵۰۰ دلار عبور کرده است و این یعنی انگیزه فراوان برای ایران برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی.

در حوزه انرژی نیز ایران با قرار گرفتن بر روی یکی از بزرگ‌ترین ذخایر گازی جهان، از مزیتی چشمگیر برخوردار است. اگرچه ممکن است قیمت حامل‌های انرژی در آینده تعدیل شود، اما به‌طور طبیعی، هزینه تأمین انرژی در کشور همچنان پایین‌تر از بسیاری از کشورهای صنعتی باقی خواهد ماند.

از سوی دیگر، نرخ سود بانکی در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته نزدیک به صفر یا در محدوده‌ای پایین است. برای نمونه، در برخی کشورهای اروپایی، نرخ سود بانکی یک درصد یا حتی کمتر است. در چنین شرایطی، اگر سرمایه‌گذار خارجی در ایران بتواند بازدهی حدود ۷ درصدی کسب کند، به دلیل تفاوت فاحش نرخ سود، همچنان جذب بازار ایران برای او مقرون‌به‌صرفه خواهد بود. این در حالی است که نرخ سود بانکی در داخل کشور به دلیل تورم مزمن، گاه به ۳۰ یا ۴۰ درصد نیز می‌رسد.

خوشبختانه ایران از نظر نیروی انسانی متخصص، وضعیت مناسبی دارد. زیرساخت‌های صنعتی در بسیاری از حوزه‌ها شکل گرفته و تنها نیازمند به‌روزرسانی فناوری و تقویت ظرفیت‌ها هستند. مهم‌تر از آن، ورود سرمایه‌گذار خارجی به معنای گشودن دروازه‌ای به بازارهای جهانی خواهد بود. سرمایه‌گذاری که از آن سوی جهان منابع مالی وارد کشور می‌کند، برای موفقیت پروژه خود، بازار مصرف مناسب نیز به همراه خواهد آورد.

واقعیت آن است که گشودن راه سرمایه‌گذاری، صرفاً به ورود پول منجر نمی‌شود، بلکه جریان سرمایه، همراه با صنعت، تولید، اشتغال و رشد اقتصادی خواهد بود. همچنین این مسیر به صادرات بیشتر، حضور مؤثرتر در بازارهای جهانی و بهبود معیشت مردم منجر می‌شود.

در نهایت، اگرچه موضوعاتی نظیر سوئیفت و FATF مطرح هستند، اما با توجه به روند کنونی مذاکرات و گام‌هایی که به سمت توافق برداشته شده، پیش‌بینی می‌شود این موانع نیز همزمان با نهایی‌شدن توافقات، برطرف شوند.

پیش‌نویس قانون مناطق آزاد را در دوره مسئولیتم تدوین کردم

قانون اولیه با هدف تسهیل سرمایه‌گذاری نوشته شده بود

حضور نهادهای نظارتی، فلسفه وجودی مناطق آزاد را تضعیف کرده است

امروز حتی از نهادهای اجرایی مناطق آزاد نیز مالیات اخذ می‌شود

ساختار کنونی، با رویکرد اولیه قانون مناطق آزاد هم‌خوانی ندارد

مناطق آزاد به‌صورت طبیعی باید بر مبنای قوانینی ساده‌تر و مشوق‌محور اداره شوند. اما متأسفانه قانون فعلی، تا حد زیادی کارکرد این مناطق را مخدوش کرده است. من شخصاً در زمان مسئولیتم در منطقه آزاد کیش، که هنوز قانون مدونی برای این مناطق وجود نداشت، پیش‌نویس اولیه قانون مناطق آزاد را تهیه کردم. در آن دوران، فعالیت منطقه صرفاً بر اساس مصوبه هیئت وزیران دولت آقای موسوی انجام می‌شد. من و جمعی از همکارانم با دقت فراوان، متنی را تدوین کردیم که بعدها با همراهی برخی نمایندگان مجلس مانند آقای الویری که نایب‌رئیس کمیسیون اقتصاد بودند و آقای دری نجف‌آبادی که ریاست کمیسیون را بر عهده داشت، به تصویب رسید.

قانون تدوین‌شده در آن زمان، بر مبنای تسهیل سرمایه‌گذاری و حمایت از فعالیت‌های اقتصادی شکل گرفته بود. اما متأسفانه در سال‌های اخیر، شاهد تضعیف این فلسفه هستیم. به‌ویژه طی سه سال گذشته، ورود نهادهایی مانند سازمان بازرسی کل کشور به مناطق آزاد، و اخذ مالیات از سرمایه‌گذاران و حتی از خود سازمان منطقه آزاد، خلاف روح این قانون است. در گذشته، فردی که در منطقه آزاد سرمایه‌گذاری می‌کرد، از معافیت مالیاتی برخوردار بود. حال آنکه امروز نه‌تنها این امتیاز سلب شده، بلکه خود نهادهای مسئول اداره مناطق نیز مشمول مالیات شده‌اند.

آقای مهندس، به‌نظر می‌رسد که هم قوانین مناطق آزاد، از زمان شما تاکنون دستخوش تغییرات شده‌اند و دیگر به‌درستی اجرا نمی‌شوند، و هم آن بکر بودن و مزیت‌های اولیه‌ای که شما در ابتدای تأسیس مناطق آزاد با آن مواجه بودید، امروز تا حد زیادی از بین رفته است. برخی معتقدند که مناطق آزاد عملاً دیگر خاصیتی ندارند و به فضاهایی دم‌دستی و کم‌اثر در اقتصاد کشور تبدیل شده‌اند. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟

مناطق آزاد از یک فرصت ملی به یک حیاط خلوت تبدیل شده‌اند

جبل‌علی از تجربه ایران الگوبرداری کرد، اما از ما پیشی گرفت

بدون قانون خوب و اجرای منسجم، مناطق آزاد به مسیر اصلی توسعه بازنمی‌گردند

من نمی‌دانم دقیقاً منظورتان از «دم‌دستی‌شدن» چیست، اما واقعیت این است که اگر چارچوب‌های مشخص، قانون ثابت، محکم و قابل اتکایی که در دنیا برای اداره مناطق آزاد وجود دارد رعایت نشود، نتیجه‌اش همین می‌شود که امروز شاهد آن هستیم. من بارها گفته‌ام که از این وضعیت واقعاً متأثرم. زمانی که من در جزیره کیش مسئولیت داشتم، منطقه آزاد جبل‌علی هنوز راه‌اندازی نشده بود. آن زمان رئیس این پروژه از امارات به ایران آمد و با کشتی شخصی و تشریفات ویژه به دیدار ما آمد. ساعت‌ها در کنار ما بود و تجربه‌های ما را درباره راه‌اندازی یک منطقه آزاد مطالعه و بررسی کرد تا از آن برای شکل‌دادن به منطقه آزاد خودشان استفاده کند.

حالا مقایسه کنید؛ امروز کجای کار هستیم و آن‌ها به کجا رسیده‌اند؟ این مسئله فقط یک معنا دارد؛ ما قانون خوبی داشتیم، اما آن را بر هم زدیم. امروز نه تنها قانون کارآمدی برای مناطق آزاد وجود ندارد، بلکه اجرای قانون هم بسیار ضعیف شده است. این دو یعنی «قانون بد» و «اجرای نادرست» هر دو در کنار هم منجر به وضعیتی شده‌اند که امروز دیگر از آن مزیت بکر و ارزشمند مناطق آزاد خبری نیست.

در سالگرد چهاردهم خرداد و سالروز رحلت  امام خمینی (ره) هستیم. اگر خاطره یا نکته‌ای شخصی از بنیان‌گذار جمهوری اسلامی دارید، مشتاق شنیدنش هستیم.

مهریه عقدمان را در محضر امام، فی‌البداهه پیشنهاد دادم

هیچ صحبتی از مهریه بین من و همسرم نشده بود؛ شرایط آن زمان این مسائل را بی‌اهمیت می‌کرد

فضای معنوی جلسه و عظمت امام، هر پیش‌زمینه ذهنی را از من گرفت

آموزش سوره صف را به عنوان مهریه پیشنهاد دادم و امام پذیرفتند

این خاطره یکی از درخشان‌ترین لحظات عمرم است

چند بار افتخار حضور در محضر حضرت امام را داشته‌ام، اما اجازه دهید یکی از خاطراتم را نقل کنم که برای خودم بسیار شخصی و به‌یادماندنی است. در سال‌های ابتدایی انقلاب، تازه از دانشگاه تبریز در رشته مهندسی مکانیک فارغ‌التحصیل شده بودم و در مقطع فوق‌لیسانس ادامه تحصیل می‌دادم. اما شرایط خاص کشور باعث شد که وارد فضای انقلابی شوم و در همان روزهای نخست، در تشکیل کمیته‌ای مردمی برای ایجاد نظم مشارکت کردم.

پس از آن، در سپاه فعالیت یافتم. آن ایام، فضای کشور به نحوی بود که اغلب جوانان دانشجوی انقلابی از کلیه دانشگاه‌ها در ایجاد ساختار سپاه حضور یافتند و با نیت‌های بسیار خالص، در جهت حراست از کشور و انقلاب، این نهاد را بنیان گذاشتند و بنده هم با همکاری چند نفر از بچه‌های دانشگاه‌های تهران، صنعتی شریف، پلی‌تکنیک و تبریز، سپاه مراغه را تشکیل دادم.

در بهمن سال ۱۳۵۹، تصمیم به ازدواج گرفتم. از آنجا که در سپاه بودم، این امکان وجود داشت که بتوان برای مراسم عقد، وقت دیدار با حضرت امام گرفت. این هماهنگی انجام شد و توفیق یافتیم تا عقدمان را امام بخوانند.

نکته جالب این بود که من و همسرم هیچ‌گونه صحبتی درباره میزان مهریه نکرده بودیم. فضای آن زمان به‌گونه‌ای بود که چنین چیزهایی در اولویت ذهنی قرار نداشت. نه بحثی از چانه‌زنی بود، نه مقایسه و معامله‌گری مرسوم.

در روز عقد، آقای رسولی محلاتی که خدا رحمتشان کند، وکالت من را به عهده داشتند و امام نیز وکالت همسرم را برعهده گرفتند. حضرت امام ابتدا پرسیدند مهریه چیست؟ من گفتم یک جزء از قرآن. فرمودند که «یک جزء از قرآن» چون کمیت ندارد، قابل اندازه‌گیری نیست. سپس پرسیدند آیا می‌توانم آموزش دهم؟ من گفتم نه، اما در آن زمان مشغول حفظ سوره‌ای از قرآن بودم، سوره صف. پیشنهاد دادم که آموزش یک سوره از قرآن، سوره صف، مهریه باشد. امام پذیرفتند. سپس پرسیدند مبلغی هم در نظر دارم یا نه. از آنجا که هیچ پیش‌ذهنیتی نداشتم، در آن فضای خاص، در لحظه گفتم صد تومان. امام همان را خواندند و عقد جاری شد. تا امروز برایم عجیب است که آن عدد چطور در لحظه به ذهنم آمد. نه برنامه‌ریزی کرده بودم، نه از پیش با همسرم صحبت کرده بودم. واقعاً عظمت حضور حضرت امام، ذهنم را از هر مقدمه‌ای تهی کرده بود. این خاطره یکی از زیباترین و عمیق‌ترین لحظات زندگی من بود.

آقای مهندس، به عنوان سوال آخر، من چون علاقه شخصی خودم آقا مهدی باکری است؛ بالاخره دانشگاه تبریز و آقا مهدی باکری، اگر خاطره‌ای دارید در مورد آقا مهدی خوشحال می‌شویم بشنویم.

مهدی باکری همیشه با حجب و وقار در دانشگاه حضور داشت

با آنکه فرمانده بود، هرگز خود را بالاتر از دیگران نمی‌دید

مهدی باکری در اوج مسئولیت هم مانند یک بسیجی ساده رفتار می‌کرد

آقا مهدی باکری از بچه‌های بسیار نجیب، مظلوم انقلابی و مسلمان دانشگاه تبریز بود. ما با هم هم‌دوره بودیم؛ اگرچه هم‌خانه نبودیم، اما در دانشکده مرتب با هم ارتباط داشتیم. من در رشته مهندسی مکانیک تحصیل می‌کردم و آقا مهدی یک سال جلوتر از ما، در رشته برق یا شاید هم مکانیک، در دانشگاه حضور داشت. فضای دانشگاهی آن زمان، سرشار از فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی بود و آقا مهدی همیشه در خط مقدم این فعالیت‌ها قرار داشت. در برگزاری اعتصابات، راه‌اندازی جلسات شبانه قرآن و نهج‌البلاغه در خوابگاه‌ها یا منازل دوستان، نقش فعالی ایفا می‌کرد.

آخرین باری که با ایشان دیدار داشتم، در ارومیه بود. آن زمان ایشان فرمانده عملیات سپاه ارومیه بودند و من بعد از مأموریتی در منطقه، در حال بازگشت به مراغه بودم. برای صرف ناهار پیش آقا مهدی بودم. هنگام خداحافظی، متوجه شد که با همان لباس سپاه و مسلح قصد سفر دارم. نگران شد و گفت: «با این لباس می‌خوای بری؟ خطرناکه. لباس رو عوض کن.» پیشنهادش را پذیرفتم. در کنار گاراژ، وارد مغازه‌ای شدم و یک پیراهن و یک شلوار تهیه کردم و لباس‌م را عوض کردم. همین توصیه کوچک، نشانه‌ هوشمندی، مسئولیت‌پذیری و دقت نظرش بود.

آقا مهدی همیشه متواضع و بی‌ادعا بود. حتی زمانی که در سپاه مسئولیت داشت، با برخی ناملایمات مواجه می‌شد. او وقتی به دلیل برخی ناملایماتی که برایش ایجاد کرده بودند و عملاً از سپاه خارج و  به عنوان یک نیروی بسیجی ساده به جبهه رفت، با اینکه شایستگی‌های بسیار بیشتری داشت. بارها از طریق تماس‌های تلفنی از اهواز پیگیر مسائل جبهه بود. حتی یک بار به دفتر من در شرکت سایپا آمد. آن زمان من قائم‌مقام مدیرعامل در سایپا بودم. یادم هست برای تجهیزاتی مانند میلگرد و تیرآهن آمده بود کمک بگیرد. رفتارش همان‌قدر ساده و بی‌پیرایه بود که همیشه بود.

آقا مهدی از مخلص‌ترین بچه‌های این کشور بود. متأسفانه کسانی  آن روزها اذیتش کردند.

آقای مهندس؛ در پایان این گفت‌وگو، اگر نکته یا جمع‌بندی خاصی درباره مباحث مطرح‌شده دارید، خوشحال می‌شویم سخن پایانی شما را بشنویم.

امیدوارم مشکلات کشور هر چه زودتر برطرف شود؛ آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم ان‌شاءالله هر چه زودتر مشکلات متعدد کشور برطرف شود. این روزها برای بسیاری از مردم عزیز ما طاقت‌فرسا و دشوار است. آرزو می‌کنم جامعه ما به سمت صداقت، سلامت و پاکی پیش برود و تزویر و ریا از فضای حاکم بر کشور رخت بربندد.





  تعداد بازديدها: 12


 
نظرات خوانندگان:
 

نظرات حاوي توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمي‌شود.

نام:
پست الکترونيک:
متن پيام:


 
آخرين اخبار و مطالب 
اطلاعیه:
برگزاری مراسم جشن باشکوه عید سعید غدیر در هیئت انصارالخمینی(ره)
یادداشتی از:حجت الاسلام محمدرضا یوسفی
تسخیر دولت، تخریب اقتصاد: معضلات ساختاری و وزیر پیشنهادی
در نشست با فعالان سیاسی و اجتماعی ایلام؛
پزشکیان: بنده اصلاح‌طلبی پایبند به اصول هستم/ ما داریم با آمریکا و اروپا با نگاه به سیاست‌های مقام معظم رهبری مذاکره می‌کنیم
در پیامی در شبکه اکس مطرح شد؛
هشدار جدید عراقچی پس از تهدید امروز تروئیکای اروپایی علیه ایران در شورای حکام: خطای راهبردی بزرگ دیگر سه کشور اروپایی، ایران را وادار به واکنش قاطع خواهد کرد
از دفن مجسمه عظیم شاه عباس در اصفهان تا نصب تندیس آرش کمانگیر در تهران / ایرج محمدی کیست؟
یادداشتی از: مهرداد خدیر
دست‌بردار شیخ/ تا کی بهره از باورهای مذهبی مردم؟
ارسال حجم گسترده‌ای از پیامک‌ به نمایندگان در مخالفت با مدنی زاده/ باید به صورت جدی پیگیری شود
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی
نظر آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی درباره حاج رحیم ارباب
سفارش ویژه علامه طباطبایی درباره دختران
گزارش تصویری:
برگزاری کلاس درس نهج البلاغه در هیئت انصارالخمینی (ره) حسینیه ی آل یاسین (ع) 1404/3/19
محسن مهرعلیزاده: جامعه زیر بار فشارهای اقتصادی فرسوده شده و تنها کورسوی امید، نتیجه مذاکرات است/ برجام قربانی سیاست داخلی شد؛ مخالفان دیروز، امروز در پی احیای آن‌اند/ تمرکزگرایی مانع توسعه است
یادداشتی از: رضا غبیشاوی
اولین حمله دریایی اسرائیل به یمن / دریای سرخ، میدان جدید ایران و اسرائیل
جنگنده‌ای که صنعت دفاعی ایران را متحول کرد
قوانین سختگیرانه‌تر برای برخورد با اتباع غیرمجاز اعمال می‌شود
در نشست فصلی شورای حکام چه می‌گذرد؟
نمایش گروسی و شرکایش
اسرائیل درباره ایران بیانیه صادر کرد
نفرین به یهود؛ دلیل تبعید شهید قاضی طباطبایی
گروسی: ایران به اسناد بسیار محرمانه آژانس دست یافته و این بد است
یادداشتی از: حجت الاسلام مسیح مهاجری
کاظم صدیقی همان موقع که پرونده باغ ازگل افشا شد، به جای آنکه از امامت جمعه و سمت هایش کناربرود، بی صداقتی به خرج داد و آن را توجیه کرد

آرشیو همه مطالب


 
پربازديدها 
اعطای دکترای افتخاری از یک دانشگاه اروپایی به احمدی‌نژاد و نتانیاهو (+عکس)
طبق آیات قرآن و حدیث، جنس فرشته از چیست؟
گزارش تصویری:
برگزاری کلاس درس نهج البلاغه در هیئت انصارالخمینی (ره) حسینیه ی آل یاسین (ع) 1404/3/12
اطلاعیه:
برگزاری مراسم قرائت دعای عرفه و مراسم سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (س)
یادداشتی از: محمدكاظم انبارلويی
امام امید و ایمان!
یادداشتی از: حجت الاسلام علی اکبر سبزیان
اسطوره‌ای به نام روح‌الله
گزارش تصویری:
برگزاری مراسم قرائت دعای عرفه و مراسم سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (س)، در هیئت انصارالخمینی (س) 1404/3/15
انتقاد عروس حضرت امام (ره) از تقلیل عفت عمومی به حجاب
سیدحسن خمینی: حق نداریم در مسجد کسی را راه بدهیم و کسی را راه ندهیم/ مسجد سنگر است؛ شما حق ندارید بگویید سنگر اختصاص به من دارد
یادداشتی از: حجت الاسلام احمد مازنی
علت فقر عمومی از نظر امام خمینی(س)
به مناسبت سی و ششمین سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)؛
پزشکیان در حرم امام: اگر به گفتار امام عمل کنیم، هیچ قدرتی نمی‌تواند به ما زور بگوید/ دشمنان می‌خواهند با قومیت‌‌گرایی در داخل کشور دعوا بیندازند/ آمریکا به ما می‌گوید حق ندارید اورانیوم غنی‌سازی کنید، اما هیچ انسان آزاده‌ای زیر بار ناحق نخواهد رفت
پیام مقام معظم رهبری به حجاج بیت‌الله الحرام
یادداشتی از: حجت الاسلام رشید داودی
برای آن حقیقتِ مستور
بیانات مقام معظم رهبری در مراسم سی و ششمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمه‌الله)
منتجب‌نیا: امروز اگر امام حضور داشت حتما با اجبار مخالفت می‌کرد/ اگر مسئولین می‌خواهند این نظام حفظ شود، باید دست از فشار و زور بردارند
یادداشتی از: سید مصطفی میرزاباقری برزی
از نوار کاست تا کدهای دیجیتال؛ امتداد رسالت رسانه‌ای امام خمینی(س) در عصر دیجیتال
دکتر روحانی: در فروردین ۱۴۰۰ فقط امضای عراقچی مانده بود تا توافق شود/ حداقل ۲ هزار میلیارد دلار مستقیم و غیرمستقیم ضرر کردیم
در مراسم سی و ششمین سالگرد رحلت امام؛
سیدحسن خمینی: هدف دشمنان دور کردن مردم و دلهای نسل های جدید از امام ماست/ انقلاب ما مردمی ترین انقلاب در طول تاریخ بوده است/ برای یک ملت هیچ چیز به اندازه عزت کلیدی نیست
یورش تکفیری‌ها به دفتر آیت‌الله سیستانی در سوریه / سفارت عراق در دمشق تعرض به دفتر آیت الله سیستانی را محکوم کرد
توصیه مهم حاج آقا مجتبی تهرانی درباره شب و روز عرفه


 
آمار بازديد از سايت 
تعداد بازدید امروز: 11069
تعداد بازدید دیروز: 16323
بازدید کل: 75972440
مشاهده آمار کامل
تمامي حقوق براي هيئت انصارالخميني (ره) محفوظ است.