مادیقینگ ژانه، مشاور رئیس جمهور گینه، به خبرنگار جماران گفت: تفکر امام خمینی(س)، تفکری زنده و پابرجاست که از بین نمیرود و در سراسر جهان گسترش یافته است و چون این تفکر در میان کشورهای اسلامی ریشه دوانده است، تحریمها و بیعدالتیها، باتوجهبه شناختی که از عمق و اصالت اندیشههای امام خمینی(س) وجود دارد، نتیجهای در برنخواهد داشت.
پایگاه خبری جماران: مشاور رئیس جمهور گینه به عنوان مهمان ستاد خارجی مراسم سی و ششمین سالگرد بزرگداشت امام خمینی(س) با تأکید بر اینکه امام خمینی(س) شخصیتی فراتر از مرزهای ایران داشتند، گفت: تفکر امام خمینی(س)، تفکری زنده و پابرجاست که از بین نمیرود و در سراسر جهان گسترش یافته است و چون این تفکر در میان کشورهای اسلامی ریشه دوانده است، تحریمها و بیعدالتیها، باتوجهبه شناختی که از عمق و اصالت اندیشههای امام خمینی(س) وجود دارد، نتیجهای در برنخواهد داشت.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با مادیقینگ ژانه را در ادامه میخوانید:
ابتدا خود را کاملاً معرفی بفرمایید، از چه کشوری تشریف آوردهاید و چگونه با حضرت امام آشنا شدید؟
من مادیقینگ ژانه از کشور گینه هستم. قبلاً مناصب مختلفی از جمله سفیری، وزیری، و مسئولیتهای مدیریتی در کشور و دولتمان داشتهام و ژنرال هم بودهام.
چگونه با حضرت امام آشنا شدید؟ لطفاً خاطره آن ملاقات را به طور کامل برایمان تعریف کنید و بگویید چگونه برگزار شد؟
من تقریباً سه بار با ایشان دیدار داشتم. دو بار در ایران بود؛ یکبار هم زمانی که به عنوان رئیس کمیته سفارت گینه در ایران با امام خمینی(س) ملاقات کردم و یکبار هم اینجا در قم، در زمان حج، با ایشان دیدار داشتم. زمانی، اگر اشتباه نکنم، احمد سکوتوره رئیس کمیته اسلامی گینه بود و در آن مقطع، به عنوان مشاور در کمیته(میانجیگری) اسلامی بین ایران و عراق نیز فعالیت داشت. در آن کمیته اسلامی بین ایران و عراق، علاوه بر آقای احمد سکوتوره، شخصیتهایی همچون ضیاءالرحمن از بنگلادش، ژنرال ضیاءالحق از پاکستان، یاسر عرفات از فلسطین، کایرهبا گابارا از گامبیا، و عبدو دیوف از سنگال نیز حضور داشتند.
آیا این افراد به دیدار امام آمدند؟
بله، من مسئول آن کمیته بودم و به اتفاق سایر اعضا به دیدار امام آمدیم. در آن دیدار، ما امام خمینی(س) را ملاقات کردیم. آیتالله خامنهای (که اکنون رهبر هستند) نیز در آن جلسه حضور داشتند. این ملاقات در سال ۱۹۸۱ انجام شد. من در آن زمان شخصیتی با عزم راسخ دیدم که بهتازگی مدیریت این کشور را آغاز کرده بود. برداشت من این بود که ایشان با همان شخصیت ممتازشان ما را پذیرفتند. در آن زمان، آقای بنیصدر که هنوز رئیسجمهور نشده بودند و مسئولیت وزارت خارجه را داشتند نیز در آن جلسهای که در قم تشکیل شده بود، حضور داشتند.
من ۹ بار، در سالهای ۱۹۸۱، ۱۹۸۲ و ۱۹۸۳، در ارتباط با تشکیل جلسات کمیته به ایران سفر کردم و این سفر کنونی، دهمین سفر من به ایران است. من دو بار با امام خمینی(س) دیدار داشتم؛ یکبار در همان ابتدای فعالیت کمیته در سال ۱۹۸۱، و بار دیگر در سال ۱۹۸۳ که نتایج مذاکرات انجام شده برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق را به ایشان تقدیم کردم. در یکی از سفرهای بعدی، به عنوان تکنسین یا مشاور فنی همراه تیم بودم و وظیفهام یادداشتبرداری و کمکهای فنی در جلسات بود. که بنیصدر هم در آن مقطع در جلساتی حضور داشت.
ما جلساتی در چهارچوب آن کمیته داشتیم و یک سازوکار ارتباطی برقرار کرده بودیم. به این صورت که ابتدا با دولت ایران مذاکراتی انجام میدادیم، سپس این موارد را به کمیته منتقل کرده و در آنجا بررسی میکردیم. پس از آن به عراق میرفتیم و مطالب دریافتی از مقامات عراقی را نیز به کمیته ارائه میکردیم تا مورد بحث قرار گیرد و سپس نتایج را مجدداً به ایران منتقل میکردیم. در این رفتوآمدها، نقش من بیشتر پیامرسانی و انتقال مطالب بود. نکته قابل توجه این است که در تمام ۹ سفر مرتبط با این کمیته، با صدام حسین دیدار داشتم، اما در ایران، تنها دو بار موفق به دیدار با امام خمینی(س) شدم.
در آن زمان بحثهایی نیز در مورد ریاست کمیته اسلامی وجود داشت که احتمالاً در ارتباط با شخصیتهایی مانند خالد بن عبدالعزیز بود. اعضای اصلی فعال در این کمیته که مسئولیت رفتوآمدها و مذاکرات را بر عهده داشتند، پنج نفر بودند و من نیز یکی از آن اعضا بودم. این پنج عضو، وظیفه انتقال نتایج بحثها و مذاکرات را میان ایران، عراق، سایر کشورهای ذینفع و کمیته مرکزی بر عهده داشتند.
آیا این افراد قصد برقراری صلح داشتند؟
بله، این فعالیتها را (برای برقراری صلح) بین ایران و عراق انجام میدادند. همچنین، مذاکراتی در مورد تعیین رئیس و ساختار کمیته نیز در جریان بود.
برای بازخوانی آن سفر و آگاهی جوانان، لطفا بگویید که هدف از این رفتوآمدها بین ایران و عراق و انتقال این پیامها چه بود؟
هدف اصلی، پایاندادن به جنگ بود. کمیته امت اسلامی درخواست داشت که این جنگ پایان یابد و شخصیتهایی مانند خالد بن عبدالعزیز(پادشاه وقت عربستان سعودی) نیز اصرار داشتند که خاتمه هرچه سریعتر جنگ به نفع منطقه است؛ بنابراین، هدف اصلی تمامی این تلاشها، پایاندادن به جنگ بود. من نیز از نفوذ و ارتباطات خود و دیدارهایی که داشتم استفاده میکردم تا این امر هرچه سریعتر محقق شود.
شما در ملاقاتها و مطالعات خود، حضرت امام را چگونه شخصیتی یافتید؟
میتوانم به صراحت بگویم که ایشان شخصیتی کاملاً انسانی، مردمی و متواضع داشتند. از نظر من، امام خمینی(س) شخصیتی فراتر از مرزهای ایران داشتند؛ ایشان نهتنها متعلق به ایران، بلکه متعلق به تمام دنیا و دستکم تمام مسلمانان بودند. ما به عنوان سفرای کشورهای دیگر، واسطهای برای گسترش اندیشههای ایشان در میان سایر کشورهای مسلمان بودیم. همانطور که بارها گفتهام، ایشان شخصیتی استثنائی بودند؛ حتی با وجود درگیری کشور در جنگ. علیرغم تمام مشکلات و درگیریهای ناشی از جنگ، ایشان هرگز خود را از مردم جدا نمیدانستند و همواره خود را جزئی از اقشار مختلف مردم میشمردند و این ایشان بودند که مسأله دفاع از فلسطین را برجسته و جهانی کردند.
اکنون نگاه جهان به ایران، امام خمینی(س)، ایرانیان و جمهوری اسلامی چگونه است؟
آنچه اکنون به نظر میرسد این است که ایران از سوی بخشی از جهان مورد بیعدالتی قرار گرفته است. تحریمهای موجود نیز باعث کاهش سرعت پیشرفت ایران شده و حرکت آن را کند کرده است. این بیعدالتی در حق ایران گسترشیافته است.
تفکر امام خمینی(س)، تفکری زنده و پابرجاست که از بین نمیرود و در سراسر جهان گسترش یافته است و چون این تفکر در میان کشورهای اسلامی ریشه دوانده است، تحریمها و بیعدالتیها، باتوجهبه شناختی که از عمق و اصالت اندیشههای امام خمینی(س) وجود دارد، نتیجهای در برنخواهد داشت. علیرغم اینکه امام خمینی(س) خود شیعه بودند، حمایت ایشان از امت اسلام، نگاهی فرقهای و محدود به شیعیان نبود، بلکه ایشان به دنبال امت واحده و متحد اسلامی بودند و دفاع از تمامی مسلمانان، اعم از سنی و شیعه، را یک اصل اساسی برای خود میدانستند.
کشور ما تحت استعمار فرانسه بوده و به همین خاطر زبان رسمی ما فرانسوی است. اما من، با وجود اینکه به زبان فرانسه صحبت میکنم، بخش قابلتوجهی از قرآن کریم، از جمله از سوره بقره تا آلعمران و همچنین سورههایی مانند نساء تا سوره انسان را حفظ کردهام. اینکه من به زبان فرانسه صحبت میکنم یا قرآن را حفظ کردهام، باعث نشده است که حس غربپرستی یا نگاه متعصبانهای به این مسائل داشته باشم. با توجه به سوابق و مناصب دانشگاهیام نیز، چنین تعصبی در من وجود ندارد.
من ترجمه قرآن از عربی به زبان فرانسه را مطالعه کردهام و از این طریق، با مفاهیم و روح قرآن آشنا شده و آن را درک کردهام؛ تمرکز من بیشتر بر محتوا بوده است تا صرفاً زبان عربی یا فرانسه. قبلاً نهج البلاغه را مطالعه کرده و نسخهای از آن را داشتهام، اما دخترم که علاقه زیادی به مسائل مذهبی و دینی دارد، آن را برداشته و دیگر به من پس نداده است و به همین دلیل اکنون به دنبال نسخه دیگری از آن هستم .من در همان نهجالبلاغه خواندهام که در آن کتاب نیز بر این مسأله تأکید شده است که نباید به موضوعات با نگاهی متعصبانه نگریست.
مذهب شما چیست؟
سنی مالکی هستم.
بسیار سپاسگزارم، از گفتوگو با شما بسیار لذت بردم.
اگر نگاه ما این باشد که صرفاً چون خاستگاه اسلام عربی است، پس باید به خاطر عرب بودن به آن اهمیت دهیم، این نگاه درستی نیست. اکنون کشورهای عربی مسلمان بسیاری وجود دارند، اما شاهد هستیم که چه وقایعی (ناگواری) در میان آنها رخ میدهد.
باوجود نزدیکی (جغرافیایی و فرهنگی مصر به فلسطین)، شاهد چه اتفاقاتی هستیم؟ کشور فلسطین توسط کشورهای ثروتمند عرب و مسلمان احاطه شده است، اما شاهد چه رویدادهایی در آنجا هستیم؟ اگر قرار باشد برخی (از این کشورها) صرفاً به عضویت در سازمان همکاری اسلامی اکتفا کنند و به وظایف حقیقی اسلامی خود عمل نکنند، گویی مسلمانی را کنار گذاشتهاند. نگاه من به قرآن، نگاهی مبتنی بر این حقیقت است که کلامی است که از سوی خداوند و توسط فرشته جبرئیل بر پیامبر(ص) ما نازل شده است. نگاهم معطوف به نام یا کشور خاصی (مرتبط با خاستگاه آن) نیست؛ من این حقیقت را قلباً درک کردهام. اکنون که قرآن در قلب من جای گرفته است، دیگر برایم مهم نیست که زبان آن عربی است یا از کشور خاصی نشأت گرفته است. من حتی بدون اینکه به زبان عربی صحبت کنم، میتوانم این ایده و این تفکر (قرآنی و اسلامی) را درک کرده و ترویج دهم.