رییس جمهوری محبوب اصولگرایان ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ نه در حرم امام خمینی(ره) که در بوداپست مجارستان بود و بر خلاف دوران ریاست جمهوری نطق خود را هم با دعای تعجیل فرج شروع نکرد و ۳۵ بار از «انسان» گفت و از «جناب انسان»...
عصر ایران؛ محمود احمدینژاد، رییس جمهوری پیشین ایران - که اصولگرایان در سال 88 تمام قد از او حمایت کردند- چهارشنبه 14 خرداد 1404 نه در تهران و در حرم امام خمینی (ره) که در بوداپستِ مجارستان بود تا به عنوان میهمان ویژه در کنفرانس "پایداری در جهان در حال تغییر" سخنرانی کند.
آن گونه که تارنمای نزدیک به وی گزارش داده او نطق خود در دانشگاه لودوویکا را به زبان انگلیسی ایراد کرده و همین نشان میدهد طی 12 سال پس از ریاست جمهوری در یادگیری این زبان اهتمام ورزیده و کافی است تسلط یا آشنایی نسبی کنونی او با میزان تواناییاش در نطق مشهور دانشگاه کلمبیا در دوران ریاست جمهوری مقایسه شود. [از ویژگیهای شماری از صاحبمنصبان ما این است که تازه حین مسؤولیت یا بعد از آن سراغ کسب مدرک و تجربه یا یادگیری میروند حال آن که بهتر است قبل از آن چنین باشد.]
همچنین افتخار اصولگرایان این بود که رییسجمهورشان در مجامع بینالمللی در آغاز دعای تعجیل فرج میخواند ( که با دعای عهد و دعای فرج متفاوت است و برخی سند آن را هم نیافتهاند) و ولو در ترجمۀ "الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ" گاه مفهوم به درستی منتقل نمیشود: اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
در 14 خرداد 1404 ودر نطق مجارستان اما دیگر نه تنها نشانی از این دعا نیست که حتی ترجیح داده به جای بسم الله الرحمن الرحیم هم بگوید: به نام خالق بهار، مهربانی و زیبایی و مشخص است که Creator بار مفهومی "الله" را ندارد.
بدیهی است که گفته خواهد شد مراد از "خالق بهار و مهربانی و زیبایی" روشن است و کلمۀ "بهار" را به صورت نمادین به کار میبرد. مشکلی نیست ولی چون از خاستگاه اصول گرایی بر کشیده و به ادبیات ضد لیبرال او در سال 84 بالیده میشد جا دارد یادآوری شود این گونه تعابیر در نگاه و ادبیات مذهبی جایی ندارد وگرنه اگر روشنفکر انسانگرا یا لیبرال یا اومانیست و انسانگرا بود که غالب روشنفکران سکولار ما چنیناند محل بحث نبود.
وقتی در نگاه مذهبی حتی ترجمۀ "الله" به خداوند را درست یا کافی نمیدانند چرا که در فارسی خداوند برای آدمیان نیز به کار میرفته و یکی از معانی مولا خداوند است و بزرگان را خداوندگار خطاب میکردند دیگر کلمات روشن است و آنچه اسم خاص است و برتر از دیگران تنها الله است.
اگر اصول گرایان و روحانیونی چون مرحومین مصباح یزدی و محمد یزدی و دیگرانی چون کاظم صدیقی و احمد جنتی او را در سال های 84 و 88 با ادبیات مذهبی و امام زمانی معرفی نکرده بودند نیاز به این اشارات نبود، حال آن که همه میدانیم از چه دری وارد شد و این دسته از روحانیون آن قدر او را پسندیدند که حتی توهین های او به روحانیونی چون هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و حسن روحانی و مهدی کروبی را با این اعتبار موجه میدانستند.
با این اوصاف خیلی بامزه است که رییسجمهور اصولگرای سابق حالا "انسانگرا" شده و از "جناب انسان" سخن میگوید: "گام گذاشتن در دورۀ جدید و در آغوش کشیدن "جناب انسان" جز با همگان نمیشود و تنها با پا گذاشتن همگان بر شانۀ همگان میتوان سر به آسمان سایید و چهرۀ تابناک "حقیقت انسانی" یا "انسان کامل" را دید."
اگر بگوییم روح نیچه در احمدی نژاد حلول کرده و به جای "اَبَر انسان" از "انسان کامل" گفته البته انکار خواهد کرد و در داخل سراغ تعابیر مذهبی میرود و مصادیقی ارایه خواهد کرد و برای آن که انسانگرایی یا اومانیسم خود را توجیه کند البته میتواند در داخل بگوید در حال تشریح دیدگاه مهدوی بوده حال آن که در فرهنگ شیعۀ 12 امامی معنی خاص خود را دارد وگرنه در باور زرتشتیان و نیاکان ما هم "سوشیانس" نجاتبخش نهایی است و فرقۀ اسماعیلیه هم قائل به امامت اسماعیل بعد از امام ششم و بازگشت محمد بن اسماعیل (نوه امام صادق ع) هستند و به همین خاطر در امامان بعدی با شیعیان امامیه اشتراک ندارند.
نکتۀ کلیدی اما این است که محمود احمدینژاد با عنوان رییس جمهوری ایران در سال های 84 و 92 اهمیت دارد چون ریل کشور را تغییر داد و حتی با واژۀ "توسعه" هم مشکل داشت اگرچه از بهار 90 ادبیات کنونی را کلید زد و بعدتر در مصاحبه با مجلۀ اندیشه پویا گفت یک لیبرال است.
همچنین جالب است که در خبر تنظیمی تارنمای نزدیک به او نه با عنوان رییس جمهوری سابق ایران معرفی شده نه رییس دولتهای نهم و دهم و نه عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بلکه به عنوان "استاد دانشگاه علم و صنعت" یا "خادم ملت ایران" بسنده شده است.
در همین باره:
اعطای دکترای افتخاری از یک دانشگاه اروپایی به احمدینژاد و نتانیاهو (+عکس)
اگر دوران شهرداری تهران و ریاست جمهوری او را فراموش کرده بودیم، اگر نمیدانستیم با پیش کشیدن بحث هولوکاست و انکار آن چه هزینه سنگینی را تحمیل کرد، اگر خواسته یا ناخواسته کاری نکرده بود که جهان غرب اصرار او بر تکرار شعار "محو اسراییل" را با فعالیت های هستهای ایران انطباق دهد و به چاه تحریمها بیفتیم چه کار داشتیم با این که از انسان و جناب انسان بگوید و شعر زیبای بامداد شاعر دربارهٔ انسان را زمزمه میکردیم:
انسان زاده شدن تجسّد وظیفه بود/ توان دوستداشتن و دوستداشته شدن/ توان شنفتن/ توان دیدن و گفتن/ توان اندُهگین و شادمانشدن/ توان خندیدن به وسعت دل، توان گریستن از سُویدای جان / توان گردن به غرور برافراشتن درارتفاع شُکوهناک فروتنی/ توان جلیل به دوش بردن بار امانت/ و توان غمناک تحمل تنهایی/ تنهایی / تنهایی/ تنهایی عریان/ انسان، دشواری وظیفه است ...
از انسان گفتن در انحصار هیچکس نیست و آقای احمدینژاد هم می تواند از انسان و از انسان کامل و از "جناب انسان" بگوید. (حتی از «بازنگری در مکاتب فکری و ادیان و مذاهب» هم گفته و هیچ دین و مذهبی را هم مستثنا نکرده است).
این نوشته در نقد سفر او یا سکوت در قبال جنایات اسراییل نیست. [در انکار پارهای خدمات دوران 8 ساله از جمله ساخت مسکن مهر هم نیست کما این که همین دیروز برای دوستی که ویدیویی از افتتاح آپارتمانهای بهجتآباد در سال 1350 با حضور شاه و فرح و هویدا فرستاده بود نوشتم: صد برابر این در دوران احمدینژاد ساخته و البته در دولت روحانی کامل و تحویل شد.]
دربارۀ این موارد نیست و حتی دربارۀ این که از همان دانشگاهی دکتری افتخاری گرفته که به بنیامین نتانیاهو هم اهدا کرده بودند!
با این همه اگر انتقادی نیست پس این نوشته برای چیست؟ برای آن است که بگوییم مبارک اصولگرایان باشد. چقدر تدبیر به خرج دادند که با طرح تثبیت قیمتها راه را برای او هموار کردند تا سال 84 رییس جمهور شود و موجودی ذخیره ارزی را پول پاشی کند و به جای ساخت نیروگاه و حل مشکل آب اجازه حفر چاه بدهد و در سازمان ملل یک بار هولوکاست را انکار کند و نوبت بعد یازده سپتامبر را و قطعنامه ها را کاغذ پاره بخواند و کشور را دچار مشکلاتی کند که مردم را به جای رأی به منصوب او در مذاکرات ۶ ساله در سال 92 به حسن روحانی متمایل کند تا با توافق هستهای بخشی از خسارات جبران شود و کمی هم شد ولی باز گرفتار ترامپ شدیم و بعد از روحانی مردان او گرداگرد آقای رییسی انتخابات 1400 را رقم زدند و حالا ملتی باید با دغدغه تورم و شکست مذاکرات صبح را شب کند و آقای احمدینژاد در بوداپست مجارستان از "جناب انسان" بگوید.
مبارک اصولگرایان باشد که چنین پدیدهای را در سپهر سیاست ایران برکشیدند تا حالا اصرار داشته باشد از آنان نیست و این کم افتخاری نیست و شاید خودشان هم میدانند که کیهان دست از سر سه سال دولت رییسی برنمیدارد تا فراموش کنیم چگونه هشت سال حامی احمدینژاد بود.