در تبلیغات جماعت موسوم به سلطنت طلب، تلاش میشود تا امیر عباس هویدا به عنوان فردی پاکدست و درستکار معرفی شود، در حالی که اسناد «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» حکایتی دگر دارد! یکی از مواردی که در پرونده ساواک او به چشم میخورد، مسائل مربوط به سوءاستفادههای مالی او و اطرافیانش میباشد که به دست یکی از منابع ساواک که سطح دسترسیاش به اخبار و تحولات حلقه یک هویدا خوب بوده است، گزارش میشود
روزنامه جوان - نیما احمد پور: در سالروز اعدام امیرعباس هویدا، بار دیگر به بازخوانی نکاتی پیرامون حیات و خصال سیاسی وی دست زدهایم. اغلب مستندات این مقال، اسناد ساواک یا برگرفته از آنهاست و نیک روشن است سازمان امنیت شاه، این اوراق را برای تاریخنگاری جمهوری اسلامی فراهم نیاورده است. این دست نوشتارها از آن روی ضرور به نظر میآید که رسانههای انگلیسی و اسرائیلی در سالیان اخیر، به مرده ریگ سلطنت توسل جستهاند! امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر و عموم علاقهمندان را، مفید و مقبول آید.
از سوءاستفاده شغلی تا انحراف جنسی، در آیینه روایت ساواک
در آغاز سخن به هنگام مینماید که امیرعباس هویدا را در آیینه برخی اسناد ساواک ببینیم. اهمیت این رویت در آن است که طی آن دیدگاه عالیترین نهاد امنیتی دوره پهلوی دوم، درباره نخستوزیری که ۱۳ سال در این مسند قرار داشت، آشکار میشود. در سندی به تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۴ و با موضوع «خصوصیات اخلاقی آقای نخستوزیر»، چنین میخوانیم:
«در مورد خصوصیات اخلاقی آقای هویدا، نخستوزیر، موارد زیر را اعلام میدارد:
۱- نامبرده فوقالعاده و بیش از حد متعارف، به دوستان و اقوام خود توجه دارد و در هر فرصت مناسب، برای این دو طبقه کار مثبت و مثمرثمری انجام میدهد.
۲- کمتر شنیده شده که خود ایشان، مستقیماً در امر سوءاستفادهای شرکت داشته باشند و گفته میشود از طریق دوستان و اقوام نزدیک خود که در رأس کارهای حساس میباشند، مبادرت به سوءاستفاده مینماید. ضمناً موضوع سوءاستفادههای یداللّه شهبازی، معاون اسبق نخستوزیر در امور تعاون، زبانزد عام و خاص است و اکثراً معتقدند، نامبرده بدون نظر آقای نخستوزیر، حتی آب نمیخورد.
۳- تعدادی عقیده دارند که ایشان انحراف جنسی دارد و بعضاً افراد نزدیک به ایشان، به طور ضمنی گاهگاه موضوع را تأیید مینمایند. مضافاً در نخستوزیری شایع بود که خانم هویدا روابط جنسی نزدیک با آقای پرویز راجی، مشاور مخصوص نخستوزیر و سفیر شاهنشاه آریامهر داشته است.
۴- از نقطه نظر روابط عمومی، به جرئت میتوان اظهارنظر نمود که در بوروکراسی ایران کمتر چهرهای تا به حال دیده شده که به حد آقای هویدا به این مسئله توجه داشته باشد و گفته میشود، یکی از عمدهترین عواملی که باعث استحکام و ثبات ایشان در نخستوزیری شده، همین روابط عمومی گسترده میباشد، به طوری که در مراسم عروسی، تولد یا سایر جشنها، برای تمامی مقامات اعم از داخلی یا خارجی، هدایای بسیار نفیس و گرانقیمت تهیه و ارسال میدارد و شایع است که ایشان در هر بیمارستان نیز عواملی دارد و به محض اینکه یکی از مقامات حساس مملکتی به بیمارستان اعزام شود، بلافاصله سبد گلی از طرف ایشان تهیه و فرستاده میشود...».
اختلاسهای نخستوزیر و اطرافیانش
در تبلیغات جماعت موسوم به سلطنتطلب در سالیان اخیر، تلاش شده تا امیر عباس هویدا به عنوان فردی پاکدست و درستکار معرفی شود، در حالی که اسناد «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» حکایتی دگر دارد! بخشی از وظیفهادارهکل امنیت داخلی ساواک، رصد و مراقبت نهادها و شخصیتهای حکومت پهلوی بود. طبیعی بود امیرعباس هویدا که سالیان طولانی نخستوزیر بود و مناصب دیگری از قبیل وزارت دربار و دبیرکلی حزب ایراننوین را هم بر عهده داشت، یکی از سوژههای ساواک باشد. یکی از مواردی که در پرونده ساواک او به چشم میخورد، مسائل مربوط به سوءاستفادههای مالی او و اطرافیانش میباشد که به دست یکی از منابع ساواک که سطح دسترسیاش به اخبار و تحولات حلقه یک هویدا خوب بوده است، گزارش میشود. چند سند از پرونده او، به قرار ذیل است:
سند اول: گلفروشی مدرن همسر هویدا، از محل بودجه نخستوزیری
خانم لیلا امامی، همسر سابق نخستوزیر برای پرورش گل، گلخانهای در کرج تأسیس نموده که بهطور کلی تأسیسات ساختمان و وسایل مربوط به آن، بدون گمرک و به عنوان نخستوزیری وارد شده و از نظر فنی و ... نیز تمامی پرسنل فنی نخستوزیری به خصوص آقای مصطفی بهرامی، تکنیسین برق، در هفته دو الی سه روز در گلخانه خانم مزبور انجام وظیفه مینمایند. قسمت عمده فعالیتهای گلخانه، با نیروی انسانی و بودجه نخستوزیری اداره و هدایت میشود. در حالیکه خانم امامی هر سبد گل را، از ۴۰۰ الی هزارو۵۰۰ تومان به نخستوزیری میفروشد و در ایام نوروز و کریسمس، متجاوز از ۳۵۰هزار تومان پول گل به ایشان پرداخت میشود و جای تأسف است موقعی که صورتحساب از سامانگل به کارپردازی نخستوزیری میرسد، هیچکس جرئت ندارد که روی فاکتور بررسی نماید و در مدت یک ساعت، چک سامانگل آماده میشود. (ضمناً یک اتومبیل بنز ۲۸۰ با دو نفر راننده نخستوزیری، در اختیار ایشان قرار دارد).
نظریه سهشنبه: شنبه قابل اعتماد است و گزارشش قابل بررسی است.
سند دوم: هزینههای آقای نخستوزیر
در چندماهه گذشته، هزینه میهمانیهای خصوصی و اداری نخستوزیر به قدری افزایش یافته که واقعاً سرسامآور میباشد و در دوماهه گذشته در هر هفته کمتر شبی بوده که چند نفر میهمان خصوصی نداشته باشد و یکی از اقلام بسیار کلان مخارج و هزینهکادو و هدایای کریسمس میباشد که برای دیپلماتهای مقیم تهران و خبرنگاران خارجی و دوستان خصوصی فرستاده میشود و برای مثال در چند هفته اخیر، فقط ۷۰۰کیلو خاویار از قرار کیلویی ۵۰۰تومان، کادو داده شده است.
نظریه سهشنبه: گزارش قابل بررسی است.
نظریه چهارشنبه: مراتب فوق مسبوق به سابقه میباشد.
سند سوم: چک صدمیلیونی آخرین روز کاری هویدا
به طوری که در نخستوزیری شنیده میشود، آقای هویدا چندساعت قبل از تغییر سمت و استعفا از سمت خود، چکی به مبلغ ۱۰۰میلیون تومان با امضای خود در وجه دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانو، صادر نموده است و چک از قرار معلوم از سوی آقای کاشفی وصول و معلوم نیست، آیا واقعاً مبلغ مذکور بهحساب مزبور واریز شده یا خیر؟
نظریه شنبه: احمد کاشفی، رازدار و محرم آقای هویدا و مدت ۱۵سال مسئول مالی نخستوزیر بوده و امکاناً در این فعل و انفعالات مالی وارد است و هماکنون در وزارت دربار، کارهای مالی آقای هویدا به وسیله وی انجام میپذیرد. علیهذا بعید نیست که مبلغ مذکور را، برای مصارف و مخارج خود برداشت نموده باشند.
نظریه سهشنبه: شنبه شخص صادق و بااطلاعی است و خبر فوق را، در محیط کار خود شنیده است.
سند چهارم: پروندههای بازنگشته
برابر اظهارات خصوصی آقای محمد بیگلری، رئیس اداره حفاظت نخستوزیری و همچنین عبدالمجید قنواتی، مسئول امور بایگانی محرمانه، تعدادی از پروندههای به کلی سری و محرمانه که نخستوزیر سابق، آقای هویدا در گاوصندوق اتاق خود نگهداری میکرده را به بایگانی محرمانه عودت نداده و با احتمال قوی به منزل خود یا جای امنتری منتقل نمودهاند.
نظریه شنبه: اظهارات نامبردگان به احتمال قوی صحت دارد و این پروندههایی بوده که به طریق مختلف در آن سوءاستفاده شده یا دستوراتی برخلاف قوانین و مقررات صادر شده.
نظریه سهشنبه: شنبه شخص مطلع و صالحی است».
چینش کابینهای ماسون
ساواک، اما درسندی به تاریخ اردیبهشت ۱۳۵۲، پرده از گرایشات ماسونی اغلب وزرای کابینه هویدا برداشته است. آنچه این نهاد امنیتی در سیاهه خود قید کرده، بینیاز از هرگونه تفسیر مینماید:
«۱- امیرعباس هویدا - لژ تهران - نخستوزیر
۲- [محمود]قوام صدری - لژ [فروغی]- وزیر مشاور
۳- نصیر عصار - لژ ژاندارک - معاون نخستوزیر
۴- حسن زاهدی - لژ اهواز - وزیر کشور
۵- منوچهر پرتو - لژ کوروش - وزیر دادگستری
۶- مجید رهنما - لژ تهران - وزیر علوم و آموزش عالی
۷- فتحالله ستوده - لژ ژاندارک - وزیر پست و تلگراف و تلفن
۸- مهرداد پهلبد - لژ کوروش - وزیر فرهنگ و هنر
۹- ایرج وحیدی - لژ خیام - وزیر کشاورزی
۱۰- جواد منصور - لژ کوروش - وزیر اطلاعات
۱۱- هوشنگ انصاری - لژ خیام - وزیر اقتصاد».
دوره برتری جویی بهائیان!
صرف نظر از اسناد موجود درباره وابستگی امیرعباس هویدا به فرقه بهائیت، پیمایشهای ساواک در محافل سیاسی و فرهنگی نیز نشان میداد اغلب معتقدند وی و خاندانش به این آیین گرایش دارند. به عنوان نمونه، خبرچین ساواک در مورخه ۱۹/۱۱/ ۴۳، از جلسه منعقده در منزل زنده یاد دکتر محمود حسابی، اینگونه گزارش داده است:
«پیش از ظهر روز جمعه ۱۶/۱۱/۴۳، جلسه منزل دکتر محمود حسابى با شرکت عدهاى از طبقات مختلف از جمله: روحاللّه ثابت، محتشمى (داماد دکتر محمود حسابى)، شجاع شفتى (عضو فرهنگ) و على جدلى (مدیرکل امور همکاریهاى وزارت فرهنگ) تشکیل شد. در این جلسه دکتر محمود حسابى، ضمن انتقاد از عباس هویدا (نخستوزیر) اظهار مىداشت: هویدا پسر عینالملک از مبلغین بهایى است و خود او نیز بهایى مىباشد و اضافه شد: بدین ترتیب در وضع موجود، اوضاع به نفع بهاییها تغییر کرده است. دکتر حسابى ادامه داد: در کابینه عباس هویدا، مهندس روحانى نیز بهایى است. دکتر حسابى همچنین در مورد سابقه معاشرت همشیره خانم نخستوزیر مرحوم با عباس هویدا اظهاراتى کرد و گفت: مشارالیها نامزد هویداست و چندى قبل هنگام هدایت اتومبیلى که نخستوزیر سابق و هویدا سرنشینان آن بودند، تصادف مىکند. شجاع شفتى و دکتر حسابى، ضمن اظهارنظر پیرامون وضع دولت جدید اظهار داشتند: این کابینه حداکثر تا دو ماه دیگر سقوط خواهد کرد. دکتر حسابى در همین زمینه اظهار داشت: قرار بود دکتر اقبال نخستوزیر شود، لکن انجام این کار قدرى به تعویق افتاد. محتشمى ضمن اشاره به جریانات روز، در مورد ترور نخستوزیر سابق گفت: موضوع ترور به این سادگى نبوده و جریان امر، ۱۰ سال دیگر فاش خواهد شد و سپس شرکت نکردن همسر نخستوزیر سابق را در تشییع جنازه آن مرحوم، مورد مثال قرار داد و گفت: از شرکت مشارالیها در مراسم مزبور جلوگیرى به عمل آمده است! شجاع شفتى در تعقیب اظهارات محتشمى گفت: بعضى اتفاقات در شرایطى انجام مىشود که بالطبع شایعاتى را بهوجود مىآورد، لکن معلوم نیست این شایعات صحت داشته باشد و شاید ترور مرحوم منصور، صرفاً یک اقدام جاهلانه باشد و افزود در مورد شایعات، نمیتوان قضاوت صحیح کرد...».
بیپروایی نخستوزیر از اشتهار به فساد اخلاقی
هویدا در جامعه و افکار عمومی، مشهور به انحراف جنسی بود. این امر از آن روی برای وی و حکومت شاه به مثابه یک نقطه ضعف قلمداد میشود که در پیشینه دینی، فرهنگی و حتی سیاسی ایران، اثری از چنین پدیدهای نمیتوان یافت. این رویداد، دهان کجی آشکار به هویت مردمان این مرزوبوم قلمداد میشد. طیبه چراغی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در این فقره آورده است:
«امیرعباس هویدا، شخصاً همجنسگرا بود و این مطلب نه تنها در میان خواص درباری، بلکه در سطح جامعه نیز شهرت داشت. او هیچگونه تلاشی برای پنهان نگه داشتن این مسئله نداشت و حتی در برخی موارد، گرایشات هموسکسوالیته خود را به نمایش میگذاشت! محمدرضا پهلوی از این امر به خوبی مطلع بود، ولی به آن اهمیتی نمیداد و ابقای چنین نخستوزیری، عمق تباهی اخلاقی شاه و وابستگان او و اوج بیاعتنایی آنان را به کرامت انسانی و ارزشهای اخلاقی و فرهنگی جامعه نشان میدهد. بیمبالاتی هویدا در ارتباطات آلودهاش، موجب بروز سر و صدایی در افکار عمومی شد و موضوع به قدری جدی شد که زعمای مملکت چاره خروج از این بحران را، ازدواج وی تشخیص دادند. او هیچگونه رغبتی به ازدواج نداشت و زیر فشارهای سیاسی، تن به یک ازدواج مصلحتی داد و با لیلی امامی، خواهرزن دوست دیرینهاش منصور، ازدواج کرد. لیلی امامی، زنی مقتدر و حراف بود و چندی پیش، در پاریس درگذشت. لیلی امامی و هویدا از دوران جوانی یکدیگر را میشناختند، اما آنها واقعاً هیچگاه ازدواج نکردند، بلکه در حقیقت لیلی امامی حاضر شد برای نجات هویدا از این موقعیت، فداکاری کند. به هر صورت زندگی مشترک این دو، چندان دوام نیاورد و در سال ۱۳۵۰ و پنج سال پس از ازدواجشان، به متارکه انجامید. علت طلاق لیلی از هویدا را، انحرافات اخلاقی هویدا عنوان کردهاند. اسکندر دلدم، نویسنده کتاب زندگی و خاطرات هویدا میگوید که فریدون هویدا طی نامهای به نویسنده عنوان میکند که شایعات مربوط به فساد اخلاقی برادرش که در نهایت منجر به طلاق لیلی امامی از برادرش شد، ساخته و پرداخته دشمنان سیاسی اوست. او میگوید، در سفری که لیلی همراه اشرف پهلوی به چین رفته بود، با اشرف درگیر میشود و اشرف در بازگشت به تهران، از هویدا میخواهد یا همسرش را طلاق بدهد، یا از صدارت استعفا دهد و هویدا هم لیلی را طلاق داده است! اینکه برادر هویدا موضوع انحراف اخلاقی او را ساخته دشمنان سیاسیاش میداند، اصلاً پذیرفته نیست. چه اینکه خود هویدا نیز این مسئله را کتمان نمیکرد و همچنین در میان خواص درباری نیز شایع بود. در ضمن اسناد ساواک نیز بر این امر صحه میگذارد. دعوای بین اشرف و لیلی هم صحت ندارد، چراکه با خصوصیاتی که اشرف داشت، هیچکس جرئت نمیکرد در برابر اشرف ابراز وجود کند، چه برسد به اینکه با او درگیر شود...».
در نقد «حماسه نگاری» عباس میلانی برای هویدا
کتاب «معمای هویدا» به قلم عباس میلانی، از نخستین تلاشها برای سفیدشویی کارنامه امیرعباس هویدا، در دهههای اخیر به شمار میرود. به باور بسا منتقدان، آثاری از این دست، به نوعی تحمیق مخاطبی به شمار میرفت که دوران صدارت نامبرده و پیامدهای آن را از نزدیک لمس کرده بودند. زنده یاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، پژوهشگر و نویسنده نامدار معاصر، در این باره نقدی به قلم آورد که بخشهایی از آن به شرح زیر است:
«کتاب معمای هویدا، تألیف آقای دکتر عباس میلانی، پرخوانندهترین کتاب این چند ماهه اخیر بوده است. ما نیز به این خیل کنجکاوان پیوستیم و آن را از دوستی به امانت گرفتیم و خواندیم. بهتر بود که این کتاب حماسه هویدا نامیده میشد! زیرا نویسنده با زیرکی و سادهدلی، یا هر دو، خواسته است نخستوزیر پیشین را در قالب یک خدمتگزار ناکام و یک شهید جلوه دهد. گفتیم زیرکی، برای آن که همه شیوههای باوراندن کتاب، در آن به کار رفته. سادهدلی، برای آن که خواننده ایرانی را خیلی زودباور و بیخبر انگاشته. ما در اینجا قصد نداریم، به بررسی جزئیات کتاب بپردازیم. موضوعی که یک برهه از تاریخ ایران را در بر میگیرد، فراتر از این حرفها میرود. امیدواریم در جلد چهارم روزها، شمهای از حکایت این دوران را - که خود ناظر آن بودهایم- بر قلم آوریم. در اینجا، فقط یک نگاه بر محتوای کلی کتاب میافکنیم. از نیتی که در مورد نوشتن آن به کار رفته، حرفی نمیزنیم، زیرا آن را نمیدانیم. همین اندازه میگوییم که کار مهمی در پیش گرفته شده است زیرا انتخاب هویدا به عنوان نخستوزیر ایران، آن هم به مدتی چنین درازی، یکی از شگفتیهای قرن بود، اگر نگوییم یک انقلاب! زیرا با هیچیک از موازین سنتی ایران، خوانایی نداشت. وقتی کتاب را میبندید، آنچه به شما القا شده است، آن است که یک چنین نخستوزیر مترقیای میخواست ایران را تروتازه کند، ولی سیستم نگذاشت! در نهایت شاه مقصر است و خلاصه، این نخستوزیر از سر شاه و ملت، هر دو زیاد بوده است! از اینکه کتاب یک اثر جدی و روشمند وانمود شود، از هیچ آرایهای فروگذار نشده است: وقت بر سر آن گذارده شده، ذکر مأخذ گردیده، سفرهای متعدد با خرجهای گزاف صورت گرفته و مصاحبههای طولانی با افراد صاحب خبر انجام یافته و - البته برای آن که بیطرفی کتاب مورد تردید قرار نگیرد- انتقادهای خرد و ریزی هم از قلم نیفتاده زیرا در هر حال انسان کامل وجود ندارد. هویدایی که از این کتاب بیرون میآید، شخصیتی است مردمی زیرا خودش پشت پیکان مینشیند، متجدد و زباندان - زیرا سه زبان خارجی را بهتر از فارسی حرف میزند- روشنفکر زیرا آندره ژید و [شارل]بودلر و [جیمز]جویس و سایر پیشروان ادب مدرن را میشناسد و با صادق هدایت سلام و علیک داشته، بسیار نظیف زیرا هر روز حمام میگرفته. خلاصه سیاست و عقل را، با لطافت طبع و عاشقپیشگی همراه داشته. با این توصیف، چه کسی در تاریخ ایران از این جامعتر سراغ دارید که بر کرسی صدارت ایران تکیه زده باشد؟ ظاهراً بافت کتاب به گونهای است که خواسته است بعضی از کسانی که آن زمان سیگار وینستون را به ۳۵ریال میخریدند و اکنون آن را به ۵هزار ریال میخرند، تحتتأثیر قرار بگیرند. البته ممکن است تعدادی از اینگونه اشخاص، یا جوانانی که آن دوران را درک نکردهاند، از ریشهها بیخبر فرض شوند، ولی وجدان تاریخی ایران چه طور؟ آیا میشود آن را به رغم حوادث، به خوابرفته انگاشت؟...».