پس از رفراندوم تغییر نظام، در ادامه نیز اتکاء اداره امور کشور بر آرای مردم و ممانعت از تحمیل رأی صاحبان زر و زور و تزویر مورد تأکید بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود و اینک نیز راه حل عبور از بحرانهای جاری بازگشت به همین سنت و اصلاح رویهها و تغییر رویکردها است و به جای تهدید به ساخت سلاح هستهای، میزان را رأی ملت بدانیم و آزادی انتخابات را تضمین کنیم که از هر سلاحی بازدارنده تر است.
جماران: حجتالاسلام و المسلمین احمد مازنی، رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، یکی دیگر از سلسله یادداشتهای خود با موضوع «بازگشت به سنت بنیانگذار» را نوشت و یک نسخه از آن را در اختیار جماران گذاشت که در ادامه میخوانید:
در رژیم سلطنتی پهلوی، انتخابات وسیلهای برای تحمیل رأی شاه و سفرای خارجی بود و مردم یا در چنین انتخاباتی شرکت نمیکردند و یا اسامی منتخبین مردم اعلام نمیشد و نمایندگان قلابی از قبل تعیین شده بودند. در چنین شرایطی بود که امام خمینی(س) برگزاری انتخابات آزاد را یکی از هدفهای انقلاب اعلام کردند؛ و این هدف را در برگزاری همهپرسی جمهوری اسلامی و قانون اساسی و در تأسیس نهادهای حکومتی عملی کردند. از تلخیهای روزگار این که برخی این روزها دیدگاههای مخالفان جمهوری اسلامی را بازنشر میکنند تا به نسل انقلاب ندیده بگویند که رفراندوم جمهوری اسلامی اقدامی شتابزده و غیر کارشناسی و غیر دموکراتیک بود! در حالی که اولا «جمهوری اسلامی» در راهپیماییهای میلیونی و قطعنامههای جنبش سراسری مردم ایران با اکثریت قریب به اتفاق پذیرفته شده بود.
ثانیا مفهوم و محتوای جمهوری اسلامی توسط امام خمینی(س) و شخصیتهای برجسته انقلاب مانند حضرات آیات مطهری، منتظری، طالقانی، بهشتی و بسیاری از اساتید دانشگاه و از جمله در برنامههای تلویزیونی تبیین شد و آن مطالب اکنون در دسترس است؛ و اگر بنا بر بازنشر فهرست معدودی از مخالفان روحانی و غیر روحانی اصل یا روش همهپرسی باشد، دهها برابر آنها شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی موافق بودند که هم از نظام جمهوری اسلامی و رفراندوم حمایت کردند، هم مبانی و محتوای جمهوری اسلامی را تبیین کردند و هم به این نظام رأی دادند؛این که پس از قریب نیم قرن از عمر نظام جمهوری اسلامی، با ذرهبین دنبال اسامی مخالفین رفراندوم جمهوری اسلامی باشیم و به نحوی وانمود کنیم که انگار همه نخبگان جامعه در یک سو و حدود ۹۹ درصد رأی دهندگان در سوی دیگر قرار داشتند و هر چه آن شخصیتهای نخبه تلاش کردند نتوانستند از فریب خوردن مردم ایران جلوگیری کنند! حداقل ناشی از بیاطلاعی از واقعیت است.
در رفراندوم سال ۱۳۵۸ تعداد کل ایرانیان واجد شرایط رأی دادن، ۲۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بود که ۲۰ میلیون و ۲۸۸ هزار و ۲۱ نفر در همهپرسی شرکت کردند. از این تعداد ۲۰ میلیون و ۱۴۷ هزار و ۵۵ نفر رأی «آری» به صندوق انداختند و تنها ۱۴۰ هزار و ۹۶۶ نفر رأی «نه»؛ بگذریم از این که برخی انتخاب ملت را ناشی از شور و احساسات تعبیر میکنند! بدون اینکه قصد شبیه سازی داشته باشم به ماجرای نهضت عاشورا اشاره میکنم که مخالفت چند چهره سیاسی با اقدام امام حسین(ع) چنان بزرگنمایی شد که گویی هیچ آدم عاقلی حرکت امام را تأیید نمی کرد؛ در حالی که این ادعا در درجه اول از سوی بنی امیه تقویت و حتی نام برخی از شخصیتهای معروف را در فهرست مخالفان جعل کردهاند؛ در حالیکه اندیشمندان عاشورا پژوه، رفتار امام حسین(ع) را عقلانی و عقلای همسو با امام را بیش از مخالفان عافیت طلب ذکر کردهاند.
اکنون نیز برای توجیه انحراف از سنت بنیانگذار از یک سو و هم صدایی(خواسته یا ناخواسته) با بدخواهان ایران و اسلام از سوی دیگر چنان مخالفت چند چهره سیاسی، مذهبی با رفراندوم تغییر نظام را با آب و تاب نقل میکنند که انگار همه عقلای کشور مخالف بودند و این عقلای مخالف در خشت خام چیزی را می دیدند که امام خمینی(س) و میلیون ها ایرانی همسو در آئینه نمیدیدند! و دیگر اینکه در مورد همهپرسی تغییر نظام در ایران میتوان گفت صرف برگزاری رفراندوم و رجوع به آرای مردم در ایران برای تعیین حکومت امری کاملاً بیسابقه بود. آن هم در سرزمینی با ۵ هزار سال سابقه در تاریخ که در هر دورهای یک خانواده با زور سرنیزه بر این کشور حکمرانی میکرد؛ و این تاریخ سرشار از استبداد و این اواخر توأم با استعمار چنان ترسیم میشود که انگار همه خوشبختیها مربوط به آن دوران، (به ویژه همین اواخر) و همه تیره بختیها مربوط به این چهل و چند سال است! در حالی که القای چنین نگرشی نه تنها راه مناسبی برای عبور از بحرانهای جاری به روی جامعه به ویژه نسل نو نمیگشاید بلکه زمینهساز یأس و در نهایت تسلیم در برابر بیگانگان و بدخواهان خواهد شد؛ بسیار ناسپاسی است که نقش تاریخی امام خمینی(س) در نفی استبداد داخلی و استیلای خارجی و استقرار نظام مبتنی بر آرای مردم مورد بی مهری قرار گیرد.
چنان که در یادداشت های قبلی اشاره شد پس از رفراندوم تغییر نظام، در ادامه نیز اتکاء اداره امور کشور بر آرای مردم و ممانعت از تحمیل رأی صاحبان زر و زور و تزویر مورد تأکید بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود و اینک نیز راه حل عبور از بحرانهای جاری بازگشت به همین سنت و اصلاح رویهها و تغییر رویکردها است و به جای تهدید به ساخت سلاح هستهای، میزان را رأی ملت بدانیم و آزادی انتخابات را تضمین کنیم که از هر سلاحی بازدارنده تر است.