وقتی از تریبون های رسمی و یا از شخصیت های حقوقیِ نظام این تعبیرات شنیده میشود ، آدمی متوجه گمشده ای بنام "اخلاق" می شود که در طلیعه انقلاب ، به عنوان مسیر و مقصد انقلاب معرفی می شد.
تردیدی نیست که در طلیعه انقلاب ، "اخلاق" به عنوان مسیر و مقصد انقلاب معرفی شد. "اخلاق" در جهتِ اثباتی ، یعنی ؛ ادب ، احترام ، احسان ، و در جهت سلبی ، یعنی ؛ دوری از بی ادبی ، بی حرمتی ، کینه ورزیِ برخاسته از زخم های کهنه و اتهام و ریاکاری و .. در میان همه ضد اخلاق ها ، نباید از آتش "حسد و حسادت" غفلت ورزید.
امروز در تریبون سیاسی کشور الفاظی از برخی شکست خوردگان "انتخابات" شنیده میشود که کمترین شماره ای از "اخلاق" برایشان ثبت نمی شود! تعبیراتی که مثلا از تریبون مجلس و یا تریبون نماینده مجلس در جلسه دیگر و یا فضای مجازی نسبت به کسانی که معتقد به مذاکره با آمریکا (به درستی و یا نادرستی) هستند شنیده و دیده میشود که غصه آور است ! مانند ؛ «جریان نفوذ»، «فاقد شرافت» و «مجنون» و «اگر بر شرافتفروشی خود اصرار کنند دیگر به یادداشت بسنده نخواهیم کرد»!
وقتی از تریبون های رسمی و یا از شخصیت های حقوقیِ نظام این تعبیرات شنیده میشود ، آدمی متوجه گمشده ای بنام "اخلاق" می شود که در طلیعه انقلاب ، به عنوان مسیر و مقصد انقلاب معرفی می شد.
یکی از آسیب های اخلاقی که متوجه قدرتمندان و یا از قدرت بازماندگان است ؛ "حسد و حسادت" است که وقتی از نهان دل برمیخیزد که شخص خود را در برابر یک نعمتی میبیند که به کسی رسیده و خود از آن محروم شده! این نعمت گاهی ثروت است و گاهی محبوبیت و قدرت.
"راغب اصفهانی" که لغت شناس قابل اعتماد در الفاظ دینی است ، در تعریف حسد، می گوید:
« حسد، آرزوی زوال نعمت از مستحق آن است و گاه این آرزو با تلاش درجهت زوال نعمت از آن شخص همراه میشود.»
حسود ؛ چشم دیدن فرآیند مثبت شخص و یا گروهی را نداشته و مکنونات منفی درونی خود را بوسیله تخریب بیرون میریزد.
این روند اختصاصی به فرد و منافع شخصی و یا خانوادگی ندارد و بلکه امروزه این پستی وپلشتی را در عرصه سیاست بیشتر میتوان دید.
حسد اخلاقی، وقتی قدرت انفجار و تخریبش مافوق تصور میشود که در خدمت "قدرت سیاسی" قرار گیرد ، و وقتی "قدرت سیاسی" بر یک "حسد اخلاقی" غیر محدود تکیه زند ؛ دیگر به تخریب و حذف و نان بریدن ، قانع نشده ، بلکه آن چنان میکند تا رقیب سیاسی خود را ، از هستی ساقط کند !
خطرناک بودن این موقعیت، یعنی ؛ لحظه ظهور حسد بحدی است که باید به خدا، پناه برد ؛ «وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ؛ - به خدا پناه میبرم ؛ از شرّ حسود هنگام حسادت ورزی!»
قدرتمندانِ حسود گاهی متوجه مچ گیری و حذف هستند ؛ از "تجسس درامورشخصی" بوسیله "شنود" گرفته تا "پرستو" !! تا بتوانند در "تهیه گزارش" بر علیه رقیب نقطه ناتمامی را جا نگذاشته باشد.
این حدیث را با دقت ملاحظه کنید؛ حضرت صادق(ع) فرمود: "هر که برای ایجاد ضرر به مؤمنی ، مطلبی را مطرح کند تا آبرو او لکه دار شود و از چشم مردم بیفتد و جایگاهش پیش مردم تخریب شود ، خداوند او را از دوستى خود خارج میکند و بسمت شیطان رانده شود [وچنان این شخص منفور خواهد شد که حتا] شیطان هم او را نپذیرند. ؛ - مَن رَوی علی مُؤمن رَوایة یرید بها شینه و هدم مروّته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الی ولایة الشیطان فلایقبله الشیطان."(اصول کافی)
باید خطر "حسدورزی" از سوی صاحبانِ قدرت را بخوبی دریافت کرد. "حسود بودنِ یک فرد در امور عادی زندگی قابل مقایسه با حسادتی که از تریبون عمومی پخش میشود، نیست و اگر امام علی(ع) فرمود: «رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ؛ ریشه تمامی رذیلتها [و صفات ناپسند] حسادت است.» شاید ناظر به همین تخریب بی حد و مرز قدرتمندان فاسد باشد و نه حسدی که در دل یک شخص عادی نسبت به شخص عادی دیگر ایجاد شود.
بدتر اینکه بر این حسد توام با زور و قدرت سیاسی خود ، پوشش "دیانت و مصلحت" قرار داده تا به دیگران القاء کند در حال "مجاهده فی سبیل الله" است ! این در حالی است که همه روش های اقدامی این "فاسدان مفسد" مورد نفی و تحذیر دینی است.
این پَستی سیاسی ، در قرآن مسبوق به سابقه است . قرآن به جامعه و حکومت اسلامی هشدار میدهد ؛ "مبادا اشتباهات بنی اسرائیل درحرکاتی که بر محور حسادت بود در شما شکل بگیرد! «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِنْ بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ؛ - بسیاری از اهل کتاب از روی حسد آرزو میکردند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال کفر بازگردانند، پس از آنکه حق کاملاً برای آنها روشن شده است .. خدا میداند با آنان چه بکند .»
نکته دیگری که قابل توجه است این است که افرادی که آگاهانه وسیله ای برای امیالِ حسدِ "اصحاب قدرت" شوند و در حُکم همان فاسدان مفسد خواهند بود.
در صحیحه اسحاق بن عمار از قولِ امام صادق(ع) نقل است که حضرت فرمود: "کسانی را که با نقل و انتقال حرف ها،باعث میشوند که سخنی به "مرکز قدرت" رسیده و باعث مشکلات برای کسی شود را در ردیف قاتلان انبیاء قرار داده است ؛ - والله ما قتلوهم بأیدیهم ولا ضربوهم بأسیافهم.. ـ درباره آیه «این بدان سبب است که به آیات خدا کفر می ورزیدند و پیامبران را بناحق می کشتند»ـ فرمود: به خدا قسم که آنها را با دستهای خود نکشتند و با شمشیرهای خویش نزدند، بلکه سخنان شان باعث کشته شدن شدند."[اصول کافی]
آنان که قدرت سیاسی و اداری و قضائی خود را در خدمت حسد قرار میدهند ، بدانند که آنچه بر علیه دیگران روا داشتند بزودی در همین دنیا به شکل دیگری گریبان گیرشان خواهد شد ؛ درحدیث صحیح از امام صادق(ع)است که ؛ آن جناب از رسول الله (ص) نقل فرمود : "کسانی که بدنبال نقاط ضعف افراد باشند ، خدا نیز نقاط ضعف و حساسیت برانگیز آنان را دنبال نموده و هر کجا که باشند و حتا اگر از جلوی دیدگاه هم دور شده باشند ، مفتضح شان خواهد نمود ؛ لا تتبعوا عوراتهم فانه من تتبع عوارتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله عورته یفضحه و لو فی بیته."[اصول کافی]
نکته پایانی ؛ این نوشته که از سر دلسوزی است ، نشان از این نیست که همه افراد دخیل در نظام از اخلاق فاصله گرفته اند ! بله ؛ کم نیستند افرادی که در موضع قدرت ، مانند موضع انزوا بسیار اخلاق مدار بوده اند. اما روش و گویشِ ضداخلاقی از تریبون رسمی هرچقدر کم هم باشند مانند لکه سیاهی بر پارچه سفید است که انظار را به خود جلب میکند.
*جماران