به مناسبت ولادت حضرت باقر العلوم (ع)
مدرسه امام باقر (ع) یک چهاردیواری آکادمی خشک نیست ، بلکه یک مکتبِ علمی و کاربردی است که ارائه کننده الگوی عالی در مباحث دینی است که بخوبی خرافات و مجعولات و موهومات را از دین می زاید ، و نیز همواره متوجه کمالات جامع انسانی در ابعاد ترقی و رشد اجتماعی و مبارزه با زیاده خواهان است. در نتیجه مدرسه امام باقر (ع) یک مدرسه دور از شهر و آبادی نیست و آنچه بر شهروندان در رابطه با خرافات و ظلم روا داشته میشود! درس های به روز دارد.
امام باقر (ع) و تاسیس مدرسه ای نوین
به اعتقاد شیعه و اعتراف اهل سنت ؛ امام باقر (ع) اقدام به تاسیس و تشکیل مدرسه ای با الگویی ویژه نمود و تعالیم آن مدرسه ، بعد از آن هم از دیگر ائمه معصومین (ع) شنیده نشده است .
شیخ مفید مینویسد : " آنچه از امام باقر (ع) درباره مجموعه آموزه های دینی داریم از هیچ یک از فرزندان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نداریم ؛ ، ولم یظهر عن أحد من ولد الحسن والحسین من علم الدین والآثار والسّنّة وعلم القرآن والسیرة وفنون الآداب ما ظهر عن أبی جعفر.." (الارشاد / ۱۵۶)
مدرسه امام باقر (ع) مدرسه جهانی
مدرسه حضرت باقر مدرسه جهانی بود که از دیوارهای مدینه فراتر رفت و تا عراق و شام و فلسطین و ایران را گرفت.
گاه ؛ خود حضرت باقر (ع) در محافل علمی جهانی شرکت مینمود مانند آنچه در رابطه با شرکت امام باقر در مجمع جهانی مسیحیت که در شام برقرار بود است که گزارش آن در تاریخ آمده است.
و گاه های دیگر ؛ افراد تشنه علم و دانش و معرفت از اقصا نقاط دنیای آن روز ، به این مدرسه وارد می شدند.
برای اثبات این ادعا ؛ ذکر نمونه ی ذیل بجاست که گروهی از فلسطین به محضر امام باقر (ع) رسیدند تا برای سوالات قرآنی خود پاسخی داشته باشند.
متن روایت چنین است ؛ وهب قرشی گوید ؛ امام صادق (ع) فرمود : گروهی از فلسطین آمده تا درباره آیه "شهد الله انه لااله الا الله" (آلعمران/ ۱۸) تحقیقی داشته باشند ، از این روی به محضر امام باقر (ع) رسیدند و از او مسائلی چند سؤال کردند. و ایشان جواب داد. بعد از آن از او از معنی صمد سؤال کردند. امام باقر (ع) فرمود: «تفسیرش در خود آن است و الصَّمَدِ پنج حرف است پس الف دلیل است بر اِنّیّت و تحقّق آن و قول خداوند عزّوجلّ است: شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ؛ و آن تنبیه و اشاره بهسوی غایب از درک حواس است». ؛ قَدِمَ وَفْدٌ مِنْ فِلَسْطِینَ عَلَی الْبَاقِرِ (ع) فَسَأَلُوهُ عَنْ مَسَائِلَ فَأَجَابَهُمْ ثُمَّ سَأَلُوهُ عَنِ الصَّمَدِ فَقَالَ: تَفْسِیرُهُ فِیهِ الصَّمَدُ خَمْسَهًُْ أَحْرُفٍ فَالْأَلِفُ دَلِیلٌ عَلَی إِنِّیَّتِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ ذَلِکَ تَنْبِیهٌ وَ إِشَارَهًٌْ إِلَی الْغَائِبِ عَنْ دَرْکِ الْحَوَاسِّ."
(صدوق ، التوحید، ص۹۲/ معانی الأخبار)
شگفتیِ وفور علم و تعالیم دینی در مدرسه امام باقر (ع)
شیخ طوسی نقل میکند ؛ محمد بن مسلم ۳۰ هزار و جابر جعفی ۷۰ هزار حدیث از امام باقر نقل کردهاند. و همین موجب شد شهرت علمی امام باقرعلیه السلام نه تنها در حجاز، بلکه در عراق و خراسان نیز فراگیر شود، چنانکه راوی میگوید: مردمی از خراسان در مسجد النبی مدینه دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را ازاومیپرسند. (رجال کشی، ص ۳۸۷)
شجاعتِ علمیِ امام باقر (ع)
از خصوصیات مهم عالمان و اندیشمندان ؛ شجاعت علمی آنان است .
امام باقر (ع) در زمانی زیست میکند که بیش از یکصد سال ، بیان حدیث و رواج حدیث در دست حاکمیت بوده و کسی حق بیان یک حدیث از رسول الله (ص) را نداشته !! در چنین زمانی حدیث های جعلی که عمدتاً به نفع حاکمیت و اشخاص خاص! بوده و مردم برای اطلاع و گردش اطلاعاتِ دینیِ خود در علوم قرآن مانند تفسیر و فقه و کلام، فقط مراجعه به آن منابع حکومتی داشتند ، امام باقر (ع) با شجاعت مثال زدنی وارد شد و برای حدیث و پذیرش آن معیار معرفی نمود.
حدیث باید مبتنی بر قرآن باشد
امام باقر (ع) ، حدیثِ مورد قبول را حدیثی معرفی کرد که ریشه در قرآن داشته باشد و مقبولیت از نگاه قرآنی با او همراه باشد. این معیار در واقع دعوت به قرآن و محوریت قرآن بود که باید در فرهنگ فقهی و اخلاقی و تفسیری حوزه علمیه بیش از پیش مورد اعتناء قرار گیرد.
به این نمونه توجه کنید ؛ امام باقر (ع) فرمود : "هر وقت من حدیثی به شما بگویم ازمن بپرسید تا از قرآن شاهدی برای ان نقل کنم ؛ إِذَا حَدَّثْتُکُمْ بِشَیْءٍ فَاسْأَلُونِی عَنْ کِتَابِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ فِی حَدِیثِهِ" (یعنی آنچه میگویم مستند به قرآن است) سپس فرمود: پیامبر از سه چیز نهی فرموده ؛ ۱- قیل و قال و حرف بیهوده ، ۲- تضییع و اسراف و افساد مال ، ۳- زیادی سوال . شخصی به حضرت عرضه داشت و گفت: این سه چیز در کجای قرآن است ؟
امام باقر(ع) فرمود : این سه چیز در سه آیه قرآن آمده است ؛ درباره حرف های بیهوده ؛ آیه "لاخیر فی کثیر من نجواکم" (نساء / ۱۱۴) . درباره اسراف و افسادمالی ؛ آیه ؛ "لا توتوا السفهاء اموالکم" (نساء/۵) . و درباره زیادی سوال ؛ آیه ؛ "لا تَسْاَ لُوا عَنْ اَشْیاءَ اِنْ تُبْدَ لَـکُمْ تَسُؤْکُمْ"(مائده/۱۰۱) . (الکافی، ج۵، ص۳۰۰/ المحاسن، ج۱، ص۲۶۹)
ما امروز با توجه به شنیدنِ روایات عجیب و غریب در برخی منابر و سخنرانی ها ، نیاز به معیارقرآنی داریم.
درسِ شجاعتِ سیاسیِ در مدرسه امام باقر(ع)
مدرسه امام باقر یک مدرسه ی علمی و آموزشیِ صرف نیست که دور از شهر و آبادی باشد و آنچه بر شهروندان روا داشته میشود! مورد توجه نباشد.
اقدامات آموزشی و تعالیم شجاعانه امام باقر (ع) در مواجهه با "قدرت" و حمایت و راهنمایی جامعه در مقابل ظلم ، یک کتاب وسیع است .
برای آشنایی اجمالی با این آموزه مهم و کاربردی به نکاتی توجه میتوان داشت.
هر گونه اقدام ظالمانه باعث خروج از فرهنگ امامت است
"ظلم" از واژه هایی که معنا و مفهوم آن با هیچ توجیهی در اسلام و فرهنگ شیعه جای ندارد و نباید لحظه ای به توجیه "ظلم" توسط دستگاه های حاکم سیاسی توجه نمود.
امام باقر (ع) فرمود : "از ما نیست و از شما شیعیان هم نیست کسى که به مردم ظلم کند. ؛ لَیْسَ مِنّا وَ لا مِنْکُمْ مَنْ ظَلَمَ النّاسَ." (شرح الأخبار، ج ۳ ص۴۸۸)
امام باقر (ع) در فرازی دیگر ، همگان را به نقدِ شجاعانه به قدرتمندان متجاوز دعوت میکند و ارزش چنین اقدام شجاعانه ای را می ستاید و می فرماید : "هر کس به سوی سلطان ستمگری و قدرتمند متجاوز برود، و او را به تقوای الهی فرمان دهد، و او را بترساند و موعظه کند، مانند پاداش جن و انس ومانند اعمال آنان را خواهد داشت ؛ من مشی الی سلطان جائر فامره بتقوی الله و خوفه و وعظه کان له مثل اجر الثقلین من الجن و الانس و مثل اعمالهم." (وسائل ، ج۱۱ ص ۴۰۶)
در تاریخ است که زمانی امام باقر (ع) بر عمر بن عبدالعزیز که از حاکمان بنی امیه بود وارد گردید عمر از وی خواست تا او را نصیحت کند ، حضرت فرمود ؛ "توصیه من آن است که مسلمانان کوچک را فرزند خود بدانی، متوسطان آنان را برادر و بزرگانشان را پدر، به فرزندت رحم کن به برادرت کمک کن و به پدرت نیکی نما."
توجه شگفت آور امام باقر (ع) به حفظ و حرمت "خون"
انسداد و دوران خفقان و دوران بی ارزش بودنِ "خون" در زمان امام باقر(ع) در تاریخ مشهود است!
آن دوران ، دورانی است که عبد الملک بن مروان به حکومت میرسد ، در او عداوت به ائمه اطهار (ع) و شیعیان است بگونه ای که در کوفه به دانشمند شیعه بنام عطیه فقط به جرم ارادت به امام علی(ع) چهار صد ضربه شلاق میزند ! و از سوی دیگر؛ جلاد دژخیمی چون حجاج بن یوسف ثقفی در مسند حاکمیت است که به گفته امام باقر(ع) ؛ برای این جانی شنیدن کلمه کافر و زندیق آسانتر از شنیدن علوی و شیعه بود!
در این موقعیت خون و خطر ، امام باقر (ع) توجه جدی به مسئله خون و خون ریزی دارد و جامعه را از خطر دست داشتنِ در خون یک انسان آگاه میکند.
بسیاری از روایات باب دم و خون در فقه از حضرت باقر (ع) است.
مانند این که امام باقر (ع) فرمود : "کسى خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد: اى رسول خدا کشته اى در مسجد از قبیله جُهَیْنه افتاده است! بلافاصله پیامبر برخاست و حرکت کرد تا به مسجد آنها رسید و مردم هم که این خبر را شنیده بودند در مسجد اجتماع کردند، پیامبر فرمود: چه کسى این فرد را کشته است؟ عرض کردند: اى رسول خدا نمى دانیم. عرض کرد: کسى در میان مسلمانان کشته شود و قاتل او معلوم نباشد؟ قسم به خدایى که مرا مبعوث به حق کرده است اگر تمام اهل آسمان ها و زمین شریک خون مسلمانى باشند و راضى به آن شوند همه آنها را به صورت در آتش دوزخ خواهد افکند ؛؛ أُتِیَ رَسُولَ اللهِ(ص) فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللهِ قَتِیلٌ فِی مَسْجِدِ جُهَیْنَةَ فَقَامَ رَسُولُ اللهِ(ص) یَمْشِی حَتَّى انْتَهَى إِلَى مَسْجِدِهِمْ قَالَ وَتَسَامَعَ النَّاسُ فَأَتَوْهُ فَقَالَ(ع) مَنْ قَتَلَ ذَا قَالُوا یَا رَسُولَ اللهِ مَا نَدْرِی فَقَالَ قَتِیلٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ بَیْنَ ظَهْرَانَیِ الْمُسْلِمِینَ لاَ یُدْرَى مَنْ قَتَلَهُ وَاللهِ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ شَرِکُوا فِی دَمِ امْرِئ مُسْلِم وَرَضُوا بِهِ لاََکَبَّهُمُ اللهُ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ أَوْ قَالَ عَلَى وُجُوهِهِمْ». (کلینی در کافی ج ۷ ص ۲۷۲ ، و صدوق در فقیه ج۴ ص۶۷)
امام باقر (ع) در مسئله پر خطر "خون" به افکار عمومی توجه متفاوتی میدهد که هرگونه شرکت داشتنِ در ریخته شدنِ خونِ یک انسان ؛ سرآنجام اُخروی آن غیر مباشر ، یعنی شخصی که در ریخته شدنِ خونی کمک و یا معاونت و یا مُعادّت داشته را سیاه میکند!
در روایتی که کلینی نقل کرده اینگونه آمده ؛ عن محمد بن مسلم گوید از امام باقر (ع) شنیدم فرمود : "در روز قیامت شخصی با مقداری خون که در دست اوست میآید، سپس [از شدت خوف از گرفتار شدن به خون و صاحب خون] میگوید : به خدا سوگند! من نه کسی را کشته ام و نه با کسی در ریختنِ خونی شریک بوده ام! در این شرائط گفته می شود: آری، فلان بنده ام حرکتی داشت و کشته شد و مقداری از خون او تو را آلوده کرد. ؛ إن الرجل لیأتی یوم القیامة ومعه قدر محجمة من دم ، فیقول : والله ما قتلت ولا شرکت فی دم ، فیقال : بلى ذکرت عبدی فلانا فترقى ذلک حتى قتل فأصابک من دمه . (کافی ۷ ص۲۷۳)
در پایان ؛ امیدواریم روزی را در پیش داشته باشیم که درسهای مدرسه امام باقر (ع) که هنوز در جهان اسلام و مکتب تشیّع مهجور و محجور است! مورد توجه قرار گیرد . ان شاء الله
*جماران