در میان اهل معرفت اختلاف نظر وجود دارد و برخی اسماء مستأثره را بدون مظهر میدانند و برخی دیگر مانند امام خمینی برای اسم مستأثر مظهر قائل هستند.
دعای مشهور "الهی بفاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها" از جمله عبارات معروف در رابطه با حضرت فاطمه است.
بجاست قبل ورود به بحث و بررسی در رابطه معانی این عبارات ، سند این دعا توجه شود.
این دعا را بزرگانی چون سید بن طاوس نقل نموده اند و آن در ردیف ادعیه مربوط به "قنوت" نام برده اند.
مرحوم آیت الله نجفی مرعشی یک جا در وصیت نامه خود به دعا اشاره دارد و یک جا در کتاب فقهی شان که تعلیقات بر کتاب عروه الوثقی است نام برده اند و تصریح میکنند ؛ من این دعا را پدرم و استادم اخذ کردم و آن دو از مرحوم شیخ حسین شیرازی و او از سید مرتضی کشمیری و او بسند متصل از سید بن طاوس و سید از اصحاب ائمه (ع) نقل نموده است که این دعا را حضرت زهرا (س) در قنوت خود میخوانده است .
عبادت مرحوم آیت الله مرعشی چنین است؛
"من الأدعیة التی أکّد أرباب کتب السنن بقراءتها فی القنوت: ما أرویه عن والدی العلّامة وغیره، عن العلّامة جمال السالکین الحاجّ السید مرتضى الرضویّ الکشمیریّ، بطرقه إلى قدوة الناسکین مولانا السیّد رضیّ الدین ابن طاوس الحسنیّ، بطرقه: أنّ سیّدتنا الزهراء البتول – روحی لها الفداء – کانت تدعو فی القنوت بهذا الدعاء: « اللهم إنّی أسألک بحقّ فاطمة وأبیها وبعلها وبنیها والسرّ المستودع فیها أن تصلی على محمّد وآل محمد، وأن تفعل بی ما أنت أهله ولا تفعل بی ما أنا أهله، برحمتک یا أرحم الراحمین »، وقال: إنّ هذا دعاء الملائکة فی قنوتاتهم". [العروة الوثقى والتعلیقات علیها ج۷ ص ۴۴۰]
گرچه نمیتوان به این سادگی بصورت قطعی دعا را به معصوم (ع) اسناد داد ولی با توجه به دو نکته میتوان با دیدِ مقبولیت به این دعا نظر داشت ؛ از آن رهگذر که نقل بزرگی چون جناب سید بن طاوس است و ثانیا مفاد عبارت حاوی دعا و توسل است و مانند مسائل فقهی نیست که انسان بر آن توقف نماید.
*درباره معنایِ "سِرّ مُستُودَع"*
این جمله بمعنای "رازِپنهان شده و راز به امانت" گذاشته است که مقصود آن است در حقیقت جان نورانی حضرت زهرا یک ودیعه مهم الهی قرار داده شده است.
اما اینکه این ودیعه الهی چیست ، جای بحث و بررسی دارد.
نظریه اول ؛ یک نظر این است که نور وجود مبارک ائمه معصومین (ع) آن سِرپنهان است که خدا در جان فاطمه س قرار داده است ، چنانچه حضرت امام صادق (ع) فرمودند: "فلم یزل ذلک النور فی وجهها حتی ولد الحسین (ع) فهو یتقلب فی وجوهنا الی یوم القیامه" (بحار ج۴۳ب۲ح۲) و نیز فرمود : "اُخرج من ذلک النور ائمه یقومون بامری" (ب ۲ ح۵)
در نظریه دیگری که از آیت الله بهجت نقل شده ؛ "سِر مستودع" به امام زمان (عج) معنا شده که پنهان است و روزی این ودیعه ظاهر میشود.
مقدمه برای طرح نظر سوم ؛ در عین درست بودنِ این معانی ، اما با توجه معارف اهلبیت (ع) که در کلماتشان نهفته است، امکان تلقی معرفتی بالاتر و والاتری در معنای "سِرمستودع" میتوان یافت.
چون مهم این است که این حقیقت همراه با حضرت فاطمه ، "راز پنهان" است در حالیکه ائمه اطهار (ع) ظهور و بروز داشتند و نیز امام زمان (عج) نیز انشاءالله ظهور میفرماید.
در اینجا نظر سومی به ذهن میرسد؛ روایات باب "توحید" در موضوع "اسماء حسنای" و نیز روایات باب "الحجه" در موضوع "علم الغیب" که حکایت از مقامات غیبی حضرات معصومین (ع) دارد در این موضوع راهگشاست.
در رابطه با "علم غیبی" حضرات معصومین روایات متعددی در جوامع روایی ما مانند کافی ، وافی ، بحار و .. آمده است و مهم این در بخشی از این روایات ؛ مبداء علوم اهلبیت در بعضی از موضوعات را "مصحف فاطمه" معرفی نموده اند.
*مصحف فاطمه و مقام سِر مستودع*
با بررسی روایات مربوط به مصحف فاطمه شاید بتوان مصحف فاطمه را ظهوری از "سر مستودع" دانست که فقط امام زمان (عج) از آن مطلع است .
کلینی در اصول کافی درضمن روایت صحیح السندی به جریان "مصحف فاطمه" و چیستی آن پرداخته است و چنین نقل میکند؛
"امام صادق (ع) فرمود: فاطمه س بعد از رحلت پیامبر (ص) ۷۵ روز بیشتر زندگی نکرد و به شهادت رسید و در طول این ۷۵ روز جبرئیل بر حضرت زهرا نازل میگشت و اخباری از احوال پیامبر (ص) در عالَم معنا و از رخدادهای آیندگان و ذریه رسول الله (ص) با فاطمه در میان می گذاشت و امیرالمؤمنین نیز همه آن را مینوشتند و آن "مصحف فاطمه" نام دارد؛ "ان فاطمة مکثت بعد رسول الله صلوات الله علیه خمسة و سبعین یوما و کان دخلها حزن شدید علی ابیها و کان جبرئیل علیه السلام یاتیها فیحسن عزاءها علی ابیها و یطیب نفسها و یخبرها عن ابیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فی ذریتها و کان علی علیه السلام یکتب ذلک فهذا مصحف فاطمة سلام الله علیها".(اصول کافی، ج۱ص۲۴۱)
همانطور که اشاره شد ؛ شاید بتوان گفت ؛ ظهوری از"سِر مستودع" را در مصحف فاطمه جستجو کرد که بی ارتباط با امام زمان (عج) هم نیست و حکایت از نزول و ارتباط جبرئیل با حضرت فاطمه دارد و این معنا بسی مهم و مغتنم است، و بخش هایی از آن مصحف آنچنانی ، با ظهور فرزند حضرت فاطمه نمایان میشود.
*مقام سِر مُستودع و اسماء مستأثره الهی*
روزنه ی راهگشای دیگری که میتواند برای ما در نزدیک شدن به "مقام سِر مستودع" یاری رساند ، بحث مربوط به اسماء حسنای الهی است.
خداوند متعال دارای اسماء متعددی است که حضرات معصومین مظهر و نمایان کننده آن اسماء هستند.
آیات شریفه دلالت دارد مانند ؛ «و علم آدم الاسماء کلها»(بقره، ۳۱)،«ولله، الاسماء الحسنی فادعوه بها» (اعراف، ۱۸۰)، «قال الذی عنده علم من الکتاب» (نمل،۴۰)، «قل ادعوا الله او ادعوا الرحمن ایا ما تدعوا فله الاسماء الحسنی» (اسراء، ۱۱۰)
در اعطاء مظهریت اسماء به انسان های کامل ، یعنی ؛ انبیاء و اولیاء (ع) درجات و مراتب به حسب مقامات قُرب آن بزرگواران است و یک نواخت نیست.
در این میان طبق روایات متعدد قسمتی از اسماء الله که به "اسماء مستاثره" نام برده شده ، اختصاص به خدا دارد و ظهوری مانند اسماء دیگر ندارد.
*فاطمه مظهر اسم مستأثر الهی*
مدعا این است که مقام "سِر مستودع" مقامِ دریافت "اسم مستأثر" است و آن مقام ، مقامی از مقامات کاملا غیبی حضرت فاطمه زهرا (س) است که احدی از آن مطلع نیست.
در ادامه مقاله به مبنای عرفانی این ادعا اشاره خواهیم داشت و البته برای اهلش مغتنم است.
*حروف هفتادو سه گانه اسم اعظم*
امام محمدباقر(ع) فرمود: "اسم اعظم خداوند ۷۳ حرف است که آصف بن برخیا یک حرف آن را می دانست و با آن توانست در کمتر از یک چشم برهم زدن، تخت بلقیس را حاضر کند و ما ۷۲ حرف آن را می دانیم؛ ولی یک حرف دیگر آن مستأثر بوده، در علم غیب نزد خدای متعالی است." (اصول کافی، ج۱، ص ۳۲)
علامه طباطبایی میفرماید: روایات دیگری با همین مضمون داریم و معلوم است که مراد از این که اسم اعظم در هفتاد وسه حرف پراکنده شده یا از هفتاد و سه حرف تألیف شده، به این معنا نیست که از حروف الفبا تشکیل شده است... ، بلکه مقصود این است که اسم اعظم یک اسم واحدی است. که حروف آن بین پیامبران تقسیم شده و یک حرف از آن استثناء شده است. که اگر از قبیل اسمای لفظی بود که با مجموع حروفشان برمعنای واحدی دلالت میکنند، در این صورت بخشیدن چند حرف از یک اسم متشکل از هفتاد و سه حرف، به هر یک از پیامبران، هیچ منفعتی برای آنان نخواهد داشت. (المیزان ج ۸ ص۳۶۶)
*اسم مستأثر الهی*
از احادیث اهلبیت(ع) مانند روایت فوق الذکر استفاده میشود که خدای متعال اسمهایی دارد که برای خود برگزیده است و هیچکس از آنها آگاه نیست. این اسماء به «اسماء مستأثره» معروف هستند.
"استیثار" در لغت به معنای برگزیدن و به خود اختصاص دادن است، و «مستأثره» به معنای برگزیده است.
و البته طبق انچه در بخشی از روایات آمده ؛ "اسماء مستأثره" از مراتب غیبی و اسم اعظم هستند و بدین جهت از آن به اسم «مکنون» و «مخزون» هم نام برده می شود.
*امام خمینی و تشریح "اسم مستاثر"*
امام خمینی ، روایت فوق الذکر را شاهدی بر وجود اسم مستاثر دانسته و به توضیح آن پرداخته و مینویسد؛ حروف اسم اعظم ۷۳ حرف است که در میان آن یکی از اسماء ، اسم مستأثر است ؛ ان الوجود اما یتجلی بالتجلی الغیبی الاحدی المستهلک فیه کل الاسماء و الصفات و هذا التجلی یکون بالاسمالمستاثر و الحروف الثالث و السبعین من الاسم الاعظم .. ففی هدا المقام له اسم الا انه مستاثر فی علم غیبه" (تعلیقات / ۱۴)
در میان اهل معرفت اختلاف نظر وجود دارد و برخی اسماء مستأثره را بدون مظهر میدانند و برخی دیگر مانند امام خمینی برای اسم مستأثر مظهر قائل هستند.
ایشان در طلیعه وصیت نامه خود نوشتند؛
"الحمدُللَّه و سُبحانَکَ؛ اللهُمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه الأَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایَعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ."
ظاهرا حق با امام خمینی باشد چرا که خود مقامات رسول الله (ص) و امیرالمومنین (ع) به علت غیبی بودن ، مخفی است و از این جهت خود آن ذوات نورانی مظهر اسم مستأثر هستند.
البته امام خمینی در برخی از آثارش مانند گروه اول اهل معرفت نظر داده که اسم مستأثر دارای مظهری نیست و چنین مینویسد: "اما اسم اعظم بر اساس حقیقت غیبی که جز خداوند کسی از آن آگاه نیست، به اعتباری که سابقا ذکر شد، همان حرف هفتاد و سوم است که به علم غیب خداوند اختصاص یافته است .؛ اما الاسم الاعظم بحسب الحقیقة الغیبیة التی لایعلمها الا هو و لا استثناء فیه، فبالاعتبار الذی سبق ذکره، و هو الحرف الثالث و السبعون المستاثر فی علم غیبه". ( مصباح الهدایة، ص ۱۶)
امام راحل در کتاب عرفانی دیگرش ، تصریح میکند که اسماء مستأثره دارای مظهر هستند و مینویسد ؛ «کیفیت ارتباط غیبی احدی را کسی نمیداند، بلکه آن، رابطهای است بین اسمای مستأثره با مظاهر مستأثره، زیرا اسمای مستأثره در نزد ما دارای مظاهر مستأثرهاند و اصلاً هیچ اسمی از اسما، بدون مظهرنیست و اسم مستأثر الهی نیز مظهر دارد، ولی مظهر آن مانند خود اسم مستأثر، در علم غیب حضرت احدیت است»
و در جای دیگری از آثارشان می فرماید: «ولی نزد ما تحقیقاً برای اسم مستأثر در عالم خارج اثر است، در نهایت، اثر آن نیز مستأثر است، زیرا برای احدیث ذاتیه با هر چیزی، وجهه و ارتباط خاصی و ربط مخصوصی است که همان سرّ وجودی ذات احدی است که هیچ کس جز خدای تعالی بدان علم ندارد ؛ الارتباط الغیبی الاحدی بل هو الرابطه بین الاسما المستاثره مع المظاهر المستاثره فان الاسما المستاثر عندنا لها المظاهر المستاثره و لایکون اسم بلامظهر اصلا مظهره مستاثر فی علم غیبه." (تعلیقات / ۲۶)
در میان عارفانی که نظرشان بر خلاف نظر امام خمینی است ، میتوان از فصوص و صدرالدین قونوی و ایت الله شاه آبادی نام برد.
صدرالدین قونوی اسماء ذاتی حق را بر دو قسم میداند: یک قسم از این اسماء، حکم و اثرشان در عالم ظاهر میشود و در عالم مظهر دارند که یا از طریق همین مظاهر و آثار، از پشت حجاب، برای نیکوکاران شناخته میشوند، و یا از طریق کشف و شهود، برای کاملین از عرفا و اولیاء، معلوم میگردند. قسم دیگر از اسماء ذاتی، اسمائی هستند که اثری از آنها در عالم ظاهر نمیشود و به همین جهت برای احدی معلوم نمیگردند. این قسم دوم همان اسماء مستأثره الهی هستند (مصباح الانس/۱۴)
امام خمینی از استادشان ؛ مرحوم آیت الله شاه آبادی(ره) نقل میکند که استاد در درس بر این باور بودند : "ظاهر کلام قونوی این است که اسماء مستأثره در عالم مظهری ندارد، و اسم مستأثر، همان ذات احدی و مطلق حق است؛ زیرا ذات الهی با تعین، منشأ ظهور اسماء است؛ اما ذات مطلق بدون تعین، منشأ ظهور اسماء نیست. و اطلاق اسم بر مقام ذات از باب تسامح در تعبیر است، نه اطلاق حقیقی" (تعلیقات مصباح/ ۲۵۷)
با توجه به مطالب تقدیم شده ، بر اساس نظر امام خمینی ، اسماءمستأثره دارای ظهور هستند و خود آن مظاهر از سنخ بطون بوده و زمینه دسترسی به حاقِ وجودشان برای اَحدی در این عالَم میسر نیست. از آن جمله ؛ مراتب غیبی حصرت زهرا (س) که شاید سِر مستودع باشد.
*جماران