این، اولویت کشور نیست در پرشورترین روزها و لحظات تاریخ معاصر ایران که روزها و لحظات اوجگیری انقلاب اسلامی و قرار گرفتن کشور در آستانه پیروزی این انقلاب مردمی بود، امام خمینی که رهبری انقلاب را برعهده داشت و به همین دلیل درگیر اشتغال ذهنی فوقالعادهای بود، علیرغم آنهمه درگیری، در برابر داستان سرائیها، افسانه پردازیها و معجزه سازیها هوشمندانه ایستاد. هنگامی که گفتند عکس امام در ماه نقش بسته است، آن را خرافات دانست، وقتی گفتند امام با امام زمان خلوت کرد تا برای مقابله با حکومت نظامی بقایای رژیم پهلوی تصمیم بگیرد، آن را تکذیب و با کسانی که درصدد برآمدند برای وی چهرهای ماورائی بسازند، برخورد کرد. اینها همه برای این بود که مردم بدانند حرکت در مسیر حق همیشه حمایت الهی را به همراه دارد و آنچه در این حرکت باید اصل دانسته شود اراده خود مردم و ایمان آنها به مبدا هستی است «اِنْ تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ اقْدَامَکُمْ».
در جریان جنگ تحمیلی هم یکی از کارهای مهمی که صاحبان اندیشه صحیح، اصحاب قلم سالم و سخنوران روشنضمیر به صورت پیوسته انجام میدادند این بود که با افسانهبافیها، خرافات و داستانسرائیهای منتسب به دین مبارزه میکردند. در این مبارزه نیز هدف این بود که به رزمندگان باایمان گفته شود فقط تکیه به اراده وابسته به ایمان است که شما را بر دشمن پیروز میکند و خدا حمایت از چنین افرادی را تضمین کرده است. «اِنَّ اللهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا».
در میان یاران امام خمینی، بزرگانی از متفکران اسلامی مانند شهید بهشتی و شهید مطهری وجود داشتند که تکیه بر ایمان و اعتقاد سالم و عمل صالح بر مبنای آن را تنها راه رسیدن انسان به سعادت ابدی و موفقیت این جهانی میدانستند و این نقطه نظر اسلامشناسانه را در سخنرانیها و نوشتههای خود گوشزد میکردند. هدف آنها هم این بود که اسلام را از گزند خرافات، افسانه پردازیها و قدیس سازیها حفاظت کنند و به مردم یادآور شوند که با تفکر صحیح، سخن پاک و عمل مبتنی بر ایمان و توکل به خداست که میتوان در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی موفق شد «اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ».
انقلاب اسلامی و نظام حکومتی برآمده از آن بر این تفکر عمیق و ناب متکی بود که به پیروزی رسید و ما حق نداریم آن را با تمایلات خود به بیراهههای افسانه پردازی و قدیس سازی بکشانیم. اینکه فلان فرماندار به خود حق بدهد پای امام زمان علیهالسلام را در سانحه هوائی به میان بکشد و از نگرانی و رفت و آمد همراه با اضطراب آن حضرت سخن بگوید، بهیچوجه در چارچوب تفکر اسلامی نمیگنجد. شهدای این سانحه هوائی هرکدام دارای شخصیت ویژهای بودند که در جای خود قابل تحسین و تقدیرند و در تجلیل از آنها باید به کارنامه و تفکر آنها استناد شود. تشبیه کردن آنها به این و آن و خرج کردن سیره و سنت آنان برای اسطورهسازی از این شهدا با هیچ معیاری منطبق نیست. شهدا جایگاه خاص خود را دارند که میتوانند با در دست داشتن کارنامههای عملی خود از احترام متناسب با خودشان برخوردار باشند و مردم قدرشناس ایران نیز با توجه به همین کارنامهها به وظیفه تکریم آنها عمل خواهند کرد. اینکه رسانه ملی به تکریم این شهدا همت بگمارد قابل تحسین است ولی اهالی کار رسانهای میدانند که زیادهروی در این کار و خرج کردن از اعتبار دیگران در این زمینه، این اقدام تبلیغی را به ضدتبلیغ تبدیل میکند. زیادهروی در تبلیغات شهری نیز همین ضرر را دارد و نتیجه اینست که قبل از هرکس به خودِ این شهدا ظلم میشود. علاوه بر این، عدهای نیز برداشتهائی از این زیادهرویها پیدا میکنند که به ضرر نظام و کشور و حتی خود بانیان این قبیل تبلیغات افراطی است.
معلوم نیست سرگرم شدن به این امور در شرایطی که کشور به روشن شدن علت این حادثه دلخراش و فاجعهبار نیازمند است، چه وجهی دارد. پرداختن به این سرگرمیها اولویت کشور نیست و مسئولان باید به جای این قبیل امور به سوالهای متعدد مردم در زمینه این فاجعه پاسخ بدهند و راهکاری برای جلوگیری از تکرار آن پیدا کنند. آینده کشور را اینگونه میتوان در برابر چنین فاجعههائی تضمین کرد.
|