دولت و مجلس تابع قانون هستند درست است که قانون اساسی کشورمان نواقصی دارد و نیاز به بازنگری و اصلاح است ولی نقاط قوت فراوانی دارد. یکی از نقاط قوت قانون اساسی مساله تفکیک قواست. یعنی در کشور سه قوه مجریه (دولت)، قوه قضائیه و قوه مقننه(مجلس) را داریم که رسما در قانون اساسی آمده است که این قوا از هم جدا و تفکیک شده هستند.
در اصولی هم که مربوط به رهبری است رهبری از طریق قوای 3گانه اعمال نظر میکند یعنی اگر ولیفقیه هم نظری دارد از مسیر این 3قوه مطرح میکند. مجلس خانه ملت است و نه تابع دولت و نه دستگاه قضائی است. بلکه با هم همکاری میکنند اما مجلس وظایفی دارد که ارتباطی با قوه مجریه و قضائیه ندارد و به یک معنا فوق آنهاست. اینکه حضرت امام(ره) میفرمود مجلس در راس همه امور است به این لحاظ بود که طبق قانون اساسی برای همه افراد و نهادها قانون وضع میکند و همه نیز باید مصوبات مجلس را بلا استثنا اجرا کنند. مجلس بر قوه مجریه و قضائیه و تمام نهادها نظارت میکند و قانون اساسی این اختیار تحقیق و تفحص را نسبت به کلیه امور کشور به نمایندگان داده است. چه وابسته به قوه قضائیه یا مجریه باشند و یا نهادهایی که زیر نظر رهبری هستند. آنها هم بالاخره تحت نظارت، تحقیق و تفحص مجلس قرار بگیرند. حال اینکه چرا صورت نمیگیرد باید مشخص شود چرا این مساله مهم که در قانون اساسی آمده اجرا نمیشود و برخی نمایندگان در نظارت ضعیف هستند. حال اگر چنانچه این سه قوه در هم تداخل کنند و اگر نمایندگان وابسته به وزرا و دولت باشند اصلا مجلس از ماهیت خود خارج میشود و قوه مقننه دیگر ارزش و اعتبار خود را از دست میدهد. یا اینکه دولت کار اجرایی را به مجلس واگذار کند و از نمایندگان در زمینههای مختلف نظر بخواهد مثل انتخاب استانداران، وزرا و... که حتما نظر نماینده را جویا میشوند و هراس دارند که نکند نمایندگان با آنها سر لج بیفتند و سوال و استیضاح کنند. در واقع دولت آمده و از مجلس تبعیت میکند دولت باید از مصوبات کل مجلس تبعیت کند. قوانین و نظارتها نه در امور جزئی و اجرایی بلکه در امور اجرایی باید خود دولت اجرا کند و پاسخگو هم باشد. پس نه مجلس میتواند تابع دولت باشد و نه دولت تابع مجلس باشد. از طرفی وظیفه مجلس به عهده نه طیف و افرادی خاص که کلیت نمایندگان است. حال اگر رئیس مجلس احساس کند که وظایف مجلس را در خود میبیند و اختیاراتی برای خود ببیند که مربوط به یک نماینده نیست نباید این اجازه به وی داده شود که از اختیارات خود سوءاستفاده کند چرا که رئیس مجلس نیز خود یک نماینده است که سایر نمایندگان به وی رای دادهاند که مجلس را اداره کند. مصداق همین امر در دولت نیز صادق است و رئیسجمهور نیز نمیتواند با خود تصور کند که تمام دولت است. متاسفانه ارتباطات به نحوی شده که بعضا استقلال به دست فراموشی سپرده میشود با هم لابی و رایزنی میکنند و کمک میکنند که چه کسی نماینده شود و گاهی مشاهده میشود که دستگاههای اجرایی در انتخابات از برخی نمایندگان حمایت یا با آنها مخالفت میکنند. یا برای آمدن کسی به عرصه انتخابات تعداد بالایی امضا میدهند. اینها همه برخلاف روح قانون اساسی است. به نظر میرسد با توجه به این رابطه ناصحیحی که برقرار میشود دولت تلاش میکند که کاری کند که مجلس را در اختیار خود بگیرد یا حامیان خود را بیاورد و نمایندگان نظارت نکنند و رئیسجمهور و دولت فعال مایشاء باشند. لذا بهنظر میرسد که برخی قوا باید یک بار دیگر قانون اساسی و وظایف خود را بخوانند یا اجازه ندهند که کسی در وظایفشان دخالت کند.
*آرمان ملی
|