تحلیل سیاسی هفته در روزهای پایانی سال شاهد برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان بودیم. نتایج شمارش آرا و درصد مشارکت عمومی، واقعیتهای عریان بسیاری را برای حاکمان و مسئولان نظام به همراه داشت که اگر حکمرانان به این واقعیات تکاندهنده اعتنا کرده و برای تجزیه و تحلیل آن وقت بگذارند، نکات درسآموز بسیاری خواهد داشت. مهمترین نکته اینست که مسئولان نتوانستهاند تعامل شایستهای با مردم برقرار کرده و اولویتهای ملی را به درستی تشخیص بدهند. اینکه آمار مشارکت عمومی، علیرغم تبلیغات سنگین و همهجانبه برای کشاندن مردم به صحنه انتخابات، همچنان آمار پائینتری نسبت به دورههای قبل است و نفر اول انتخابات مجلس در تهران با رای بسیار پائین واجدین شرایط به مجلس راه یافته، باید مسئولان نظام را به فکر چارهاندیشی و جلوگیری از این روند کاهشی مشارکت عمومی انداخته باشد.
در این هفته، سیل وحشتناک، استان محروم سیستان و بلوچستان را با خود برد و شبکههای زیربنایی، راه، آب و برق را در صدها روستا ویران کرد. در پی وقوع این حادثه که هموطنان عزیزمان را در آن خطه دچار آسیبهای جدی کرد، کمکهای مردمی بار دیگر بر کمکهای دولتی سبقت گرفت و این امر نشان میدهد که امدادرسانیهای دولتی در کشور حادثهخیزی مثل ایران باید از سازماندهی و مدیریت بهتری برخوردار باشد.
در این هفته هیاتی از طالبان به تهران سفر کرد و همزمان رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست اعلام کرد که «طالبان از دادن حقابه ایران استنکاف میکند و نشست اخیر با طالبان درباره آب هیرمند نیز نتیجهای نداده و با گذشت 5 ماه از سال آبی جاری، دریافت حقابه هیرمند برای ایران صفر بوده است.»
در مدت اقامت این هیات در تهران، مقامات گروه طالبان در کابل مدعی شدند «در حال حاضر فقط به اندازه رفع نیاز شهروندان افغانستانی آب وجود دارد و به مقداری نیست که به سمت ایران رها شود و فقط در صورت افزایش آب هیرمند و رفع مشکل مردم افغانستان، حقابه ایران پرداخت خواهد شد.» این اظهارات بار دیگر نشان داد که طالبان نهتنها گروهی تمامیتخواه بوده و همهچیز را برای خود میخواهند، بلکه بویی هم از منطقهای حقوقی و روح توافقنامههای بینالمللی نبردهاند زیرا طبق این توافقنامه، طالبان باید درصد مشخصی از آب هیرمند را روانه ایران کند، فارغ از اینکه آیا این آب، نیاز طرف افغانستانی را تامین میکند یا نه.
طالبان البته دیروز سرریز سیلابهای بارندگیهای اخیر را که بطور طبیعی به طرف ایران هم آمد را تلاش کرد به حساب رها کردن حقابه ایران بگذارد ولی مسئولان محلی در استان سیستان و بلوچستان اعلام کردند این آب هیچ ربطی به حقابه ایران از هیرمند ندارد.
در این هفته و درست بلافاصله بعد از انتخابات، شاهد افزایش لجامگسیخته نرخ ارز و سکه بودیم. به این معنا که قیمت دلار که قبل از برگزاری انتخابات در کانالهای قیمتی 54 تا 55 هزار تومان در نوسان بود و هر قطعه سکه حدود 32 میلیون تومان به فروش میرفت، اکنون به ترتیب وارد کانال 61 هزار تومان و 37 میلیون تومانی شد. حال این پرسش مطرح است که بعد از انتخابات، چه اتفاقی افتاده که ارزش پول ملی اینچنین کاهش پیدا کرده است؟
آیا آنهایی که از حمایت تحریمهای ظالمانه حمایت میکنند و بر طبل حرمت پیوستن به FATF میکوبند، میدانند که سبد هزینه معیشت مردم به بیش از 28 میلیون تومان رسیده، در حالی که قاطبه کارگران، کارمندان و اقشار کمدرآمد با حقوق ماهانه حدود 10 میلیون تومان صورت خود را سرخ نگه داشتهاند.
آقایان و مسئولان اقتصادی کافیست سری به آمارهای تورمی و معیشتی تودههای فرودست و متوسط جامعه بزنند تا به وضعیت اقتصادی جامعه پی ببرند و دریابند که با این فرمان، جامعه در حال سقوط سنگین به زیر خط فقر مطلق است.
متاسفانه با این وضعیت فجیع هنوز عدهای از مسئولان و مدیران جامعه که به خاطر درآمدهای بالا، هنوز لبه تیغ فقر و نداری به حوزه استحفاظی آنها ورود نکرده، از بهبود شرایط و اوضاع دم میزنند و آمارهای ساختگی درباره کنترل تورم ارائه میکنند!
تاسفبارتر از همه اینکه حامیان و کاسبان سیاستهای ظالمانه تحریمی که اقتصاد را به اسارت خود گرفته و در سایه عدم شفافیت و فعالیت در تاریکخانههای مالی روز به روز فربهتر میشوند، در این عرصه با قدرت جولان داده و ضررهای جبرانناپذیر زیادی را به کشور وارد میکنند که رفاه همگانی را به گروگان گرفته و مانع پیشرفت و بروز شکوفایی و استعدادهای کشور میشوند.
اکنون زمان آن فرا رسیده که غل و زنجیرهایی که از ناحیه کاسبان تحریم و زالوهای اقتصادی بر دست و پای اقتصاد کشور بسته شده، شکسته شوند و کشور از اسارت طرفداران تحریم و باندهای مخوف آنها آزاد گردد.
تحولات فلسطین اشغالی و تداوم جنایات ارتش صهیونیستی، این هفته نیز مهمترین خبر خارجی را تشکیل میداد و عمده اخبار و گزارشهای رسانههای جهان را به خود اختصاص داد. این هفته، مرکز اطلاعات فلسطین در غزه آمار جامع و در عین حال تکاندهندهای را درباره جنایات 150 روزه رژیم صهیونیستی در نوار غزه منتشر کرد. براساس این آمار، شمار شهدای فلسطین حملات صهیونیستها از 30 هزار و 700 نفر افزونتر شده و مجروحان نیز بیش از 70 هزار نفر اعلام شده است. 7000 نفر همچنان زیر آوار ویرانههای غزه قرار دارند خارج کردن آنها در شرایط فعلی امکانپذیر نمیباشد. 70 درصد از شهدا و مفقودین را زنان و کودکان تشکیل میدهند و بیش از 5 هزار نفر از کشته شدگان، دانشآموز هستند. این آمار تکاندهنده در حالی است که صهیونیستها همچنان به حملات خود، از زمین، هوا و دریا به غزه ادامه میدهند و روزانه بطور میانگین بیش از یکصد نفر به شمار شهدا اضافه میگردد.
اعتراضات بینالمللی به جنایات صهیونیستها ادامه دارد و طی چند روز گذشته نیز چندین شهر در سراسر جهان صحنه تظاهرات علیه جنگ در غزه بودهاند و معترضین، آتشبس فوری را درخواست کردند.
با وجود اعتراضات مردم جهان، مجامع بینالمللی و بسیاری از دولتها، سکوت کردهاند و همین بیتفاوتی حاکم بر فضای بینالمللی، صهیونیستها را به ادامه جنایاتشان ترغیب کرده است.
این هفته تحرکات بینالمللی برای دستیابی به توافق جهت برقراری آتشبس شدت یافت. پس از اجلاس هفته گذشته پاریس، از اوایل این هفته مذاکرات در قاهره ادامه یافت. منابع مطلع از پیشرفت در مذاکرات خبر داده و برخی، برقراری آتشبس قریبالوقوع را نیز اعلام کردهاند. براساس این گزارشها، براساس توافق احتمالی، 40 اسیر اسرائیلی در قبال آزادی 400 فلسطینی، تحویل داده میشوند و آتشبس به مدت شش هفته برقرار میشود که قابل تمدید خواهد بود.
طبق گزارش، دستاندرکاران مذاکرات از جمله آمریکا، مصر، قطر و رژیم صهیونیستی تلاش میکنند، قبل از ماه رمضان آتشبس برقرار شود و از اوجگیری تنشها در طول ماه رمضان نگران هستند.
این هفته، جنگ در اوکراین دوسالگی را رد کرد. جنگی که پوتین رئیس جمهور روسیه در اسفند 1400 تحت عنوان «عملیات ویژه نظامی» آغاز کرد، با این پیشبینی که در کوتاهمدت، اهداف مسکو را در اوکراین محقق خواهد کرد، همچنان ادامه دارد و هنوز هیچ نقطه پایانی برای آن مشاهده نمیشود. براساس آمارهای غیررسمی، این جنگ تاکنون بیش از 500 هزار نفر از طرفین را به کام مرگ کشانده و تلاشهای بینالمللی برای توقف آن، تاکنون نتیجه نداده است. اوکراین میگوید برای آغاز مذاکرات صلح، نیروهای روسیه باید از مناطق تحت اشغال خارج شوند در حالی که روسیه نهتنها این شرط را قبول ندارد بلکه خواستار پذیرفتن حاکمیت روسیه بر مناطق تحت تصرف و سرنگونی دولت اوکراین شده است. این هفته، حتی مدودف، متحد سیاسی پوتین صراحتاً اعلام کرد کل اوکراین متعلق به روسیه است! و این سخن گزاف نشان میدهد ساکنان فعلی کرملین همچنان در آرزوی احیاء شوروی سابق هستند و برای رسیدن به آرزوی زیادهخواهانه، تجاوز به هر کشوری را مجاز میدانند!
*روزنامه جمهوری اسلامی
|