تاريخ انتشار: 03 اسفند 1402 ساعت 00:13:36
درباره رابطه دولت با مطبوعات

با استقرار مشروطیت در ایران در 14 مرداد 1285 هجری شمسی، علاوه بر قوای سه‌گانه مقننه، مجریه و قضائیه که ارکان سه‌گانه حکمرانی را تشکیل می‌دادند، رکن دیگری نیز توسط بنیانگذاران مشروطیت به رسمیت شناخته شد که «مطبوعات» بود. در آن زمان، به مطبوعات «عنوان رکن چهارم مشروطیت» داده شد.
بسیاری از صاحبنظران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در صدر مشروطیت، رکن چهارم را مهم‌ترین رکن دانستند و گفتند بدون نظارت انتقادی مطبوعات، حاکمان ممکن است به بیراهه بروند و مستی قدرت موجب طغیان آنها شود. به همین دلیل، آزادی مطبوعات به مثابه هوای پاک برای تنفس کشور و ملت، مورد توجه عموم قرار گرفته و رکن چهارم توانست در مقاطع مختلف از انحرافات حکمرانان جلوگیری کند، بسیاری از طاغیانِ آنان را به زمین بزند و مسیر حکمرانی را از خس و خاشاک‌هائی که مانع احقاق حقوق مردم بودند پاکسازی کند.
با اینحال، حاکمان مستبد با برخورداری از حمایت‌های آشکار و پنهان سیاسی و مالی بیگانگان اصحاب مطبوعات را تحت فشار قرار دادند و برای ساکت کردن آنها و یا خریدنشان پول‌های زیادی خرج کردند. در مواردی که افراد آزاداندیش حاضر به تمکین نشدند و در برابر تطمیع‌ها و تهدیدها سر فرود نیاوردند، سرنوشتشان با زندان، تبعید و کشته شدن گره خورد. بعضی اشعار شعرای معروف دوره‌های استبدادی بعد از مشروطیت که از حال و روز آزادی بیان و آزادی قلم تعبیه شده در رکن چهارم مشروطیت حکایت دارند، در واقع زبان حال روزنامه‌نگاران آن زمان هستند. ملک‌الشعرای بهار، قله دماوند را مخاطب قرار داد و قصیده‌ بلند «ای دیو سپید پای در بند - ‌ای گنبد گیتی‌ ای دماوند» را سرود و آن را با این ابیات بسیار پرمعنا به پایان برد که:
بفکن ز پی این اساس تزویر
بگسل ز هم این نژاد و پیوند
برکن ز بن این بنا که باید
از ریشه بنای ظلم برکند
زین بی‌خردان سفله بستان
داد دل مردم خردمند
سیداشرف‌الدین حسینی گیلانی معروف به «نسیم شمال» که یک روحانی مبارز بود، در شعر بسیار زیبا و آزاداندیشانه «خواهش نافهمی انسان مکن» گفت:
لال شوم، کور شوم، کر شوم
لیک محال است که من خر شوم
اینها بخشی از عکس‌العمل‌های اعتراضی به عملکرد استبدادی رضاخان پهلوی هستند که از یکطرف خوی استبدادی حاکمان وقت را ترسیم می‌کنند و از طرف دیگر روحیه آزاداندیشانه مردم در برابر محدودیت‌های اِعمال شده توسط حکمرانان در زمینه انتقاد که ویژگی ذاتی رکن چهارم مشروطیت بود را نشان می‌دهند. البته سرنوشت حکمرانان مستبد نیز همانست که نصیب رضاخان و پسرش شد به ویژه جنبه‌ای که به نگاه نفرت‌انگیز مردم نسبت به افراد مستبد مربوط می‌شود.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انقلاب اسلامی، طرد قاطعانه استبداد و تامین آزادی‌های مشروع ازجمله آزادی بیان و قلم بود که به مطبوعات مربوط می‌شود. این آزادی در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی هم مورد تاکید قرار گرفته است. امروزه، به جای کلمه مطبوعات از عنوان «رسانه‌ها» استفاده می‌شود که شامل رادیو، تلویزیون، روزنامه و فضای مجازی است. تنوع و گستردگی قلمرو رسانه‌ها در دنیای امروز، به حکمرانان اجازه پنهان کردن خودکامگی‌ها را نمی‌دهد. حتی رادیوتلویزیون که در کشور ما محدود و در اختیار حکومت است هم، اگر باز و آزاد عمل نکند از قافله رسانه‌ای عقب می‌ماند و سایر رسانه‌ها بافته‌های آن را پنبه می‌کنند.
فارغ از اینکه تمایلات مسئولین کنونی حکمرانی در کشور ما در زمینه آزادی بیان و قلم چیست، آنچه مایه تاسف است اینست که بعضی از افرادی که عهده‌دار امور مربوط به رسانه‌ها و اطلاع‌رسانی هستند، به تهدید معتقدند، عده‌ای به تحدید متوسل می‌شوند و بعضی دیگر اعتیاد عجیبی به جوابیه دادن دارند. این دسته سوم که گویا بر سایرین غلبه کرده است، کار را به جائی رسانده که دستور می‌دهد وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های دولتی حتی به نقدهای نمایندگان مجلس، مرکز پژوهش‌ها، مسئولان دولتی در دستگاه‌های مختلفی مثل مرکز آمار جواب بدهند و همه چیز را انکار کنند. رسانه‌ها از انتشار جوابیه‌ها خسته نمی‌شوند ولی برای دولت زیبنده نیست که به «دولت جوابیه» ملقب شود، عنوانی که اکنون اصحاب رسانه آن را دستمایه طنز در محافل خود کرده‌اند. توصیه ما به دولت اینست که در بخش اطلاع‌رسانی به جای تقابل، به تعامل روی آورد البته اگر با جایگاه و اهمیت افکار عمومی آشنائی دارد و طالب صلاح خود است.

*روزنامه جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 318
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=99106
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.