مهاجرت نخبگان موضوع مهاجرت طيفها، گروهها و صاحبان كسب و كار مختلف اين روزها به يك معادله اساسي در فضاي عمومي كشور بدل شده است. اين موضوع به اندازهاي داراي اهميت است كه برخي از تحليلگران آن را ذيل عنوان ابرچالشهاي پيش روي كشورمان ارزيابي ميكنند. با توجه به نقش نيروي انساني در تحقق توسعه، از دست دادن هر متخصص، كارآفرين، تكنسين و... آسيبي است كه فاصله كشور را از توسعه افزونتر ميكند.اساسا يكي از مهمترين پيشنيازهاي توسعه در هر جامعهاي «نيروي انساني» است؛ از طريق نيروي انساني كارآزموده و متخصص است كه فاصله كشورها با توسعه كوتاهتر شده و زمينه رشد و پيشرفت پايدار در كشورها فراهم ميشود. بنابراين افزايش مهاجرت نيروي انساني كارآزموده و متخصص از جمله خسارتهاي سنگيني است كه جبران آن به سادگي ممكن نيست. البته مهاجرت از كشور جهان سوم به كشور توسعه يافته مشكلي جهاني است كه روند آن در سالهاي گذشته خيلي زيادتر شده است. تداوم روند مهاجرتها هم بيشتر به علت توزيع نامناسب ثروت و رفاه در جهان است. ولي در كشور ما علاوه بر مهاجرت افراد عادي مهاجرت نخبگان كشور نيز مخصوصا بعد از انقلاب شيوع بيشتري پيدا كرده است. نه فقط نخبگان حوزه دانشگاهي و علمي، بلكه بسياري از صاحبان كسب و كارهاي نوين، برنامهنويسان، صاحبان استارتاپها و ايدهپردازان تكنولوژيهاي پيشرفته نيز اقدام به مهاجرت ميكنند. حتي تكنسينهاي حوزههاي گوناگون نيز وقتي با فرصت مهاجرت روبهرو ميشوند، از آن استفاده ميكنند. البته طي سالهاي اخير مهاجرت در بين نخبگان گروه درمان افزايش چشمگيري پيدا كرده است كه باعث بروز نگرانيهاي فراوان در بين مردم و مسوولان شده است . با توجه به اينكه عموما دانشآموزان ممتاز و برجسته كشورمان وارد دانشكدههاي پزشكي ميشوند و پس از زحمات فراوان و تحصيل طولاني علم و تخصص انتظار درآمد، احترام و يك زندگي آبرومند و بهرهمندي از امكاناتي همشأن تخصص، تحصيلات و تواناييهاي خود را دارند، اين مطالبات در فضاي اقتصادي و حرفهاي كشورمان محقق نميشود.
اين در حالي است كه اين اقشار اغلب در صدا وسيما، فيلمها و ساير محصولات فرهنگي و رسانهاي مورد هجمه قرار ميگيرند. نمونههاي بسياري را ميتوان نام برد كه در آن فعالان حوزه درمان و پزشكي با اتهامات و هجمههاي دامنهدار مواجه شده و مورد اتهامات ناجوانمردانه قرار ميگيرند. در عين حال، درآمد متوسط آنها از مشاغلي با تحصيلات پايين، كمتر است و مطالبات آنها مورد توجه قرار نميگيرد. اينها باعث سوق دادن پزشكان و كادر درمان به مهاجرت ميشود. بهطور مثال: همكار پزشكي داريم كه با حقوق 11 ميليون تومان امرار معاش ميكند، اين در حالي است كه همدوره اين همكار عموما يا مهاجرت كردند يا در فكر مهاجرت هستند. يك فوقتخصص شاغل در بيمارستان دولتي ميگفت 60ميليون تومان حقوق او است و 40ميليون تومان هم كارانه ميگيرد. او شب و روز كار ميكند و 100 ميليون تومان معادل 2000 دلار كه حقوق يك كارگر غيرحرفهاي در كشور پيشرفته است دريافت ميكند. مدتي قبل با خبر شدم كه اين همكار مهاجرت كرده است.
*اعتماد
|