تاريخ انتشار: 17 بهمن 1402 ساعت 23:09:35
ملیت و جمهوریت در سایه اسلام

اساس را باید حفظ بکنیم. اساس اسلام است، و جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی. باید کوشش کنید تا حفظ بشود این مجالس و مجامع اسلامی را باید حفظ بکنید. هر دو جهت باید باشد. نه آنطوری که سابق بود و اصلش کاری به دستگاه ظلم نداشتند. آن هم با یک تبلیغاتی که شده بود. نه آنکه ما بیاییم نمازمان را بخوانیم، و برویم سراغ کارمان توی خانه‌مان بنشینیم؛ اهل منبر هم بروند و چهار تا کلمه روضه بخوانند، و فوقش هم چهار تا کلمه اخلاق بگویند و بروند تو خانه‌هاشان بنشینند. باید در مقابل ظلم، در مقابل ستم، بایستند.
این کلمه «کُلُّ یوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ اَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگی است که اشتباهی می‌فهمند. آنها خیال می‌کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد، همه زمینها باید آنطور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهداء - سلام‌الله علیه - با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید اینطور باشد. همه روز هم باید اینطور باشد. همه‌ روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند.
ملتها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند. در بعض روایات، که من حالا نمی‌دانم صحت و سُقْمَش را، هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مومنین درحال انتظار، اسلحه هم داشته باشند؛ اسلحه مهیا، نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار، و بنشینند منتظر. اسلحه داشته باشند برای اینکه با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است، از شُعَب نهی از منکر است، به همه ما تکلیف است، که باید مقابله کنیم با این دستگاه‌های ظالم، خصوصاً دستگاه‌هایی که با اساس مخالفند. آن وقت دستگاهی بود مثل سلاطین سابق که می‌خواستند برای خودشان یک چیز درست کنند؛ با اساسش معلوم نبود مخالف باشند. اما یک دستگاهی که با اساس مخالف است، نمی‌خواهد اسلام باشد؛ نمی‌خواهد مجالس اسلامی باشد، می‌خواهد همیشه چیزهایی باشد که مربوط به غیر اسلام باشد، ولو ملت باشد، ملیت باشد.
ما "ملیت" را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم... ملت، ملت ایران است، برای ملت ایران هم، همه جور فداکاری می‌کنیم، اما در سایه اسلام است؛ نه اینکه همه‌اش ملیت. ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تایید می‌کند او را، ممالک اسلامی را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است؛ لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم، و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و "پان ایرانیسم"! در هر صورت، نقشه مطالعاتی که اینها کرده‌اند طولانی و مخازن ما را به دست آوردند که ما چقدر داریم و تا چه وقت می‌توانیم به آنها پس بدهیم و از ما بگیرند، و همه ملتها و عشایری که ما داریم و همه قطبها را مطالعه کرده‌اند در این معنا که دیده‌اند ما اگر بخواهیم این مخازن را از اینها بگیریم و این مملکت و این کشور را پایگاه خودمان کنیم برای پایگاه‌های نظامی، تا اسلام زنده است نمی‌شود. باید اسلام را سربُرید، حالا اگر می‌شود توی دامن خود مردم! و این را کردند، و خیلی هم توفیق بردند. یک روزی بود که اگر یک ملّایی راجع به مطلب سیاسی یک کلمه‌ای می‌گفت، می‌گفتند آخوند «سیاسی» است، بیندازش دور! شاید نمی‌رفتند با او نماز بخوانند. این چه بود؟ این یک نقشه‌ای بود که آخوند را از سیاست کنار بگذارند. اسلام را کنار بگذارند؛ و سیاست هم کنار و علی‌ حده. آنها کارهای خودشان را بکنند و مخازن ما را ببرند و مملکت ما را تحت سلطه قرار بدهند؛ آخوند هم برود توی خانه‌اش بنشیند و حمد و سوره بخواند! خیلی هم کار بکند، چند تا کلمه اخلاقی برای مردم بگوید. این نقشه‌ای بود که می‌خواستند که اسلام را کنار بگذارند از سیاست، سیاستْ دست آنها، و اسلام هم برکنار.
صحیفه امام خمینی، جلد 10، صفحه 124

*روزنامه جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 584
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=98949
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.