تاريخ انتشار: 17 بهمن 1402 ساعت 00:01:15
نفی استبداد و استعمار

مقصد ما از این نهضت دو چیز بود، که یکی از آن اصلی و یکی فرعی [است‌]؛ یکی مقدمه، و یکی هم مقصد. مقدمه این بود که یک گروهها، یک اشخاص، اشخاص وابسته، اینها مانع بودند از اینکه این مملکت سر و سامان پیدا بکند. که در راس آنها از داخلیها محمدرضا بود؛ و از خارج هم آمریکا. دیگران هم بودند، لکن این دو تا بیشتر. اینها مانع بودند از اینکه نیروهای انسانی ما رشد بکنند. اینها نمی‌گذاشتند که فرهنگ ما یک فرهنگ صحیح باشد، آنها با نقشه، و این هم که بی‌چون و چرا سرسپردگی داشت به آنها، هر چه آنها می‌گفتند عمل می‌کرد. و نگذاشتند به اینکه این مملکت یک سرو سامانی خودش داشته باشد. مقصد آنها این بود که اینجا را یک بازاری برای آمریکا درست کنند، و همه چیزش وابسته به آنجا باشد. و این آدم هم از باب اینکه می‌خواست خودش را حفظ کند، و می‌دید که حفظش به این است که تبعیت کند از آنها، بی‌چون و چرا تسلیم آنها بود. الحمدلله این مقدمه، که عبارت از برداشتن مانع از سر راه ملت بود، با زحمت ملت، همراهی همه قشرها، این انجام گرفت.
و در این، دو چیز موثر بود؛ در این پیروزی که نصیب ملت شد دو چیز موثر بود؛ یکی، که از همه چیز بالاتر است، اینکه مقصد همه مقصد الهی بود. انگیزه اسلام بود. می‌دیدیم که در شعارهایشان، در فریادهایشان، شعارهای اسلامی بود؛ فریادهای «الله‌اکبر». مقصد این بود که آنها را مخالف اسلام می‌دانستند بروند کنار. و بعد از آن ان‌شاء‌الله آن مقصد حقیقی، که آن مقدمه این است، تحقق پیدا بکند. پس یک جهت، جهت این بود که همه‌تان فریادتان این بود که ما اسلام را می‌خواهیم، و شاهنشاهی و اینها را نمی‌خواهیم. جهت دیگرش هم، که به تَبَع آن آمده بود؛ وحدت همه قشرها بود؛ یعنی ملت سرتاسر این کشور بپا خاستند و با هم، مقاصد خودشان را کنار گذاشتند، مطالبی که مال شخص بود کنار گذاشتند، و همه به یک مقصد متوجه شدند. پس رمز پیروزی ما وحدت کلمه قشرهای مختلف، و ایمان بود. ایمان به خدای تبارک و تعالی، با این رمز شما پیروز شدید. پیروزیی که معجزه آسا بود، نه پیروزی یک پیروزی آسانی، یک پیروزی که بشود حساب کرد یعنی پیروزیی بود که جز با اراده خدای تبارک و تعالی هیچ امکان تحقق نداشت. مخالفین ما و شما، دشمنهای ملت، همه جور ابزار جنگی در دستشان بود؛ قدرت در دستشان بود. تانک‌ها دست آنها، توپ‌ها دست آنها، مسلسل‌ها دست آنها و نظامیها هم دست آنها. همه چیز دستشان بود. از آن طرف، پشتیبانی همه جانبه هم از آنها می‌شد، آمریکا، شوروی، انگلستان، همه پشتیبانی می‌کردند. بلکه دولتهای اسلامی! دولتهای اسلامی هم پشتیبانی می‌کردند. تمام ابزار جنگی که آنها داشتند و تمام پشتیبانی‌های ابَرقدرت‌ها و قدرتهای بعدی، اینها همه بودند، لکن باید بگویم خدای تبارک و تعالی همه حَرْبه‌ها را کُند کرد؛ یعنی اینها می‌توانستند که در یک روز با این قوه‌هایی که دارند سرکوب کنند ملت را؛ تهران را به خاک و خون بکشند؛ می‌توانستند؛ لکن حربه‌هایشان کُند شد؛ یعنی خدا خواست که سران اینها خوف در دلشان افتاد. تتمه آنها هم یک دسته‌شان که ایمان داشتند ملحق شدند به ملت؛ یک دسته دیگر هم می‌ترسیدند. خداوند گاهی اسلام را با همین نصرِ به رُعب، نصرت می‌داده اسلام را در صدر اسلام به اینکه دشمنها را می‌ترساندند. از یک گروه کم، دشمنهای دارای همه ساز و برگها می‌ترسیدند. این ترس اسباب این می‌شد که شکست می‌خورند. اینها اگر نترسیده‌ بودند، اگر خداوند تبارک و تعالی در دل اینها آن ترس را نینداخته بود، ممکن بود که در یک روز همه ما را از بین ببرند، برایشان امکان داشت، لکن نتوانستند بکنند؛ یعنی هیچ بمباران نکردند ایران را. امر هم گاهی کرده بودند بالایی‌ها، پائینی‌ها نشنیدند از آنها. این یک نصرتی بود که خدا به ما داد که ما که هیچ نداشتیم؛ یعنی نه نظامی بودیم، و نه ملت ما نظامی بود که اینها مشق نظامی نکرده بودند؛ اینها مدرسه نظام نرفته بودند؛ و هیچ ابزار جنگی هم نداشتیم. هر چه بود دست دشمن بود. هم نظام را آنها داشتند و قدرت نظامی داشتند و تحصیلات نظامی داشتند و اینها و ما نداشتیم؛ و هم همه ابزار دست آنها بود و ما نداشتیم. می‌توانستند اینها آب و برق را از تهران یا از شهرستانها ببرند، شما را در تشنگی بگذارند؛ خداوند منصرفشان کرد. کاری کرد خدا که آن چیزهایی که و حربه‌هایی که دست آنها بود استعمال نتوانستند بکنند. حالا از خوف بود، انصراف بود، هر چه بود، این پیروزی شما مهمش این معنا بود که دشمن را یا به خوف یا به انصراف از کار انداخته بود، و لهذا در آن شبی که اینها بنا داشتند که کودتا کنند، همان شبهای آخری که ما در تهران بودیم و اینها می‌خواستند کودتا کنند، و بعدها ما فهمیدیم، همان وقت که اعلام حکومت نظامی در روز کردند که - حکومت نظامی - روز هم باید مردم بیرون نیایند، بعد ما فهمیدیم که اینها بنای بر این داشتند که حکومت نظامی بکنند در روز و تانکها و توپها، همه را بیاورند مستقر کنند در خیابانها و شب وارد بشوند و همه اشخاصی که احتمال می‌دادند که با آنها مخالف باشند بکشند، خدا این را هم خنثی‌ کرد به اینکه یک جوری شد که مردم اطاعت نکردند و روز هم بیرون آمدند؛ همه ریختند بیرون. اینها یک چیزهایی بود که با دست غیب انجام گرفت و شما را پیروز کرد.
صحیفه امام خمینی، جلد 10، صفحه 47 تا 49

*روزنامه جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 596
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=98943
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.