نقش طالبان در اوجگیری مهاجرت و آوارگی افغانی ها مهاجرت افغانیها به کشورهای دیگر، گرچه سابقه بیش از چهار دههای دارد و به مداخلات قدرتهای استعماری شرق و غرب باز میگردد ولی در کنار آن، نقش گروههای افراطی و تکفیری ودر راس آنها گروه طالبان، حد اقل در دو دهه گذشته، انکار ناپذیر است.
فرار از حاکمیت طالبان
پدیدهای که در کشورهای همسایه و به خصوص جمهوری اسلام ایران " موج مهاجرین افغانی " خوانده میشود اما در افغانستان از آن باید تحت عنوان " موج فرار" نام برد. این خروج، با این مقیاس کثیر درتاریخ این کشور کمتر سابقه داشته است. تا پیش از این، طالبان ریشه مشکلات را به دولتهای قبلی افغانستان نسبت میداد، درحالی که دوسال ونیم پس از روی کار آمدن طالبان، نه تنها شرایط زندگی برای مردم افغانستان بهتر نشده بلکه به مراتب وخیم ترشده است ومردم افغانستان برای گشایش در زندگی فوج فوج ازاین کشور خارج میشوند. چرا مردم درحال فرار از افغانستان طالبان هستند؟ شاید یکی از پاسخها، اقتصادی باشد اما اقتصاد بخشی از مسئله و خود، معلول است. همانگونه که در جهان، بسیاری از کشورها وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند اما با چنین موج فرار روبه رو نیستند. دلیل اصلی فرار مردم، عدم تحمل سیاستهای غیر انسانی است که گروه طالبان در کشورپیاده کرده است.
آنچه در افغانستان طالبان رخ میدهد نمایش روشنی از اعمال فشارهای گوناگون بر جامعه است. مردمی که حتی برای تحصیل دخترشان در مکانهای آموزشی با بن بست مواجه میشوند و پاسخ قانعکنندهای برای این کار نمییابند، به جز اینکه "چون طالبان تصمیم گرفته است"،دچار سرخوردگی میشوند. طالبان نشان داده است در مقابل خواسته بدیهی مردم هم قوه قهریه به کار میگیرد.
تحصیل دختران در دبیرستان در همه جای جهان اتفاق عادی و بدیهی است جز در افغانستان که دختران حق ندارند به دبیرستان بروند. مقامات طالبان برای توجیه این گونه اقدامات نا صحیح، آنرا مذبوحانه به احکام دین ربط میدهند و برای فریب و وقت کشی، وعده میدهند درحال بحث و بررسی و یافتن راه حل هستند. یک سال زمان برای بررسی موضوعی که در سراسر جهان یک موضوع عادی است.
تا قبل از آمدن طالبان، زنان افغانستانی، در هیچ دورهای از تحصیل منع نشده بودند. اما امروز مجبور هستند به زور اسلحه طالبان، آنچه را که طالبان تحمیل و اجبار میکند تحمل کنند. اگر تا قبل از این در ادارات دولتی کار میکردند، آنها هماکنون از ادارات بیرون رانده شدهاند و جایی برای آنها در ادارات نیست.
از اینرودرست اینست که گفته شود مردم در افغانستان طالبان از کشور مهاجرت، به مفهوم مصطلح، نمیکنند بلکه فرار میکنند و تبعات این فرار جمعی به کشورهای دیگر، به خصوص همسایگان تحمیل میشود.
سران طالبان همچنانکه در دو سال ونیم گذشته نشان دادهاند تلاش کردهاند هر مخالفی را با خشنترین و بیرحمانهترین شکل از میدان خارج سازند.
تاریخچه طالبان
طالبان به معنای طلبهها (دانشآموختگان) که حکومت خود را امارت اسلامی افغانستان مینامند، یک جنبش و یک سازمان مذهبی-نظامی اسلامگرای" دیوبندی" متشکل از روحانیان اسلامگرای سنی در افغانستان است. باور دیوبندیها بر این است که تنها علم نافع، علوم دینی هستند و سایر علوم نه تنها سودمند نیستند بلکه بیشتر آنها باعث ضلالت و گمراهی نیز میشوند. حمله طالبان به مدارس افغانستان طی دو دهه گذشته نیز که به کشته شدن صدها دانشآموز انجامیده است، از این باور غلط سرچشمه میگیرد. کشورهای بسیاری طالبان را یک گروه تروریستی قلمداد کردهاند. در سال 1400 قبل از روی کار آمدن، برآورد شد که طالبان، 75٬000 جنگجو داشته باشد. سرکردگان طالبان ادعا کردهاند هدفشان اعاده صلح و امنیت افغانستان، خروج سربازان خارجی و اعمال قرائت خود از شریعت است. طالبان در سطح بینالملل به دلیل کشتار مردم غیرنظامی افغان، اقدامات تروریستی، تفسیر و اجرای غیر واقعی و خشن از احکام اسلام که منجر به برخورد غیر انسانی با بسیاری از افغانها شده، محکوم شدهاند. از لحاظ ایدئولوژیک، تفکر طالبانی بر روی بنیادگرایی اسلامی مبتنی بر دیوبندی، و قواعد و رسوم قوم پشتون همچون "پشتونوالی" است.
طالبان پس از تصرف افغانستان، از سال 1375تا 1380 با نام امارت اسلامی افغانستان تقریباً بر سه چهارم این کشور حکومت کرد. در آن سالها، تنها کشورهای پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان طالبان را به رسمیت شناختند. پس از برکناری آنان از قدرت، از سال 1385 بار دیگر با بازآرایی خود به صورت گروه شورشی علیه دولتهای وقت افغانستان جنگیدند. در پی سقوط کابل، که با تبانی آمریکا و برخی دولتهای عرب منطقه با طالبان در دوحه قطر صورت گرفت، در 25 مرداد1400، طالبان دوباره قدرت را در افغانستان در دست گرفت. پیش از این، در 10 اسفند 1398 طالبان و آمریکا در قطر، توافقنامه دوحه را امضا کرده بودند. براساس همین توافقنامه بود که آمریکا اشرف غنی را در 24 مرداد 1400 کنارزد و قدرت را به طالبان سپرد.
رهبر کنونی طالبان پس از کشته شدن ملا اختر منصور، از سال 1395 ملا هبتالله است. طالبان در دور اول حکومتشان بر افغانستان، در طول سالهای 1375 تا 1380، مرتکب کشتار جمعی غیرنظامیان افغان شدند، از اجازه تامین غذا برای مردم غیرنظامی گرسنه توسط سازمان ملل، جلوگیری کردند و با سیاست زمین سوخته، مناطق وسیعی از زمین حاصلخیز را سوزاندند و دهها هزار خانه را ویران کردند. آنها در طول حکومت خود، سرگرمیها و فعالیتهایی مانند پرواز بادبادک را ممنوع کردند و اقلیتهای مذهبی و قومی را مورد تبعیض قرار دادند. طبق اعلام سازمان ملل متحد، طالبان و متحدان آنها مسئول 76٪ از تلفات غیرنظامیان افغان در سال 1389 تا 1391 بودهاند. طالبان همچنین دست به ازبین بردن آثار فرهنگی زده و بناهای تاریخی بسیاری از جمله مجسمه بوداهای معروف 1500 ساله بامیان را تخریب کرد.
شیعه ستیزی و فارسی زدایی
طالبان گرچه ادعا کردهاند با شیعیان مشکلی ندارند ولی شواهد موجود و عملکرد این گروه، هم در دور نخست تسلط بر افغانستان، و هم در دور جاری، خلاف این ادعا بوده است. گزارشها در زمان مذاکرات دوحه نیز حاکی است از اعضای مذاکرهکننده دولت افغانستان و طالبان در قطر این گروه به صورت مستقیم و تند گفتند شیعیان را به رسمیت نمیشناسند و این گروه را مسلمان نمیدادند و گفتگویی با شیعیان ندارند زیرا شیعیان هیچ قدرتی ندارند برای چانه زنی، در دولت افغانستان.
چندی قبل هم وزارت تحصیلات حکومت طالبان به همه دانشگاههای خصوصی دستور داد تمام کتابهای مخالف مذهب حنفی از کتابخانههای دانشگاههای خصوصی دور انداخته شوند. قبل از این، این مقام حکومت به کار گیری کلمات دانشگاه، دانشکده و...را ممنوع اعلام کرده بود. تحلیل گران این دستورات را در راستای فارسی ستیزی و فرقه گرایی مذهبی ارزیابی کردهاند.
یک گزارش حاکی است رسانه اداره استخبارات طالبان موسوم به «المرصاد» طی مطلبی مذهب شیعه را «فرقه ضاله، باطل و گمراهکننده» توصیف کرد و گفت «شیعه، خوارج، قادریه و مرجئه از مذاهب ضاله و باطل هستند و مسلمانان باید خود را از این فرقههای گمراهکننده نجات دهند، المرصاد پیش از این نیز در مطلبی شیعیان و «خوارج» را «دو دشمن دین اسلام و خائن» معرفی کرده و گفته بود «شیعیان در طول تاریخ اسلام، به پیروان این دین خیانت» کردهاند.
از آنجاییکه بخش قابل توجهی از بافت جمعیتی افغانستان را شیعیان تشکیل میدهند، طبیعی است شیعیان در این فضا امنیت لازم را نداشته باشند و همین سیاست عامل دیگری در اوجگیری گریز مردم از افغانستان است و سرازیر شدن به کشورهای همسایه را سبب شده است.
گروه طالبان از آغاز ظهورش تا کنون جنایتهای بیشمار و بیسابقهای را، به خصوص در حق غیر پشتونها و به ویژه شیعیان مرتکب شده است. براساس شواهد موجود، طالبان دست به نسل کشی هزارهها زد. به هر جا که رسید قتل عام کرد. آبادیها را ویران کرد.پادگان هارا منفجر کرده و صدها سرباز افغانی را با ادعای مبارزه با بیگانگان به قتل رساند. جنایات آنها در مزارشریف در سال 1375 و به شهادت رساندن دیپلماتهای ایرانی به همراه صدها شیعه دیگر از ساکنان این شهر، تنها گوشه کوچکی از اقدامات این گروه محسوب میشود. آنها بیرحمانه مدارس را منفجر وکشته شدن دانشآموزان بیگناه و محروم را در عملیات انفجاری، به عنوان عمل جهادی برای خود به حساب آورده و کشتن زنان و کودکان و غیرنظامیان را پیروزی قلمداد کردند. آنها نشان دادهاند هیچ گونه محدودیت و قاعدهای برای جنایاتشان نمیشناسند. البته طالبان و القاعده و داعش دیدگاه و رفتار یکسان داشتهاند. همه آنها دنبال حذف مخالفان خود، با هر اندیشه اعتقادی و تفکر سیاسی بودهاند و در راه نیل به این هدف، از هیچ خشونت، قتل، غارت و ویرانی ابا نداشتهاند. این گروههای تکفیری، دیگران را چه شیعه و چه سنی مسلمان نمیدانند و در حکم کفار هستند.از نظر آنها پیشرفت و مدنیت عین ضلالت و کفر است. جهان آرمانی آنها دنیایی است که بشر از آغاز تا سرانجام باید با اصول مورد نظر و برداشت انحرافی آنها از شریعت زندگی کند،در غیر این صورت مستوجب مجازات است.از نظر این گروههای افراطی و تکفیری،مظاهر تمدن و ترقی کنونی بشر، نمادها و جلوههای کفر هستند و به هر صورت باید نابود شوند. در چنین فضایی که طالبان برای مردم افغانستان ایجاد کرده اند، مهاجرت انبوه مردم، یک امر قابل درک است.
همانگونه که ذکر گردید تبعات سیاستهای غیر انسانی، متحجرانه و سرکوبگرانه طالبان به صورت سیل مهاجران، به یک معضل بزرگ برای دیگر کشورها، به خصوص همسایگان و به ویژه جمهوری اسلامی ایران، با پذیرش بیش از پنج میلیون مهاجر، تبدیل شده است.
ایران و معضلی به نام مهاجرین افغانی
یکی از مشکلات امروز کشور ما افزایش حضور اتباع افغانستان در ایران است و افراد جامعه با انتشار تصاویر و فیلمهایی از حضور پرشمار اتباع در ایران اظهار نگرانی میکنند. بسیاری از این اتباع بهصورت غیرقانونی وارد کشور شدهاند و نظارت چندانی بر آنها نیست.
مهاجرت به معنای جابهجایی افراد از مکانی به مکان دیگر به دلیل برخورداری از امکانات بیشتر مانند آموزش بهتر، درآمد بیشتر، دستیابی به آزادیهای سیاسی و اجتماعی یا به منظور فاصله گرفتن از کمبودها، فقر، فلاکت، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری، کمبود امنیت و... است که ازسوی جوامع بینالمللی به رسمیت شناخته شده و کشورهای برخوردار در راستای رونق هر چه بیشتر صنایع مختلف خود از متخصصان و محققان و دانشمندان و دانشجویان سایر کشورها استفاده میکنند. مهاجرت انواع مختلفی دارد که از آن جمله میتوان به مهاجرت خارجی، مهاجرت به شکل پناهندگی، مهاجرت داخلی و انواعی از مهاجرتهای فصلی و روزانه اشاره کرد. یکی از مهمترین اشکال مهاجرت پناهندگی است. پناهندگی نوعی مهاجرت خارجی محسوب میشود که به دلیل مشکلات کشور مبدا صورت میگیرد و افراد را مجبور به مهاجرت و نقل مکان میکند. به عنوان مثال، تشکیل دولت اسراییل باعث شد تا پناهندگان بسیاری از فلسطینیها به اردن، مصر، سوریه و لبنان مهاجرت کنند. حمله شوروی به افغانستان و جنگهای داخلی در آن کشور، وجود شرایط دشوار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حوادث و رخدادهای داخلی و خارجی تاثیرگذار بر اوضاع افغانستان، به ویژه طی چهار دهه اخیر، باعث آوارگی میلیونها افغانستانی به کشورهای دیگر از جمله ایران شده است، متاسفانه عدم بهبود قابل ملاحظه وضعیت امنیتی، سیاسی و اقتصادی افغانستان باعث شده با گذشت سالها هنوز میلیونها افغانی در ایران حضور داشته باشند.
ازسوی دیگر بسیاری از کارشناسان اقدامات دولت در مدیریت معضل مهاجران را مورد انتقاد قرار داده و آنرا، با میزان اهمیت مسئله، متناسب نمیدانند.
تشکیل " سازمان ملی مهاجرت "
درپی بحثهای اخیر، تشکیل سازمان ملی مهاجرت، آنچنانکه دولتیان میگویند گامی است که میتواند به حضور انبوه مهاجرین غیر قانونی افغانی سر و سامان دهد. به گفته این منابع، تشکیل سازمان ملی مهاجرت سرانجام پس از حدود چهار سال درحالی در قالب برنامه هفتم توسعه به تصویب مجلس رسید که اساسنامه آن باید در دستور کار نمایندگان قرار گیرد.
آنچنانکه این منابع میافزایند یکی از محورهای این لایحه، ایجاد بانک اطلاعاتی و سامانهای منسجم برای گردآوری اطلاعات اتباع است تا علاوه بر رفع نقص و هم پوشانی دستگاههای مختلف که موجب هدررفت منابع کشور شده است، مدیریت در این عرصه را نیز منسجم کند و بتواند خدمات دریافتی اتباع را مدیریت نماید. یکی از نقاط قوت تشکیل سازمان ملی مهاجرت، تجمیع اطلاعات اتباع و صدور مجوزهای قانونی برای آنان است؛ در شرایط کنونی بیش از 10 مرجع از جمله وزارت کار، فراجا و وزارت کشور برای مهاجران کد و شناسه صادر میکنند که انتظار میرود همه این اطلاعات در یک سامانه گردآوری و با صدور کارت هویتی، خدمات ارایه شده به این قشر در زمینه بهداشت، آموزش و... نیز ضابطهمند شود.
در عین حال، تشکیل این سازمان وکار ایی آن در کمک به حل معضل مهاجران غیر قانونی، انتقادهایی هم در پی داشته است. بطوری که " محمود احمدی بیغش"، نماینده مجلس تاسیس آنرا غیر مفید میخواند.
این نماینده مجلس میگوید: نویسندگان لایحه تشکیل سازمان ملی مهاجرت همان وظایف و ساختاری را در نظر گرفتهاند که درحال حاضر اداره" اتباع و مهاجرین خارجی" وزارت کشور که زیرمجموعه معاونت امنیتی و انتظامی قرار دارد درحال ایفای آن است. این نماینده مجلس، میگوید طرح سازمان ملی مهاجرت با دادن تابعیت به افغانستانیهای مقیم ایران، تنها بهدنبال انتقال جمعیت و قانونی کردن حضور میلیونها تبعه افغان است، موضوعی که البته مسئولان این سازمان آنرا رد کرده و گفتهاند در پی قانونی کردن حضور مهاجران افغانی غیر قانونی نیستند.
مهاجران افغانی چند نفرند؟
طبق آمار وزارت کشور از تعداد مهاجران و اتباع خارجی در ایران، 90 درصد اتباع را افغانستانیها تشکیل میدهند؛ وزارت کشور که متولی اصلی امور ساماندهی اتباع خارجی است، در این زمینه آمار 5 میلیون اتباع خارجی را تایید میکند.
رئیس مرکز جدیدالتاسیس " سازمان ملی مهاجرت" نیز اعلام کرده که حدود 4 میلیون و 100 هزار مهاجر افغانستانی مجاز در ایران حضور دارند؛ براساس برآوردهای این سازمان، از جمعیت حدود 5 میلیون نفری افغانها در ایران، 35 درصد یعنی در حدود 1 میلیون و 850 هزار نفر زنان، حدود 700 هزار دانشآموز، 120 هزار نفر دانشجو، 20 هزار طلبه علوم دینی در قم و 10 هزار در سایر حوزههای علمیه کشور هستند. حدود 5 درصد هم افراد بالای 40 سال هستند که از سر اضطرار وارد کشور شدهاند.آمار ارائه شده توسط وزارت کشور، با برآوردها همخوانی ندارد بطوری که دیگران تعداد اتباع افغانی در ایران را بیش از 8 میلیون نفر میدانند. اخیرا معاون اشتغال وزارت کار تاکید کرد4.5 میلیون شغل در ایران در اختیار اتباع خارجی است که از این تعداد فقط 1.5 میلیون نفر اتباع مجاز هستند و بقیه به شکل غیرمجاز در ایران کار و اقامت دارند. وزیر کشور اظهار کرده است تا مهر امسال کل جمعیت اتباع خارجی در کشور 5 میلیون است که حالا مشخص شده فقط حدود 5 میلیون نفرشان شاغل هستند و مجموع آنها بسیار بیشتر است.
"حقابه هیرمند" و عدم پاسخ روشن طالبان
باوجود هزینههایی که ایران در قبال افغانستان متقبل میشود و نمونه بارز آن، میزبانی از میلیونها افغانی است، حکومت تحت سیطره طالبان از پایبندی به رعایت حقابه ایران، که حق اساسی ودارای سند ایران است خودداری میکند.
"حقابه هیرمند" حق طبیعی سیستان و بلوچستان و قصه پرغصهای که هر از چندی در رسانهها، اخبار مختلفی پیرامون آن منتشر میشود و مسئولان در برابر خواست عمومی، وعدههایی نیز برای پیگیری موضوع میدهند ولی با گذشت زمان و کم شدن توجه افکار عمومی، این موضوع از طرف مسئولان ذیربط نیز به فراموشی سپرده میشود.
محدودیت در منابع آبی شرق و جنوب شرق کشور و اهمیت رودخانه هیرمند به عنوان رگ حیاتی سیستان و بلوچستان موجب گردیده مساله حقآبه ایران از آب این رودخانه به عنوان یک مساله مهم سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی، توجه ویژهای را به خود معطوف نماید.
طالبان، عدم وجود آب کافی را بهانه جلوگیری از جاریسازی به سوی ایران قرار داده است، درحالی که شواهد موجود این ادعاها را رد میکنند ازجمله تصاویر ماهوارهای، آب ذخیره شده در پشت سدهای داخل افغانستان را تایید میکنند. در سالهای اخیر شاهد خشک شدن تدریجی تالاب بینالمللی هامون و ایجاد یکی از کانونهای اصلی وقوع ریزگرد در سیستان بوده ایم. هرچند بخشی ازاین مسئله به تغییر اقلیم آب وهوای منطقه ارتباط پیدا میکند ولی اقدامات و عدم پایبندی حاکمان افغانستان به تعهدات خود در رعایت حقابه ایران، در این معضل بیتاثیر نیست. دراین باره، افکار عمومی اقدامات مسئولین برای احقاق حقوق ایران از افغانستان را ناکافی میداند وخواستار جدیتر بودن در مطالبه حق کشور هستند.
آسیبهای اجتماعی - امنیتی
حضور غیر قانونی مهاجرین افغانستانی در ایران علاوه بر آثار حقوقی پیامدهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، به خصوص اجتماعی و امنیتی دارد.حضور غیرقانونی مهاجران افغانستانی در درجه اول به معنای زیر پا گذاشتن قوانین ایران است، چون از همان ابتدا قوانین حقوقی مربوط به اقامت ورود را رعایت نکردهاند. همین ورود غیرقانونی، زمینه مشکلات حقوقی دیگری را فراهم میکند که قبل از همه، زمینه قانونشکنیهای دیگر را تسهیل میکند.
اگر مهاجر که به صورت غیرقانونی در یک کشور ساکن است، جرمی مرتکب شود، به راحتی میتواند اقدام به خروج از آن کشور کرده و بررسی و پیگیری آن برای دستگاه قضایی مشکل است و این خود زمینه افزایش جرایم را در یک کشور فراهم میکند.
برخی کارشناسان، ورود بیرویه و حضور غیرقانونی میلیونها افغانی را در آسیب زدن به بدنه امنیتی، از جمله وقوع حوادث تروریستی سالهای اخیر، بیارتباط و بیتاثیر نمیدانند.
تهدیدهای امنیتی طالبان منحصر به ایران هم نیست.دولت پاکستان در واکنش به انتقادها از اخراج یک میلیون مهاجر افغانستانی گفته است: حملات تروریستی در این کشور از زمان به قدرت رسیدن طالبان افغانستان در مرداد 1400، به میزان 60 درصد افزایش پیدا کرده است.
لزوم اعمال فشار به طالبان برای پایبندی به اصول بدیهی حکومتداری
شاید طالبان مدعی باشد نوع تعامل با مردم افغانستان، یک موضوع داخلی است اما زمانیکه تبعات سیاستهای غلط این گروه به شکلهای مختلف، از جمله هجوم میلیونی مهاجران، کشورهای دیگر را در گیر کرده است، این موضوع نمیتواند صرفا یک مسئله داخلی تلقی گردد. بخش اکثریت جامعه جهانی تلاش میکند با افزایش فشار به گروه طالبان و عدم تعامل با آن، این گروه را به پذیرش رعایت ارزشهای انسانی، رعایت حقوق افراد و اقوام و پایبندی به تشکیل حکومت فراگیر مجاب سازد و این یک نکته امیدوارکننده است که باید برای کمک به مردم افغانستان در دستیابی به حقوق خود تداوم داشته باشد.
شرایط در کشورافغانستان باید برای مردم افغانستان قابل تحمل باشد و اقشار مختلف و اقوام، چه از لحاظ سیاسی یا اقتصادی و جهات دیگر، در این کشور احساس امنیت و آرامش بکنند در آن صورت است که میتوان امید داشت معضل مهاجرت افغانیها نیز فرو کش کند. در غیر اینصورت، ابعاد معضلات، از جمله معضل مهاجران همچنان گستردهتر خواهد شد.
* مهاجرت افغانیها به کشورهای دیگر، گرچه سابقه بیش از چهار دههای دارد و به مداخلات قدرتهای استعماری شرق و غرب باز میگردد ولی نقش گروههای افراطی و تکفیری ودر راس آنها گروه طالبان، حد اقل در دو دهه گذشته، در تشدید مهاجرت مردم افغانستان انکار ناپذیر است
*پدیدهای که در کشورهای همسایه " موج مهاجرین افغانی " خوانده میشود اما در افغانستان از آن باید تحت عنوان " موج فرار" از حاکمیت افراطیهای طالبان نام برد. این خروج، با این مقیاس کثیر درتاریخ این کشور کمتر سابقه داشته است
* دوسال ونیم پس از روی کار آمدن طالبان، نه تنها شرایط زندگی برای مردم افغانستان بهتر نشده بلکه به مراتب وخیم ترشده است ومردم افغانستان برای گشایش در زندگی فوج فوج ازاین کشور خارج میشوند
* تحصیل دختران در دبیرستان در همه جای جهان اتفاق عادی و بدیهی است جز در افغانستان که دختران حق ندارند مدرسه بروند. مقامات طالبان برای توجیه این گونه اقدامات نا صحیح، آنرا مذبوحانه به احکام دین ربط میدهند
* درست اینست که گفته شود مردم در افغانستان طالبان از کشور مهاجرت، به مفهوم مصطلح، نمیکنند بلکه فرار میکنند و تبعات این فرار جمعی به کشورهای دیگر، به خصوص همسایگان تحمیل میشود
* طالبان گرچه ادعا کردهاند با شیعیان مشکلی ندارند ولی شواهد موجود و عملکرد این گروه، هم در دور نخست تسلط بر افغانستان، و هم در دور جاری، خلاف این ادعا بوده است.عدم امنیت قشر شیعه، عامل دیگری در اوجگیری گریز مردم از افغانستان و سرازیر شدن به کشورهای همسایه است
* گروه طالبان برای سیطره یافتن بر افغانستان، به پادگانها حمله کرده و بیرحمانه مدارس را منفجر وکشته شدن دانشآموزان بیگناه و محروم را در عملیات انفجاری، به عنوان عمل جهادی برای خود به حساب آورده و کشتن صدها زن و کودک و غیرنظامی را "پیروزی" قلمداد کردند
* طالبان در راستای فارسی ستیزی و فرقه گرایی مذهبی، به دانشگاهها دستور داده است تمام کتابهای مخالف مذهب حنفی دور انداخته شوند و به کار گیری کلمات دانشگاه، دانشکده ودیگر واژههای فارسی منع گردد
* حضور انبوه مهاجران غیرقانونی افغان در کشورمان که شمار آنها میلیونها نفر تخمین زده میشود، علاوه بر تبعات اقتصادی، زمینه ساز افزایش جرم و تهدیدات امنیتی است
* باوجود هزینههایی که ایران در قبال افغانستان متقبل میشود و نمونه بارز آن، میزبانی از میلیونها افغانی است، حکومت تحت سیطره طالبان از پایبندی به رعایت حقابه ایران، که حق اساسی ودارای سند ایران است خودداری میکند
* شاید طالبان مدعی باشد نوع تعامل با مردم افغانستان، یک موضوع داخلی است اما زمانیکه تبعات سیاستهای غلط این گروه به شکلهای مختلف، از جمله هجوم میلیونی مهاجران، کشورهای دیگر را در گیر کرده است، این موضوع دیگر نمیتواند صرفا یک مسئله داخلی تلقی گردد
* شرایط در کشورافغانستان باید برای مردم افغانستان قابل تحمل باشد و اقشار مختلف و اقوام، چه از لحاظ سیاسی یا اقتصادی و جهات دیگر، در این کشور احساس امنیت و آرامش بکنند در آن صورت است که میتوان امید داشت معضل مهاجرت افغانیها نیز فرو کش کند، در غیر اینصورت، ابعاد معضلات، از جمله معضل مهاجران همچنان گستردهتر خواهد شد.
*روزنامه جمهوری اسلامی
|