هراس آمریکا از درگیری نظامی در منطقه ! آفتاب یزد - رضا بردستانی: یک استاد تاریخ و روابط بینالملل دانشگاه با اشاره به حملات آمریکا علیه اهدافی در عراق و سوریه به آفتاب یزد گفت:« آمریکا ناخواسته در تله ی نتانیاهو و تل آویو افتاده و بیآن که بداند اکنون خود یکی از مسببان گسترش جنگ در خاورمیانه است!»
علی بیگدلی با تأکید بر این موضوع که، اسرائیل از بابت این موضوع خوشحال است میگوید:« روابط اسرائیل و کاخ سفید در سردترین وضعیت ممکن قرار دارد و این که گفته میشود نتانیاهو از آمریکا حرف شنوی ندارد، کاملاً حرف درستی است.»
این تحلیلگر مسائل سیاست بینالملل خاطرنشان میکند: طی ۷۰ سالی که از جنگ سرد گذشته، هیچگاه نظام بینالملل تا این اندازه دچار تشتت و به هم ریختگی نبوده و به نظر میرسد سیاست بینالملل در وضعیت بسیار خطرناکی به سر میبرد.
علی بیگدلی با تأیید این نکته که؛ «آمریکا از ایجاد هرگونه درگیری در خاورمیانه میترسد» اظهار میدارد: ترس آمریکا به چند دلیل است:
اول این که: خاورمیانه فعلی، هیچ نسبت و شباهتی با خاورمیانه سابق ندارد
دو دیگر این که: آمریکا آن پرستیز و هژمونی همیشگی را ندارد
سوم آن که: نگرش کشورهای خاورمیانه به قدرتهای جهانی تغییر کرده است
چهارم: آمریکاییها با خروج از خاورمیانه دچار ویران کنندهترین اشتباه تاریخ خود شدند و حالا هم که در تلاش هستند تا بازگردند عملاً با یک خاورمیانه ی جدید و مناسبات قدرت متحول شده مواجه شده اند.
پنجم: خاورمیانه فقط برای آمریکا اهمیت ندارد بلکه تمامی قدرتهای سیاسی و اقتصادی دنیا در خاورمیانه منافعی دارند که ایجاد تنش و ناامنی منافع آنها را به خطر خواهد انداخت
ششم: آمریکا در خاورمیانه دیگر با کشورها طرف نیست بلکه با گروههای شبه نظامیای طرف است که خود مورد حمایت یک یا چند کشور هستند
و هفتم: تنش در خاورمیانه یعنی گرانی سوخت و گرانی سوخت در آمریکا یعنی زلزله ی سیاسی. به همه این دلایل، آمریکا از ایجاد درگیری در خاورمیانه هراس دارد.
حملات محدود اما پر سر و صدای آمریکا به عراق و سوریه
در گزارشی تحلیلی که در یک رسانه آمریکایی منتشر شده، مطرح شد که دولت بایدن با تلاش برای جلوگیری از گسترش بیشتر تنشها با نیروهای مقاومت منطقه و پیامدهای جدی آن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، پاسخ به حملات اخیر نیروهای مقاومت علیه مواضع و نظامیان خود در منطقه را به گونهای در نظر گرفت که «پر سر و صدا» باشد اما در عین حال، به گسترش بیشتر تنشها و تلافی نیروهای مقاومت نینجامد. به گزارش ایسنا، در گزارشی تحلیلی به قلم «نیک پاتون والش» خبرنگار شبکه سیانان با اشاره به حمله اخیر گروههای مقاومت عراق به یک پایگاه نظامی آمریکا در اردن در پاسخ به حمایتهای تمامعیار واشنگتن از جنایتهای جنگی رژیم صهیونیستی در غزه که به کشته شدن سه نفر از نظامیان آمریکایی و مجروح شدن دهها نفر از آنها انجامید، آمده است که حملات جمعه شب گذشته آمریکا علیه گروههای مقاومت منطقه در عراق و سوریه، در مقایسه با بدترین تلفات نظامی آمریکا در منطقه در نزدیک به سه سال اخیر، پاسخی نسبتا محدود بود.
ستاد فرماندهی تروریستی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام)، بامداد دیروز (شنبه)، با تایید حملات هوایی در عراق و سوریه اعلام کرد چندین مکان مورد حمله قرار گرفته است.
ارتش آمریکا مدعی شده در این حملات ۸۵ هدف از جمله پستهای فرماندهی و اطلاعات، انبارهای مهمات، هواپیماهای بدون سرنشین و تجهیزات لجستیکی گروههای مقاومت هدف قرار گرفتهاند. پیش از این، گروههای مقاومت عراق یک پایگاه نظامی آمریکا در اردن را هدف قرار داده بودند که منجر به
کشته شدن سه نظامی آمریکایی و مجروح شدن بیش از سی نفر از آنها شد.
در این گزارش که در وبگاه شبکه سیانان منتشر شده، آمده است: شامگاه جمعه تلاش کرد پر سر و صدا به نظر بیاید اما احتمالا پژواک آن چندان طولانی نخواهد شد. سنتکام اعلام کرد که آمریکا بمبافکنهای « B – ۱ B Lance» را اعزام کرد تا به ۸۵ هدف در هفت نقطه حمله کند. احتمالا قرار بود که خسارات این حمله با طلوع صبح بیشتر مشخص شود. اما از دردناکترین ضربهای که پنتاگون قادر بود وارد کند، فاصله زیادی داشت.
ممکن است حملات بیشتری در کار باشد؛ «لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا گفته بود این فقط شروع است. اما روز جمعه، طبق اعلام کاخ سفید، پاسخ آمریکا فقط سی دقیقه به طول انجامید. کوتاه بود، شاید کوبنده اما نه چندان شوککننده.
والش مینویسد: انتخابی شفاف و محاسبهشده بود. دولت بایدن با ماموریتی تقریبا ناممکن روبهرو بود، این که شدت حمله آن قدر زیاد باشد که نشان بدهد واقعا در پاسخ خود جدی است اما همچنین اطمینان بیابد که طرف مقابل بدون برآشفتن و قصد تلافی کردن، آسیب ببیند. آمریکا پیام پاسخی را که قرار بود بدهد، به مدت بیش از پنج روز از طریق مقامات آمریکایی که در جریان ماهیت و شدت آن بودند مخابره کرده بوده و حتی درباره اهداف که قرار بود به آنها حمله شود نیز سرنخهایی داده بود.
این هشدار، احتمالا، برای کاهش خطر سوءتفاهمها و شاید فراهم کردن امکان تغییر مکان برای نیروهایی که مورد حمله قرار گرفته بودند و کاهش تلفات انسانی در نظر گرفته شده بود. احتمالا، قصد آن اطمینان یافتن از این بود که حملات آمریکا با اقدامی از سوی رژیم صهیونیستی اشتباه گرفته نشود که ممکن بود حملاتی تلافیجویانه را علیه این رژیم و اراضی اشغالی به دنبال بیاورد و در بر دارنده چرخه دیگری از گسترش تنشها باشد.
نگارنده معتقد است این بیثباتی سطح گزینههای بایدن را تا حد کمترین توانمندیهای آمریکا تقلیل داد. اشتباهات یا موفقیتهای پیشبینی نشده به بدتر و پیچیدهتر شدن تدریجی وضعیت منجر شود که این موضوع میتواند به درگیری گریزناپذیر و گستردهای بینجامد.
در ادامه این مطلب آمده است: جنگها معمولا، در مواقع نادری رخ میدهند که ۲ طرف نیز قصد آن را داشته باشند یا در موقعیتی رایجتر، وقتی رخ میدهند که طرفین به این تصمیم میرسند گریزی از جنگی گسترده نیست و گاهی نیز زمانی رخ میدهد که هیچ گزینه دیپلماتیک دیگری ندارند. در مواقع دیگری نیز طی یک روند تدریجی گسترش تنشها، درگیر جنگ میشوند. نویسنده در ادامه با توجه به روابط تهران- واشنگتن آورده است: نه ایران و نه آمریکا خواهان یک جنگ نیستند. دولت بایدن انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو دارد که طبعا با این وجود، تمایلی به داشتن یک ماجراجویی پرهزینه در خارج، دردسری در زمینه سیاستش در قبال اسراییل یا افزایش قیمت نفت ندارد.
تمرکز قدرت به تفرّق قدرت تبدیل شده است
علی بیگدلی در بخش دیگری از این گفتگو خاطرنشان میکند: در زمان جنگ سرد، تکلیف کشورها، قدرت ها، خط و مرزها و شکل و دلیل منازعات بینالمللی کاملاً روشن بود زیرا در دوران جنگ سرد، جهان شاهد «تمرکز قدرت» بود؛ حال و از زمان فروپاشی اتحاد جماهیری شوروی، جهان دچار «تفرّق قدرت» شده است و همین مسئله باعث شده تا کشوری که ادعای ابرقدرتی دارد(و ابرقدرت نیست) آن قدر دچار کاهش قدرت و از بین رفتن هژمونی شود که راضی به درگیری با گروههای شبه نظامی بشود که هم در عرصه ی بینالملل و هم در داخل آمریکا، بازخوردهای خوبی نخواهد داشت و نشان ضعف آمریکا است.
وی ادامه میدهد: بارها متذکر شدهام که اتحادیه اروپایی مدتها است دیگر با تصمیمات تنش زای ایالات متحده آمریکا همراهی نمیکند کما این که در موضوع ائتلاف علیه حوثیها و همچنین حملات اخیر به عراق و سوریه، هیچ کشور اروپایی با کاخ سفید همراهی نکرد.
نوبتی هم باشد نوبت دیپلماسی محرمانه است
علی بیگدلی در قسمت پایانی این گفتگو با اشاره به این که، جنس و ماهیت حملات آمریکا به عراق و سوریه با حملات آمریکایی ـ انگلیسی به حوثیهای یمنی متفاوت است اظهار میدارد: وقتی آمریکا دست به حملاتی کنترل و مدیریت شده میزند یعنی در مواضع اِعلامی خود تجدید نظر کرده و به اصطلاح کوتاه آمده است به همین دلیل معتقدم نوبتی هم اگر باشد، نوبت دیپلماسی محرمانه است و ایران و آمریکا باید بسیاری از مباحث را از مسیر کانالهای محرمانه حل و فصل
کنند. وی میافزاید: علی القاعده افکار عمومی آمریکا به این حملات حتماً واکنش منفی نشان خواهد داد اما عقلانیت سیاسی حکم میکرد در وضعیتی که خاورمیانه در تنش و بحران به سر میبرد، آمریکا باعث بحران افزایی و گسترش جنگ نشود.
|