رهبري انقلاب بدون خشونت انقلاب اسلامي ايران پديدهاي نوظهور در قرن بيستم است كه يكي از ويژگيهاي آن تكيه بر آگاهي مردم و نفي خشونت از سوي رهبري نهضت است. كساني كه كمترين اطلاع را از روند منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي از خرداد ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷ دارند، ميدانند كه اين انقلاب مبتني بر روشنگري مردم و با پرهيز از هرگونه خشونت به نتيجه رسيد و امام خميني با حركتهاي مسلحانه براي تغيير نظام موافق نبودند و سيل بنيانكن قيام مردمي در قالب راهپيماييهاي آرام موجب سرنگوني رژيم سلطنتي شد، البته رژيم پهلوي براي مهار انتقادهاي روحانيون، دانشگاهيان، كارگران و معلمان از زندان، شكنجه، تبعيد و اعدام و براي كنترل تظاهرات مردمي از پليس، ماموران ساواك، ژاندارمري و حتي اعلام حكومت نظامي و استقرار تانكها در خيابانها استفاده كرد تا بتواند مردم را به خانهها برگرداند، اما هر روز بر حضور مردم در خيابانها افزوده ميشد و اگر بيش از اين كاري نكرد، از دلرحمي او نبود بلكه نيروهاي مسلح بيش از وابستگي به شاه، به مردم وابسته بودند و به تدريج به مردم پيوستند. امامخميني به جاي نبرد مسلحانه بر مبارزات مردمي و فرهنگي پاي ميفشرد؛ در سال ۱۳۵۱ و در ديدار با چند نفر از شوراي مركزي سازمان مجاهدين خلق كه براي ارايه ايدئولوژي و عملكرد سازمان خدمت امام در نجف رسيده بودند..
از سوي ايشان بيان ميشود كه اين راهبرد سازمان منجر به از بين رفتن سازمان و افراد آنها ميشود و رژيم را هم عليه شما جريتر ميسازد. در اين باره ميتوان به خاطره تراب حقشناس از اعضاي اوليه سازمان اشاره كرد: «نامه مفصل هاشميرفسنجاني را به [امام] خميني درباره مجاهدين، من به عراق بردم. در بهمن ۵۰ جلسات مرتبي با [امام] خميني درباره سازمان مجاهدين داشتيم. ما تكتك ديدگاههايمان را ميگفتيم و ايشان در آخر نظرش را ميگفت. آخرين جملهاي كه [امام] خميني به من گفت اين بود: آقا اين مطلب را پيش خودتان داشته باشيد، واقع امر اين است كه من اعتقادي به مبارزه مسلحانه ندارم. پس از آن هم به اختلافنظر مجاهدين با ايشان درباره تكامل و معاد اشاره كرد.» آيتالله طالقاني نيز نامهاي به امام نوشته بودند كه در شروع آن اين آيه نوشته شده بود: أنّهم فتيه آمنوا بربّهم و زدناهم هدي (سوره كهف آيه ۱۳) با تاكيد بر جنبههاي مثبت آنها و به منظور گرفتن تاييدي از امام و امام تاييدي نكردند. آيتالله سيد عبدالجواد علمالهدي از شاگردان آيتالله بروجردي و امام و يكي از علماي صاحبنام تهران بود. زماني كه امام در پاريس تبعيد بودند براي ديدار ايشان و رساندن پيغامي عازم پاريس شدند. وي در خاطرات خود كه در گنجينه تاريخ شفاهي مركز اسناد انقلاب اسلامي ثبت و ضبط شده ميگويد: زماني كه من قصد عزيمت به محضر امام كردم... در خدمت برادر بزرگوار ايشان يعني آيتالله پسنديده بودم. ايشان گفتند ما يك نكته حساسي داريم كه از شما ميخواهيم به عنوان شاگرد امام به محضر ايشان برسانيد. در پاريس هنگامي كه اين پيغامها را به محضر مبارك استاد [امام] رساندم امام دو دست مباركشان را بالا بردند و گفتند: «اسلحه ابدا، پيغام من را به آنها برگردان و برسان و بگو اصلا نه بخريد [اسلحه]، نه جمع كنيد و نه نگه داريد، ما از سال 41 كه اين حركت را شروع كردهايم تا الان كه ديگر وقت بازگشت ماست و حكومت ميرود و نميتواند بماند همهاش با بيان بوده، همهاش با مصاحبه بوده، همهاش با گفتار بوده، آنچه را هم كه متعلق به من با خط و امضاي خودم بوده، آنچه را هم كه كمك مردم بزرگوار شهرستانها دارند به عنايت خودشان بوده است همچنين تومارهايي كه مردم نوشتند و اعلام داشتند و براي ما فرستادند، به خودشان بوده است، انشاالله ما موفق هستيم و احتياجي به اسلحه و جنگ نداريم. بنابراين يكي از درسهاي مكتب امامخميني در آستانه چهلوپنجمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، اهتمام به روشنگري و همراهي مردم در جهت اصلاح و تحول و نفي هرگونه خشونت براي تحقق ارزشهاي ديني است.
*اعتماد
|