تاريخ انتشار: 26 دي 1402 ساعت 23:40:56
غفلت‌های بزرگ ایران درباره افغانستان

افغانستان از دیرباز تاثیر بسزایی بر سیاست خارجی ایران، چه قبل از پیروزی انقلاب و چه در زمان کنونی داشته و دارد. این نقش از آن جایی مهم است که ایران، پس از اسلام همواره از سمت مشرق با تهدیدات سرزمینی و هویتی متعدد و جدی مواجه بوده و جاه‌طلبانی مانند چنگیزخان مغول، تیمور لنگ، محمود و اشرف افغان، در حافظه تاریخی ایرانیان به عنوان تهدیدی علیه موجودیت سرزمین‌شان به یادگار مانده‌اند.
در 45 سال گذشته نیز تهدیدات ناشی از این همسایه شرقی به اشکال گوناگون نمایان گشته، چه زمانی که ارتش سرخ شوروی تصمیم به اشغال افغانستان گرفت و چه زمانی که آمریکا و متحدان آن به مدت 20 سال آن کشور را اشغال و هزینه‌های گزافی را به ایران تحمیل نمودند.
پس از بازگشت طالبان به قدرت، ابتدا نوعی امیدواری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت که تهدید ناشی از حضور آمریکا در افغانستان برطرف شده و از آن جایی که طالبان در محور مقاومت علیه آمریکا قرار دارد، پس این تهدید ناشی از همسایه شرقی به فرصتی طلایی تبدیل شده است.
بر همین اساس، طی بیش از دو سال پس از قدرت‌یابی دوباره طالبان، سیاست افغانستانی جمهوی اسلامی ایران در جهت همکاری‌های راهبردی، به ویژه در ابعاد اقتصادی و امنیتی با طالبان پیگیری شد به این امید که می‌توان با تعاملات گسترده با طالبان، منافع ملی را تامین نمود. لیکن رخدادهایی مانند انفجارهای تروریستی اخیر در کرمان و موضوعاتی از قبیل حقابه کشورمان از رود هیرمند، سیل مهاجران افغانستانی به ایران و غیره، امیدواری و خوش‌بینی اولیه را تا اندازه بسیاری کم‌رنگ کرده و فضا برای طرح این پرسش را قویاً به وجود آورده که در این مدت چه غفلت‌هایی در حوزه سیاست افغانستانی جمهوری اسلامی ایران رخ داده است؟
به نظر نگارنده، اصلی‌ترین غفلت‌های صورت گرفته در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در موضوع افغانستان، به شرح زیر است:
1- به شمار آوردن طالبان به عنوان بخشی از محور مقاومت یا تلاش برای تحقق این امر را می‌توان بزرگ‌ترین خطای راهبردی در خصوص سیاست افغانستانی کشورمان به شمار آورد. مقامات طالبان بارها و بارها آشکارا اعلام کرده‌اند، دشمنی‌شان با آمریکا تمام شده و حاضرند با این کشور برای داشتن یک رابطه دوستانه تعامل کنند، ضمن آن که طالبان به هیچ وجه دنبال تجربه مجدد حکومت نخست‌شان که توسط آمریکا سرنگون شد، نیستند و می‌خواهند با همراهی آمریکا، بقای حکومت‌ خود را تضمین کنند. از این‌رو، دل‌خوش کردن به حضور طالبان در محور مقاومت و طراحی سیاست خارجی کشورمان در افغانستان بر این اساس، باعث شده بسیاری از رفتارهای خصمانه طالبان را نادیده بینگاریم.
2- رخدادهای اخیر در صحنه بین‌المللی به ویژه تلاش آمریکا برای بازگشت آشکار به صحنه افغانستان در پوشش سازمان ملل، نشان می‌دهد دور نیست زمانی که طالبان توسط جامعه بین‌المللی و در حقیقت توسط آمریکا و متحدانش به رسمیت شناخته شود. در این صورت، بی‌گمان نوع تعامل طالبان با جمهوری اسلامی ایران بسیار متفاوت خواهد بود و منافع ملی کشورمان بیش از گذشته در معرض آسیب قرار خواهد گرفت.
3- رصد رفتارهای رقیبان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، به ویژه ترکیه نیز نشان می‌دهد که طالبان تمایل بیشتری به همکاری با ایشان دارد تا با جمهوری اسلامی ایران. برای نمونه، هم‌زمان با اعلام خبر تعطیلی دفاتر کمیته امداد امام خمینی (ره) در شهرهای مختلف افغانستان، اداره بازرسی ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) در گزارش اخیر خود به مجلس نمایندگان آن کشور اعلام می‌کند پروژه‌های آژانس توسعه جهانی آمریکا (یو‌اِس‌اِید) در افغانستان نه تنها محدود نشده، بلکه رو به افزایش است.
4- سهل‌انگاری در پیگیری و مطالبه جدی و عزتمندانه حقابه کشورمان از هیرمند و بسنده کردن به وعده‌های شفاهی مقام‌های طالبان در این زمینه که در نهایت با چشم‌پوشی تهران از هدایت آب هیرمند به سمت شوره‌زار «گوده زره» توسط طالبان، انگیزه این گروه را برای پیگیری پروژه‌های آبی مدنظرش روی رودخانه‌های دیگر به ویژه «فراه رود» و «هریرود» افزایش داد. شایان ذکر است در صورت تکمیل پروژه‌های طالبان در بخش‌های میانی و شمالی مرزهای مشترک بین ایران و افغانستان، بخشی عمده از مناطق شرقی و شمال شرقی کشورمان از جمله مشهد مقدس در آینده نزدیک با بحران بی‌سابقه کم‌آبی مواجه خواهند شد. غفلت در این زمینه، در کنار وقت‌کشی طالبان و نبود هیچ نوع تفاهم‌نامه و معاهده‌ای برای مدیریت دیگر رودخانه‌های مشترک، صرفاً باعث تقویت موضع طالبان و تضیف موضع جمهوری اسلامی ایران در خصوص حقابه ایران از رودخانه‌های مرزی خواهد شد.
5- نادیده‌ گرفتن رفتارهای خصمانه طالبان در موضوعات گوناگون و تلاش پیوسته برای جذب این گروه، باعث شده تا اعتماد به نفس آن برابر جمهوری‌ اسلامی ایران به شدت افزایش یابد. بدنه طالبان در رخدادهایی مثل هشدار رئیس‌جمهور به این گروه در خصوص حقابه کشورمان از هیرمند، نشان می‌دهد که طالبانِ سرمست از پیروزی بر آمریکا، عمیقاً باور دارد در هر درگیری با جمهوری اسلامی ایران نیز پیروز خواهد شد و جمهوری اسلامی ایران چاره و گزینه‌ای جز همراهی با طالبان ندارد. سیاست اشتباه کشورمان در قطع رابطه با مخالفان طالبان، باور این گروه بر ناگزیری و ناگریزی جمهوری اسلامی ایران از همراهی با ایشان را دو چندان کرده است، به گونه‌ای که تصور می‌کنند می‌توانند سیاست‌های خود، به ویژه موارد اشاره شده در بندهای بعدی را بدون مخالفت جدی جمهوری اسلامی ایران پیش ببرند.
6- طالبان طی دو سال گذشته پروژه‌های اقتصادی کلانی را که عمده آنها به موازات مزیت‌های کشورمان هستند، پیگیری کرده که از جمله می‌توان به مواردی مثل پروژه خط لوله گاز ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هندوستان، موسوم به «تاپی» یا خط آهن «افغان ترانس» که از ازبکستان آغاز و به بنادر پاکستان ختم می‌شود و قطر سرمایه آن را تامین خواهد کرد، اشاره نمود در حالی که هیچ یک از پروژه‌های ترانزیتی جمهوری اسلامی ایران با افغانستان در زمره پروژه‌های راهبردی مدنظر طالبان قرار ندارد و طالبان حتی از مزایای ترانزیتی کشورمان مثل بندر چابهار، به عنوان وجه‌المصالحه مشکلات خود با کشورهای دیگر، به ویژه پاکستان استفاده می‌کند.
7- نگاهی به اقدامات اخیر طالبان به ویژه در ضدیت با شیعیان و به ویژه زبان فارسی و عناصر فرهنگ ایرانی مانند «نوروز» به گونه‌ای است که این عناصر پیوندزننده مردم ایران در افغانستان به شدت در معرض خطر قرار دارند. برای نمونه، دبیرکل سازمان ملل در جدیدترین گزارش فصلی خود به شورای امنیت آن سازمان درباره وضعیت افغانستان اعلام نموده طالبان ساختار شورای علما را در تمام استان‌های افغانستان تکمیل نموده‌ بدون آن که در استان‌های شیعه‌نشین حتی یک عالم شیعه عضو این شوراها باشد. شایان ذکر است این شوراها رکن اساسی حکومت‌داری طالبان به حساب می‌آیند و پس از رهبری طالبان، منبع اصلی قدرت می‌باشند.
8- تلاش طالبان برای تغییر بافت جمعیتی افغانستان به نفع قوم پشتون و همچنین ترویج روزافزون زبان پشتو در سراسر افغانستان از طریق ابزارهایی مثل صدور احکام دادگاه‌ها به زبان پشتو، افغانستان را به سمت پشتونستان بزرگ سوق داده است. حذف سایر اقوام از ساختار قدرت در افغانستان به نفع پشتون‌ها، بدین معناست که در آینده یا اقوام دیگر باید به کشورهای همسایه افغانستان مهاجرت کنند یا باید با پشتون‌ها بجنگند و جنگ داخلی را شعله‌ور نمایند که هر دو احتمال به زیان منافع جمهوری اسلامی ایران در صحنه افغانستان است.
9- اجرای سیاست‌هایی مثل ممنوعیت تحصیل و اشتغال زنان و دختران افغانستانی، و در عین حال تشویق آنها به حضور در مدارس دینی متعلق به طالبان، بدین معناست که نسل آینده افغانستان قرار است عمدتاً یا در این مدارس تربیت شوند یا توسط مادرانی تربیت خواهند شد که در این مدارس رشد کرده‌اند. این امر به معنای تندرو شدن جامعه افغانستان و به ویژه ترویج اندیشه‌هایی مثل تکفیر شیعیان است که زیان‌های آن برای جمهوری اسلامی ایران آشکارتر از خورشید است. شایان ذکر است برخلاف ادعاهای برخی از مقام‌های طالبان مبنی بر عدم ضدیت با شیعیان، بسیاری از رهبران و بدنه این گروه چندان با این موضع‌گیری‌ها موافق نیستند. برای نمونه، «اسلامجار»، والی طالبان در هرات در کتاب خود آشکارا شیعیان را تکفیر می‌کند و آنها را ایادی کفار در بین مسلمانان در طول تاریخ دانسته است. از سوی دیگر، پیگیری سیاست توسعه مدارس دینی توسط طالبان در عمل به معنای حذف فارسی‌زبان‌هایی است که در مقایسه با پشتون ها، حضور پررنگتری در مدارس نوین دارند. از این‌رو، گسترش این قبیل مدارس و محدودسازی مدارس نوین، ستمی دو چندان بر شیعیان است.
10- با وجود اعلام مکرر مقام‌های مربوطه کشورمان مبنی بر مسدودسازی و ساخت دیوار حفاظتی در مرزهای مشترک بین ایران با افغانستان، به نظر نمی‌رسد اقدام چشمگیری در این زمینه انجام شده باشد. طبق برخی اخبار منتشره، دلیل این امر را می‌بایست در عدم همراهی طالبان با این پروژه جستجو کرد. در حالی که ساخت این دیوار نقش موثری در مهار سیل مهاجران غیرقانونی و تجارت قاچاق مواد مخدر دارد. تجربه قبلی در ساخت دیوار مرزی در محدوده زابل را که در داخل خاک کشورمان کشیده شده، نباید فراموش کرد و این اشتباه را با فشار طالبان در محدوده بزرگ‌تری مرتکب شد.
11- برخلاف ادعاهای طالبان مبنی بر عمل به تعهداتش مبنی بر عدم استفاده گروه‌های تروریستی از خاک افغانستان، کشورهای منطقه همچنان نگران حضور و فعالیت گروه‌های تروریستی در آن کشور هستند، زیرا اخبار مختلف نشان می‌دهد طالبان روابطش با سایر گروه‌های تروریستی، به ویژه گروه‌های قوم‌گرا را همچنان حفظ کرده است. برای نمونه، برخی رسانه‌های محلی به تازگی اعلام کرده‌اند صدها شبه‌نظامی ازبکستانی با کمک طالبان در خانه‌های نظامیان پیشین در استان سرپل ساکن هستند. به طور کلی، طالبان روابط پیچیده‌اش با دیگر گروه‌های تروریستی را حفظ کرده است. طالبان گروه‌هایی که کشورهای دیگر آنها را تروریست می‌دانند، برادران خود به حساب می‌آورد، چون اصولاً در زمان مبارزه علیه اشغالگری آمریکا، دوشادوش طالبان جنگیده‌اند.
12- با وجود ادعاهای طالبان مبنی بر کاهش کشت مواد مخدر، آمارهای ارائه شده از سوی مقامات مربوطه در کشورمان در خصوص میزان کشفیات مواد مخدر از مبدا افغانستان نشان می‌دهد که نمی‌توان به این آمارها اعتماد نمود و به نظر می‌رسد ارائه این آمارها توسط مراجع بین‌المللی بیشتر تلاشی برای سفیدنمایی طالبان است تا ارائه واقعیت‌ها. ضمن آن که نگرانی‌های فزاینده‌ای در خصوص رشد روزافزون تولید مواد مخدر صنعتی در افغانستان وجود دارد که نشان می‌دهد در آینده افغانستان به مبدا اصلی تولید و تجارت این نوع مواد مخدر تبدیل خواهد شد که مخاطرات آن چه برای جوانان ایرانی و چه برای کل منطقه و حتی کشورهای اروپایی بسیار سنگین‌تر از مواد مخدر سنتی است.
مجموع این نگرانی‌ها به سیاست‌گذاران و مجریان سیاست افغانستانی کشورمان گوشزد می‌کند بایستی طرحی نو دراندازند و از این خواب غفلت بیدار شوند که می‌توان طالبان را با مشوق‌هایی مانند 24 ساعته کردن گمرکات دو کشور یا تکمیل یک خط راه‌آهن محلی، به جمهوری اسلامی ایران نزدیک و از قدرت‌های دیگر مثل آمریکا و متحدانش دور ساخت.
هرچند طالبان با رفتارهایی مانند بازگرداندن مکرر محموله‌های صادراتی کشورمان یا دستور ملا هبت‌الله، رهبر طالبان برای آغاز ساخت سد بر روی خاشرود، بلافاصله پس از بازگشت هیات ملا عبدالغنی برادر از تهران به کابل، آشکارا نشان می‌دهد که هیچ گونه دلبستگی به جمهوری اسلامی ایران ندارد.
*به شمار آوردن طالبان به عنوان بخشی از محور مقاومت یا تلاش برای تحقق این امر را می‌توان بزرگ‌ترین خطای راهبردی درخصوص سیاست افغانستانی کشورمان به شمار آورد
*نگاهی به اقدامات اخیر طالبان به ویژه در ضدیت با شیعیان و به ویژه زبان فارسی و عناصر فرهنگ ایرانی مانند «نوروز» به گونه‌ای است که این عناصر پیوندزننده مردم ایران در افغانستان به شدت در معرض خطر قرار دارند
*تلاش طالبان برای تغییر بافت جمعیتی افغانستان به نفع قوم پشتون و همچنین ترویج روزافزون زبان پشتو در سراسر افغانستان از طریق ابزارهایی مثل صدور احکام دادگاه‌ها به زبان پشتو، افغانستان را به سمت پشتونستان بزرگ سوق داده است
*والی طالبان در هرات در کتاب خود آشکارا شیعیان را تکفیر می‌کند و آنها را ایادی کفار در بین مسلمانان در طول تاریخ دانسته است
*برخلاف ادعاهای طالبان مبنی بر عمل به تعهداتش مبنی بر عدم استفاده گروه‌های تروریستی از خاک افغانستان، کشورهای منطقه همچنان نگران حضور و فعالیت گروه‌های تروریستی در آن کشور هستند
*مجموع این نگرانی‌ها به سیاست‌گذاران و مجریان سیاست افغانستانی کشورمان گوشزد می‌کند بایستی طرحی نو دراندازند و از این خواب غفلت بیدار شوند
*طالبان با رفتارهایی مانند بازگرداندن مکرر محموله‌های صادراتی کشورمان یا دستور ملاهبت‌الله، رهبر طالبان برای آغاز ساخت سد بر روی خاشرود، بلافاصله پس از بازگشت هیات ملاعبدالغنی برادر از تهران به کابل، آشکارا نشان می‌دهد که هیچ گونه دلبستگی به جمهوری اسلامی ایران ندارد.

*روزنامه جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 339
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=98716
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.