بيشتر ردصلاحيتها سياسي است انتخابات يك آزمون جدي براي نظامهاي سياسي است. آزموني كه مصحح و داوران آن در همه جهان مردم هستند. افراد و جرياناتي كه 4سال قبل را در قدرت بودهاند و كارنامه آنها مشخص است، رو در روي افراد و گروههايي قرار ميگيرند كه برنامهها، افقها و چشماندازهاي تازهاي را ترسيم كردهاند. اين طيفها، اهداف و برنامههاي خود را ارايه ميكنند تا مردم قضاوت نهايي را داشته و سكان هدايت ساختارهاي اجرايي، تقنيني و مديريتي كشور را به دست منتخبان بسپارند. معتقدم ردصلاحيت هر دليلي كه داشته باشد، دليل سياسي نبايد داشته باشد. در خصوص شخص من كه عدم التزام عملي به نظام جمهوري اسلامي دليل ردصلاحيت عنوان شده، چيزي غير از موضعگيريها و مصاحبههاي انتقادي من نميتواند باعث عدم احراز صلاحيتم باشد.
فردي كه حرفه سياسي دارد و 3دوره سابقه حضور در مجلس هم در رزومه او ثبت شده، طرح عدم التزام در موردش منصفانه نيست. در شرايطي كه حضور برخي افراد در گستره كشور منجر به ايجاد شور و شوق انتخاباتي در كشور ميشود، ردصلاحيت آنها به معناي عدم رونق در انتخابات است.
نتيجه اين نوع ردصلاحيتها، منجر به شكلگيري مجلسي ساكت ميشود. مجلس يازدهم نمونه يك مجلس ساكت است؛ مجلسي كه بارها دور زده شد. وقتي مجلسي دور ميخورد، در واقع حقوق مردم را دچار خدشه ميكند. در بزنگاههاي مختلف مانند سكوت و عدم اثرگذاري مجلس در افزايش 150درصدي مالياتها، گرانيهاي افسارگسيخته، تورم، حوزه سياست خارجي و...اين منافع ملي كشور و مردم بود كه بر باد رفت. نمايندگان در بخشهايي كه ميتوانستند و بايد ورود ميكردند، ساكت ماندند؛ دليل اين سكون اين بود كه يا افراد فاقد تخصص در مجلس حاضر بودند يا اينكه روابطي خارج از متن ميان نمايندگان و دولت حاكم بود. معتقدم پيشرفت هر جامعهاي، حاصل نقد افراد دلسوز است. ردصلاحيت بسياري از افراد متخصص و افرادي كه ارتباطي با كانونهاي قدرت و ثروت ندارند، ظلم به كشور و مردم است. بايد ديد گناه من و افرادي مانند من چيست، جز اينكه در طول ده سال گذشته نسبت به خيانت برخي قدرتهاي خارجي در حق ملت ايران هشدار ميدادم؟مگر غير از اين است كه امروز اين خيانتها براي مردم و مسوولان روشن شده است؟ آيا اين انتقادات دليلي براي عدم الزام به نظام است؟ گناه من و نمايندگاني مانند من چيست كه در حوزه مقابله با فساد و ضرورت شفافساز امور هشدار ميدادم؟ آيا غير از اين است كه بيتوجهي به اين هشدارها امروز در ماجراي بروز فسادهاي نجومي نمايان شده است؟ ردصلاحيت افرادي كه ميتوانند مطالبات واقعي مردم را دنبال كنند، باعث ميشود تا انتخابات مشاركتي نشود. اتفاقي كه امروز رخ داده، آن است كه روز به روز از اثرگذاري مجلس كم ميشود و مردم چون تاثيرگذاري خاصي از مجلس و نمايندگان مشاهده نميكنند، دليلي براي حضور در انتخابات هم احساس نميكنند. انتخابات واقعي جايي است كه صاحبان كارنامه و مدعيان برنامه در جناحهاي سياسي گوناگون بتوانند با هم رقابت سالم داشته باشند. نهايتا هم مردم به برنامهها و اهداف راي دهند. اميدوارم اين شرايط براي رقابت شرافتمندانه ميان جريانات سياسي گوناگون فراهم شود. تاييد صلاحيت افراد و گروههايي كه به بهانههاي غيرمتعارف مانند عدم التزام به نظام، عدم التزام به اسلام و....از گردونه انتخابات خارج شدهاند، ميتواند تنور انتخابات را گرم كند. بايد از افراد و جرياناتي كه در اين شرايط كه ثبتنام در انتخابات هزينههاي بسياري دارد، در صحنه حضور پيدا كردهاند، استقبال كرد. اما متاسفانه آنچه البته به جايي نرسد، فرياد من و امثال من است...
*اعتماد
|