تاريخ انتشار: 18 دي 1402 ساعت 23:52:33
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و پیوند ناگسستنی با امام‌ خمینی(ره)

هاشمی در دوره مبارزه
سابقه آشنایی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با امام‌ خمینی، به همان آغاز تحصیل علوم حوزوی در قم می‌رسد. همسایگی با امام‌ خمینی و دوستی با آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، زمینه همراهی و آشنایی بیشتر را فراهم کرده بود. نخستین فعالیت سیاسی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، شرکت در تظاهراتی برای اعتراض به انتقال پیکر رضاخان پهلوی به ایران در سال 1329 بود که با محوریت فداییان اسلام برپا شد و نخستین بار در مرداد 1337، پس از سخنرانی در همدان، به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) فراخوانده شد. او که از فضلای خوش‌فکر حوزه به‌شمار می‌آمد، از سال 1337 به بعد با برخی از دوستان خود ازجمله آیت‌الله محمدجواد باهنر، پا به عرصه مبارزه و تلاش فرهنگی گذاشت. این تلاش که با همکاری با نشریه مکتب اسلام آغاز شد، به انتشار سالنامه مکتب تشیع نیز انجامید. این مجله که از سال 1336 تا 1343 منتشر می‌شد، در گسترش و ایجاد شبکه فرهنگی سیاسی در کشور تاثیرگذار بود و با آغاز قیام امام‌ خمینی و روحانیان در سال 1341، کمک بسیاری به انتقال پیام انقلاب از قم به دیگر نقاط کشور کرد و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به‌طور جدی کانون مبارزه شد. نخستین تجربه‌های جدی نظریه‌پردازی سیاسی ازسوی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، در همین نشریه تحقق یافت. مقدمه‌ها و مقالات سیاسی، همراه ترجمه‌های او درباره مسئله فلسطین، نقطه قوت نشریه شمرده می‌شد.
در مسئله بازداشت و اعزام طلاب به سربازخانه که پس از حمله نیروهای ویژه رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین 1342 انجام شد، هاشمی رفسنجانی جزء نخستین اعزامی‌ها بود. او در مدت سربازی، نامه‌ای به امام‌ خمینی نوشت و حضور گسترده طلاب در سربازی را برای خود آنها و نیز تغییر چهره ارتش مفید دانست؛ اما اندکی پس از قیام 15 خرداد 1342 و احساس خطر از پرونده‌سازی، از سربازخانه فرار کرد و برای مدتی زندگی مخفی داشت. وی در این مدت به ترجمه کتاب القضیه الفلسطینیه تالیف اکرم زعیتر اقدام کرد که یکی از اتهامات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در پی‌گیری‌های بعدی ساواک، همین کتاب بود.
هاشمی رفسنجانی در مرداد 1343 پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا، به دستور امام‌ خمینی در سفر دوروزه به تهران، متن مذاکرات مجلس و جزوه کنوانسیون وین را تهیه کرد و با اطلاعات کامل نزد ایشان آورد. امام‌ خمینی براساس این اطلاعات، با سخنرانی، اعلامیه و فرستادن پیام به علمای سراسر کشور، مخالفت خود را با این لایحه اعلام کرد. در همین روزها، اقدام تازه هاشمی رفسنجانی و یارانش، آماده‌سازی و انتشار نشریه مخفی بعثت بود که دیدگاه‌های امام‌ خمینی و اخبار مبارزه را منتشر می‌کرد.
پس از بازداشت و تبعید امام‌ خمینی در 13 آبان 1343، بیانیه جمعی از فضلای حوزه علمیه قم در 29/11/1343، خطاب به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز از امضاکنندگان آن بود و نیز برگزاری دومین سالگرد فاجعه فیضیه در 7 و 8/12/1343، به بازداشت هاشمی رفسنجانی در 11/12/1343 انجامید. ارتباط نزدیک وی با هیئت‌های موتلفه اسلامی و گروه محمد بخارایی، عامل اعدام حسنعلی منصور، موجب حساسیت ویژه ساواک درباره او شد؛ اما هوشیاری او در بازجویی و فشار شخصیت‌های صاحب نفوذ به‌ویژه آیت‌الله سیدمحسن حکیم بر رژیم پهلوی، سبب شد تا بدون محکومیت و پس از چهارماه آزاد شود. او اگرچه در هربار دستگیری، شکنجه‌های سختی را تحمل می‌کرد؛ اما سخت‌ترین شکنجه‌ها را مربوط به همین دوره از زندان می‌دانست؛ به گونه‌ای که یک‌بار به شکستن استخوان پای او منجر شد. شلاق، فحاشی، اهانت، سوزاندان با سیگار و دستبند قپانی ازجمله این شکنجه‌ها بودند. وی پیش از این نیز در دی‌ماه 1343، در نجف‌آباد اصفهان دستگیر و وادار به ترک شهر شده بود. مدتی بعد هم ممنوع‌المنبر شد؛ اما این ممنوعیت همواره ازسوی هاشمی رفسنجانی نقض می‌شد. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از اعضای اصلی «جمعیت یازده نفره» در حوزه علمیه قم به‌شمار می‌رفت که از سال 1342 پس از آزادی امام‌ خمینی، زیر پوشش اصلاح حوزه به فعالیت سیاسی می‌پرداخت. فعالیت این جمعیت مدتی پس از تبعید امام‌ خمینی متوقف شد؛ اما در آغاز سال 1345 اساسنامه سرّی این جمعیت به دست ساواک افتاد و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که پیش از این نیز تحت تعقیب قرار داشت، به همراه آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای به سکونت نیمه‌مخفی در تهران روی آورد.
هاشمی رفسنجانی از یک سو با جریان فکری روحانیت در تهران، مشهد و قم ارتباط نزدیک داشت و ازسوی دیگر، با محافل دانشگاهی رابطه صمیمی برقرار می‌کرد. رفتار او با گروه‌های مبارز مختلف، در مجموع همراه با روحیه تسامح و تساهل بود. وی که از لحاظ سیاسی مورد اعتماد امام‌ خمینی بود، پس از اقامت در تهران نقش موثر و فعالی در جلسات هفتگی روحانیان مبارز تهران که هدایت اصلی مبارزه را بر عهده داشتند، ایفا کرد؛ چنان‌که در برخی موارد، امام‌ خمینی به مدرسان حوزه علمیه قم پیغام می‌داد اقداماتشان را با مشورت تهران انجام دهند. در سال‌های بعد جامعه روحانیت مبارز تهران، شکل تشکیلاتی و منسجم همین جلسات هفتگی بود و در بهار سال 1356 هنگامی که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هنوز در زندان بود، اعلام موجودیت کرد. در سال 1346، رفته‌رفته زندگی مخفی تبدیل به زندگی عادی شد و سخنرانی‌های هفتگی هاشمی رفسنجانی در مسجد موسی‌بن‌جعفر(ع) و مکتب حسین(ع) از سرگرفته شد. نیمه دوم سال 1346 برگزاری جشن تاجگذاری محمدرضا پهلوی، موجب انتشار اعلامیه‌ای با عنوان «عزایی به نام جشن» شد که در پیگیری ساواک، ردپای آیت‌الله هاشمی رفسنجانی کشف و به بازداشت و محکومیت نه‌چندان زیاد او در 20/8/1346 انجامید.
در سال 1347، سخنرانی‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مساجد و حسینیه‌های مختلف تهران، به‌رغم ممنوع‌المنبری او، با استقبال فراوان مردم ادامه داشت. این جلسات، هم از نظر سیاسی برای فروزان داشتن آتش مبارزه و هم از نظر فرهنگی با توجه به حضور جدی‌تر سازمان‌ها و تشکل‌های مخفی جریان کمونیستی، بسیار اهمیت داشت.
هاشمی رفسنجانی در کنار تبلیغ و مبارزه، برای کمک مالی به مبارزان، همواره فعالیت اقتصادی نیز داشت. وی که زیر پوشش تاسیس شرکت، فعالیت مبارزاتی خود را نیز گسترش می‌داد، نخست در تاسیس موسسه رفاه همکاری کرد و سپس یک شرکت ساختمانی به‌نام «دژساز» تاسیس کرد. بخشی از درآمد این شرکت که با اموال اهدایی سیدابوالفضل مصباح تاسیس شده بود، برای کمک به مبارزان خارج از کشور، به بانکی در لندن انتقال می‌یافت.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سال 1348 پس از آغاز درس‌های ولایت فقیه امام‌ خمینی در نجف اشرف، به همراه گروهی دیگر از روحانیت مبارز به تکثیر و توزیع این مباحث در داخل کشور پرداخت. وی که همواره در جلسات بحث و تفسیر هفتگی شرکت فعال داشت، در اسفند 1348 به دستور ساواک به همراه گروهی دیگر از روحانیان از منبررفتن منع شد؛ اما با وجود این ممنوعیت، وی همچنان در مجالسی چون هیئت انصارالحسین(ع)، مسجد هدایت و مسجدالجواد(ع) تهران و نیز در شهرهای همدان، قزوین و اصفهان سخنرانی می‌کرد؛ ازجمله، در آذر 1349 در دانشکده فنی دانشگاه تهران، سخنرانی تندی علیه استعمار و حضور کارشناسان خارجی در کشور داشت که با استقبال کم‌سابقه دانشجویان روبه‌رو شد. هر یک از این سخنرانی‌ها، مزاحمت‌های ساواک را نیز در پی داشت و وی سرانجام در 14/7/1350 دستگیر و در قزل‌قلعه زندانی شد. آزادی او پس از ماه‌های نخستین 1351 و ادامه فعالیت ضد رژیم به دستگیری مجدد او در رفسنجان و زندانی شدن کوتاه مدت در کرمان و تهران انجامید.
هاشمی رفسنجانی پس از سخت‌گیری روزافزون ساواک و منع از منبرشدن‌های پی‌درپی، در سال‌های آغازین دهه پنجاه، به فکر توجه بیشتر به ظرفیت مبارزه در خارج از کشور افتاد. او آقای محمدعلی رجایی را برای تقویت پایگاه‌های مبارزه، به سوریه، لبنان و اروپا فرستاده بود. سفر رجایی در ظاهر تفریحی بود، ولی توانست در ارتباط با مبارزان خارج از کشور، گزارش خوبی برای آقای هاشمی رفسنجانی بفرستد. این گزارش وی را به سفر با انگیزه تقویت تشکیلات خارج از کشور ترغیب کرد؛ از همین‌رو در سال‌های 1353–1354 در دو نوبت به کشورهای اروپایی، عربی، آمریکا، ژاپن و دیگر کشورها رفت که دستاوردهای مفیدی به همراه داشت؛ ازجمله بازدید از اردوگاه‌های فلسطینی همراه با امام‌موسی صدر جهت ایجاد هماهنگی میان نیروهای مبارز ایرانی و مجاهدان فلسطینی و نیز کمک به نیروهای مبارز خارج از کشور و تلاش برای رفع اختلافات میان آنان از آثار مهم این سفر دوره‌ای بود.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سفر به آمریکا، به همراه برادرش مهندس محمد هاشمی که از فعالان دانشجویی در آمریکا بود، از 20 ایالت آمریکا دیدن کرد. همچنین دیدار با امام‌ خمینی در نجف اشرف، پس از سال‌های طولانی برای هاشمی بسیار دلگرم‌کننده بود. امام‌ خمینی که گویی فرزند عزیز و صمیمی‌ترین دوست خود را دیده است، هاشمی رفسنجانی را خیلی گرم در آغوش گرفت و بوسید و وی نیز اشک شوق می‌ریخت. دیدار وی با امام‌ خمینی در شرایط خفقان آن روز و انتقال اخبار امیدوارکننده، نقش مهمی در تزریق امید برای ادامه مبارزه داشت. با توجه به حتمی‌بودن دستگیری هاشمی پس از بازگشت به ایران، از او خواسته شد جایی بیرون از ایران مقیم شود؛ به‌ویژه بسیاری از نیروهای مبارز مایل بودند او با اقامت در خارج از ایران، محوریت مبارزات اسلامی و تشکلات مذهبی را به عهده بگیرد و آن را تقویت کند؛ اما وی که ماندن در خارج از کشور را بی‌ثمر می‌دانست و ازسویی ترجیح می‌داد به عنوان روحانی مبارز، در زندان باشد تا روحیه مردم تقویت شود و احساس نکنند مبارزه رها شده است، تشخیص خود مبنی بر لزوم بازگشت به ایران را به امام‌ خمینی گفت و ایشان نیز برای او دعا کرد. وی در پاییز سال 1354، ده روز پس از بازگشت به ایران، بازداشت شد. این دوره از زندان، طولانی‌ترین زندان هاشمی بود که اگرچه طبق سابقه پرونده او، گمان می‌رفت حکم اعدام یا دست‌کم حبس ابد داشته باشد، اما با پی‌گیری‌های مستمر خانم عفت مرعشی، همسر او و سایر مبارزان، نخست به شش سال محکوم شد و در دادگاه تجدیدنظر به سه سال زندان کاهش یافت.
ازجمله فعالیت‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در این دوره از زندان، همراهی با علمای حاضر در زندان و تایید فتوایی مبنی بر لزوم جدایی مسلمانان از زندانیان مارکسیست بود که به منظور پیشگیری از زیان‌های ناشی از ارتباط زندانیان با اعضای زندانی سازمان مجاهدین خلق ایران صادر شد. صدور این فتوا پس از اثبات تغییر و انحراف مواضع عقیدتی سران این سازمان، در خرداد 1355 بود. از نظر آیت‌الله هاشمی یکی از فواید حضور علما در زندان، علاوه بر مذاکره و مشاوره درباره ادامه مبارزه، پیگیری بحث‌های دسته‌جمعی در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، فقهی و مانند آن بود که تاثیر بسیاری بر افکار وی گذاشت.
هاشمی رفسنجانی پس از آزادی در پاییز 1357 به ساماندهی جامعه روحانیت مبارز پرداخت و به حکم امام‌ خمینی، یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی شد او همچنین با حکم امام‌ خمینی یکی از سه عضو منتخب در هیئت پنج‌ نفره مدیریت اعتصاب کارکنان شرکت نفت بود که به خوزستان اعزام شدند. به هنگام بازگشت امام‌ خمینی به ایران، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یکی از طراحان مراسم استقبال و از برگزارکنندگان اصلی تحصن روحانیت در مسجد دانشگاه تهران بود.
هاشمی رفسنجانی در سامان‌ دادن به کمیته‌های راهپیمایی و مذاکرات اعضای شورای انقلاب با نمایندگان دولت شاپور بختیار، پیش از بازگشت امام‌ خمینی حضور فعال داشت. هدف از این مذاکرات که پس از ورود امام‌ خمینی به ایران، شتاب بیشتری گرفت، ترغیب دولت بختیار به کاهش خشونت، رفع خطر از مردم، تلاش برای همراهی ارتش با ملت و وادارکردن بختیار به استعفا بود.
در 15 بهمن 1357، حکم نخست‌وزیری مهندس مهدی بازرگان با نظر امام‌ خمینی و اعضای شورای انقلاب از جمله هاشمی رفسنجانی تنظیم شد و به امضای امام‌ خمینی رسید. وی در شانزدهم بهمن 1357، این حکم را در مدرسه علوی و در حضور امام‌ خمینی، شخصیت‌های داخلی و خارجی و خبرنگاران، قرائت کرد. پس از مراسم معرفی نخست‌وزیر دولت موقت، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با خبرنگاران، درباره سخنان امام‌ خمینی در این مراسم و ابهامی که پیدا شده بود، توضیحاتی داد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیرزوی انقلاب اسلامی، نخستین ماموریت‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ازسوی امام‌ خمینی، قرائت پیام ایشان خطاب به ملت در بعد از ظهر 22 بهمن 1357 از کانال تلویزیونی انقلاب بود که هم‌زمان با ورود امام‌ خمینی در مدرسه علوی راه‌اندازی شده بود. همچنین پاکسازی صدا و سیما از حضور نیروهای چپ و التقاطی، ماموریتی بود که امام‌ خمینی به او و استاد مرتضی مطهری داد. نخستین سخنرانی جدی وی در تلویزیون، درباره اوضاع کشور، تحلیل دیدگاه‌های امام‌ خمینی و خطراتی که کشور و انقلاب را تهدید می‌کرد، در همین روزها انجام شد.
از سوی دیگر، پس از پیرزوی انقلاب اسلامی، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با درک ضرورت تشکیل حزب برای اداره جامعه، بلافاصله تلاش کرد نظر منفی امام‌ خمینی درباره احزاب را تغییر دهد و با اصرار و استدلال، ایشان را برای تشکیل حزب جمهوری اسلامی قانع کند. او به همراه دیگر بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی که پیش از پیروزی انقلاب، مقدمات کار را فراهم کرده بودند، یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تاسیس این حزب را رسماً اعلام کردند با بروز تعارضات و اختلافات میان شورای انقلاب و دولت موقت و تداوم برخی ناهماهنگی‌ها، در جلسه مشترک میان شورای انقلاب و دولت در حضور امام‌ خمینی، مهندس بازرگان طرح ادغام نسبی دولت و شورای انقلاب را به منظور آسان‌شدن همکاری و مشارکت در مسئولیت‌ها ارائه کرد. بر این اساس پنج تن از روحانیان شورای انقلاب وارد هیئت دولت شدند و پنج تن از اعضای دولت نیز به شورای انقلاب راه یافتند. آیت‌الله هاشمی با قبول این طرح، همکاری در وزارت کشور، اما در سمت معاونت را پذیرفت.
در تاریخ 4/3/1358 دو نفر از اعضای گروه فرقان، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را در خانه شخصی‌ وی، ترور کردند. نجات جان وی از این ترور مدیون هوشیاری و واکنش سریع خانم عفت مرعشی، همسر او بود. هاشمی در این ترور مصدوم شد. امام‌ خمینی که پس از این حادثه برای سلامتی هاشمی، نذر کرده بود، در پیامی، آن حادثه را به ترور شهید سیدحسن مدرس در زمان رضاشاه پهلوی تشبیه و با تعبیر «هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» از وی ستایش کرد.
انتخاب سیدابوالحسن بنی‌صدر به ریاست‌جمهوری در بهمن 1358، موجب شد اختلافات میان رهبران حزب جمهوری اسلامی و بنی‌صدر که از پیش وجود داشت، آشکارتر شود. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که یکی از تاثیرگذارترین رهبران حزب بود، در تبیین این اختلافات و تلاش برای حل آن، نقش تاثیرگذاری داشت.
در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1359، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به نمایندگی مردم تهران در مجلس برگزیده شد و در انتخابات هیئت رئیسه دایمی مجلس شورای اسلامی در تیرماه 1359 با کسب 146 رای از 196 رای، نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی شد. پس از تشکیل مجلس، شورای انقلاب که هاشمی رفسنجانی همچنان از اعضای تاثیرگذار آن بود، به فعالیت خود خاتمه داد.
آغاز جنگ تحمیلی در پایان شهریور 1359 و تلاش رئیس‌جمهور رژیم بعثی عراق، صدام حسین برای اینکه خود را نماینده اعراب جلوه دهد و جنگ را جنگ عربی ـ ایرانی معرفی کند، موجب شد آیت‌الله هاشمی برای خنثی‌کردن این نقشه و تقویت سیاست خارجی کشور، در شرایط نبود وزیر خارجه، به همراه هیئتی از مقامات ایران، در آخرین روزهای آبان سال 1359، به کشورهای الجزایر، لیبی، سوریه و لبنان سفر و حمایت این کشورها را جلب کند. او در پایان سال 1359 و آغاز 1360، نقش فعالی در مدیریت بحران سیاسی به‌ویژه غائله چهاردهم اسفند 1359، داشت. پس از عزل بنی‌صدر، حوادث ترور و انفجار در کشور افزایش یافت؛ انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر و انفجار دفتر نخست‌وزیری در هشتم شهریور 1360، ازجمله مهم‌ترین این ترورها بود. با این همه حوادث تلخ، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نقشی محوری در اداره کشور پیدا کرد. وی بلافاصله پس از ترور آیت‌الله خامنه‌ای، در تیر 1360 با حکم شفاهی امام‌ خمینی به سِمت امام‌جمعه موقت تهران منصوب شد. وی در دومین سفر خارجی خود پس از پیروزی انقلاب، که در شهریور 1360 و به همراه هیئتی سی‌نفره، با هدف گسترش روابط و معرفی انقلاب انجام شد، به کره شمالی و سپس مالزی، سفر کرد. در این سال‌ها، به‌جز کشمکش‌های سیاسی میان گروه‌های مختلف، ماهیت اسلامی حکومت، اختلاف‌های فقهی و فکری متعددی را نیز در امر قانون‌گذاری، موجب می‌شد که گاه به تشدید اختلافات میان مجلس و شورای نگهبان منجر می‌شد. آیت‌الله هاشمی معتقد به حاکمیت فقه و اسلام فقاهتی بود و اساساً یکی از محورهای مهم اختلاف با جریان‌های لیبرالی ازجمله بنی‌صدر را همین اعتقاد می‌دانست؛ با این حال، بر این باور بود که در حوزه‌های علمیه، کار جدی فقاهتی در بعد حکومت، انجام نشده است و احکام پیشین برای مسائل امروز حکومت، کفایت نمی‌کند؛ عاملی که یکی از محورهای مهم اختلاف ‌نظر مجلس با شورای نگهبان بود. این مشکل به‌ویژه در قانون تقسیم اراضی و انفال، جایگاه اجتماعی و سیاسی زنان و احکام مربوط به آنان، ارجاع دعاوی به محاکم بین‌المللی، مالیات و تعیین تعزیرات بروز کرد که آیت‌الله هاشمی در جایگاه ریاست مجلس و با توجه به نزدیکی به امام‌ خمینی، نقش تعیین‌کننده‌ای در حل این مناقشات داشت. او افزون بر آگاهی از ظرفیت‌های فقه اسلامی و التزام به حاکمیت فقه، با حکومت و مدیریت جامعه نیز بیگانه نبود و در سفرهای دوره‌ای پیش از انقلاب به آمریکا و اروپا، تلاش کرد شناخت بیشتری از دنیای امروز به دست آورد.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی همچنین با درک ضرورت حل برخی مسائل در دوران حیات امام‌ خمینی و یادآوری این نکته به ایشان، تغییرات لازم مانند اصلاح قانون اساسی، تعداد نمایندگان، گزارش مذاکرات مجلس، ترکیب شورای نگهبان، مدیریت قوه قضاییه، سنت‌های دست‌وپاگیر شرعی و عرفی بی‌اساس، تعدیل سیاست خارجی به‌ویژه در رابطه با آمریکا و مشکل ارتش و سپاه و افراط‌کاری‌ها به نام دین و انقلاب را به امام‌ خمینی پیشنهاد داد و تصمیم‌گیری درباره این مسائل را از ایشان خواست. همچنین خطبه‌های نماز جمعه او تاثیر جدی بر آرامش مردم و امنیت روانی کشور گذاشت و نماد پویایی فقه شیعه بود. وی در خطبه‌های نماز، به پشتوانه مطالعه و تلاش قرآنی سال‌های قبل، شجاعانه وارد بحث‌های اجتهادی اقتصادی می‌شد؛ به گونه‌ای که موضوعات مطرح‌شده در این خطبه‌ها، گاه محور مباحث اجتهادی برخی علما قرار می‌گرفت. هاشمی در 31/2/1361 پیشنهاد تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی را در نماز جمعه تهران اعلام کرد که با تایید و دعای امام‌ خمینی مواجه شد.
در آذر 1361، انتخابات مجلس خبرگان رهبری برگزار شد و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از حوزه تهران به این مجلس راه یافت. او در نخستین جلسه این مجلس، به عنوان نایب‌ رئیس مجلس خبرگان برگزیده شد.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در تاریخ 4/2/1368 با حکم امام‌ خمینی در شمار بیست نفر برگزیده ایشان در شورای بازنگری قانون اساسی قرار گرفت و نایب‌رئیس این شورا شد. وی که امام‌ خمینی ازجمله سه روز پیش از رحلت خود به او به عنوان وصیت بر اتحاد تاکید کرده بود و به ویژه از او و آیت‌الله خامنه‌ای خواسته بود که متحد باشند و نگذارند «خنّاسان» میان این دو فتنه کنند، پس از ارتحال ایشان در اقدام سریع مجلس خبرگان رهبری برای تعیین آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز نقش داشت. وی دو هفته پس از رحلت امام‌ خمینی، به کشور شوروی، سفر کرد. این سفر که از پیش برنامه‌ریزی شده بود، نتایج مهمی داشت. او در دوره ریاست‌جمهوری نیز به کشورهایی مانند ترکیه، سنگال و سودان سفر کرد.
مسئولیت و فرماندهی در جنگ
نخستین حضور هاشمی رفسنجانی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با حکم امام‌ خمینی در 20/7/1359 برای عضویت در شورای عالی دفاع بود، نخست سخنگوی شورا و یک سال بعد، پس از شهادت مصطفی چمران، در 21/7/1360 نماینده امام‌ خمینی در شورای عالی دفاع شد. با مشکل‌شدن روند جنگ در سال 1362 و اختلافاتی که میان فرماندهان ارتش و سپاه در شیوه اداره جنگ بروز کرد، ضرورت انتخاب فرمانده واحد برای نیروهای نظامی مشخص شد؛ از همین‌رو امام‌ خمینی در 30 بهمن 1362 هاشمی را برای فرماندهی جنگ و ادامه عملیات والفجر انتخاب کرد.
تجربه جنگ تحمیلی در این سال‌ها، هاشمی را متقاعد کرد که پایان ‌دادن به جنگ از طریق عملیات نظامی، دشوار است. با تغییر رویکرد کشورهای مختلف و آماده شدن فضای سیاسی دنیا، برای شنیدن حرف‌های ایران، هاشمی تلاش کرد فرماندهان جنگ را راضی کند که بیش از این نمی‌توان در دنیای سیاست برای صلح‌نکردن مقاومت کرد و انجام یک عملیات بزرگ می‌تواند ایران را در دستیابی به موفقیت یاری کند؛ اما شرایط و امکانات اجازه انجام چنین عملیاتی را نمی‌داد.
در خرداد 1367، هرچند اختلافات اولیه ارتش و سپاه پاسداران تا اندازه زیادی رفع شده بود، ولی تفاوت نظر در شیوه عملیات و اداره جنگ در این دو نیرو، لزوم فرماندهی واحد را آشکار می‌کرد. از این‌رو آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور و رئیس شورای عالی دفاع، در نامه‌ای به امام‌ خمینی، درخواست کرد تمام امور مربوط به نیروهای مسلح، به فرد واحدی محول شود و شایسته‌ترین شخص برای این منظور را آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دانست. امام‌ خمینی نیز در تاریخ 12/3/1367 در حکمی هاشمی را با حفظ مسئولیت در مجلس شورای اسلامی، به جانشینی فرمانده کل قوا منصوب کرد. این مسئولیت تا پایان جنگ ادامه داشت. امام‌ خمینی در این حکم به وی سفارش کرد با هدف وحدت کامل نیروها، ستاد فرماندهی کل را ایجاد و صنایع نظامی و نیاز رزمندگان را متمرکز کند؛ همچنین از امکانات موجود، کمک‌های مردمی و از قوانین دادگاه نظامی در زمان جنگ به گونه‌ای درست بهره ببرد. راهبرد هاشمی رفسنجانی در فرماندهی جنگ، تلاش برای پایان‌یافتن جنگ با گرفتن مناطقی از عراق که ارزش راهبردی داشته و مایه برتری ایران در مذاکرات باشد، بود؛ لیکن سرانجام عواملی چون افزایش توان نظامی عراق و حمایت قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی از این کشور، بمباران گسترده شیمیایی عراق و کاهش توان اقتصادی ایران برای ادامه نبرد، موجب تصمیم ایران برای قبول قطعنامه 598 شد. در جلسه مشورتی فرماندهان با امام‌ خمینی، هاشمی رفسنجانی آماده بود تا مسئولیت پذیرش آتش‌بس و قبول قطعنامه و پیامدهای آن را برعهده بگیرد؛ اما امام‌ خمینی نپذیرفت پس از پایان جنگ، دغدغه هاشمی، بازسازی کشور بود، از این‌رو یکی از اشتغالات این روزهای او، مطالعه درباره بازسازی‌های اروپا و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم بود.
پیوند خاص با امام‌ خمینی
هاشمی رفسنجانی علاقه و اشتیاق خود به امام‌ خمینی را بیشتر از عشق به پدر می‌دانست و از ایشان با القاب بلندی ستایش می‌کرد. دیدگاه‌های تفصیلی و همه‌جانبه هاشمی رفسنجانی درباره امام‌ خمینی، در کتابی حدود 450 صفحه‌ای، با عنوان امام‌ خمینی به روایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی منتشر شده است.
هاشمی رفسنجانی، امام‌ خمینی را از افراد نادر روزگار می‌دانست که از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود. از نظر وی شرایط سیاسی اجتماعی اواخر دوران قاجار و دوره پهلوی، در کنار مطالعه، تحقیق و تعمق در مسائل اسلامی، فلسفی، عرفانی و اخلاقی، امام‌ خمینی را تبدیل به فردی کم‌نظیر در دنیا کرد. به اعتقاد وی عظمت و بصیرت امام‌ خمینی، مقدم‌ داشتن وظیفه بر همه ‌چیز و ناچیز شمردن دنیا در مقابل خداوند، تنها به دلیل دانش و عرفان ایشان بود؛ عرفانی که سهم قابل توجهی از آن مرهون تاثیرگذاری شخصیت محمدعلی شاه‌آبادی استاد عرفان ایشان است. وی توکل و عرفان امام‌ خمینی را بر نوعِ نگاه متفاوت ایشان به زندگی و جهان، موثر می‌دانست؛ چنان‌که در حوادثی چون درگذشت فرزند ارشد ایشان، آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، چیزی جز استقامت همراه با توکل و رضا از ایشان مشاهده نشد. وی زهد، پرهیز از اسراف، دینداری عمیق، ایمان قوی و نماز شب امام‌ خمینی را ستوده و ویژگی‌های مبارزاتی و شجاعت ایشان را متاثر از فلسفه توام با عرفان ایشان می‌دانست. بی‌میلی به مطرح‌شدن و پرهیز از ستایش از دیگر برجستگی‌های شخصیت امام‌ خمینی از نگاه هاشمی است.
هاشمی رفسنجانی، امام‌ خمینی را شخصیتی می‌دانست که در عین علم بالا، سخت متواضع و متعبد بود و در عین تواضع، شخصیتی محکم و تغییرناپذیر داشت. از نگاه وی یکی از اوصاف ویژه امام‌ خمینی، قاطعیت ایشان بود. امام‌ خمینی از تصمیمی که می‌گرفت، به راحتی برنمی‌گشت؛ در عین حال کاملاً نقدپذیر بود و اگر کسی می‌توانست با استدلال درست خلاف نظر ایشان را اثبات کند، به راحتی می‌پذیرفت. وی پیوند امام‌ خمینی با مردم را نیز بسیار ستودنی می‌دانست و ضمن برشمردن خدمات امام‌ خمینی و اهتمام ایشان به دیدگاه‌های کارشناسان، معتقد بود برتری ایشان نسبت به برخی مصلحان تاریخ، به‌ویژه در تکیه ایشان بر توده مردم و مدیریت اجرایی ریشه داشت و همه این‌ها ناشی از جهان‌بینی خاص ایشان بود؛ جهان‌بینی‌ای که از نوع رابطه با خداوند و فلسفه وجود شکل گرفته بود و ایشان از نظر شخصیتی، فردی جامع بود که نه تنها به مسائل ایران بلکه به مسائل جهان اسلام توجه داشت. به اعتقاد وی، یکی از دغدغه‌های اصلی امام‌ خمینی، تقویت بنیه و رویه سیاسی حوزه علمیه بود؛ به گونه‌ای که به مسائل سیاسی جهان اسلام بپردازد. ایشان تحولی بزرگ در تاریخ ایران و جهان اسلام ایجاد کرد؛ تحولی که هرگز به این وسعت سابقه نداشته است؛ به‌ویژه از جهت حرکت‌های سیاسی اجتماعی نیروهای مسلمان و حوزه‌های علمیه.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که از امام‌ خمینی با لقب «لقمان حکیم عصر» یاد کرده، رهبری حکیمانه ایشان در جلوگیری از تجزیه ایران را می‌ستود و آن را الهام‌گرفته از فرمان الهی، حرکت پیامبر اکرم(ص) و تاریخ غدیر خم می‌دانست و تثبیت این مسئله را بزرگ‌ترین خدمت ایشان به تاریخ اسلامی می‌شمرد. به نظر وی امام‌ خمینی با روشنگری و وسعت دید خود، توجه ویژه‌ای به منطقه‌ای و سپس جهانی‌کردن مبارزه داشت؛ چنان‌که اصرار بر مطرح‌کردن قضیه فلسطین از آغاز مبارزه و نیز حمله‌های تند ایشان به آمریکا را تاکیدی بر این مسئله می‌دانست.
از سوی دیگر، هاشمی رفسنجانی نیز یکی از نزدیک‌ترین و معتمدترین یاران امام‌ خمینی بود که در بسیاری از امور طرف مشورت ایشان قرار می‌گرفت. وی در زمان بازگشت امام‌ خمینی به ایران، تنها از دور و در فرودگاه موفق به دیدار امام‌ خمینی شد و به دلیل فشردگی کارها و نظارت بر امور انقلاب، تا روز پس از ورود ایشان نتوانست به دیدار ایشان برود؛ امام‌ خمینی در دیدار روز بعد در مدرسه علوی، با لحن محبت‌آمیز از نبود او در این دو روز گلایه کرد. ایشان نقش هاشمی را در خدمت به اسلام و ایران، همه‌جانبه و گسترده می‌دانست و در سفرهای زمان جنگ برای سلامتی وی نذر و قربانی می‌کرد. ایشان آیت‌الله هاشمی و شهید مطهری را مجاهدان متعهدی نامید که با ترور، نمی‌توان اندیشه و شخصیت‌شان را حذف کرد؛ چنان‌ که در برابر تخریب دیگران نیز، هاشمی را فرزند برومند اسلام و دست‌پرورده خود معرفی می‌کرد که تا مرز شهادت پیش رفته است. ایشان همچنین در تاریخ 15 آبان 1361، وصیت‌نامه شخصی خود را به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سپرد.
بررسی پیام‌ها و احکامی که امام‌ خمینی خطاب به هاشمی رفسنجانی، اعم از پیام‌ها و احکام فردی و جمعی صادر کرده است، افزون بر آشکارکردن نقش وی در تحولات انقلاب، علاقه و اعتماد امام‌ خمینی به وی را نیز نشان می‌دهد؛ اعتماد و علاقه‌ای که در مواردی می‌توانست به‌رغم قاطعیت و صلابت امام‌ خمینی نظر ایشان را در برخی مسائل تغییر دهد.

*سابقه آشنایی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با امام‌ خمینی، به همان آغاز تحصیل علوم حوزوی در قم می‌رسد
*بررسی پیام‌ها و احکامی که امام‌ خمینی خطاب به هاشمی رفسنجانی، اعم از پیام‌ها و احکام فردی و جمعی صادر کرده است، افزون بر آشکارکردن نقش وی در تحولات انقلاب، علاقه و اعتماد امام‌ خمینی به وی را نیز نشان می‌دهد
*هاشمی رفسنجانی یکی از نزدیک‌ترین و معتمدترین یاران امام‌ خمینی بود که در بسیاری از امور طرف مشورت ایشان قرار می‌گرفت

*روزنامه جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 712
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=98624
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.