مشت در نمایی نزدیک! هر ۵ دقیقه یک تهرانی در نزاع کتک میخورد!
آرمان امروز: «هر۵دقیقه یک تهرانی در نزاع کتک میخورد!.» نزاعهایی که گاه با سلاح سرد وگاه مشت و لگد همراه است و گاهی حتی فرد را تا یک قدمی مرگ میبرد. آماری که حکایت از آن دارد که این روزها عصبانیت و شروع نزاع و درگیری به خاطر یک درگیری و اختلاف کوچک به یک رویه عادی تبدیل شده و روزانه دهها درگیری در سطح شهرها به علل مختلف رخ میدهد. نزاع هایی که برخی از آنها به دلایل پیشپا افتاده رخ میدهد و گاهی به جنایت ختم شده و برخی پس از ضرب و جرح، به پزشکیقانونی و تشکیل پرونده قضائی منجر میشود. موضوعی که به اعتقاد کارشناسان، دلیل اصلی آن کاهش آستانه تحمل شهروندان است. آنطور که پزشکیقانونی استان تهران آمار مراجعه به علت نزاع و درگیری را منتشر کرده، تهرانیها نسبت به سال گذشته عصبانیتر شدهاند و درگیریهای منجر به جرح در میان آنها افزایش یافته است. این در حالی است که درصد کمی از درگیریها به شکایت ختم میشود. اما این آمار فقط مربوط به تهران نیست. طبق اعلام آمار شش ماهه اول سالجاری، ۵۵ هزار و ۲۹۹ نفر به دلیل آسیبهای ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردهاند که نسبت به مدت مشابه سال گذشته با رشد معناداری همراه بوده است.
محرکی به نام فشارهای اقتصادی
در این میان مسلما یکی از اصلیترین فاکتورهایی که میتواند باعث افزایش درگیری در جامعه شود، فشارها و دغدغه های اقتصادی است همانطور که کامران ندری، اقتصاددان نیز پیش از این با تایید این مطلب به «آرمان امروز» گفته بود: «مسلما افزایش نزاع ها و کتک کاری ها را میتوان از جمله تبعات اجتماعی تورم و فشارهای شدید اقتصادی چند وقته اخیر دانست. فشارهایی که بیشترین تاثیر آن روی خانواده های کم درآمد و اقشار متوسط به پایین جامعه و بیکاران است. مشکلاتی که تبعات روحی و روانی و حتی جسمانی فروانی را برای شهروندان ایرانی به همراه داشته و دارد.» وی با ذکر اینکه این شرایط برای افراد شاغل شاید به نظر بهتر بیاید می افزاید: «ولی در عما آنها نیز با توجه اینکه درآمدهایشان با هزینهها فاصلههای نجومی پیدا کرده است با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند. مشاغلی چون معلمی ، استادی دانشگاه ، کارمندان دولت و…» این اقتصاددان با ابراز نگرانی از ادامه این رویه مدعی شده بود که ادامه این روند باعث خواهد شد تا روز به روز فقر و شکاف طبقانی در جامعه بیشتر شود که در نهایت تبعات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی بسیاری را به همراه خواهد داشت و میتواند منجر به بروزو افزایش کتک کاری ها و آشوب ها و ناآرامی هایی در جای جای کشور و از سوی مردم به تنگ آمده از فشارهای اقتصادی شود.
کتک کاری براساس رفتارهای هیجانی
دلایل بروز و افزایش نزاع ها را می توان از چند جنبه بررسی کرد. رییس مرکز تحقیقات روانپزشکی بیمارستان روزبه، رفتارهای هیجانی را ریشه بسیاری از نزاع، درگیری ها و خشونت های خیابانی عنوان کرده و می گوید: اغلب رفتارها و تصمیمات در جامعه ما بر اساس هیجانات شکل می گیرد و مردم در انتخاب های خود به عمق بسیاری از اقدامات تعقل نمی کنند در واقع هر چه جامعه در گذر تمدن حرکت کند قاعدتا با فکر و افکار جدیدی مواجه می شود در نتیجه تعقل بیشتری بکار می گیرد واحساسات خود را بیشتر کنترل می کند. بنابراین هیجانی بودن رفتارهای ایرانیان بیانگر این است که هنوز با رسیدن به توسعه فاصله زیادی مانده است.
دکتر محمد رضا محمدی رفتارهای هیجانی را از جمله مهم ترین علت های کتک کاری ها، نزاع و خشونت های خیابانی دانسته و می گوید: «بر اساس آمارهای اعلام شده کتک کاری و نزاع و خشونت های خیابانی یکی از ۱۰ جرم شایع در جامعه ما است و قطعا در جرم و خشونت نیز نقش هیجانات و احساسات بسیار پر رنگ است بسیاری از کسانی که سرقت می کنند هیچ برنامه ای برای آدم کشتن ندارند اما وقتی وارد محل سرقت می روند به هر صورت آن هیجانات و احساسی که افراد را در جهت کسب درآمد و پولدار شدن در یک شب هدایت می کند بر عقل غلبه می کند و به دنبال آن اتفاقات وحشتنتاک روی دهد، بنابراین در درگیری های خیابانی نیز افراد درگیر از روی احساسات خام دست به اقدامات خشونت بار می زند. البته ترس نیز در این خصوص نقش مهمی را بازی می کند در واقع ترس ناشی از دیگری موجب می شود فرد رفتارهای هیجانی منفی از خود بروز دهد.» دکتر شهلا اعزازی، جامعه شناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبائی در رابطه با ریشههای کتک کاری و افزایش آن در جامعه و در گفت و گو با «آرمان امروز» با ذکر اینکه نخستین بار حدود سالهای ۱۹۶۷ میلادی اولین نگاهها به خشونت در قالب خشونت جسمانی شکل گرفت تصریح می کند: اما حالا بعد از حدود شش دهه، ثابت شده که علاوه خشونت جسمی باید خشونت روانی را نیز مد نظر قرار داد. خشونتهای جسمانی مثلا میتواند شامل کتک کاری باشد. اما امروزه به ویژه نگاه ها در کشورهای دیگر بیشتر بر روی بی توجهی نسبت به کودکان است. کودک در زمینه های مختلف احتیاجاتی دارد و والدین در قبال او مسئول هستند و باید زندگی او را از هر حیث تأمین کنند. بی توجهی والدین به خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت و دیگر احتیاجات کودک، این هم خشونت است. اگر بخواهیم در مجموع یک تعریف ساده از خشونت در درون خانواده ارائه دهیم که شاید در جامعه هم همان معنا را بدهد، باید بگوییم فردی که در خانواده دارای اقتدار است؛ حالا آن اقتدار هم می تواند جسمانی، مالی، اجتماعی، عاطفی باشد، که آن هم انواع مختلفی دارد، از این اقتدار استفاده می کند تا دیگری را به انجام کاری در جهت تمایل خود وادار کند؛ هرچند این کار برخلاف میل فرد باشد. بنابراین اگر این تعریف را خیلی گسترده در نظر بگیریم، می بینیم که از طریق کتک زدن می شود این اعمال زور را تلقین کرد. در واقع، خشونت را ما این گونه در نظر می گیریم که معمولاً یک تضاد و اختلافی در خانواده ای به وجود می آید و برای حل آن، دست به خشونت می زنند.»
|