مبارزه با فساد، مطالبه عمومی 1- برای مردم فرقی نمیکند کدام دولت و چه کسانی مرتکب فساد 5/3 میلیارد دلاری واردات چای شدهاند. آنچه مردم میخواهند اینست که اولاً افراد فاسد از مسئولیتهایشان کنار بروند و محاکمه و مجازات شوند و ثانیاً راهکاری اندیشه و اِعمال شود که فساد را برای همیشه ریشهکن کند.
2- اینکه مسئولان دولت فعلی بگویند فساد و اختلاس و دزدی در کار نبوده بلکه ما دزدها را کشف و به دستگاه قضائی معرفی کردیم، مشکلی را حل نمیکند. حواله دادن به دولتهای سابق و سخنانی از قبیل اینکه از زمان دریافت ارز تا انجام تعهد 18 ماه فرصت بود و نباید انتظار داشت زودتر از این مدت به تعهد عمل شود نیز نوعی فرافکنی و صورت مساله را پاک کردن است. رئیس قوه قضائیه در جمع دانشجویان دانشگاه اردبیل این واقعه را یک فساد دانست و با صراحت اعلام کرد قسمت عمده ارزها در سالهای 1401 و 1402 یعنی در این دولت به شرکتی که مرتکب فساد شده داده شد و این را هم گفت که هنوز در این فساد کسی به قوه قضائیه معرفی نشده است. یک نماینده مجلس هم گفت حتی بعد از آنکه وزیر جهاد کشاورزی به بانک مرکزی اعلام کرد به این شرکت هیچ ارزی ندهد، 600 میلیون دلار دیگر هم داده شد! اینها با ادعاهای فرافکنانه مسئولین دولتی در تضاد هستند و مردم به این نکات توجه دارند.
3- بازی با الفاظ نمیتواند بر واقعیت تاسفبار فساد سرپوش بگذارد، اینکه از کلمه «فسادنمائی» برای انکار «فساد» استفاده شود، نهتنها نمیتواند در واقعیت فساد که رخ داده است تغییری به وجود بیاورد، بلکه اعتماد مردم به مسئولین را مخدوش میکند. در شرایطی که مردم از مسئولین قضائی شنیدند بخش عمده چنین فساد بزرگی در همین دو سال اخیر اتفاق افتاده، چگونه میتوان آن را «فسادنمائی» دانست و اصل فساد را انکار کرد؟
4- رسانه ملی قبل از سایر رسانهها درباره وقوع فساد بزرگ واردات چای چند گزارش پخش و ابعاد آن را تشریح کرد. با اینحال چگونه میتوان پذیرفت مسئولان دولتی با استفاده از همین رسانه درصدد توجیه برآیند و منکر وقوع آن شوند؟ اجازه بدهید رسانه ملی واقعیتها را بگوید و از این طریق اعتماد مردم را جلب نماید. کشور برای زمانهای خاص و شرایط حساس به مورد اعتماد بودن رسانه ملی نیاز مبرم دارد. اگر مسئولان دولتی درصدد برنیایند رسانه ملی را به ابزاری برای سرپوش گذاشتن بر ضعفها، خطاها و سوءمدیریتها تبدیل کنند، این رسانه در شرایط حساس خواهد توانست با پشتوانهای که از اعتماد مردم به دست میآورد، به نفع کشور عمل کند و شیطنتهای رسانههای معاند را خنثی نماید.
5- سوال مهمی که از مشاهده روش مسئولین در برخورد با مفاسد به ذهنها راه پیدا میکند اینست که چرا آنان به جای آنکه خودشان مدعی باشند و علیه افراد فاسد در هر جایگاه و مقامی که باشند موضعگیری کنند، درصدد نفی وجود فساد و تبرئه مفسدین برمیآیند؟ ما این نوع برخورد را به معنای حمایت مسئولین از فساد و مفسدین نمیدانیم و معتقدیم به احتمال زیاد آنان میخواهند با پاک کردن صورت مساله، دغدغهها را نسبت به اوضاع کشور کاهش دهند در حالی که نتیجه عکس این خواهد بود. مردم فقط زمانی که ببینند دولتمردان واقعیتها را همانطور که هستند به مردم میگویند و بدون توجیه درصدد برخورد با عوامل فساد برمیآیند، به آنها اعتماد میکنند و دغدغهای نسبت به اوضاع کشور نخواهند داشت.
6- علاوه بر ضرورت پیشتاز شدن دولتمردان در تعقیب مفسدان و تلاش مستمر برای ریشهکن ساختن فساد، آنها باید صاحبنظران و رسانهها را نیز برای پیگیری این قبیل موضوعات تشویق کنند. مبارزه با فساد باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شود و مسئولین هر روز توسط مردم در مورد برخورد با مفسدین مورد سوال قرار بگیرند و اصحاب رسانه همواره به خاطر چنین مطالبهای که به نفع کشور است تشویق شوند نه اینکه با آنها به شکلهای مختلف برخورد شود. دولتمردان با همراهی اصحاب رسانه میتوانند در مبارزه با فساد موفق شوند زیرا فقط رسانهها هستند که میتوانند مبارزه با فساد را به عنوان یک مطالبه عمومی پیگیری کنند.
*روزنامه جمهوری اسلامی
|