مویهای برای در حاشیه بودن حاشیهنشینی و مشکلات آن خصوصا پس از پایان جنگ جهانی دوم بیش از پیش برای مدیران شهری معضلساز شد. نکته مهم در باره حاشیهنشینی این است که این پدیده در عین حال که نتیجه و حاصل معضلات اجتماعی و خصوصا اقتصادی است موجب بروز مسائل و مشکلات دیگری همچون بزهکاری می گردد.
با گسترش شهرها و تبدیل آنها به کلان شهرها لزوم کنترل وضعیت حاشیه نشینی و جلوگیری از گسترش آن بیش از پیش احساس می شود. در این مقاله سعی شده است پس از بررسی مفهوم حاشیه نشینی, روند شکل گیری و تاریخچه به اثرات سوء آن اشاره شده و به بررسی راهکارهایی جهت کنترل معضلات بحران حاشیه نشینی در کلان شهرها پرداخته شود.
منصور فتحی، دانشیار مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به روند افزایشی حاشیهنشینی در ایران گفت: «بخش عمدهای از کودکان در مناطق حاشیهنشین از تحصیل محروم هستند. آمار کودکان کار و کودک همسری در این مناطق بالاست.»
حاشیهنشینی و پیامدهای آن از بزرگترین معضل های شهری در كشورهای در حال توسعه به شمار می رود كه مشكل های اجتماعی و اقتصادی فراوانی به وجود می آورد. این امر ضرورت توجه و كنترل وضعیت حاشیه نشینی و جلوگیری از گسترش بیرویه آن را نشان میدهد.
این در حالی است که گسترش شبكه های ارتباطی و افزایش درآمد حاصل از نفت سبب رونق شهرها و ایجاد جاذبه های شهری شد و همزمان اصلاحات سرزمینی، مكانیزاسیون كشاورزی و بی توجهی به دگرگونی و تحول در روستاها و بخش كشاورزی عوامل مهاجرت از روستاها افزایش یافت.
درواقع همزمان با مكانیزه شدن كشاورزی، بسیاری از كشاورزان روانه شهرها شدند و كار در كارخانهها را انتخاب كردند و اینگونه زمین داران سرمایه خود را به طرف كارخانهها هدایت كردند و اینگونه الگوی شغلی را تغییر دادند. در این میان روستاییان و كارگرانی كه به شهر آمده بودند به علت گرانی مسكن جذب بافت اقتصادی شهر نشدند و در حاشیههای شهرها ساكن شدند و اینگونه حاشیه نشینی رواج پیدا كرد و به پدیده ای عام تبدیل شد.
امروزه 73 درصد جامعه ایرانی شهرنشین هستند و 50 درصد شهرنشین ها در كلان شهرها زندگی می كنند و این خود شاهدی بر مدعای دافعه روستاها است كه به سیاست های ضعیف توسعه روستایی بازمی گردد. به هر حال بسیاری از روستاییان به دلیل اشتغال و بهره گیری از امكانات و فرصت های شهری به طرف این نواحی مهاجرت می كنند. برآوردها نشان می دهد جمعیت شهرنشین ایران 20 درصد بیشتر از میانگین جهانی محسوب می شود، یعنی 54 درصد جمعیت جهان و 73 درصد جمعیت ایران در شهرها زندگی می كنند، از طرف دیگر آمارها حكایت از آن دارد كه در فاصله سال های 1385تا 1390 خورشیدی سرعت سقوط جمعیت روستایی سه برابر شده كه اینها همه نشانه ضعف توسعه روستایی و عمق توسعه نامتوازن در ایران است.
برخی حاشیهنشینی را ناظر بر محل اسكان بخشی از جمعیت شهری در جهان سوم میدانند كه خارج از بازار رسمی زمین و مسكن و بر پایه قواعد و اصول خاص خود از طرف ساكنان این گونه مكانها ساخته شده است. بعضی كارشناسان نیز معتقدند این مقوله، خانوارها و افرادی را دربردارد كه در محدوده اقتصادی و اجتماعی شهر ساكنند اما جذب اقتصاد و اجتماع شهر نشدهاند و در حاشیه فعالیتهای زندگی مردم شهرنشین قرار دارند.
وجود نابرابری، ساختار نامناسب شغلی، نبود تسهیلات خدماتی و بهداشتی، مسكن نامناسب، پایین بودن سرمایه فرهنگی، ضعف امنیت و ... از معضلهای نواحی حاشیهنشین به شمار می رود كه آن را به بستری برای پیدایش و اشاعه آسیبهای اجتماعی تبدیل كرده است. به گفته بسیاری از مسوولان كشور و بر پایه آمار، «20 میلیون تن در كشور حاشیه نشین هستند كه در بافت فرسوده 495 شهر به مساحت 54 هزار هكتار 11 میلیون تن زندگی میكنند و در سكونتگاههای غیررسمی در 91 شهر به مساحت 53 هزار هكتار 9 میلیون تن زندگی میكنند.»
به گزارش تجارتنیوز، بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی، اقتصاد بیمار و غیرمولد، تورم سرسامآور، گرانی مسکن و... همه در کنار هم برخی از مردم را از شهرها به حاشیه شهرها میراند. کسانی که زیر سایه فقر از امکانات آموزشی، بهداشتی و... محروم میشوند. اما روزگار حاشیهنشینان چگونه میگذرد؟
با تدوام وضعیت نابسامان اقتصادی و با توجه به افزایش جمعیت زیر خط فقر مطلق، حاشیهنشینی در کشور هم رو به افزایش است. تا جاییکه بازوی پژوهشی مجلس اخیرا نوشت، حدود 20 میلیون نفر در ایران در بافتهای ناکارآمد شامل سکونتگاههای غیررسمی، بافت فرسوده و تاریخی سکونت دارند.
به روایت مرکز پژوهشهای مجلس، همه استانهای کشور با پدیده زاغهنشینی مواجه هستند. الگوی سکونت غیررسمی از دهههای قبل نشان میدهد که جمعیت وسیعتری از جامعه در معرض محرومیت از حقوق اولیه زندگی خواهند بود.
افزایش حاشیهنشینی در ایران بعد از سال 1370
منصور فتحی، دانشیار مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در نهمین کنگره انجمن روانشناسی ایران که اخیرا برگزار شد به بررسی ابعاد روانی-اجتماعی حاشیهنشینی در ایران پرداخت.
او گفت: «از دهه 1370 به بعد، حاشیهنشینی در کلانشهرها را بیشتر شاهد هستیم. این موضوع دلایل مختلفی از جمله فقر شهری و افزایش تورم سرسامآور دارد. به گونهای که در سالهای اخیر با اصطلاحاتی مانند کانکسنشینی و اجاره پشتبامها مواجه شدهایم.»
فتحی ادامه داد: «از سوی دیگر آمار مهاجران افغانستانی هم قابل توجه است که بخش عمده آنها در بافت فرسوده و اقامتگاه غیررسمی سکونت دارند.»
حاشیهنشینی نخبگان
دانشیار مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: «از نظر اجتماعی اگر بخواهیم حاشیهنشینی را تعریف کنیم، دیگر محدود به شهر نیست. حاشیهنشینی یعنی افرادی که در حوزههای مختلف به دلایل اقتصادی و فرهنگی خارج از عرصه رسمی و بیبهره از انواع سرمایهها هستند. در نتیجه امکان مشارکت در تصمیمگیریها برای آنها وجود ندارد و عموما با آسیبهایی هم مواجه هستند.» او ادامه داد: «آنتونی گیدنز، جامعهشناس معروف از دو نوع حاشیهنشینی یاد میکند. او میگوید که برخی از افراد را جامعه طرد میکند. اما او از یک نوع حاشیهنشینی نخبگان هم یاد میکند. این افراد به دلیل شرایط جامعه خود را منزوی میکند و به حاشیه میروند.»
آمار بالای کودکهمسری در میان حاشیهنشینان
فتحی در ادامه برنامه با اشاره به ناکارآمدی نظامهای حمایتی در ایران، گفت: «اغلب سازمانها ادعای توانمندسازی حاشیهنشینان را دارند، ولی فقط پرداخت وام را انجام میدهند؛ آن هم به شکل غلط.» او توضیح داد: «بخش عمدهای از کودکان مناطق حاشیهنشین به دلیل همان فقر ترکیبی از تحصیل محروم هستند. در واقع آمار کودکان کار و کودک همسری نیز در این مناطق بالاست.»
به گزارش تجارتنیوز، پیش از این مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی از آمار بالای بازماندگان از تحصیل و ترک تحصیل در ایران نوشت. در گزارش این مرکز آمده بود که در سال تحصیلی 1401-1400 حدود یک میلیون نفر از دانشآموزان یا از تحصیل بازماندند یا ترک تحصیل کرده بودند.
نکته مهمی که در این گزارش به آن اشاره شده، وضعیت اقتصادی دانشآموزان است. بنا بر این گزارش، حدود 70 درصد از کودکان بازمانده از تحصیل در دهک اول تا پنجم قرار داشتند. از سوی دیگر بررسی دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد، از سال 1396 تا سال 1401 حدود 184 هزار ازدواج برای دختران کمتر از 15 سال ثبت شد. ضمن آنکه در این 6 سال حدود پنج هزار طلاق برای این گروه سنی ثبت به ثبت رسیده است.
چالشهای حاشیهنشینان
فتحی، دانشیار مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه نشست فوق توضیح داد: «عمدتا مشاغل کاذب و غیررسمی دارند. درآمد آنها ناچیز است. تعلق خاطری به محل زندگی ندارند. در مناطق حاشیهنشین تراکم جمعیتی بالا و ساختار جمعیتی ناهمگون است. بنابراین شاهد افزایش آسیبهای اجتماعی در مناطق حاشیهنشین هستیم.»
او ادامه داد: «در مناطق حاشیهنشین شاهد فقر ترکیبی هستیم؛ یعنی صرفا صحبت از درآمد نیست. مسائل فرهنگی، اجتماعی و آموزشی هم مطرح است. این افراد به شدت احساس محرومیت و ناکامی دارند.»
فرهنگ فقر بر مناطق حاشیهنشین حاکم است
این پژوهشگر گفت: «در چنین شرایطی شاهد بیعدالتی اجتماعی نیز در این مناطق هستیم؛ به گونهای که امکانات آموزشی و بهداشتی و درمانی به شدت محدود و متناسب با جمعیت منطقه نیست. به نوعی فرهنگ فقر بر این مناطق حاکم است. افرادی که در آنها ساکن هستند در یک چرخه معیوب فقر گرفتار شدهاند.»
او ادامه داد: «حاشیهنشینان به نوعی احساس بیقدرتی میکنند؛ آنها معتقدند هیچ کنترلی بر زندگی خود ندارند و دیگران برای آنها تصمیم میگیرند.»
با این تورم، حاشیهنشینی قابل پیشبینی است
دانشیار مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان به نقد سیاستگذاری در حوزه حاشیهنشینی پرداخت. او گفت: «سیاستگذاریها در مناطق حاشیهنشین هم قابل نقد است. در این زمینه نگاه آیندهگر و فعال نداریم.»
او بیان کرد: «همیشه منتظر هستیم که اتفاقی بیفتد و بعد ببینیم که چه باید کرد. در حالیکه در جامعهای که تورم شدید دارد، قابل پیشبینی است که بخش عمده جمعیت نمیتواند در جامعه شهری بمانند و به مرور به حاشیهنشینی کشیده میشود. در ایران نگاه سیستمی نیز وجود ندارد و هر کدام از بخشها به صورت جزیرهای عمل میکنند.» به گفته او، در چنین شرایطی ایجاد وضعیت موجود جای تعجب ندارد.
*ابتکار
|