امام خمينى در جريان مبارزه، روش هاى مبارزاتى ويژه اى را به نمايش گذارد كه به بخشى ازآن ها اشاره مى شود:
اعتقاد به حركت و بسيج مردمى; امام با اعتقاد راسخ به نقش كليدى مردم در سرنگونى نظام شاهنشاهى، به طور مستقيم با آن ها سخن مى گفت و آنان را به مبارزه تا پيروزى فرا مى خواند. وى باتوجه به رابطه معنوى شيعيان و مرجعيت، آحاد ملت را عليه وضع موجود بسيج كرد.
برخورد قاطع و اعتماد به نفس كامل; امام درجريان انقلاب، با قاطعيتى منحصر به فرد، بر نابودى رژيم و پديدآوردن نظامى مبتنى بر شعارهاى انقلاب تأكيد مىورزيد; به گونه اى كه همگان باور داشتند وى به هيچ وجه و با هيچ فشارى كوتاه نمى آيد. (1) اين رفتار الگوى مردم قرار گرفت و در تشكيل و تشديد روحيه انقلابى در آن ها سودمند افتاد. امام در جريان انقلاب پيوسته وعده پيروزى مى داد، در برابر نغمه هاى ناسازگار با مواضع اعلام شده مى ايستاد و هشدار مى داد. (2)
جذب ارتش; امام چنان باور داشت كه بدنه ارتش، افسران و درجه داران آن، به مردم مسلمان كشور تعلق دارند. بنابراين از درگيرى ملت و ارتش جلوگيرى مى كرد و ارتشيان را به سرپيچى از فرمان سران و پيوستن به ملت فرامى خواند. بدين ترتيب، مردم به پاى ارتش گل مى ريختند و شعار ارتش برادر ماست سر مى دادند و ارتشيان نيز گروه گروه ارتش را ترك مى گفتند. سرانجام با پيوستن همافران نيروى هوايى به انقلاب، نهضت به پيروزى نزديك شد.
عدم همگرايى با جريان هاى انحرافى; امام باتوجه به عملكرد گذشته نيروهاى چپ،
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. در اين جا ذكر نمونه اى از قاطعيت امام سودمند مى نمايد : «امام از ملاقات با هرشخصى كه مسؤوليت سياسى داشت، قبل از آنكه از آن پست استعفا دهد، خوددارى مى كرد. تقاضاى بختيار براى ملاقات به همين دليل ردشد; اما سيدجلال تهرانى، رييس شوراى سلطنت كه براى ديدار با امام به پاريس رفته بود، پس از اين كه به او گفته شد بايد استعفا دهد و شوراى سلطنت را غيرقانونى بخواند و چنين كرد، توانست با امام ملاقات كند. استعفاى سيدجلال تهرانى از شوراى سلطنت، پيروزى بزرگى براى ملت ايران بود».
2. براى مثال «بازرگان كه از خطر درگيرى و كودتاى نظامى بيمناك بود در آذر 57 شخصاً راهى پاريس شد تا آيت اللّه خمينى را به مصالحه راضى كند. او مى گويد : من تصوير وحشتناكى از آن چه در نظر خود مجسم مى كردم، خطر جنگ داخلى و كشتار بى حد و حساب را براى آيت اللّه خمينى تشريح كردم. ولى آيت اللّه در پاسخ من گفت : حركت انقلاب به نقطه اوج خود رسيده و آتش انقلاب روشن شده... وقتى كه من از آيت اللّه سؤال كردم آيا شما به پيروزى مردم بى سلاح در برابر ارتشى كه تا دندان مسلح است، اطمينان داريد؟ آيت اللّه با اطمينان خاطر سرى به علامت تصديق تكان داد و گفت : بهتر است شما به جاى اين حرف ها صورتى از اسامى كسانى كه مى توانيم براى تصدى امور به آن ها اعتماد كنيم، تهيه كنيد». (محمود طلوعى، داستان انقلاب ، ص 548 )
---------------------------------------------------------------------------
مى گفت:
ما با ماركسيست ها كار نمى كنيم. ما به آن ها اعتماد نداريم. آن ها از پشت به ما خنجر مى زنند. ما اسلام را مى خواهيم، آن ها دشمن اسلامند. (1)
خيانت هاى حزب توده، وابستگى اين حزب به اتحاد شوروى، وابستگى گروه هاى ديگر چپ به بيگانگان و بيگانگى ايدئولوژى و انديشه آنان با فرهنگ مردم ايران همواره سبب سوءظن عمومى و طرد آنان از سوى مردم شده است. البته انقلاب، آن ها را تحمل كرد و تا زمانى كه عليه مردم دست به اسلحه نبرده بودند يا جاسوسى شان براى بيگانگان، فاش نشده بود به آن ها فرصت فعاليت سياسى و فرهنگى داد.
شناخت و خنثي سازى توطئه ها; امام خمينى در شناخت و خنثي سازى توطئه ها بسيار توانا بود. پيام سرنوشت ساز وى در برابر نقشه شوم دشمن در 21 بهمن 57 بر درستى اين سخن گواهى مى دهد. برابر اسناد موجود، در آن روز دولت ساعت منع عبور و مرور را 5/4 بعدازظهر اعلام كرد تا درخلال آن، ارتش در نقاط حساس شهر مستقر شود و با دستگيرى و اعدام سران انقلاب، نهضت را سركوب كند. (2) اين توطئه با فرمان تاريخى امام كه به سرعت به اطّلاع مردم تهران رسيد، خنثي شد.
پيام چنين بود:
اعلاميه امروز حكومت نظامى خدعه و خلاف شرع است و مردم به هيچ وجه به آن اعتنا نكنند. (3)
تغيير در روحيه عمومى و وقوع انقلاب
منظور از روحيه انقلابى يك روحيه پرخاشگرى و پابرجاست كه تا پيروزى انقلاب و حتى گاهى تا بعد از آن ادامه مى يابد و از كشته شدن، دستگيرشدن و سركوب شدن نمى هراسد و به اقدامات دستورى ـ رفرم و اصلاحات ـ رژيم سياسى بى توجه است. تا اين روحيه در جامعه اى پديد نيايد هرچند ساير شرايط موجود باشد، انقلابى اتفاق نمى افتد.
اين روحيه هرچند تا قبل از قيام 19 دى 1356 قم در ميان بخشى از روحانيان و تعدادى از
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. آئين انقلاب اسلامى ، (آراء برگزيده امام خمينى)، ص 386.
2. مدنى، پيشين ، ص 467.
3. احمد خمينى، آن روزهاى خدايى (يادمان هجدهمين سالگرد پيروزى انقلاب)، ص 12.
-------------------------------------------------
روشنفكران وجود داشت اما عامه مردم تا آن هنگام و به ويژه تا زمان برگزارى مراسم چهلم شهداى قم كه در تبريز ـ 29 بهمن 1356 ـ در سطح گسترده اى به وقوع پيوست، از آن برخوردار نبودند. از آن زمان به بعد، كه اقشار مختلف اجتماعى به تدريج به انقلاب مى پيوستند، چنين روحيه اى به روشنى قابل رؤيت بود. همه منتظر سقوط شاه بودند و از انقلابيان كسى تصور نمى كرد كه شاه اين بار نيز پيروز خواهد شد و فقط مسأله زمان سقوط باقى مانده بود. افراد پس از شركت در مراسم مذهبى و تظاهرات هاى گوناگون، زمان و محل برگزارى تظاهرات بعد را به يكديگر مى گفتند. آن ها هرشب با گفتن اللّه اكبر بر پشت بام ها تنور نهضت را داغ نگه مى داشتند. حتى برقرارى حكومت نظامى در شهرهاى مختلف و كشتار 17 شهريور (1) نيز نتوانست اين روحيه را از مردم بگيرد بلكه آن را تشديد كرد. اعتصاب هاى گسترده در سراسر مملكت به وقوع پيوست (2) صنايع نفتى، دانشگاهها، ادارات، مدارس، بازارها، هواپيمايى و... به اعتصاب پيوستند و سرانجام با فرمان رهبر انقلاب سربازان و گروه هايى از درجه داران و افسران از ارتش فرار كرده به مردم پيوستند. (3) روحيه شديد انقلابى تمام مملكت را در اعتصاب و اغتشاش فروبرد و نظام شاهنشاهى فروپاشيد. يكى از نكات قابل توجه در اثبات اين روحيه در انقلاب اسلامى ايران سخنرانى شاه مبنى بر اين كه
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. به دنبال تظاهرات هاى گسترش يابنده، از ساعت 6 بامداد روز 17 شهريور 1357 به مدت 6 ماه در شهرهاى تهران، قم، تبريز، مشهد، اصفهان، شيراز، آبادان، اهواز، قزوين، كازرون، جهرم و كرج مقررات حكومت نظامى اعلام شد. صبح روز 17 شهريور 1357 تظاهرات مردم در ميدان ژاله تهران به گلوله بسته شد و جمع بسيارى از مردم شهيد و مجروح شدند. البته فرماندارى نظامى تهران براى ممانعت از گسترش اعتراضات تعداد كشته را 58 و مجروحين را 205 نفر اعلام كرد.
2. پس از فاجعه 17 شهريور، انتظار عمومى ورود به نبرد مسلحانه بود. دار و دسته اويسى، آزمون و ثابتى نيز درصدد بودند نهضت را به اين ميدان بكشانند. اما رهبر انقلاب با نيروهاى مسلح وارد جنگ نشد، بلكه ستون فقرات و اركان اقتصادى رژيم را آماج حمله قرار داد. اعتصاب، سراسر كشور را در تعطيلى فروبرد. (ر.ك: سيروس پرهام، پيشين ، صص 52 ـ 51 و 81 )
3. در مذاكرات شوراى فرماندهان ارتش كه در ماه هاى دى و بهمن 1357 صورت پذيرفت به نداشتن نيروى كافى براى مقابله با تظاهرات به ويژه در تهران و اين كه افسران در جيبشان عكس امام خمينى دارند و عدم توان ارتش در جذب سربازان جديد اشاره شده است. هم چنين گفته شده كه خيلى از نظاميان به دليل ترسى كه برآنان حاكم شده به خارج از كشور گريخته اند. در يكى از آخرين مذاكرات پس از اين كه بر قاطعيت امام خمينى در پيشبرد اهداف انقلاب اشاره شد، در مورد ارتش و پليس چنين شده است: مثل برف آب خواهيم شد. (ر.ك: مثل برف آب خواهيم شد . (مذاكرات شوراى فرماندهان ارتش ـ دى و بهمن 1357) صص 170 و 243 ـ 240)
--------------------------------------------------------
صداى انقلاب ايران را شنيده و به خواست انقلابيان احترام مى گذارد، بوده است. كسى به اين درخواست عاجزانه شاه براى برقرارى آرامش توجهى نكرد. تغيير پياپى نخست وزيران توسط وى نيز نتوانست او را نجات بخشد. روحيه انقلابى پديد آمده با قدرت و سرعت بسيار به سوى هدف ـ كه نابودى رژيم شاهنشاهى بود ـ پيش مى رفت و سرانجام آن را سرنگون نمود.
اين روحيه انقلابى همگانى چگونه پديد آمد؟ گرچه بيان تمامى علل وقوع اين روحيه ـ روحيه اى كه تصور مى كرد بسيار پرقدرت است و سرانجام به پيروزى خواهد رسيد، مشكل است ـ ولى به جز تأثير انتشار نامه عليه امام خمينى(ره) در روزنامه اطلاعات كه تظاهرات و سركوبى 19 دى 1356 قم را درپى داشت، مى توان درمورد زمينه ها و دلايل پيدايش، فراگيرى، تداوم و شدت اين روحيه از موارد زير نام برد:
1. نارضايتى از وضع موجود كه ناشى از ويژگى ها و اقدامات مختلف رژيم شاه بود.
2. گسترش آرمان وضع مطلوب و بازگشت به خويشتن ناشى از تلاش هاى گروه هاى مذهبى كه به ويژه از 15 خرداد 42 آشكار شد بود.
3. تكيه نهضت برآرمان اسلامى مردم ايدئولوژى تشيع كه يك حس پرخاشگرى عليه ظلم و مبارزه در راه خدا و در نهايت شهادت طلبى را در پيروان خويش زنده نگاه مى دارد.
4. قاطعيت، اراده پولادين، دليرى، جرأت و اعتمادبه نفس رهبرى انقلاب.
5 . وجود رابطه مقلد ومجتهد ميان مردم و رهبرى انقلاب كه يك جنبه عمومىوهمگانى داشت.
6 . شركت عمومى و همه ساله در مراسم ماه محرم و دسته هاى عزادارى تاسوعا و عاشورا و اربعين. شاه نمى توانست از اين مراسم و دسته هاى عزادارى ممانعت كند و تجمع انبوه مردم در شرايط جديد پيش آمده به مردم روحيه مى بخشيد. بدين ترتيب، دولت نظامى ازهارى ـ كه با فرار و غيبت سربازان مواجه شده بود و آن ها نيز كه در ارتش مانده بودند، تحت تأثير تبليغات مذهبى واقع شده بودند ـ تظاهرات تاسوعا و عاشوراى سال 1357 را آزاد اعلام كرد و مخالفان، راهپيمايى هاى تاسوعا و عاشورا را باشكوه ترين رفراندم تاريخ معاصر ايران خواندند.
7. مراسم پياپى بزرگداشت شهيدان ـ شب هفتم، چهلم و... ـ و اين كه رژيم نمى توانست از برگزارى آن ها ممانعت كند.
8 . تأثير سياست حقوق بشر كارتر در ايران; هرچند در زمينه نقص حقوق بشر در ايران تذكرات پراكنده اى صورت مى گرفت، اما هرگز امريكايى ها به طور جدى تهديد نكردند كه ميزان كمك ها و حمايت خود از رژيم شاه را به دليل پايمال شدن حقوق بشر در ايران كاهش خواهند داد. على رغم اين امر شاه ترسيده بود و بعضى از مخالفان هم شهامت يافته بودند نامه ها و عريضه هاى سرگشاده اى انتشار دهند. كشتار 17 شهريور 57 و تأييد كارتر از اين اقدام شاه موجب شد مردم به دروغ بودن ادعاى حقوق بشر وى پى ببرند. (1) فروش هواپيماهاى آواكس و 16F به شاه در سال 56 نيز دورويى امريكا را نشان داده بود.
9. روش هاى مبارزاتى انقلابيان ـ مانند گفتن اللّه اكبر برپشت بام ها ـ تهديد امام خمينى(ره) به احتمال به كارگيرى نبرد مسلحانه عمومى درصورتى كه تظاهرات و اعتصاب ها كارساز نباشد، (2) و موفقيت انقلابيان در جذب ارتش; امام خمينى از درگيرى مردم با ارتشيان جلوگيرى كرده، از ارتشيان خواستند با فرار از پادگان ها به مردم بپيوندند. مردم وقتى كه از كنار تانك ها عبور مى كردند، در حمايت از ارتش و برادرى آن ها با مردم شعار مى دادند و آنان را تشويق به فرار و ترك ارتش مى كردند.
انقلابيان حتى به داخل مطئمن ترين نيروهاى رژيم شاه ـ گارد شاهنشاهى ـ نيز نفوذ كرده بودند. در روز عاشوراى سال 1357 گروهى از درجه داران و سربازان به درجه داران و سربازان گارد در لويزان حمله كردند و دهها نفر از آنان را به قتل رساندند. بعداً چنين شايع شد كه اين افراد به منظور آغاز حمله اى بزرگ ـ از طريق هليكوپتر ـ به تظاهرات روز عاشورا گرد آمده بودند، كه بدينوسيله طرح آن ها خنثا گرديد. (3)
10. عقب نشينى هاى پياپى شاه و دولت مردان رژيم و برخورد انفعالى با جريان نهضت.
تغيير پياپى نخست وزيران، (4) مباحثات نمايشى مجلسيان كه تلاش مى كردند خود را
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. ر.ك : پيشين ، صص 343 ـ 341 و 346 ـ 345.
2. eeS .. keewsweN .23 - 13 pp ,
3. ارتشبد قره باغى آخرين رييس ستادارتش شاه حمله فوق را تأييد كرده است. به نظر وى علل تأثيربخشى تبليغات مذهبيون بر نيروهاى مسلح عبارت بودند از: سوءاستفاده هاى مالى در ارتش، تبعيض هاى فراوان و تفاوت فاحش حقوق افسران و درجه داران با حقوق مستشاران امريكايى، حقوق بسيار كم پاسبان ها، فتاوى علما و تبليغات مذهبى مبنى براين كه ادامه خدمت مخالف اسلام است و ورود نوارها و اعلاميه ها توسط سربازان و افسران وظيفه به پادگان ها و... . (ر.ك: عباس قره باغى، اعترافات ژنرال ، صص 74 ـ 69 و 113 ـ 89)
4. پس از آغاز انقلاب و اوج گيرى آن، شاه سه بار در چندماه باقى مانده عمر رژيم خود در سال 1357 نخستوزير را عوض كرد. ابتدا شريف امامى از تاريخ پنجم شهريور به جاى جمشيد آموزگار نشست و سپس به ترتيب سرلشكر ازهارى و شاپوربختيار متصدى اين پست شدند.
------------------------------------------------------
نمايندگان مجلسى آزاد و دمكراتيك جلوه دهند، (1) بازداشت تعدادى از مقامات به اتهام فساد و ايجاد نارضايتى، (2) سخنرانى عذرخواهانه شاه نيز همگى ناتوانى رژيم را اثبات و بر روحيه عمومى انقلابى افزود.
به طوركلى، شاه روحيه اش را باخته و شديداً ترسيده بود. ملاقات كنندگان با شاه در آبان ماه 1357 گفته اند كه وى نا اميد و افسرده به نظر مى رسيده است. (3) مايك بلومنتال وزيرخزانه دارى امريكا كه قبل از اين ملاقات ها او را ديده بود، وقتى به امريكا بازگشت به دولت مردان امريكايى گفت شما يك مرده متحرك در ايران داريد. شاه كه يك سال قبل در ديدار با وى مغرور و خوش قيافه به نظر مى رسيد، دراين ملاقات گيج و بيمار بود. (4)
در ليست بالا برخى از موارد نيز ديده مى شود كه از سال ها پيش از انقلاب وجود داشتند، اما باعث پيدايى روحيه عمومى انقلابى نشدند. ذكر اين زمينه ها در اين جا به اين خاطر صورت گرفته است كه اگر چنين مواردى وجود نمى داشتند چنين روحيه اى با ويژگى هاى خاص خود نيز امكان وجود نمى يافت.
پس از كودتاى 28مرداد، اولين برخوردهاى شديد بين گروه هاى مذهبى به ويژه امام خمينى با رژيم شاه به دليل اقدامات ضداسلامى وى ـ مانند حذف شرط مسلمان بودن و تبديل سوگند به قرآن به «كتاب آسمانى» در لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى ـ وجهه ضدفرهنگى رژيم در تمام مدت زمامدارى شاه به گونه اى ادامه يافت و شاه از اين جهت همواره مورد انتقاد مخالفان مذهبى بود.
از موارد ديگر كه بر نارضايتى هاى عمومى دامن مى زد ويژگى هاى سياسى و نتايج اقدامات اجتماعى ـ اقتصادى اين رژيم بود. استبداد و اختناق رژيم و وابستگى اش به
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. در زمينه مخالفت پزشك پور و گروه پان ايرانيست با دولت شريف امامى ر.ك: اطلاعات 21 و 23 شهريور 57 .
2. ر.ك: روزنامه اطلاعات 20، 22 و 23 شهريور 57 .
3. ,keewsweN eeS .. .tiC .pO .23 - 03 p p
4. ر.ك: ويليام شوكراكس، آخرين سفر شاه ، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوى، صص 17 ـ 16.
-----------------------------------------------------
بيگانگان و به علاوه رابطه گرم رژيم با اسرائيل، پيوسته موضوع مخالفت عمومى با اين رژيم بود. از سوى ديگر، برنامه هاى اقتصادى شاه در دو بخش كشاورزى و صنعت نيز هم چنان كه پيش از اين آمد باعث افزايش نارضايتى ها گرديد. اين برنامه ها موجب وابستگى كشور به واردات مواد اصلى كشاورزى، ايجاد و توسعه صنايع مونتاژ و وابسته، تبديل ايران به بازار مصرف كالاهاى امريكايى و غربى و عميق ترشدن خطوط طبقاتى شد.
در يك جمع بندى بايد گفت آن چه باعث نارضايتى هاى انقلابى مى گردد تقابل بين محتواى ذهنى افراد با واقعيات بيرونى است. زمانى كه شرايط به حدّ نا اميدى از بهبودى وضع مى رسد چنين نارضايتى پديد مى آيد.
محتواى ذهنى مردم ايران همان فرهنگ، اصول، الگوها و اسطوره هاى اسلامى است. اين محتواى ذهنى درمدت حاكميت رژيم شاه معيار سنجش مشروعيت و عدم مشروعيت اقدامات رژيم بود. سرانجام ملت، رژيم شاه و نتايج اقداماتش را با خود و آرمان هايش در تعارض واقعى يافت و براى از ميان برداشتن آن به تكاپو افتاد.
اما همان طور كه گفتيم انقلاب به جز نارضايتى انقلابى از شرايط موجود، به انديشه جاى گزين، روحيه انقلابى و رهبرى نيز نياز دارد.
انديشه جاى گزين از طريق تلاش هاى گروه هاى مذهبى و امام خمينى(ره) در زمينه بازگشت به اسلام و ارزش هاى اسلامى در جامعه پاى گرفت و بر اذهان عمومى مسلط شد.
پيدايش نيروهاى مخالف به خصوص در سال هاى 1345 تا 1355 بيان گر پيدايش نگاه جديدى در ميان نيروهاى اجتماعى است. در اين دوره امكان اصلاح حكومت كه نيروهاى سياسى قديمى اميد آن را داشتند از بين مى رود و تنها راه فرا روى مبارزان سياسى، از بين بردن حكومت مى باشد. به لحاظ ايدئولوژيك، اين دوره شاهد پيدايش ايدئولوژى هاى رقيب در مبارزه با حكومت بود. ايدئولوژى هاى ماركسيستى، ماركسيستى ـ اسلامى و اسلامى سه ايدئولوژى در سال هاى 1345 تا 1355 بودند كه مدعى جانشينى ايدئولوژى حاكم بودند. هرچند ايدئولوژى هاى ماركسيستى و ماركسيستى ـ اسلامى در شهرهاى بزرگ و مراكز دانشگاهى توانستند تا حدى نفوذ كنند، اما در سطح عموم جامعه به دليل مغايرت با فرهنگ مذهبى مردم نتوانستند گسترش يابند. آنها در دانشگاهها نيز با ايدئولوژى اسلامى به عنوان يك رقيب جدى مواجه شدند. ايدئولوژى اسلامى با توجه به نفوذ عميقى كه درسطح جامعه داشت، به وسيله شبكه بسيار وسيع روحانيت در شهرها و روستاها گسترش يافت و توانست با بسيج عمومى مردم، جاى گزين ايدئولوژى حاكم گردد.
ازسوى ديگر، روحيه انقلابى عمومى نيز چنان چه شرح آن گذشت، پديد آمد. آن چه در هرسه مورد فوق داراى نقش بود، وجود رهبرى و ساختارها بود. رهبرى امام و شبكه مساجد و روحانيت، هم در تحريك نارضايتى ها، هم در گسترش انديشه جاى گزين و هم در ايجاد و برانگيختن روحيه عمومى انقلابى داراى نقش بودند. از سوى ديگر، بسيج همگانى و آوردن مردم به صحنه و تداوم آن تا پيروزى انقلاب توسط همين ساختارها صورت مى گرفت. از ويژگى هاى اين ساختارها ارتباط معنوى و دائمى مردم با آن ها بود.
منبع : انقلاب اسلامى و چرايى و چگونگى رخداد آن (ويراست دوم) ، مؤلفان :جمعى از نويسندگان ، صفحه 140 تا 149 ، ناشر : نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها و معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامى ، چاپ اول تابستان 1378 ،
(استفاده فقط با ذكر نشاني سايت جايز است)