خواسته غرب از جنگ غزه حمایتهای مستمر، بیپایان و بیقید و شرط آمریکا و تعدادی از کشورهای اروپائی از رژیم صهیونیستی برای کشتار مردم غزه و سرکوب حماس، نشان میدهد غرب مصمم است هرطور شده مانع زوال اسرائیل شود. علت اینست که وجود اسرائیل فواید زیادی برای غرب دارد که در راس آنها آسوده خاطر ماندن غربیها از مزاحم بدخیمی به نام صهیونیسم در خود غرب است. فلسفه تاسیس اسرائیل در 75 سال قبل نیز به همین نکته مربوط میشود. اینکه یک گروه اشغالگر به سرعت توسط سازمان ملل به عنوان یک دولت به رسمیت شناخته شود و دولتهای بزرگ غربی آن زمان به سرعت حمایت خود از این اقدام سازمان ملل را اعلام کنند، همین نکته را میرساند.
اکنون نیز سفرهای سراسیمهوار رئیس جمهور آمریکا، نخست وزیر انگلیس، رئیس جمهور فرانسه و تعدادی از مقامات این کشورها و سایر کشورهای اروپائی به اسرائیل برای اعلام حمایت از نتانیاهو همین واقعیت را آشکار میکند که واقعه 15 مهر و ضربه نظامی سختی که حماس به رژیم صهیونیستی وارد کرده غرب را نسبت به اصل موجودیت این رژیم نگران کرده است. برای برطرف شدن این نگرانی، تنها راهی که به فکر سران کشورهای غربی رسیده اینست که با حمایتهای همهجانبه نظامی، سیاسی، مالی، تدارکاتی و تبلیغاتی مانع زوال رژیم صهیونیستی شوند. روشن است که اگر این حمایتها نبود این رژیم دوام نمیآورد.
نشانه دیگر، سکوت و بیعملی سران کشورهای عربی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی در طول 35 روز گذشته است. در حالی که تمام ملتها اعم از عرب و غیرعرب، مسلمان و غیرمسلمان، اروپائی، آمریکائی، آفریقائی، آسیائی و استرالیائی همگی جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم میکنند، سران مرتجع عرب هیچ اقدامی برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین به عمل نمیآورند. این بیتفاوتی و بیعملی، طبق دستور غرب صورت میگیرد و سران مرتجع عرب نیز با دولتمردان آمریکائی و اروپائی در مورد ضرورت حفاظت از رژیم صهیونیستی و جلوگیری از زوال آن همداستان هستند. وجود اسرائیل در منطقه همانطور که به نفع دولتهای غربی است، برای دولتمردان مرتجع عرب نیز مفید است. آنها میدانند که در صورت فقدان اشغالگران صهیونیست در این منطقه، ملتها برای به دست آوردن آزادیهای سیاسی و تشکیل دولتهای مردمی اقدامی خواهند کرد و در چنان شرایطی جائی برای آنان که مهرههای دستآموز غرب هستند باقی نخواهد ماند. این واقعیت به همان اندازه که برای ملتها شیرین و جذاب است، برای دولتمردان مرتجع عرب تلخ و نگران کننده است. بنابراین، زوال اسرائیل به زیان این مهرههای غرب است و آنها برای بقاء خود به ادامه موجودیت رژیم صهیونیستی نیازمند هستند.
نتیجه جنگ غزه هرچه باشد، حداقل سه واقعیت ماندگار را در خود خواهد داشت. اول اینکه حماس خواهد ماند حتی اگر متحمل ضربات و خساراتی شود. دوم اینکه مردم فلسطین علیرغم قربانیان فراوانی که دادهاند و خانهها، مساجد، مدارس، بیمارستانها و سایر امکاناتشان ویران شدند، قویتر از گذشته برای آزادی فلسطین مبارزه خواهند کرد. و سوم اینکه رژیم صهیونیستی علاوه بر خسارتهای جبران ناپذیر نظامی، امنیتی و اطلاعاتی که در این جنگ متحمل شده، چهره واقعی ددمنشانه خود را آنچنان آشکار کرده که افکار عمومی جهان در وسیعترین سطح ممکن پی به نامشروع بودن آن بردند و از این به بعد مبارزه با آن برای مردم فلسطین بسیار آسانتر از گذشته خواهد بود. این هر سه مورد، به زیان صهیونیستها و حامیان آنها هستند، زیانهائی که جبرانپذیر نخواهند بود.
درباره اینکه جنگ کنونی غزه به پیروزی کدامیک از دو طرف منجر خواهد شد، هنوز نمیتوان با قاطعیت نظر داد ولی حتی اگر در عرصه قتل و تخریب، رژیم صهیونیستی دست بالا را داشته باشد پیروز نهائی نخواهد بود. این واقعیت را از نگرانیهای دولتمردان آمریکائی و اروپائی نسبت به موجودیت رژیم صهیونیستی میتوان فهمید. آنها این نگرانی را با بمبارانها و توپها و تانکها نمیتوانند برطرف کنند. آنچه در چنین نبردهائی تعیین کننده است، ایمان و صبر و مقاومت است که مردم فلسطین از آنها برخوردارند. کسانی که ددمنشیهای صهیونیستها را این روزها میبینند و در عین حال حاضر نیستند به وظیفه انسانی خود که حداقل آن محکوم کردن این جنایات است عمل کنند، باید در فهم خود از روابط انسانی تجدید نظر نمایند.
|