بررسیهای اولیه در فاز نخست کاوش باستانشناسی در محل گورخمرههای مکشوفه از محلۀ کوروش اهواز نشان میدهد این خمرههای تدفینی به دوران تاریخی (پارتی و ساسانی) قابل تاریخگذاری هستند اما برای تاریخگذاری مطلق باید منتظر نتایج آزمایشهای سنسنجی بقایای استخوانی بود.
به گزارش ایلنا به نقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، لقمان احمدزاده (سرپرست هیئت باستانشناسی) گفت: در اوایل تیرماه ۱۴۰۱ خورشیدی در پی فعالیت ماشینآلات خاکبرداری شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در محدودۀ شمالشرقی شهر اهواز (فاز ۴ محلۀ کوروش) در حدود ۱۵۰ متری ساحل سمت چپ رودخانۀ کارون، بخشهایی از چند خمرۀ تدفینی (گورخمره) آشکار شد.
این باستانشناس افزود: این کشف نادر و اتفاقی، فرصتی استثنایی را پیش آورده که باستانشناسان برای نخستینبار در اهواز بتوانند بقایای باستانشناختی برجای مانده از دوران تاریخی این منطقه را مورد بررسی و پژوهش روشمند قرار دهند. در پی این کشف اتفاقی، برنامۀ نجاتبخشی این محوطه در دستور کار ادارۀ کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان خوزستان و پژوهشکدۀ باستانشناسی با همکاری ﻣﺆثر شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب ایران قرار گرفت.
او با بیان اینکه این محدوده با توجه به فعالیتهای گستردۀ استخراج نفت به شدت دچار دگرگونی محیطی شده اظهار کرد: بررسیهای سنجش از دور با استفاده از تصاویر هوایی چند دهۀ گذشته نشان داده که این محدوده از زمینهای بایر و باغهای متروکهای تشکیل شده است که به منظور انجام فعالیتهای مرتبط با صنعت نفت تغییر کاربری داده شدهاند و کرتبندی باغها در این تصاویر قدیمی بهخوبی دیده میشود.
احمدزاده تصریحکرد: پیش از آغاز کاوش میدانی، بررسی آرکئوژئوفیزیکی با استفاده از روش مغناطیسسنجی در این محدوده با هدف یافتن شواهدی از دیگر گورهای احتمالی و بقایای معماری توسط کوروش محمدخانی انجام شد و پس از آن یک گروه پژوهشی شامل باستانشناسان و مرمتگران در این محوطه مشغول به کاوش شدند.
سرپرست هیئت باستانشناسی گفت: طی این پروژه، افزون بر روشن شدن وضعیت ۳ گورخمرۀ آشکارشده توسط بیل مکانیکی، ۷ گورخمرۀ دیگر در محدودۀ کارگاه کاوش یافت شد. شواهد دیگر، از جمله تکههای خمرههای سفالی قیراندود و استخوانهای پراکندۀ انسانی، گویای آن است که تعدادی از خمرهها طی فعالیتهای عمرانی قبلاً تخریب شده است.
احمدزاده افزود: خمرههای سفالی از گونۀ اژدریشکل هستند که سطح درونی آنها قیراندوده شده است و وضعیت استخوانهای درون خمرهها، نظمی طبیعی و بدون درهمریختگی را نشان میدهند. گورخفتهها به حالت خوابیده به پشت یا طاقباز قرار داده شدهاند؛ سر آنها نزدیک به تهِ خمره و کف پاها نزدیک دهانۀ آن قرار دارد.
او خاطرنشان کرد: در میان گورخفتههای یافت شده، یک کودک مشاهده شد که در این نمونه دهانۀ خمره را با یک تکه سفال شکستهشده بستهاند؛ بر روی ساعد اسکلت، شیء آهنی فرسودهای دیده شد که به احتمال بقایای یک دستبند یا النگو بوده است.
این باستانشناس اظهارداشت: روی لایۀاندود قیر درون خمره، نقش تار و پود بافت پارچه به خوبی دیده میشود که ممکن است مربوط به بقایای کفن یا بستری برای قرار دادن در زیر سر گورخفته بوده باشد.
احمدزاده با بیاناینکه همراه با روند کاوش، بهویژه در جریان پاکسازی و پیش از آغاز فرآیند انتقال گورخمرهها، مستندسازی آنها به صورت سهبُعدی به روش تصویرسنجی انجام شده است، تصریح کرد: بررسیهای اولیه نشان میدهد این خمرههای تدفینی به دوران تاریخی (پارتی و ساسانی) قابل تاریخگذاری هستند، اما برای تاریخگذاری مطلق باید منتظر نتایج آزمایشهای سنسنجی بقایای استخوانی بود. افزون بر این، نمونههایی از قیرهای به کار رفته دراندود سطح درونی خمرهها به منظور منشأیابی و مقایسه با موارد مشابه در سایر محوطههای همزمان، مورد تجزیهوتحلیل آزمایشگاهی قرار خواهند گرفت.
سرپرست هیئت باستانشناسی در پایان گفت: پس از پایان کاوش، ۴ گورخمره با هدف حفاظت ﻣﺆثر و آمادهسازی برای نمایش در موزۀ منطقهای اهواز و دیگر موزههای استان خوزستان انتخاب شدند؛ این گورخمرهها با تلاش گروه مرمت پروژه، بلوکبرداری و به آزمایشگاههای حفاظت و مرمت ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان خوزستان و پایگاه میراث جهانی شوش منتقل شدند.
نتایج اولیه مطالعۀ بقایای انسانی
در ادامه مهسا نجفی (زیستباستانشناس) در تشریح نتایج اولیۀ مطالعۀ بقایای انسانی با اشاره به اینکه اسکلتهای انسانی بهدست آمده از محوطۀ باستانی محلۀ کوروش اهواز به روش «استاندارد بیوکسترا و آبهلیکر» مورد مطالعۀ اولیۀ قرار گرفت افزود: در این روش بر پایۀ مشاهدات چشمی، تخمین سن، تعیین جنسیت و تشخیص بیماریها مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد.
او گفت: پس از انجام بررسی در محل و گردآوری حداکثر اطلاعات ممکن، ادامۀ این پژوهش به پس از انتقال گورخمرهها به آزمایشگاه حفاظت و مرمت و تثبیت یافتهها موکول شد.
نجفی با اشاره به اینکه نتیجۀ مطالعات جنسیت و سن نشان میدهد که زنان، مردان و کودکان نابالغ به یک نسبت در این گورستان به خاک سپرده شدهاند تصریحکرد: از میان مهمترین موارد شناسایی شده در بقایا، میتوان به وجود هیپوپلازی (رشد ناقص) مینای دندان اشاره کرد که ناشی از الگوی نامناسب رژیم غذایی و استرس ناشی از بیماری است، همچنین، ساییدگی و پوسیدگی برخی از دندانها را نیز میتوان از موارد آشکارشده در بررسی آنها برشمرد.
این زیستباستانشناس گفت: رویش غیرطبیعی استخوان اسفنجی، در کاسۀ چشم برخی از گورخفتهها مشاهده شد که ممکن است ناشی از کمبود آهن در رژیم غذایی، دفع مواد مغذی به واسطۀ بیماریهای دستگاه گوارش، کمخونی ناشی از ویتامین ب ۱۲، رژیم غذایی نامناسب مادر و ترکیب عفونت در نوزاد، عوارض طبیعی عفونت و علتهای دیگری از این دست باشد.
او با اشاره به اینکه تغییر رنگ استخوانها و تعدادی از دندانها نیز در اثر مجاورت با قیر، از شایعترین تغییرات پس از مرگ در میان این بقایای استخوانی است، افزود: علاوه بر مشاهدات اولیه، نمونهبرداری از بقایای استخوانی و خاک فضای اندام داخلی برخی از گورخفتهها برای آزمایشهای ژنتیکباستانشناسی و تاریخگذاری مطلق انجام شده است.